حامیان احمدینژاد الان هم پاسخگو نباشند در پیشگاه حق تعالی پاسخگو خواهند شد/ احتمال رأیآوری اصولگرایان در حوزههای انتخابیه کوچک زیاد است
گروه سیاسی ـ سمیه عظیمی، زهرا ترابی: حسن غفوریفرد، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس هیئت بازرسی و نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی است. او پیش از این در مجالس هفتم و هشتم حضور داشت؛ اما از ورود به مجلس نهم بازماند.
غفوریفرد، استادتمام دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی امیرکبیر است و تصدی وزارت نیرو را در دولت اول میرحسین موسوی در کارنامه کاری خود دارد. او به مدت ۴ سال از سالهای 68 تا 72 رئیس سازمان تربیت بدنی بود.
او در انتخابات مجلس نهم نیز با وجود ائتلاف با علی مطهری به دلیل عدم حمایت اصولگرایان نتوانست به مجلس راه یابد. او همچنین در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۰ نیز شرکت کرد ولی به موفقیت نرسید.
غفوریفرد، حالا کاندیدای انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی است. او در گفتوگویی با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، از تلاشهای اصولگرایان برای ائتلاف، نقش پایداری در این میان سخن گفت و از دیدارهای اصولگرایان با احمدینژاد خبر داد.
وی در عین حال، حمایت احمدینژاد از اصولگرایان را اشتباهی مانند حمایت از بنیصدر خواند و گفت: من بنیصدر را از اول انقلاب میشناختم و تمام تلاشم را کردم که رئیسجمهوری نشود. ولی خب، برخی دوستان او را نمیشناختند و به او رأی دادند و رئیسجمهوری شد که آن بلا را سر کشور آورد. باز هم گلی به گوشه جمال آقای احمدینژاد که وارد حذف فیزیکی نشد. بنیصدر عملا قاتل شهید بهشتی بود و توطئه هفتم تیر را با منافقین برنامهریزی کرد.
غفوریفرد از توهمهای احمدینژاد و یارانش سخن گفت.
او، همچنین احتمال نرسیدن اصولگرایان به وحدت در آستانه انتخابات مجلس دهم را رد نکرد و گفت: قدمهای خوبی که در نشستهای ائتلاف برای وحدت اصولگرایان برداشته شده، اگر در این انتخابات هم به نتیجه نرسد میتواند در آینده زمینه وحدت را فراهم کند.
وی همچنین تأکید کرد که احتمال اینکه با پایداری به یک ریتم واحد نرسیم، وجود دارد.
غفوری فرد همچنین رئیس مجلس دهم شورای اسلامی را نیز علی لاریجانی دانست و گفت آقای لاریجانی حتی اگر به ائتلاف نپیوندند، اصولگرایان غیر از ایشان به کس دیگری برای ریاست مجلس دهم نمیاندیشند.
از ائتلاف اصولگرایان شروع کنیم. جامعه روحانیت مبارز به گفته آقای مصباحیمقدم و همچنین آقای باهنر، قرار بود طی هفتههای گذشته فراخوان بدهد تا اصولگرایان به وحدت بپیوندند. هنوز از فراخوان خبری نیست. شورای ائتلافی هم که تشکیل شده است، وضع نامشخصی دارد. هر روز اخباری میرسد که نمایندگان شخصیتهای اصولگرا در این شورا هستند ولی بلافاصله این اخبار تکذیب میشود. به نظر میرسد بحثهای اختلافی بر وحدت سایه انداخته ولی اصولگرایان همچنان سعی در نمایش وحدت دارند. قبول دارید؟
اصولگرایان از ابتدای انقلاب اعلام کردند ما هماهنگ با جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هستیم. در تمام این سی و هفت، هشت سال، این اتحاد بین اصولگرایان و جامعتین برقرار بوده است. اما در یکی دو سال اخیر مسائلی پیش آمد که بعضی از گروهها مقداری راه خود را عوض کردند. با این حال، جبهه پیروان خط امام و رهبری از اول اعلام کردند که با جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هماهنگ خواهد بود. ظاهرا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خیلی انگیزه برای مجلس شورای اسلامی ندارند و بیشتر تمرکزشان روی مجلس خبرگان است. بنابراین جامعه روحانیت مبارز تهران عملا محور فعالیت اصولگرایان قرار گرفته است. من درباره جبهه پیروان خط امام و رهبری میتوانم صحبت کنم که دقیقا در آن مسیر حرکت میکند و از بقیه اصولگرایان دعوت میکند تا اگر آنها انشاءالله آمدند، بتوانیم به فهرست واحد برسیم.
جامعه مدرسین چرا این دوره درباره انتخابات مجلس، تمایلی ندارد؟
بیشتر به دلیل اهمیت این دوره از خبرگان رهبری است. تأکید دارند که خبرگان برایشان مهمتر است و بیشتر طالب تمرکز روی این بخش است.
خبرگان در این دوره به چه دلیل مهمتر است؟
تا به حال اینطور بوده است که معمولا اصولگرایان برای انتخابات خبرگان شرکت میکردند و انتخاب میشدند. اما این بار، اصلاحطلبان فعالتر هستند و گروههای مختلف هم فعال شدند؛ بنابراین تلاش جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیشتر روی مجلس خبرگان است.
مگر اشکالی دارد ورود اصلاحطلبان؟ مگر قانون است که اصلاحطلبان وارد این عرصه نشوند؟
نه اشکال ندارد. هر کسی که حق رأی دارد، شرکت میکند. اشکالی وجود ندارد. منتها هر گروهی تلاش میکند بیشتر صندلیها را به خودش اختصاص دهد. در انتخابات مجلس شورای اسلامی هم همینطور است؛ اصلاحطلبان شرکت میکنند، اصولگرایان هم شرکت میکنند، معتدل و مستقل هم هستند. حتی در انتخابات ریاست جمهوری قبلی، مقام معظم رهبری فرمودند کسانی که با انقلاب و نظام مشکل دارند هم به خاطر کشورشان شرکت کنند. تمام ایرانیانی که در ایران زندگی میکنند و محرومیت به لحاظ حضور ندارند، میتوانند چه در مجلس خبرگان و چه در مجلس شورای اسلامی، چه در شورای شهر و چه در ریاست جمهوری شرکت کنند. ما هم علاقه داریم که شرکت کنیم، همه شرکت کنند با هر انگیزه و سلیقهای. در این حال هر گروهی تلاش میکند نیروهای خودش را ساماندهی و برنامهریزی کند تا آنچه برایشان مهمتر است و بیشتر میپسندند، اتفاق بیفتد.
اما برخی اظهارنظرها حاکی از نگرانیهای دیگری است؛ مثلا آقای مهندس باهنر میگوید بعضی برای مجلس خبرگان خواب آشفته دیدهاند یا بعضی از اصولگرایان در این مدت، از نفوذ بیگانگان از مسیر مثلث هاشمی، حسن خمینی و حسن روحانی سخن گفتند. این اظهارات دیگر از بحث رقابت میان جریانها فراتر است؛ قبول دارید؟
آنچه افرادی مثل آقای مهندس باهنر یا دیگران گفتند را باید از خودشان پرسید، من که سخنگوی آنها نیستم. من عرض کردم در انتخابات ما همیشه علاقه داشتیم و داریم که همه شرکت کنند. مهمترین کلام این بوده که آنهایی که انقلاب و رهبری را قبول ندارند مملکت را که قبول دارند؛ بنابراین همه باید در انتخابات شرکت کنند.
آنچه هم به عنوان خواب آشفته و هر خوابی مطرح میشود، سخن از موضوع نفوذ است که رهبر انقلاب مطرح کردند. نگرانی از این است که با قرارداد برجام، کسانی تصور کنند راه آمریکا و سیاستهای آمریکا و غربزدگان به ایران باز شده است. طبیعی است که با این هشدار رهبری، باید تلاش شود کسانی بیایند که دقیقا به رهنمودهای مقام معظم رهبری معتقد هستند؛ چه در مجلس خبرگان، چه در مجلس شورای اسلامی.
شما در بطن حوادث انقلاب بودهاید. جریانهای روحانی فعال در کشور بعد از انقلاب، شناسنامهدار و روشن هستند؛ آیا جریان مشکوکی در بین روحانیت اصلاحطلب وجود دارد که میفرمایید معمول بوده است اصولگرایان در خبرگان وارد شوند؟ آیا مثلث هاشمی، حسن خمینی و حسن روحانی، میتواند مثلث نفوذ باشد؟
منظورتان از مشکوک چیست؟
اینکه جریانی باشد که نفوذ را دنبال کند و آن شخصیتهای بارزی هم که از آنها اسم برده میشود، آن را راهبری کنند؟
ببینید دو جناح در کشور حضور دارند؛ جناح اصولگرا و جناح اصلاحطلب. جریان معتدل و مستقلی هم هستند که فعالیت دارند. طبیعی است که هر جناح فکر میکند حقانیت با خودش است. از این جهت، هر جناح تلاش میکند تعداد افراد خودش در مجلس دهم بیشتر باشد. بنابراین تلاش هم میکند تا حدممکن از گروه مقابل کمتر وارد شود. مشکوک به این عنوان که بگوییم فردی هست که 100 درصد وابسته به آمریکاست ما نمیتوانیم چنین سخنی را بگوییم. بالاخره اینها سلیقههای مختلفی دارند.
قبول دارید در این سالها به خصوص از مجلس چهارم به اینسو، جریان اصولگرا اتهام وابسته بودن و فتنهگر بودن را به جریان چپ زده است؟
اینکه در جامعه گروه فتنهگری هستند که فتنه 78 و فتنه 88 را بهوجود آوردند، شکی نیست. ولی ما حساب اصلاحطلبان را با حساب دیگران جدا میکنیم. طبیعتا فتنهگران نمیتوانند نامزد شوند. آن کسانی که در فتنه دخالت داشتند، شورای نگهبان چه برای مجلس شورای اسلامی، چه برای مجلس خبرگان حتما آنها را ردصلاحیت خواهد کرد.
شکی نیست که در جامعه یک گروه با تلاشی که برای انقلاب نرم یا فتنه 88 کردند، ضربههای بسیاری به کشور زدند و طمعهایی برای آمریکا ایجاد کردند. کشور ما درست است که کشور آزادی و دموکراتیک است اما فتنهگران، در انتخابات میتوانند رأی بدهند و از رأی دادن محروم نیستند ولی قطعا در مقام نامزد، با سد محکمی به نام شورای نگهبان روبهرو هستند که صلاحیت آنها را رد خواهد کرد. باید هم همین طور باشد. بنابراین این گروه وجود دارد اما ما حساب اصلاحطلبها و معتدلان و مستقلان را از حساب فتنهگران حتما جدا میکنیم.
من فکر نمیکنم هیچ اصولگرایی معتقد باشد همه اصلاحطلبان فتنهگر هستند. من چنین چیزی را بعید میدانم. منتها اصولگرایان تلاش فراوانی کردند که فاصلهشان کاملا با فتنهگران مشخص باشد و در مواقع مختلف مواضع خودشان را اعلام کردند. بنابراین در داخل اصولگرایان با دقت و تلاشی که شده است یقینا افراد فتنهگر وجود ندارد.
من در تمام حوادث از سال 42 به بعد حضور داشتم و حوادث را یادم هست. شورای نگهبان در هر حال طبق قانون اساسی وظیفه دارد معیارها را در افراد احراز کند. معیارهای قانون اساسی و بحث ولایت فقیه را باید حفظ کند. شورای نگهبان با شک و تردید نمیتواند عمل کند. افرادی که میخواهند به خانه ملت یا به مجلس خبرگان یا ریاست جمهوری وارد شوند حتما باید صلاحیتشان برای شورای نگهبان احراز شود.
درباره این بررسی صلاحیتها هم اینکه بگوییم یک حرکتی برای جلوگیری از جریان چپ بوده است، اینگونه نیست. در جریان چپ آدمهای ارزشی بسیار و فراوان است. اینها در مجلس خبرگان هم بودند، در مجمع تشخیص مصلحت هم بودند و هستند. مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوبان رهبر معظم انقلاب هستند. آنهایی که معیارها را داشته باشند تأیید میشوند چه چپ باشند چه راست. شورای نگهبان هم به این نگاه نمیکند که فرد از جناح چپ است یا راست، اصولگراست یا اصلاحطلب یا معتدل؛ نگاه میکند که معیارها را دارد یا ندارد. در تمام مجالس ما دیدید که هم اصولگرایان حضور داشتند هم اصلاحطلبان، هم چپ و هم راست. از مجلس اول هم این روال بوده است. در تمام مجالس گذشته که نگاه کنید به هیچوجه مطلق کرسیها دست یک جناح نبوده است.
برویم سراغ بحث اصولگرایان. همچنان به نظر میرسد که علیرغم بسیاری تلاشها، ائتلاف اصولگرایان از جلسات هشت نفرهای که آقای آقاتهرانی از آن یاد کردند، فراتر نرفته است. و حضور آقای ولایتی، قالیباف، لاریجانی و محسن رضایی یا نمایندگانش بیشتر در حد نمایش وحدت است. به نظر میرسد وحدت اصولگرایان به نوعی از سوی برخی چهرهها و جریانها مصادره و مدیریت شد و حتی جبهه پیروان هم خیلی در جلسات بازی داده نشده است. نظر شما چیست؟
اصولگرایان و به خصوص جبهه پیروان خط امام و رهبری، از اول انقلاب مشیشان این بود که با جامعه روحانیت مبارزه به انتخابات ورود کند. آن زمان آیتالله مهدویکنی بودند، الان هم آیتالله موحدیکرمانی هستند. ما خارج از محوریت جامعتین هیچ چیزی را نخواهیم پذیرفت. اگر جامعه مدرسین هم بخواهد درباره مجلس شورای اسلامی ورود کنند استقبال میکنیم ولی فعلا مدرسین تمایلی به بحث پارلمان ندارند و محوریت کارها در اینباره با جامعه روحانیت مبارز تهران است. درباره خبرگان هم هرچه جامعه مدرسین تعیین کند، 100درصد مورد تأیید و حمایت ماست. من به عنوان نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری میگویم، همه تصمیماتی که جامعتین درباره انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی بگیرند، 100درصد مورد تأیید ماست. در مورد انتخابات مجلس هم ما علاقه داشتیم جامعه مدرسین ورود کنند حتی چند بار با آیتالله (محمد) یزدی صحبت کردیم؛ اما ایشان تأکید داشتند که جامعه مدرسین تصمیم گرفته است در موضوع انتخابات مجلس شورای اسلامی مداخله مستقیم نداشته باشد و فقط در صورت لزوم مشورت خواهند داد. هیچ محور دیگری هم در این زمینه مداخله نخواهد نداشت و مورد قبول ما نیست.
با این اوصاف، شما مخالف شورای سه نفره فقها هستید؟ نظرتان درباره این شورا چیست؟ بر چه مبنایی طرح شد؟
جبهه پایداری با آیتالله یزدی صحبت و هماهنگ کرد. جبهه پایداری پیشنهاد کردند که آیتالله مصباح یزدی هم در این محوریت باشند و ما الان قبول داریم و گفتیم هر چه این سه فقیه بگویند مورد تأیید ماست. در واقع با این ترتیب، جبهه پایداری هم به زیر چتر وحدت آمده و قبول کرده است که هرچه این سه فقیه توافق کنند همگان قبول کنیم.
چرا آقای مصباح به عنوان یک ضلع مطرح شده است؟ مگر ایشان عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیست؟ خب دیدگاههای خود را زیر چتر جامعه مدرسین پیگیری کند. برخی اصولگرایان این انتقاد را دارند که آیا آقای مصباح، بیش از یک رأی در جامعه مدرسین حوزه برای خود قائل است؟
آیتالله مصباح یزدی خودشان عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هستند، مقام معظم رهبری هم فرمودند ایشان را در حد آقای مطهری قبول دارند. ایشان یک شخصیت بسیار روشن، فقیه و فیلسوف است. خود ایشان هم فرمودند هر چه جامعه مدرسین قبول کند من قبول خواهم کرد.
البته توافق یا ائتلاف یعنی اینکه انسان مماشات کند و چون جبهه پایداری علاقه داشتند که آیتالله مصباح یزدی باشند ما هم قبول کردیم.
خب اگر خود ایشان فرمودند که هرچه جامعه مدرسین بگوید قبول دارند، چه دلیلی دارد که ایشان ضلع سوم باشد و طرح فقهای ثلاث چه دلیلی دارد؟
این نشان میدهد که این سه بزرگوار اگر در یک جلسهای سر یک موضوعی توافق کردند یعنی در حقیقت هم جامعه مدرسین توافق کرده است هم جامعه روحانیت مبارز.
پس یعنی آقای مصباحیزدی سهم بیشتری از بقیه اعضای جامعه مدرسین دارند؟
نه. خودشان فرمودند من جزو جامعه مدرسین هستم و به تصمیماتشان احترام میگذارم.
اصولگرایان به اتحاد میرسند؟
ما تلاشمان این است که به اتحاد و وحدت حداکثری برسیم. اما وحدت مطلق شدنی نیست. این هم منحصر به اصولگرایان نیست. ممکن است گروههای مختلف 70 فهرست بدهند. میدانید که در فضای انتخابات، هر دو نفر، سه نفر ممکن است با هم جمع شوند و یک فهرست بدهند.
تلاش این است که به وحدت حداکثری برسیم ولی اینکه فقط یک فهرست از اصولگرایان دربیاید ممکن است خیلی عملی نباشد. بالاخره اصولگرایان طیفهای متفاوت دارند. آقای دکتر احمدینژاد و جریان ایشان ممکن است خودشان یک فهرست بدهند، آقای دکتر قالیباف خودشان یک فهرست بدهند، آقای محسن رضایی یک فهرست بدهند. نمیشود توقع داشت هیچکدام از اینها کار نکنند. تلاش ما این است که هر چه ممکن هست این وحدت وسعت و گستره بزرگتری داشته باشد.
با آقای احمدینژاد هم صحبت کردید؟
بله.
خروجی چه بوده است؟
آقای احمدینژاد زمانی رئیسجمهوری این مملکت بوده است و جزو اصولگرایان هم است. به طور طبیعی با ایشان مذاکره شد و میشود. یک موقع ما به عنوان یک فرد مذاکرات مختلفی با افراد مختلفی انجام میدهیم.
چه کسانی با آقای احمدینژاد صحبت کردهاند؟
نمیتوانم بگویم. در جبهه پیروان خط امام و رهبری با افراد مختلف صحبت داشتهایم. از جمله خود من هم بعضی مواقع با ایشان صحبت میکنم.
دیداری با ایشان داشتید؟
حضوری صحبت نکردم. ولی اخیرا دوستان ما از جامعه ورزشکاران، از طرف ما رفتند و با ایشان صحبت کردند.
نظر و برنامه آقای احمدینژاد چیست؟ چه نگاهی به اتحاد اصولگرایان دارد؟
بعید میدانم ایشان با جبهه پیروان خط امام و رهبری به وحدت برسند. بعید میدانم.
چرا؟
خود ایشان نمیخواهند. انتخاب ایشان از اول هم اینگونه بوده است. ایشان از هیچوقت نظر مساعدی به احزاب و گروههای سیاسی نداشتند. خانه احزاب هم در زمان ایشان متوقف شد. ایشان در انتخابات ریاستجمهوری هم مستقل آمد و مستقل رأی آورد و تأکید داشت که وامدار هیچ حزب و گروهی نیست. بنابراین، هیچوقت هم تماس مستقیمی با اصولگرایان نداشت نه با جبهه پیروان خط امام و رهبری نه با دیگران. الان هم بعید میدانم تمایل داشته باشد با جبهه پیروان خط امام و رهبری به توافق برسد.
آقای قالیباف و محسن رضایی چه واکنشی به وحدت نشان دادهاند؟ با آنها هم صحبت شده است؟
در فراخوان وحدت از آنها هم دعوت میشود. من فکر میکنم هر دو علاقهمند هستند که حضور داشته باشند.
با توجه به تأیید و تکذیبهای حضور آقای لاریجانی در جلسات وحدت، پاسخ ایشان چه خواهد بود؟
آقای لاریجانی هم جزو شخصیتهای اول اصولگرایان است ایشان هم به نظرم موافقت میکنند.
ولی در صحبتی که در نشست خبری داشتند، گروه چهار را تأیید کردند و گفتند ما بنا داریم مجموعهای از افراد معتدل و کارآمد را برای مجلس تدارک ببینیم؟
آقای لاریجانی همواره با جبهه پیروان خط امام و رهبری، هماهنگی و همکاری داشتهاند. تمام اعضای جبهه پیروان، افراد معتدل و علاقهمند هستند و به افکار آقای لاریجانی نزدیک هستند.
آقای غفوریفرد فکر نمیکنید با توجه به دلزدگی جامعه از افراطیگریها، اگر اصولگرایان سنتی با جبهه پایداری همراه شوند، کارهای پایداریها به نام شما هم نوشته میشود و این برای پایگاه اجتماعی مجموعه اصولگرایان خوب نباشد؟
جبهه پایداری هم یک گروه سیاسی و صاحب فکر در مملکت است که آزاد است فعالیت کند. بله، سلیقه عمومی کشور همانطور که شما گفتید به طرف اعتدال و دوری از تندرویهاست. تندرویهای گروههای مختلف خسارتهای زیادی برای مملکت داشته است بنابراین من فکر می کنم که در نهایت آنها هم اگر بخواهند موفق باشند، باید رویکردشان را عوض کنند.
ارزیابی شما از رویکردهای جبهه پایداری چیست؟
نظر من این است که آنها هم اگر بخواهند ادامه حیات داشته باشند، باید سلیقه کلی جامعه را در نظر بگیرند و در مسیر مردم حرکت کنند. در جامعه هر گروه سیاسی وقتی بخواهد فعال و موفق باشد باید سلیقه کلی جامعه را در نظر بگیرد. سلیقه کلی جامعه الان همانطور که شما گفتید به طرف اعتدال و دوری از افراط است. بیش از 70 درصد مردم کشور با برجام موافقت کردند این نمایش خوبی برای سلیقه مردم است.
فکر میکنید آقای احمدینژاد در جریان انتخابات، فعالیتی در جهت ساماندهی نیروهای خود خواهد داشت؟
کارهایی برای جمعکردن دوستان خود داشتهاند. در روزها و هفتههای اخیر هم جلساتی داشتند. احتمالا یک فهرستی مرتبط با آقای احمدینژاد و عقبه ایشان ارائه میشود.
آقای ناطقنوری چه جایگاهی در میان اصولگرایان و در ائتلاف دارد؟
آقای ناطق نوری جزو افراد اصلی اصولگرا و محور اصلی اصولگرایان هستند منتها ایشان خودشان در انتخابات شرکت نمیکنند. اصولگرایان ارتباط نزدیکی با ایشان دارند. خود من با ایشان ارتباط بسیار نزدیکی دارم. حداقل ماهی یکبار ملاقات داریم و صحبت میکنیم.
ملاقات را که چهرههای اصلاحطلب هم با ایشان دارند. بالاخره الان اصولگرایی از نبود شخصیت محوری بعد از آیتالله مهدویکنی رنج میبرد و این مشخص است. چرا آقای ناطق وارد این گود نمیشود؟ اصولگرایان پذیرای ایشان نیستند؟ یا دلخوریهای سالهای گذشته یعنی سال 88 باقی مانده است؟
برای اصولگرایان سیاست بخشی از دیانتشان است. خود من از روزی که وارد عرصه سیاسی از سال 42 شدم، به عنوان یک فعالیت مذهبی و دینی وارد شدم. یعنی اصولگرایان به سیاست به عنوان یک وظیفه و تکلیف شرعی نگاه میکنند مثل اینکه نماز بخوانند. بنابراین نمیتوانند کنار بکشند. ممکن است مثلا در کارزار انتخابات نامزد نشوند ولی در امور حضور دارند. ایشان الان رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری است که مقدسترین مکان است. آقای ناطق در جلسات اصولگرایان حضور فعال دارند اما خودشان گفتند که بعد از جریان سال 76 در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنند. این به سال 88 هم مربوط نیست. ایشان خیلی قبل از آن گفته بودند که دیگر در انتخاباتی نامزد نمیشوند و نشدند، ولی در همه این سالها در جلسات اصولگرایان حضور داشتند، الان هم حضور دارند الان هم اصولگرایان جلسات مفصلی با ایشان دارند.
یعنی الان آقای ناطق نوری در جلسات اصولگرایان و جلسات جامعه روحانیت مبارز حضور دارند؟
ظاهرا در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نمیکنند. اما اصولگرایان جلسات مختلفی دارند و آقای ناطق نوری در جلسات مخلتف حضور دارند.
آقای غفوری، شما گفتید که آقای لاریجانی به ائتلاف خواهد پیوست. ولی اختلافات آقای لاریجانی و اطرافیان ایشان با جبهه پایداری موضوع روشنی است که در جریان برجام به وضوح آن را دیدیم. آثار آن اختلافات علنی در مجلس، الان در صحنه انتخابات دارد خودش را نشان میدهد، قبول دارید؟
بحث برجام یک مسئله بزرگ مملکتی بود. بزرگترین پروندهای که از ایران در مجامع بینالمللی مطرح شده و بزرگترین حادثه سیاسی که در دنیا حداقل در 12 سال اخیر اتفاق افتاده، موضوع برجام بوده است که یک طرف ایران بود و طرف دیگر، شش قدرت بزرگ جهانی. هیچوقت چنین ماجرایی اتفاق نیفتاده بود.
تا پیش از این، همه درگیریهای دنیا میان بلوک شرق و بلوک غرب بود؛ اما این تنها موردی است که پنج قدرت صاحب حق وتو در سازمان ملل به اضافه آلمان که بزرگترین قدرت اقتصادی اروپاست یک طرف بودند و یک کشور جهان سومی سوی دیگر بوده است؛ خود این یعنی اقتدار نظام. معمولا طرف مذاکرات هموزن هستند. وقتی دو تا کشتیگیر کشتی میگیرند هموزن هستند. مذاکرات نشان داد که نظام ما با شش قدرت برتر دنیا هموزن است. این خود هم یک اخطار است و هم نشانه اقتدار است.
برجام هم مسئله فنی دارد، هم مسئله سیاسی دارد. طبیعی است که دیدگاههای مختلفی پیرامون آن وجود داشته باشد. دیدید که همه مسئولان ذیربط، مجلس و در رأس همه، مقام معظم رهبری چقدر تلاش کردند. این یک ماراتن بزرگ سیاسی بود. علاوه بر آن مقام معظم رهبری محورهایی را معین کردند که بسیار دقیق و هوشمندانه بود.
بله در مجلس همگان شاهد تقابل جبهه پایداری و آقای لاریجانی بودند. طبیعی است که اختلاف دیدگاه باشد. خود من هم نسبت به مسائل سیاسی هم نسبت به مسائل فنی و هم درباره نحوه اجرا حرف داشتم. اما یک مسئله بود که تمام شد. این الزاما به معنای جدایی دائمی جبهه پایداری و جریان آقای لاریجانی و دیگر اصولگرایان موافق برجام نیست.
البته قطعا من هم اعتقادم این است که الان خواست مردم ما آرامش، امنیت، تلاش و کار و فضای آزاد و آرام است که مشکلات مملکت را حل کنند. ما مشکلات اقتصادی داریم، مشکل بیکاری جوانان را داریم؛ حل اینها فضای آرام میخواهد. بنابراین دوستداران این فضا، در مجلس به برجام رأی دادند. دیدیم که رأی بالایی هم آورد. بعد از این باید تلاش کرد این جو آرام ایجاد شود، افراد آزاد باشند و سلیقه و نظر خود را اعلام کنند.
من فکر میکنم که این گرچه یک تقابل بود، باعث جدایی هیچکدام از این دو گروه اصولگرا نخواهد شد. یعنی هم آقای لاریجانی جزو اصولگرایان خواهند بود و هم جبهه پایداری را جزو اصولگرایان میدانیم. حالا اگر خود آقایان پایداری علاقه نداشتند با بدنه اصولگرایان همکاری کنند، نظر خودشان است؛ ولی ما تلاش خواهیم کرد. دور قبل هم تلاش کردیم. حتی دبیرکل مؤتلفه گفته ما حاضریم ائتلاف بشود حتی اگر یک نفر هم از مؤتلفه در فهرست نهایی نباشد؛ یعنی ما در این حد آماده هستیم که به ائتلاف کمک کنیم.
بیعلاقگیای در پایداری هنوز وجود دارد؟
در جلسات متعددی که برای ائتلاف بوده است، یک محورهایی را به توافق رسیدهاند که قدمهای خوبی است. جمع کردن همه زیر چتر، اگر در این انتخابات هم نتیجه ندهد، در انتخابات بعدی نتیجه خواهد داد. ما میتوانیم آنچه را برای وحدت اصولگرایان و رفع اختلافات در این دوره رقم زده شده است، در آینده ادامه دهیم.
یعنی ممکن است پایداری در این انتخابات راه جدایی برود؟
امکان دارد ما در نهایت به یک ریتم با پایداری نرسیم؛ اما در این حال موانع همکاری در حال رفع است و اصل بر تعاون و وحدت با همه گروههای اصولگراست. عرض کردم همه این گروهها اعلام کردند ما آمادهایم نظر این سه بزرگوار را بپذیریم. حالا ممکن است در این انتخابات نتیجهاش معلوم نشود ولی حتما مبنای خوبی برای وحدت اصولگرایان خواهد بود.
ترکیب مجلس دهم را از نظر گرایشهای سیاسی چطور ارزیابی میکنید؟
این نکته را من عرض کنم که مملکت ما بیشتر دقیقه نودی است. در تمام انتخاباتها اینطور بوده که لحظه آخر تکلیف رأی مردم مشخص شده است. انتخابات سال 76 تا دقایق آخر، همه تصور میکردند که آقای ناطق پیروز میدان است اما دیدیم که رقیب ایشان پیروز شد. در همین انتخابات ریاستجمهوری سال 92 هم همه فکر میکردند که در مرحله اول آقای قالیباف رأی میآورد و انتخابات به مرحله دوم میرسد. هیچکس فکر نمیکرد انتخابات یکمرحلهای شود و آقای روحانی رأی بیاورد. دقیقا روزهای آخر رأیها خود را نشان داد.
همه نظرسنجیها این را نشان میداد که آقای قالیباف با اختلاف زیادی جلوست. حداقل یک هفته قبل نظرسنجیها نشان میداد. البته اگر نظرسنجیهایی محرمانهای هم در کار بود که نتیجه دیگری را نشان میداد من خبر ندارم ولی آنهایی که اعلام میشد میگفتند که آقای قالیباف نفر اول خواهد بود. چه کسی فکر میکرد که انتخابات یکمرحلهای شود و آقای روحانی رأی بیاورد.
بالاخره در دقیقه 90، مردم شعارهای آقای روحانی را پسندیدند و آن مناظرات تأثیر خود را گذاشت. حتی یادم است که روز پنجشنبه قبل از انتخابات، با آقای واعظی که هماکنون در کابینه آقای روحانی هستند، صحبت میکردم. ایشان به من گفت بله ما داریم به مرحله دوم میرویم و شما بیاید در مرحله دوم کمک کنید. من هم قول دادم که حتما در مرحله دوم کمک کنم.
همواره اینگونه بوده است و خیلی رأی مردم قابل پیشبینی نیست. الان اصلاحطلبان معتقد هستند مجلس دهم در دست آنها خواهد بود حتی رئیس مجلس را هم تعیین کردند. اعتدالیون هم میگویند مجلس دهم دست ماست. اصولگرایان هم معتقدند که مجلس دهم مجلس اصولگرایی است.
من شخصا معتقد هستم که در مجلس دهم اکثریت با اصولگرایان است. این را اعلام میکنم اما حالا اگر اتفاقات دیگری بیفتد من نمیدانم. با این حال مجلسی خوب است که همه در آن حضور داشته باشند.
به نظرتان آیا ترکیب مجلس دهم با مجلس نهم اختلاف فاحشی خواهد داشت؟
بعید میدانم. من احتمال زیاد میدهم که اصولگرایان باز هم در مجلس دهم اکثریت قاطع داشته باشند. ما حدود 290 نماینده داریم که حدود 170 و چند نفر در حوزههای انتخابیه تکنفره هستند. در آنجا عموم مردم به سابقه سیاسی و تدین رأی میدهند. تفکر اغلب مردم ما در روستاها و در شهرهای کوچک تابع روحانیت است و نظر روحانیت خیلی مؤثر است. اکثریت روحانیت فعال هم اصولگرایان هستند. در این حوزهها، احتمال اینکه اصولگرایان انتخاب شوند، خیلی زیاد است.
در این صورت، قطعا رئیس مجلس هم اصولگرا خواهد بود.
به نظرتان کسی غیر از آقای لاریجانی رئیس مجلس میشود؟
فکر نمیکنم اصولگرایان غیر از آقای لاریجانی کسی دیگری را برای ریاست مجلس مد نظر داشته باشند. هم رئیس و هم ترکیب مجلس دهم به نظرم مثل مجلس نهم خواهد بود.
اگر آقای لاریجانی به سازوکار انتخاباتی اصولگرایان ملحق نشود، باز هم اصولگرایان از ریاست ایشان بر مجلس حمایت میکنند؟
ما در شورای هماهنگی مصالح کلی نظام را در نظر میگیریم. حتی اگر آقای لاریجانی به این جمع نپیوندد مصالح کلی ما و نظام این است که آقای لاریجانی رئیس مجلس دهم باشد.
اصولگرایان به بحث سرلیست رسیدهاند؟
نه به آنجا نرسیدیم.
شما از بنیانگذاران خانه احزاب بودید، وضع خانه احزاب به کجا رسید؟
خانه احزاب در سال 1379 تشکیل شد سه دوره اول خیلی هم منظم و خوب بود یک دوره اصولگرایان رئیس بودند دو دوره هم آقای موسوی تبریزی رئیس بودند. همکاری خوبی بود، کارهای خوبی هم در هم در داخل کشور کردیم هم در خارج از کشور. در خارج هم تشکلی برای احزاب آسیایی و احزاب اسلامی جهان درست کردیم که الان هم ادامه دارد. منتها بعدا یک مقدار اختلافات مطرح شد؛ بعضی سعی کردند گروه مقابل را حذف کنند و همینها باعث شد که همه چیز از هم بپاشد.
اما در دولت آقای روحانی، شخص آقای رحمانیفضلی وزیر کشور پیگیری کردند و دوباره تشکیل شد. خوشبختانه فرمولی هم پیدا کردند که یک گروه نتواند گروه دیگر را حذف کند. تعداد شورای مرکزی را 21 نفر کردیم؛ هفت نفر از اصلاحطلبان، هفت نفر از اصولگرایان و هفت نفر هم از مستقلان. ریاست را هم یکساله کردیم که هر سال از یکی از اصولگرایان، اصلاحطلبان و مستقلان باشد. حتی کمیتهها را هم تقسیم کردیم که هیچ گروهی نتواند بیش از دیگران بر خانه احزاب مسلط شود.
قبل از اینکه شورای مرکزی انتخاب شود، میگفتند محل خانه آماده است و کلید را میدهیم؛ حالا میگوییم کلید را بدهید میگویند کلید گم شده است. یکی دو محل را برای خانه احزاب پیشنهاد کردند یکی در پایین شهر بود، رفتیم دیدیم، من شخصا مخالف نبودم ولی تصمیم جمع شورای مرکزی مخالفت با آن محل بود.
چرا ؟
آنها گفتند یکی اینکه پایین شهر است و میخواهند یک مقدار بالاتر باشد و نکته دوم اینکه محل مناسبی نبود. بالاخره مجمع عمومی، نیازمند سالن کنفرانس است. برای تشکیل کمیتهها هم به اتاق نیاز داریم. ما الان هشت یا نه کمیته داریم. هیئت رئیسه اتاق لازم دارد. البته من اعتقاد داشتم که همین را قبول کنیم تا بعد سر فرصت دنبال جا بگردیم اما شورای مرکزی قبول نکردند.
یک جای دیگر هم در خیابان خیام بود که قبلا خانه شعبان بیمخ بوده است. البته سال 50، یعنی هفت سال قبل از انقلاب، شعبان بیمخ آن را به شهرداری فروخته بود. دوستان شورای مرکزی با این هم مخالف بودند که یکی از دلایلش همین بود که نام شعبان بیمخ هنوز هم روی آن بود. در حالی که به نظر من، همین الان کاخهای سلطنتی مورد استفاده قرار میگیرند و ما نباید اینطور به موضوع نگاه میکردیم.
فرمودید خانه احزاب در آن سه دوره داشت به یک جاهای خوبی میرسید ولی دولت آقای احمدینژاد اساسا با احزاب مخالف بود. فکر نمیکنید دولت نهم و دهم، همان روند دست و پا شکسته فعالیت احزاب را چند سال عقب انداخت؟
من نمیخواهم بگویم خانه احزاب را ایشان به هم زد؛ این صحیح نیست. خانه احزاب منحل شد چون اختلافات داخلی زیاد شد و هر گروهی میخواست گروه دیگر را حذف کند. بر این مبنا نمیگویم که آقای دکتر احمدینژاد خانه احزاب را به هم زد اما آقای احمدینژاد لطفی هم به خانه احزاب نداشت.
دولت اصلاحات یک محلی را در اختیار خانه احزاب گذاشته بود که در زمان آقای احمدینژاد، آن را از ما گرفتند. من مدافع دولت اصلاحات نیستم ولی حقایق را باید بگوییم. دولت اصلاحات بالاخره بعد از مشکلات فراوان، یک بودجهای را برای احزاب در نظر گرفت. سال اولی که این بودجه را اختصاص دادند شورای نگهبان رد کرد ولی سال دوم آن بودجه را در نظر گرفتند. هرچند که مبلغ بسیار مختصری بود ولی مبلغ مهم نبود، مهم برای ما رویکردها بود. آن بودجه نشان میداد که دولت به احزاب اهمیت میدهد.
بودجهاش چقدر بود؟
یک میلیارد تومان بود. به بعضی احزاب بزرگتر سه میلیون تومان میرسید به بعضی زیر یک میلیون تومان. معمولا یک حزب اگر بخواهد یک دفتر داشته باشد ماهی چند ده میلیون تومان هزینهاش است. بعد قرار شده بود که 400 میلیون تومان بدهند تا برای خودمان خانه تهیه کنیم. اما دولت که عوض شد همان پول را هم به ما ندادند.
در واقع باید بگویم آقای دکتر احمدینژاد لطفی به احزاب نکرد. نمیخواهم بگویم خانه احزاب را منحل کرد ولی همان آب باریکه هم که میآمد عملا در دوره ایشان قطع شد. ایشان معتقد بودند که شخصیت و کاریزمای خودشان کافیست و نیازی به احزاب ندارند.
حتی یکی از دوستان و یاران ایشان گفته بود ما به هیچ گروه و دستهای در ایران نیازی نداریم ما خودمان 30 میلیون رأی داریم.
چه کسی این را گفته بود؟
آقای مهندس حسین رضاخواه. بعد ایشان با این امید که 30 میلیون رأی دارد، برای مجلس هفتم کاندیدا شد و 12 هزار رأی آورد. ببینید چقدر دچار توهم بودند. عموما دوستانی که با آقای احمدینژاد کار میکردند دچار توهم بودند. میگفتند ما نیازی به رأی احزاب و اینها نداریم. میگفتند احزاب نمیتوانند به رأی ما اضافه کنند. بعد هم دیدید که گفتند چون فلانی از ما حمایت کرده است ما چند رأی را از دست دادیم وگرنه رأی ما بیشتر از این بود.
خود آقای احمدینژاد هم دچار توهم بود؟
صد درصد ایشان بیشتر از یارانش دچار توهم بود. ایشان هنوز هم متوهم است. اخیرا گفته که اگر ببینم ولایت دچار خطر میشود دوباره خودم به صحنه میآیم. ایشان یک بار گفت ما به همه رؤسایجمهور و پادشاهان دنیا نامه مینویسیم که اگر سؤالی دارند بپرسند وگرنه بیایند مسلمان شوند.
این را کجا گفت؟
در شورای عالی انقلاب فرهنگی. بعد از اینکه به بوش نامه نوشت گفت ما به همه پادشاهان و رؤسای دنیا نامه مینویسیم که اگر سؤالی دارند بپرسند، اگر نه مسلمان شوند.
البته خیلیها تصور میکردند که احمدینژاد در اثر معاشرت با مشایی به این سمت رفت ولی بنده عرض میکنم که آقای احمدینژاد خودش این طرز فکر را داشت. زمانی که شهردار تهران بود نیز همین طرز فکر را داشت. زمانی که شهردار بود میگفت ما مشکل مسکن معلمان را حل کردیم، بقیه را هم میتوانیم حل کنیم. اینکه شهردار تهران مشکل همه مردم ایران را در موضوع مسکن حل کند، نشانه توهم است.
شما یکی از چهرههای شاخص اصولگرایی هستید و میگویید از ابتدا از احمدینژاد شناخت داشتید. پس چرا اصولگرایان با توجه به شناختی که از ابتدا از او داشتند، او را مطرح کردند؟
این درد بزرگی است و رفع آن به این آسانی نیست. اصولگرایان اشتباه زیاد داشتند. اصولگرایان به بنیصدر هم رأی دادند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به آقای حبیبی رأی داد و جامعه روحانیت مبارز تهران به آقای بنیصدر رأی داد.
البته باید بگویم که آقای احمدینژاد آدم متدین، علاقهمند و باهوشی است؛ منتها طرز فکرش اینطور است. قبلا هم گفتهام که احمدینژاد در ابرها حرکت میکرد. آقای ناطقنوری هم همین صحبت را درباره ایشان کرد.
آیا با این بیان که اشتباه کردیم، کارها درست میشود؟ چرا باید سرنوشت یک کشور به دست چنین فردی داده شود؟ آیا کسانی که از او حمایت کردند امروز حاضرند پاسخگو باشند؟
الان هم پاسخگو نباشند در پیشگاه حق تعالی پاسخگو خواهند شد. البته انسان اشتباه میکند. در سیاست هم همین است و گاهی جریانهای سیاسی اشتباه میکنند.
من بنیصدر را از اول انقلاب میشناختم و تمام تلاشم را کردم که رئیسجمهوری نشود. ولی خب، برخی دوستان او را نمیشناختند و به او رأی دادند و رئیسجمهوری شد که آن بلا را سر کشور آورد. باز هم گلی به گوشه جمال آقای احمدینژاد که وارد حذف فیزیکی نشد. بنیصدر عملا قاتل شهید بهشتی بود و توطئه هفتم تیر را با منافقین برنامهریزی کرد.
اشتباه وجود دارد؛ مهم این است که آدم از این اشتباه تجربه پیدا کند و مواظب باشد دوباره اتفاق نیفتد.
قبول دارید که این اشتباه، یک اشتباه تاریخی بود؟ با این اشتباه، انشقاق بزرگی بین نیروهای نظام ایجاد شد؟
بزرگترین اشکال زمانی بود که ایشان آمد و اعلام کرد 24 سال گذشته همه دزد بودند یعنی کل سابقه انقلاب و کل انقلاب را زیر سؤال برد. این بسیار خسارتبار بود.
هر کس میتواند تواناییهای خود را بگوید، خیلی هم خوب است ولی اینکه کل سابقه انقلاب، دوران امام(ره) و کل این بیست و چند سال دوران رهبری حضرت آقا را زیر سؤال ببرد خسارت بزرگی به مملکت وارد کرده است.
البته آقای احمدینژاد هنوز فکر میکند خیلی محبوبیت دارد، همفکرانش نیز چنین تصور میکنند که او خیلی محبوب است. به نظر من، اینطور نیست که اصلا محبوبیت نداشته باشد ولی ایشان و یارانشان در این زمینه توهم دارند. خب ایشان به نمازجمعه هم که آمده بود یکی عدهای بودند که گردش جمع شدند ولی بعید میدانم اگر نامزد ریاستجمهوری شود باز هم رأی بیاورد.
به نظرتان امکان تأیید صلاحیت دارد؟
احتمال دارد تأیید صلاحیت بشود. البته در این زمینه شورای نگهبان نظر خواهد داد ولی فکر نکنم صلاحیتش را رد کنند.
انتهای پیام/