روانشناختی فیلترینگ در ارتقای پدافند رسانهای
گروه استانهای خبرگزاری آنا، تحولات فزاینده فناوریهای اطلاعاتی ارتباطی در جهان امروز جوامع سنتی و مدرن را در برابر فرصتها و تهدیدهای تازهای در عرصه ارتباطات و اطلاعات قرارداده است.
ضرورت شناخت روانشناختی فیلترینگ
این تحولات علاوه بر آنکه امکان به گردش درآمدن حجم غیرقابل تصوری از اطلاعات را فراهم کرده است، امکان سوءاستفاده از این اطلاعات را در هر گوشهای از جهان نیز رقم زده است. برای جلوگیری از آسیبهای گردش اطلاعات تاکنون راههای متفاوتی در کشورهای پیشرفته اتخاذ شده که برخی از این راهحلها شامل تأمین امنیت شبکه و برخی نیز تأکید بر افزایش سواد رسانهای کاربران در جامعه است؛ البته یک راهحل در کنار راهحلهای دیگر در شرایط حاد و بحرانی وجود دارد و آن هم فیلترینگ (پالایش) یا مسدودکردن جریان گردش اطلاعات است.
برای پدافند رسانهای در برابر آفند اطلاعات ویرانگر و تهاجم فرهنگی در جنگ نرم، بدون روانشناختی فیلترینگ در ایجاد ناهماهنگی شناختی کاربران، نمیتوان به دلایل مخالفت کاربران با فیلترینگ حتی در وجه مثبتش پیبرد.
اگر روانشناختی مخاطبان درباره فیلترینگ برای برنامهریزان نظام اطلاعرسانی یک حاکمیت مشخص نشود با مخالفت شهروندان روبهرو خواهد شد. نمونههای فراوانی از فیلترینگ در ایران وجود دارد که بهعنوان حل یک مسئله مقطعی توانسته حکمرانی را از یک بحران عبور دهد؛ اما ادامه فیلترینگ پس از حل بحران با مخالفت کاربران روبهرو شده است.
رسانهها با قدرت تولید معنی و تأثیر این معنی بر نگرش و اعتقادات مخاطبان میتوانند با مدیریت ادراک، رفتار آنان را تغییر دهند، این تغییر نگرش در روانشناسی با تئوریهایی مانند «متقاعدسازی» که بر مبنای تغییر نگرش و مجابسازی مخاطبان شکل گرفته است و تئوری متقاعدسازی کارل هاولند که بر مجابکردن مخاطب استوار است، تبیین میشود.(مرادی و الیاسی،44:1389)
دومین مدلی که از آن بهمنظور تبیین فرآیند متقاعدسازی و تغییر نگرش استفاده شده است، مدل ناهماهنگی شناختی است. این مدل که نخستین بار فستینگر آن را ارائه داد، فرض براین میگذارد که آدمی ذاتاً تمایل به هماهنگی و تعادل دارد، به همین سبب هر عاملی که این هماهنگی را دچار اختلال کند، میتواند زمینه را برای برخی عناصر ساختشناسی فراهم کند (میرز،2001)به نقل از(همان:59).
ازجمله تئوریهای دیگر میتوانیم تئوریهای مربوط به تأثیر ارتباط جمعی را برشماریم که در یک پیوستار از تأثیر قوی رسانه مانند تئوری یک مرحلهای ارتباطات که میگوید پیام رسانه، مانند گلوله جادویی عمل میکند و بر مخاطب تأثیر میگذارد (گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی تبلیغاتش را براساس این تئوری سامان میداد).(سورین وتانکارد،388:1381) تا تئوری دومرحلهای ارتباطات که علاوه بر رسانهها اشخاص ذینفوذ مانند «رهبران فکری» را در تأثیر پیام رسانه مؤثر میدانند.(همان:389). در این تحقیق تئوری ناهماهنگی شناختی پشتوانه نظری محقق بوده است.
استفاده از 2 تکنیک لیست سیاه و لیست سفید در فیلترینگ
فیلترینگ در معنای فنی و عملیاتیاش عبارت است از اینکه؛ هر کامپیوتری که به اینترنت متصل است، این اتصال را از طریق شبکهای از کامپیوترهای دیگر انجام میدهد، وقتی شما به اینترنت وصل هستید، این اتصال از طریق کامپیوتر آی اس پی یا ارائهدهنده سرویس به کامپیوتر مخابرات و به همین ترتیب به شبکههای دیگر متصل میشود حال هنگامی که روی یکی از این نقاط اتصال فیلترهایی قرار داده میشود درخواست شما برای بازکردن یک صفحه در نقطه مورد نظر مورد بررسی قرار گرفته و در صورتی که جزء لیست سیاه آدرسها(دامنهها) آی پیها یا کلمات نباشد، صفحه مورد نظر برای شما نمایش داده خواهد شد و در غیر اینصورت عبارتی مانند دسترسی به صفحه مورد نظر مقدور نیست برای شما نمایش داده شده و شما را به صفحهای دیگر هدایت میکند.
بهطور کلی از دو تکنیک لیست سیاه و لیست سفید در فیلترینگ استفاده میشود. در لیست سیاه دسترسی شما فقط به سایتهایی که در این لیست هستند، محدود میشود در حالی که در لیست سفید دسترسی شما به همه سایتها و آدرسهای اینترنتی محدود است و فقط به صفحاتی که در لیست سفید هستند، دسترسی خواهید داشت.
حال سؤال این است که فیلترینگ چیست؟ در بعد نظری، برخی فیلترینگ را به معنای منفی آن یعنی سانسور تلقی میکنند و مانند تعریف ارائه شده در ویکی پدیا میگوید: «فیلترینگ عبارت است از اعمال سانسور، محدودیت و نظارت ساختاریافته و هدفدار بر دسترسی به محتوای وبگاهها و استفاده از خدمات اینترنتی برای کاربران» و بلافاصله به تجارت فیلترشکن در جامعه ارجاع میدهند و به نقل از وزیر ارتباطات از تجارت کلان و بسیار گسترده پرسود خرید و فروش فیلترشکن، پروکسی، ساکس ویپیان خبر میدهند که سود بسیار زیادی را برای تولیدکنندگان و فروشندگان آن نتیجه داشته است(آذری جهرمی،2019)
فیلترینگ یعنی پالایش پیام
برخلاف چنین برداشتی از فیلترینگ که قطع ارتباط را میان فرستنده پیام و گیرنده، فیلترکردن مینامد، اساساً در فیلترینگ پالایش پیام از مطالب مضر و عبور پیام از صافی منظورنظر است. درحالی که در سانسور همه پیام یا قسمت مهم آن حذف میشود و در نظارت هم بیشتر بحث انتخاب پیام و دروازهبانی آن مدنظر است، این دروازهبانی هم میتواند بر عهده شهروندان و کاربران گذاشته شود مانند نظارت پدر و مادر بر حضور کودک در فضای مجازی و یا نظارت حکمرانان بر محتوای در حال گردش اطلاعات و دادهها.
«فیلتر» واژهای فرانسوی است که در فارسی به «صافی» یا «پالایه» نیز ترجمه شده و بهوسیلهای گفته میشود که برای تصفیه آب و مایعات دیگر به کار میرود؛ البته این اصطلاح امروزه در علوم مختلف از قبیل شیمی، مهندسی، عکاسی، و حتی موسیقی هم به کار میرود. فرایند اجرای این گونه فیلتر را «فیلترینگ» میگویند؛ اما از نظر اصطلاحی در فضای مجازی عبارت است از «به کار گرفتن سازوکاری برای ممانعت از دسترسی مردم عادی به بخشهایی از اینترنت که دولتها به هر دلیل نسبت به آنها حساسیت دارند.
محتوای فیلترشده دامنهای وسیع از مسائل سیاسی و جنسی تا فرهنگی و دینی را در برمیگیرد» (رحمتی و شهریاری، 1396: 9).
در این تعریف همه پیام، اطلاعات و دادهها منفی نیست و میتوان با پالایش آن بخش مفید پیام را از صافی فیلتر عبور داد و به کاربران رساند. امروزه فیلترینگ یا جلوگیری از تولید، توزیع و استفاده از محتوای نامناسب و نقض اصول اخلاقی در فضای مجازی یکی از راهکارهای اندیشیده شده برای اخلاقی شدن فضای مجازی است؛ اما این کار وقتی به نتایج مطلوبی میرسد که هر یک از مرتبطان با آن (اعم از کاربران عادی و نهادهای حاکمیتی) به وظایف اخلاقی خود در این زمینه آگاهی داشته و به آنها عمل کنند.
روانشناختی مخاطبان یکی از اصول مهمی است که حکمرانان اگر به آن توجه نکنند، فیلترینگ نزد کاربران همان معنی سانسور را میدهد؛ اما مسئله این است که گاه هر یک از این دو گروه با موقعیتهای دشواری مواجه میشوند که ناشی از امکان نداشتن عمل به دو یا چند وظیفه اخلاقی است که همزمان بر آنها لازم است.
از آنجا که شکلگیری این وضعیت که آن را تزاحم (و گاهی تعارض) اخلاقی مینامند، روی کنشگری اخلاقی مربوط به فیلترینگ و فضای مجازی تأثیرگذار است، باید آن را در سنجه تحقیق نهاد و برای رفع یا کاهش آن چارهاندیشی کرد (رحمتی و شهریاری، 1396: 8).چاره این امر شناخت روحیه کاربران و مخاطبان است. بدیهی است که هنگام بحران، برای رهایی از بحران کاربران میپذیرند که حکمرانی بر اینترنت اعمال شود و نه تنها بر صافی کردن محتوای آن بلکه بر مسدود کردن وب سایت ها و پلاتفرمهای بحرانزا حکم برانند.
برای جلوگیری از آسیبهای گردش اطلاعات تاکنون راههای متفاوتی در کشورهای پیشرفته اتخاذ شده است که برخی از این راهحلها شامل تأمین امنیت شبکه و برخی نیز تأکید بر افزایش سوادرسانهای کاربران در جامعه است؛ البته یک راهحل در شرایط حاد و بحرانی وجود دارد و آن هم فیلترینگ یا مسدودکردن جریان گردش اطلاعات است.
برای پدافند رسانهای در برابر آفند اطلاعات ویرانگر و تهاجم فرهنگی در جنگ نرم، بدون روانشناختی فیلترینگ در ایجاد ناهماهنگی شناختی کاربران، نمیتوان بهدلایل مخالفت کاربران با فیلترینگ حتی در وجه مثبتش پیبرد.
امیدعلی مسعودی رئیس دانشکده رسانه دانشگاه سوره
انتهای پیام/4117/4062/
انتهای پیام/