دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گزارش آنا به بهانه پخش سریال «شرم»؛

باز هم سریال، باز هم ملودرام/ چرا تلویزیون ژانرهای دیگر سریال‌سازی را جدی نمی‌گیرد؟

ملودرام از آن جنس فرم‌هایی است که به دلیل درگیری عاطفی کارکترها با مخاطب، شاید به ظاهر چهارچوبی جذاب برای پیگیری مخاطب را داشته باشد، ولی به لطف تیتراژی با صدای خواننده پرطرفدار و اسم و رسم دو بازیگر چهره به دست نمی‌آید.
کد خبر : 549563
637437253580378868.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، کنداکتور کنونی شبکه‌های سیما در ظاهر روایتگر قصه‌هایی متفاوت هستند که شاید بتوان آن را در فرم‌های داستان‌گویی متنوعی جای داد که البته همگی نیز در سر و شکل، دوباره «خانواده» را نقطه ثقل خود قرار می‌دهند. این رویه در عمده تولیدات سریالی سیما به رویه جدی تبدیل شده و به‌عنوان دست‌آویز همیشگی تهیه‌کنندگان، همچنان محل ساخت و نمایش آثار نمایشی است.


این ماجرا در «خانه امن»، «بیگانه‌ای با من است» و البته «شرم» همراه شده و قصه را به این مرکزیت وصله کرده‌اند؛ با این تفاوت که ضر‌یب آنان چه در ساخت و چه در کیفیت داستان، یکسان به نظر نمی‌رسد. این ماجرا زمانی بیشتر به چشم می‌آید که نویسنده و سریال‌ساز از «درام» و خصوصا «ملودرام» آن‌هم از نوع اجتماعی‌اش دم می‌زند ولی گاهی اوقات این مسئله در حد ادعا می‌ماند.


سریال شرم


«شرم» تکراری بر تکرارهای قبلی


«ملودرام» از ژانرهای محبوب و مخاطب‌پسندی است که در کنار فیلم‌های تک‌ساعته سینما، بیشتر محل رجوع سریال‌های مختلفی است. نمونه‌های آن در سیما و شبکه نمایش خانگی حی و حاضرند، اما به قدری شاهد تکرار قصه‌های مشابه در سریال‌ها هستیم که پذیرش مخاطب برای آن به راحتی متقاعدکننده نیست. حتی اگر صرفا در ظاهر، داستانی متعادلی مثل «شرم» هم داشته باشند.


پرداختن سیما به سریال‌های با روایت ملودرام در حالی رخ می‌دهد که مخاطب سلیقه خود را با استقبال از آثاری مثل «گاندو» و یا پایتخت نشان داده و مشخص نیست چرا صداوسیما به عنوان سفارش دهنده، این قدر کم سراغ ژانرهای دیگر می‌رود.


احمد کاوری فیلمساز قابلی است که در سینما  فیلم‌های جمع و جور و البته قابل احترامی ساخت و در عرصه تلویزیونی نیز با «وارش» تجربه جالبی برایش رقم خورد. با این حال در سریال «شرم» گویا نتوانسته آن موفقیت‌ها را تکرار کند تا در حد «ملودرامی بکر و مخاطب‌پسند» قد علم کند.


ماجرای تکراری و البته مذموم عشق‌های چندضلعی، ایده‌ای است که گویا قرار نیست فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کنندگان ما دست از سر آن بردارند و یا لااقل سیمایی جدید به آن بدهند. تضارب این چهره‌ها و شاید فاصله طبقاتی کاراکترها و خصوصاً عاشق پاکدست و عاشق بدطینت، از ایده‌های سوخته‌ای است که با صرف هزینه‌های میلیاردی به مخاطب تلویزیون داده می‌شود و این ماجرا همچنان هم ادامه دارد!


سریال شرم


سکانس‌های ساده، دیالوگ‌های عقیم شده


فیلمنامه تصویر شده «شرم» با سکانس‌های ساده و دیالوگ‌های عقیم‌شده همراه است و شاید به همین علت است که تازگی را از قصه آن کنار می‌گذارد. گویی سریال با بازنویسی مناسبی نیز همراه نشده، همچنان که چندی پیش اعتراض نویسنده‌اش را به شکل عجیبی در پی داشت. فیلمنامه با وجود طراحی شخصیت‌های مختلف اما نتوانسته سر و شکل مناسبی به این شخصیت‌ها بدهد و تمام تلاشش برای جذب مخاطب را در اسم و رسم بازیگر گذاشته‌، بلکه از این جهت مخاطب پیگیر قصه هم باشد.


شاید رویکرد عوامل سریال به سمت انتخاب بازیگرانی مثل اردلان شجاع‌کاوه و بازی گرفتن متفاوت از سیاوش طهمورث جالب به نظر برسد، اما استفاده از ابوالفضل پورعرب نیز چاره‌ای برای پوشاندن کاستی‌های فراز و فرودها سریال، نشده است.


سریال شرم


اساس سریال‌سازی در کنار شناخت فرم و ساختار مناسب حتی با محدودیت‌های منطقی تلویزیون، به فیلمنامه‌هایی برمی‌گردد که توان کشش در چند ده قسمت را داشته باشند. ملودرام از آن جنس فرم‌هایی است که به دلیل درگیری عاطفی کاراکترها با مخاطب، چارچوبی جذاب برای پیگیری مخاطب را داراست، ولی این اتفاق به لطف تیتراژی با صدای خواننده پرطرفدار و اسم و رسم دو بازیگر چهره به دست نمی‌آید.


از این دست تولیدات بارها در کارنامه سریال‌سازی حسن فتحی، سیروس مقدم، بهرنگ توفیقی و ... نیز ساخته شده؛ بنابراین امری جدا از تلویزیون نیست و نمونه‌های موفقی از آن به مخاطب تحویل شده اما تولیداتی مثل «شرم» با برچسب‌هایی به اسم «ملودرام» و فقر داستان باکیفیت، نمی‌توانند مخاطب را به سمت خود بکشانند. مشخص نیست ایرادات موجود در این سریال از سمت سفارش‌دهندگان است یا خودرایی عوامل سازنده در ضرب و جرح قصه اصلی و شاید عدم نظارت‌های کیفی؟


انتهای پیام /4143/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب