دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
29 آذر 1399 - 11:36
یادداشت وارده؛ (بخش نخست)

رویکرد ترویجی و تجربیات رسانه‌های مهاجم در گفتمان تروریسم

امروزه رسانه‌ها کارایی بالاتری حتی از بمب‌های کشتار جمعی دارند؛ چراکه معمولاً رسانه، افکار عمومی، اعتقادات و باورهای مردم را هدف قرار می‌دهد در حالی که یک بمب ممکن است مجموعه‌ای از انسان‌ها را نابود کند.
کد خبر : 549522
156521385.jpg

گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ تروریسم رسانه‌ای «Media Terrorism» و جنگ نرم «Soft War» اصطلاحاتی هستند که همزمان با پیدایش و گسترش پدیده شبکه‌های ماهواره‌ای در ادبیات سیاسی جهان رواج یافتند.




بیشتر بخوانید:


تروریسم رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی




هر کشوری که با تخصص، فناوری بالاتر و امکانات مالی بیشتری از این پدیده سلباً یا ایجاباً استفاده کند، به‌طور طبیعی جایگاه مهم‌تری در منطقه و جهان پیدا می‌کند.


امروزه در عصر انفجار اطلاعاتی، رسانه‌ها کارایی بالاتری حتی از بمب‌های کشتار جمعی دارند؛ چراکه معمولاً رسانه، افکار عمومی، اعتقادات و باورهای مردم را هدف قرار می‌دهد در حالی که یک بمب ممکن است مجموعه‌ای از انسان‌ها را نابود کند.


هراس سیاستمداران آمریكایی از رسانه‌های جمعی و وقوع 11 سپتامبر


اكثر مطالعاتی كه درباره ارتباط ميان تروريسم و رسانه صورت پذيرفته است، تمركز خود را روی پاسخی كه از طرف رسانه نسبت به رويدادهای تروريستی داده می‌شود، قرار داده‌اند. آنها به‌طور كلی به اين نتيجه رسيده‌اند كه ارتباط ميان تروريسم و رسانه يک ارتباط هم‌زيستانه است كه گروه‌های تروريستی از رسانه به‌عنوان ابزاری برای رساندن پيام‌های خود به گروه مخاطبان هدف استفاده می‌كنند.


رسانه‌های جمعی با تأكید بر تروریسم آینده نامشخصی را در برابر دیدگان مخاطبان خود ترسیم می‌كنند، به‌عنوان مثال در ایالات متحده آمریكا بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر رسانه‌هایی كه مطالب مربوط به عملیات‌ تروریستی را منعكس می‌كردند، موجب بالارفتن میزان ترس مخاطبان آمریكایی شدند.


این ترس موجب شد كه سیاستمداران آمریكایی با تأكید بر خطر حملات تروریستی شروع به لشکركشی به كشورهای مختلف كنند و با این ابزار، افكار عمومی ایالات متحده را در برابر خواسته‌های جنگ‌طلبانه‌شان متقاعد كنند.


رسانه‌های دیجیتال به‌ویژه شبکه‌های اجتمـاعی بـه‌‌لحـاظ ویژگـی‌هـای منحصـربه‌فرد، آوردگاه جدیدی را برای کنشگران اجتماعی سـاخته و پرداختـه کـرده‌انـد. در کشـاش درخشش عصر جدید رسانه‌ای، دریچه نوینی برای احیای هویت گـروه‌هـای مقاومـت مفتوح شده است.


تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات امکـان ظهـور جامعـه شـبکه را فراهم آورده‌اند که افراد و جوامع را در درون خود قالب‌ها و هویت‌های تازه می‌بخشـد (کاستلز ج1 1389ص21).


چرخش گروه‌های تروریسـتی بـه آوردگـاه رسـانه‌هـای مجازی و معاند (بی بی سی فارسی)، معادلات سنتی قدرت و ضدقدرت را دگرگون کرده اسـت.


شـواهد مؤید آن است که در دهه اخیر گروهک تروریستی داعش نبض حیات گفتمـان تروریسـتی را با آهنگ حرکت شبکه‌های اجتماعی فیسبوک و توییتر تنظیم کرده اسـت و سودای تشکیل نظام خلافت را در خیـال دارد.


چالش چرخش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با جهت‌گیری مرززدایی


پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های تروریسـتی در شبکه‌های اجتماعی و معاند، گونه جدید تروریسم رسانه‌ای را به عنوان پدیده‌ای نوظهور در آوردگاه رسـانه نمایـان کـرده اسـت.


امروزه حدود 90 درصد فعالیت‌های تروریستی در اینترنت سازمان یافته و از طریق رسـانه‌هـای اجتمـاعی انجـام می‌شـود (288 p. Wu.2015) سـازمان‌های تروریسـتی فراملـی، شورشـیان و جهادی‌ها از اینترنت به‌عنوان ابزاری برای برنامه‌ریزی حملات، جذب نیرو و روش توزیع تبلیغات و وسیله ارتباطی بـرای اهـداف مخـرب بهـره می‌گیرند ( theohary2011.p. 2).


کنشـگری تروریسـتی در فضـای سـیال شـبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها در پیوند با تأثیر بی‌بدیل این شبکه‌ها در اذهـان عمـومی چالش‌هایی مانند ازهم گسیختن نظم و یکپارچگی، تزلزل در همبستگی ملی، افراطـی کـردن فضـا، تزلـزل در دولت‌های ملی و چشم‌اندازی غیرقابل پیش‌بینی در افق دید کشورها مجسم ساخته است.


چرخش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با جهت‌گیری مرززدایی و حاکمیت‌ سـاززدایی سـبب زایل شدن فرآیند دروازه‌بانی و طلیعه خودمختاری کنشـگران اجتمـاعی شده کـه چالش‌برانگیز است.


تمرکززدایی قدرت از طریق دستیابی به هویت مجازی، مـانع سـلطه صاحبان قدرت‌های رسانه‌های سنتی در این فضا می‌شود (تاجیک،قهرمان،1391،ص89).


در آوردگاه جدید، کاربران شبکه‌ها قادر شده‌اند به‌صورت بی‌واسطه و گمنام مبـادرت به تولید و انتشار هرگونه محتوی خارج از چارچوب‌های کنترل و نظارت رسمی کنند. در عصر اینترنت نیز روند افراط‌گرایی بسیار سریع‌تر، مخفیانه‌تر و گسترده‌تر پیش می‌رود و امکان شناسایی عاملان حمله‌های غافلگیرانه اعضـای سـازمان‌هـای تروریسـتی و حامیانشان کمتر می‌شود (هاسکینز و اولافین 1393).


جهان‌شمولی زبان دیجیتال و منطق کاملاً شبکه‌ای سیستم ارتباطی زمینه‌های تکنولوژیـک ارتبـاط افقـی و جهانی را فراهم کرد. علاوه بر این معماری تکنولوژی به‌گونه‌ای است که سانسور و کنترل آن بسیار دشوار است (کاستلز 1389).


حال این سؤال پیش می‌آید که در دنیایی که مهیج‌ترین اخبار رسانه‌ها و مطبوعات مربوط به حملات تروریستی است و سطح قابل توجهی از پوشش‌های خبری را به خود اختصاص داده تا چه میزان رسانه‌های مهاجم توانسته‌اند توسط اخبار و میزگردهای گفتمانی حول محور تروریسم فضای وحشت، ترس و بی‌اعتمادی مردم را نسبت به نهادهای دولتی در جامعه ایران به‌وجود آورند؟


1. رسانه‌های داخلی چه جایگاه و چه تأثیری بر حفظ امنیت جامعه در مقابل هجمه‌های تروریسمی شبکه‌های معاند داشته‌اند؟


* جنگ رسانه‌ای


ورود رسانه‌ها به عرصه سیاست به‌تدریج تغییراتی را در مؤلفه‌های قدرت ایجاد کرده و شاهد قرارگرفتن رسانه‌ها در فهرست عناصر قدرت و در کنار عواملی نظیر اقتصاد، تسهیلات، نیروی انسانی و ... هستیم ‌و به‌دلیل ماهیت و نوع اثرگذاری قدرت رسانه‌ها (قدرت نرم) پیشرفت فناورانه در دو دهه گذشته شاهد حضور همه‌جانبه رسانه‌ها هستیم (ضیایی پرور 26:1386).


امروزه تسلط بر رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها قدرت فوق العاده‌ای را در اختیار بازیگران عمده صحنه سیاست یعنی دولت‌ها قرار داده به‌گونه‌ای که به‌خوبی با به‌کارگیری اهرم‌های خبری و اطلاعاتی توانسته‌اند به تغییر باورها و نگرش‌های جمعی یا شکل‌دهی به افکار عمومی ملی با فراملی اقدام کنند.


سوء‌استفاده‌های گروهی حکومت‌های قدرتمند از ظرفیت بالای رسانه‌ای می‌تواند منجر به بروز پدیده‌ای در سطوح ملی یا بین‌المللی شود که می‌توان آن را استبداد اطلاعاتی نامید(عیوضی45:1387).


آغاز جنگ رسانه‌ای در عصر ارتباطات


امروزه در عصر ارتباطات جنگ‌ها از جنگ رسانه‌ای آغاز می‌شود و با جنگ رسانه‌ای ادامه می‌یابند و پایان می‌پذیرند. پیروزی و شکست کشورها در قالب سیاست‌های رسانه‌ای رقم می‌خورد و این رسانه‌ها هستند که پیروزی می‌آفرینند، مغلوب می‌سازند و افکار عمومی را به هر سو هدایت می‌کنند (ترابی 12:1385).


جنگ رسانه‌ای در شرایط صلح به صورت غیررسمی وجود دارد و هر کشوری حداکثر توان خود را برای پیشبرد اهداف سیاسی با استفاده از رسانه‌ها به‌کار می‌گیرد.


جنگ رسانه‌ای ظاهراً میان رادیو ـ تلویزیون‌ها، مفسران مطبوعاتی و شبکه‌های خبری جریان دارد؛ اما واقعیت آن است که در پشت این جدال ژورنالیستی چیزی به‌نام «سیاست رسانه‌ای یک کشور» نهفته است که با بودجه‌های رسمی مصوب پارلمان‌ها یا بودجه‌های سری سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی و سرویس‌های جاسوسی تغذیه می‌شوند.


سربازان جنگ رسانه‌ای متخصصان تبلیغات بین‌المللی، استراتژیست‌های بین‌المللی و کارگزاران رسانه‌ها هستند. این جنگ بدون خونریزی و جنگی آرام و بهداشتی و تمیز تلقی می‌شود که بر صفحات روزنامه‌ها، میکرفون رادیوها و صفحات تلویزیون‌ها و عدسی دوربین‌ها جریان دارد و مردمی که تحت بمباران جنگ رسانه‌ای قرار دارند، ممکن است خود از وجود جنگ سنگینی که بر فضای تنفسی آنها جریان دارد، بی‌اطلاع باشند.


هدف جنگ رسانه‌ای اگرچه در نهایت تغییر کارکرد و عملیات دولت‌هاست، اما به طرز ملموسی به جای هدف قرار دادن مستقیم دولت‌ها، ملت‌ها را هدف بمباران خود قرار می‌دهد، چراکه این عقیده وجود دارد که اگر بتوان افکار عمومی را به موضوع یا پدیده‌ای قانع کرد یا به آن جهت خاصی بخشید، مسلماً دولت‌ها زیر فشار افکار عمومی به آن سمت کشیده خواهند شد (مولانا39:1382).


ادامه دارد.....


برگرفته از پایان‌نامه آزاده اقبال فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی ارشد ارتباطات و علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند


انتهای پیام/4078/4062/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب