دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 آذر 1399 - 18:00
یادداشت/ محمدامین حضرتی*

نسبت ریسک و منطق سیاست‌گذاری الهی

مبانی دینی در کنار منافع ملی دو رکن سیاست خارجی کشور را تشکیل می‌دهند. رویکرد الهی به مقوله سیاست خارجی مزیت نسبی به رویکرد رئالیستی دارد چراکه قادر است منافع ملی و رضایت الهی را به‌صورت توأمان تأمین کند.
کد خبر : 547711
unnamed.jpg

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در عالم سیاست، رفتار کشورها در صحنه عمل تابع ادراک آن‌ها از یکدیگر است. دولت‌ها مناسبات خارجی خود با سایرین را بر اساس مبانی ارزشی و ظرفیت‌ها و نیازهای خویش تعریف می‌کنند؛ بنابراین، نوع نگاه به‌طرف مقابل نزد مقامات آن کشور بسیار حائز اهمیت است. این ارزش‌ها می‌توانند لیبرال باشند یا اینکه از منبع دین و وحی باشد که در آن صورت سیاست‌گذاری در کشور هم رنگ‌وبوی الهی به خود می‌گیرد. در این دستگاه سیاست‌گذاری، حکمت و مصلحت‌اندیشی مانع از خطرپذیری نمی‌شود و تصمیم‌ها در عین تدبیر، با توکل به خدا گرفته می‌شوند. این را شاید بتوان مصداقی از آیه «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجـًا * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» دانست.


در این رویکرد سیاست‌گذاری، مبانی دینی در کنار منافع ملی دو رکن سیاست خارجی کشور را تشکیل می‌دهند. همین رویکرد در عبارات رهبر انقلاب هم موجود است و ایشان «عزت، حکمت و مصلحت» را سه اصل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می‌دانند.


نصرت الهی در این دستگاه محاسباتی حائز اهمیت است و آیه «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» نیز حکایت از آن دارد. جامعه اسلامی اگر امور داخلی و روابط خارجی را مبتنی بر احکام شریعت جلو ببرد و طاغوت را چاره مشکلات خود نداند، مورد عنایت الهی واقع می‌شود؛ بنابراین، مقاومت در برابر طاغوت، پاسخ قاطع به دشمن و توکل به خدا در این مسیر را باید مصداق نصرت الهی دانست که در آیه مذکور آمده است.  تعلق گرفتن نصرت الهی به یک جامعه از جمله کشورمان نیازمند تغییر در دستگاه محاسباتی عوام و خواص هر دو است.


انقلاب اسلامی ایران خود یکی از مظاهر تغییر دستگاه محاسباتی است. بنا به منطق رئالیستی حاکم بر نظام بین‌الملل و در چارچوب همگرایی سیاسی و اقتصادی رژیم پهلوی با دو بلوک شرق و غرب، هیچکس حتی انقلابیون آن دوران هم تصور فروپاشی رژیم را در ذهن نداشتند.


درآمدهای نفتی گسترده و سیر تحولات در سطح منطقه و نظام بین‌الملل همه و همه گزاره فوق را تأیید می‌کرد. ولی بررسی سخنرانی‌های امام خمینی (ره) از آغاز نهضت در خرداد ۴۲ تا پیروزی در بهمن ۵۷ نشان می‌دهد ایشان منازعه حق و باطل را سیر تاریخی جهان برای همیشه می‌دانند و مشروعیت مبارزه خود را با طاغوت خواندن شاه توجیه می‌کردند.


اگر از این عینک به حوادث رجوع کنیم، درخواهیم یافت منطق محاسباتی ایشان در پیروزی انقلاب، جنگ و... فراتر از محاسبات مرسوم عرصه سیاست بوده است. این رویکرد در دوران زمامداری مقام معظم رهبری هم به‌وضوح مشهود است. ایشان منطق الهی، جهت‌گیری الهی، دنبال کردن اهداف الهی و ایجاد جامعه اسلامی را مصداق یاری‌کردن خدا می‌دانند و انقلاب اسلامی را بهترین نمونه معاصر آن.


اگر امروز مدعی انقلابی‌گری هستیم یا حتی نه ادعای اسلام داریم، باید در عینک محاسباتی خود تجدیدنظر کنیم. آیا نصرت و یاری الهی در دستگاه منطقی ما جای دارد؟ منطق رئالیستی که رویکرد غالب سیاست خارجی کشورهاست، منافع ملی را مهم‌ترین عاملی می‌داند که در کنشگری دولت‌ها تأثیر می‌گذارد. در این منطق، دولت‌ها بازیگر عقلانی فرض می‌شوند که حساب سود و زیان مادی خود را دارند. در این چارچوب، منطق «دو دو تا چهار تا» مبنای خواهد بود و ماوراءالطبیعه، دین و امثالهم در سیاست و سیاست ورزی بلا موضوع هستند.


حال اگر از منظر این دو منطق محاسباتی به حوادث یک سال اخیر بنگریم، به نتایج جالبی خواهیم رسید. شهادت سردار سلیمانی در 13 دی 98 در حقیقت آغازی بر سلسله اقدامات خصمانه دشمن علیه کشورمان بود. افزایش حملات هوایی اسرائیل علیه مواضع مقاومت در سوریه، انفجار در مرکز هسته‌ای نطنز و شهادت سردار فخری‌زاده را هم باید دیگر ترکش‌های رویکرد خصمانه دشمن دانست.


در منطق نخست اقتضای شرایط کنونی، انتظار منفعلانه تا بهبود شرایط و دست کشیدن دشمن از اقدامات خود است. در این رویکرد، گفته می‌شود کشور در یک پل تاریخی قرار دارد و منافع ملی اقتضا می‌کند برای پرهیز از برخورد نظامی احتمالی، هرگونه پاسخ به حوادث اخیر باید مصلحت‌اندیشی شود. توجه به مصالح گرچه امری مورد تأکید در اسلام است ولی به‌هیچ‌وجه نباید مانع از انتقام‌جویی سخت از دشمن شود.


با این‌ حال، در این دستگاه محاسباتی، به‌احتمال‌ زیاد با آغاز مذاکرات ایران و غرب، هرگونه انتقام‌گیری مانع‌تراشی در مسیر مذاکرات و مخالف مصالح ملی تلقی خواهد شد.


در مقابل، رویکرد الهی به مقوله سیاست خارجی مزیت نسبی به رویکرد رئالیستی دارد چراکه قادر است منافع ملی و رضایت الهی را به‌صورت توأمان تأمین کند؛ بنابراین، باید نخست تصور ایده‌آل‌گرایانه از نخبگان سیاسی و توده جامعه زدود که ضربه کنونی به دشمن به جنگ می‌انجامد. رهبر انقلاب هم پیش از این وقوع جنگ را منتفی دانسته‌اند و آن را در چارچوب جنگ روانی دشمن علیه کشورمان ارزیابی می‌کنند.


این رویکرد می‌تواند دستگاه محاسباتی دشمن را به هم بریزد ولی پیش‌شرط آن اصلاح دستگاه محاسباتی خودی است؛ بنابراین، مجال بحث از یاری الهی در این دوراهی‌ها بیش‌ازپیش باز می‌شود.


منطق نصرت الهی، علاوه بر این‌که رضایت الهی را با خود دارد و مصداق «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ» قرار می‌گیرد، حسابش را در سال‌های اخیر هم پس داده است. پیروزی‌های محور مقاومت و غلبه مستضعفان منطقه با تأسی از انقلاب اسلامی در عراق، سوریه، لبنان و یمن بر جبهه استکبار تأییدی بر این مدعاست که توانسته منافع منطقه‌ای کشور را تا حد زیادی تأمین کند.


انتقام از دشمن ظالم هم یکی از مصادیق تعلق گرفتن نصرت الهی است، به حدی که ذات حق خود را «ذو انتقام» نامیده است؛ بنابراین، جامعه برای اینکه بتواند ظرفیت نصرت الهی به آن را پیدا کند، لازم است انتقام از متجاوز را در دستور کار خود قرار دهد. ازاین‌رو، می‌توان گفت پاسخ متقابل به ترورهای اخیر هم از منظر منافع ملی و هم از جهت شایستگی پیدا کردن برای نصرت الهی مورد تأیید نگاه دینی به مقوله سیاست خارجی است.


بنابراین، سیاست‌گذاری دینی از این‌ جهت با سیستم دولت-ملت نظام بین‌الملل سازگار است و قادر به تأمین منافع ملی آن کشور است. در این رویکرد سیاست‌گذاری، حکمت و مصلحت انگاری گرچه یکی از بنیان‌های استوار آن را تشکیل می‌دهد ولی انفعال از دشمن را تجویز نمی‌کند بلکه برعکس حافظ عزت و اقتدار کشور خواهد بود. اگر از این دید به راهبرد کشور در پاسخگویی به ترور شهید سلیمانی و شهید فخری زاده بنگریم، هیچگاه احتمال جنگ ما را از نصرت الهی غافل نمی‌سازد و انتقام‌گیری سخت را برای مقامات کشور از حرف به عمل تبدیل می‌کند؛ بنابراین تا زمانی که این ایده در فکر و ذهن مقامات کشورمان نهادینه نشود و همچنان درگیر مصلحت‌اندیشی کوتاه‌مدت باشیم، دشمن را در اقدامات خود جری‌تر خواهد کرد و بستر را برای حملات و تجاوزهای بعدی فراهم می‌کند.


این مضمون در خطاب امیرالمؤمنین به عامه مسلمانان هم مشهود است آنجا که فرمود: «آن‌کس که از جهاد بگریزد خداوند تن‌پوش ذلت بر او پوشانَد و در طوفان فتنه و بلا سقوط کند و در زیر چکمه فلاکت خرد و زبون شود و عقل خود را از دست دهد و به کیفر فرار از جبهه، حق از او روی گردانَد و سختی و مشقّت بر او فرود آید... به خدا سوگند، مردمی که در خانه‌هایشان نشینند تا دشمن به سراغشان آید، قطعاً ذلیل و خوار شوند. شما آن‌قدر امروز و فردا کردید و به این‌وآن پاس دادید تا سیل غارتگران، شما را درنوردید و شهرتان سقوط کرد».


*محمدامین حضرتی، دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)


انتهای پیام/4084/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب