تحلیل شهادت «دکتر فخریزاده» با خط خبری همگرای جبهه رسانههای مهاجم
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ جبهه رسانههای مهاجم بلافاصله پس از ترور شهید فخریزاده با قطع خبرهای عادی خود، خبر ترور این دانشمند ایرانی را روی آنتن برد و از منظرهای مختلف به بررسی پیامدها و آثار آن پرداخت.
شبکه BBC فارسی هم تمام بعداز ظهر و بخشی از برنامههای شبانگاهیاش را به انعکاس این اتفاق تلخ اختصاص داد. در آن چند ساعت چند نکته مهم به چشم آمد که نشاندهنده دو چیز بود: نخست؛ ورزیدگی و آمادگی BBC فارسی برای بالانگه داشتن این خبر فوری در یک شیفت کاری و دوم؛ احتمال از قبل مطلع بودن آن شبکه برای فراهم کردن پیوست رسانهای پرحجم.
اما چند نکته مهم در جریان خبری BBC فارسی به چشم میخورد:
1. در آن شیفت کاری بیش از 30 کارشناس ریز و درشت روی خط آمدند و تحلیلهای خود را ارائه کردند. آنها از هرگوشه عالم پیدا میشدند و همگی با آمادگی کامل در شرایط اضطراری، یک خط خبری همگرا را دنبال کردند.
2. در لابلای مصاحبهها اخبار فوری، خلاصه اخبار مهم، تکرار مطالب توسط مجری، زیرنویسها و انعکاس واکنشهای ایران به طور پیاپی تکرار شد.
3. در اظهارات تمام کارشناسان چند جمله کلیدی دائماً تکرار میشد تا یک واقعیت رسانهای جدید در ذهن مخاطبان شکل ببندد. واقعیتی که تصمیمگیران را مستأصل و مردم را ناامید کند.
رئوس این تصویرسازیها عبارت بودند از؛
1. آقای فخریزاده از دانشمندان مشهور و شناخته شده بود.
2. اسرائیل مستقیماً به دنبال جنگ رودررو است. (اگرچه تلآویو تا آن زمان اظهارنظری نکرده بود.)
3. ایران توان مقابله مستقیم با رژیم اسرائیل را ندارد چون هیچکس حتی همسایگان ایران با آن کشور همراه نیست. (ظاهراً این شبکه بیش از عاملان ترور به دنبال جنگافروزی بود. باید بپرسیم که یک شیفت رپرتاژ خبری، دقیقهای چند درمیآید.)
4. ایران در حملات بعدی، باید منتظر تجزیه شدن کشورش باشد.
5. فساد مالی در بدنه سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی ایران سبب خودفروختگی برخی از عناصر داخلی دراین حادثه تروریستی شده است.
6. نفر بعدی کیست؟
7. جنگهای سایبری و نفوذهای نظامی و اطلاعاتی بعدی راه است.
8. نفوذ عوامل رژیم اسرائیل از بغداد فرودگاه به داخل ایران و تهران کشیده شده است.
9. جاسوسان اسرائیل در نوبت قبلی 500 کیلوگرم اسناد هستهای را از تهران ربودند؛ اما این بار توانستند عملیات ترور را در پایتخت انجام دهند.
10. این حادثه میتواند روی مذاکره احتمالی ایران و آمریکا در آینده، تأثیر منفی داشته باشد.
موهومی بهنام آسیب به صنعت و علوم هستهای ایران
آنچه از لابهلای سخنان آنها درک میشد، عبارت بود از اینکه همگی آنها متفقالقول معتقد بودند که نمیتوان به صنعت و علوم هستهای ایران آسیبی وارد کرد و هیچکدام از آنها از کلمه ترور استفاده نکردند. همچنین آنها نگفتند که کشته شدن این شهید چه نفعی برای غرب و جنگافروزان شناخته شدهاش دارد و آنها نتوانستند رابطه این شهید با کلید واژه بمب را برقرار کنند.
در زمانهای که جنگافزارهای رسانهای به شدت علیه جوامع و مردم تاخت و تاز میکنند، نیازمند یک ستاد فرماندهی و کنترل جنگهای ترکیبی در زمینههای اجتماعی هستیم
از سوی دیگر نگاهی به عملکرد رسانههای داخلی در آن ساعات اولیه، تعجب ناظران را برانگیخت:
1. رسانههای جریان اصلی به غیر از انعکاس واکنش وزیر امور خارجه و وزیر دفاع و نیروهای مسلح که در ارتباط مستقیم با موضوع ترور بودند به اظهارنظرهای شتابزده پرداختند و توییتهای چهرههای سرشناس را بازنشر دادند.
2. این بازنشرها گاهی نهتنها وحدت در موضعگیریها بلکه دوگانگی و چندقطبی بودن اظهارات را نشان میداد.
3. اکثر شبکههای رسانه ملی به غیر از شبکه خبر و شبکه 3 (که خبر فوری و پخش زیرنویس داشتند) کماکان به پخش عادی برنامهها ادامه دادند.
4. خبری از لشکر کارشناسان رسانه ملی نبود.
بنابراین در این خلأ تحلیلی-کارشناسی آسیب مهم به فضای کاربران داخلی وارد شد: نخست اینکه آنکه فضای مجازی مجال خوبی شد برای اوجگیری شایعات و اخبار جعلی و دوم اینکه توییتهای چهرههای سرشناس در مقابل اظهارات کارشناسان رسانههای مهاجم قرار گرفت، کاری که از نظر کارشناسی، متناظر اما متوازن نبود.
این رفتار رسانهای، ناظران را به یاد اصابت چند روز پیش یک موشک یمنی به تأسیسات آرامکو انداخت که در جار و جنجال مسئولان سعودی، چند مبارز یمنی با دمپایی و تسبیح در فضای مجازی ظاهر شدند و به اظهارات آنها پاسخ دادند.
بازتاب ترور شهید فخریزاده در 10 ساعت نخست پس از حادثه
در سازمانهای علمی یک اصل دائمی وجود دارد؛ مبنی بر اینکه تمام کادر اصلی سازمان از حداقل شرایط دانشمند بودن برخوردار هستند. چه آنهایی که در پستهای اجرایی خدمت میکنند و چه آنها که استاد یا پژوهشگر هستند؛ بنابراین بر هم زدن این قاعده در گفتگوهای عمومی یک خطای راهبردی ـ رسانهای است.
* جمعبندی
در 10 ساعت اولیه پس از حادثه تلخ ترور، با بررسی رفتار رسانهها در این دوره زمانی کوتاه میتوان نتیجه گرفت که:
* فضای رسانهای و جهتگیری افکار عمومی کشور، شدیداً در معرض تهدید پیوست رسانهای قوی جبهه رسانههای مهاجم قرار گرفت.
* لازم بود که رسانههای جریان اصلی در این مواقع در کنار مردم قرار بگیرند و علاوه بر همدردی با جامعه، پیگیر اجرای عدالت و مبارزه بینالمللی با ترور باشند. چنین اقدامی میتواند قدرت رسانهای زیاد و پایداری را برای کشور ایجاد کند.
* اگرچه تمامی آحاد کشور از مدیران گرفته تا مردم کاملاً معتقدند که در کشور در یک تهاجم رسانهای مردممحور (ترکیبی) تمام عیار قرار دارد؛ اما ظاهراً مانند موضوع نهادههای دامی و گران شدن نوبتی مرغ و گوشت و لبنیات و بههم ریختن بازار و جامعه در این حملات رسانهای نیز هیچ برنامه صیانتی دیده نشده است.
معنایی که در کلام مقام معظم رهبری در دیدار با هیئت دولت (هفته دولت ۱۳۹۹) شنیده شد که «مردم در فضای مجازی - بخوانیم رسانهای- بی پناه هستند.»
در زمانهای که جنگافزارهای رسانهای به شدت علیه جوامع و مردم تاخت و تاز میکنند، نیازمند یک ستاد فرماندهی و کنترل جنگهای ترکیبی در زمینههای اجتماعی هستیم که بتواند علاوه بر دفع حملات رسانههای مهاجم چنان تاخت و تاز و قدرتی را به رخ دشمن بکشد که پس از آن جرئت تهدیدکردن مردم ایران را نداشته باشند. این همان اصلی است که به آن بازدارندگی رسانهای میگویند که اکنون بارقهای از آن دیده نمیشود.
* حمیدرضا حسینیدانا مدیر گروه مدیریت رسانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند
انتهای پیام/4078/4062/
انتهای پیام/