فضای مجازی برای مجریان تلویزیون بیشتر ضرر دارد تا منفعت!/ مجری «سیمای خانواده» باید به بیننده آرامش و انرژی بدهد
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، برنامه «سیمای خانواده» به عنوان یکی از برنامههای قدیمی تلویزیون، از حدود 26 سال پیش پخش خود را از شبکه یک سیما آغاز کرده است. این برنامه ظهرگاهی در این مدت طولانی با بخشهای گوناگون و متنوع و البته مجریان مختلف روی آنتن رفته است. در این سالها، در کنار چهره شناختهشدهای همچون هرمز شجاعیمهر به عنوان مجری ثابت این برنامه، مجریان دیگری نیز درآن حضور پیدا کردهاند.
ساجده سلیمانی یکی از این مجریان است که پس از تجربه اجرای در برنامههای مختلف تلویزیونی چند سالی است که اجرای برنامه سیمای خانواده را به عهده گرفته است. در ادامه گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با این مجری جوان را از نظر میگذرانید.
آنا: اجرای برنامه سیمای خانواده در کارنامه کاری شما چه جایگاهی دارد؟
سلیمانی: در بین برنامههای تلویزیونی، اجرای «سیمای خانواده» طولانیترین دروه همکاری من با یک برنامه است. البته این برنامه سومین همکاری من با شبکه یک سیما محسوب میشود. سیمای خانواده در پیشینه کاری و ذهن من جایگاه ویژهای دارد، چراکه برنامهای است با یک قدمت قابلتوجه؛ از آن دسته برنامههایی است که تقریباً همه مردم در یک دوره از زندگیشان اسم آن را شنیدهاند. سر سفره ناهار و در کنار خانواده با این برنامه و مجری آن یعنی آقای شجاعی مهر خاطره دارند، درنتیجه برای من هم قابل احترام و دارای جایگاه است.
آنا: به عنوان یک مجری، چگونه خودتان را بهروز و باانگیزه نگه میدارید؟
سلیمانی: حفظ انگیزه در کار ما، امر سهل و ممتنعی است. حضور در قاب رسانه یا پرده سینما از آن دست کارهایی است که همه دوست دارند آن را تجربه کنند. یعنی گاهی حتی آن کسی که پزشک، مهندس یا وکیل است هم دوست دارد چنین تجربهای داشته باشد.
درباره اجرا هم همین است. شما به عنوان مجری تلاش زیادی میکنید، زحمت میکشید، خدا کمکتان میکند و البته اندکی شانس میآورید و بالاخره به این جایگاه میرسید. بعد وقتی به این جایگاه میرسید، گاهی اوضاع آنطور که دلتان میخواهد پیش نمیرود، به همین خاطر ممکن است انگیزههایتان را از دست بدهید.
به نظر من خانه و خانواده آن فضایی است که وقتی یکی از اعضای خانواده ناراحت است، بقیه هم غمگین می شوند. خانواده یعنی تپش قلبها برای همدیگر.
مثلاً سالها در تلویزیون کار میکنید، اما کارمند صداوسیما نیستید. سالها کار میکنید، اما بیمه ندارید. معمولاً روال برنامهسازی این گونه است که مثلاً یک برنامه 6 ماه پخش میشود؛ بعد آن برنامه تمام میشود یا تهیهکننده با شما قطع همکاری میکند، ممکن است یک مدت طولانی کار نداشته باشید؛ یعنی امنیت شغلی ندارید و این شاید باعث شود که انگیزههایتان را از دست بدهید. تنها چیزی که باعث میشود با همه این مسائل، هنوز هم علاقه داشته باشید این کار را انجام دهید عشق است!
واقعاً اگر بتوانیم اجرا را در زیرمجموعه کارهای هنری طبقهبندی کنیم، به نظر من مثل هر کار هنری دیگری، عشق است که شما را زنده نگه میدارد و انگیزه میدهد، عشق است که باعث میشود هر روز وقتی سر کار میروید حالتان خوب باشد.
آنا: به اجرای خودتان در این برنامه چه نمرهای میدهید؟
سلیمانی: نمره دادن به خودم در اجرا چه در «سیمای خانواده» و چه در هر برنامه دیگر خیلی سخت است ولی همیشه نگاهم این است که راه برای پیشرفت هست. همیشه به خودم نمره پایین میدهم. یعنی نظرم این است که همیشه باید خیلی بهتر از این باشم. بنابراین نمرهای که باید به خودم بدهم را نمیگویم چون عددش خیلی پایین است، بعد خجالت میکشم!
آنا: در برخوردهایی که با مردم داشتید، کدام بخش از برنامه سیمای خانوده برای آنها جذابتر است؟
سلیمانی: همیشه بخشهای پزشکی برای مردم جذابیت بیشتری دارد، مخصوصاً وقتی که مباحث پزشکیمان خیلی به روز باشد. مثلاً الان وقتی موضوع کرونا است، مباحث کرونایی برای مردم خیلی جذاب است. به این جهت که اطلاعات بهروز است و خیلی از عزیزان در تهران زندگی نمیکنند. در شهرهای دیگر و روستاها هستند و دسترسی به پزشک شاید برایشان خیلی سختتر باشد؛ مخصوصاً پزشکان متخصص و فوق تخصص و ... در نتیجه همیشه سؤالات پزشکی خیلی زیاد است و بحث راجع به سؤالات پزشکی زیاد است، البته بخش آشپزی هم متقاضیان خودش را دارد و خیلی از خانمها نیز علاقهمند به بخش آشپزی هستند.
آنا: ویژگی یک مجری موفق در برنامه هایی شبیه سیمای خانواده (یک برنامه ظهرگاهی اجتماعی از شبکهای پرمخاطب و با محوریت خانواده) چیست؟
سلیمانی: اول این که آن مجری باید خیلی اهل خانه و خانواده باشد. یعنی خودش یک آدم تنها یا خانوادهگریز یا بیارتباط نباشد. خیلی مهم است که آن عشقی که به خانواده خودش دارد، عمیق و جدی باشد و بتواند این عشق را به برنامه سیمای خانواده بیاورد و از آنجا به دیگران انتقال دهد. وقتی که من در برنامه سیمای خانواده راجع به پدر و مادر یا برادر، خواهر (البته من خواهر ندارم) همسر، فرزند و ... صحبت میکنم، سعی میکنم واقعاً تمام عشقی که در قلب خودم هست را به بیینده منتقل کنم یا حتی برای پدربزرگ، مادربزرگ و ... اقوام دورتر.
به نظرم یک ویژگی مهم دیگر، آرامش است. مجری در چنین برنامههایی، باید به بیننده انرژی مثبت و آرامش بدهد. حالا من از نظر یک خانم میگویم، باید مثل یک مادر باشد. یک مادر در خانواده واقعاً منبع انرژی و آرامش است. یعنی از یک طرف آن انرژی زیاد، تنش نمی آورد و از سوی دیگر آن آرامش زیاد باعث نمیشود که زندگی کسالتبار شود. مجری سیمای خانواده هم باید هر دوی اینها را با هم داشته باشد. روحیه امیدبخش داشته باشد و امیدبخشی در موضوعات مختلف خانوادگی را مطرح کند. این هم به نظرم نکته بسیار مهمی است.
خیلی مهم است که مجری آن عشقی که به خانواده خودش دارد، عمیق و جدی باشد و بتواند این عشق را به برنامه سیمای خانواده بیاورد و از آنجا به دیگران انتقال دهد.
آنا: تعریف خانه و خانواده از نگاه شما چیست؟
سلیمانی: تعریف هر کسی از خانه و خانواده متفاوت است. یعنی جایی که تو به دنیا آمدی، خانوادهای که در آن رشد کردی، نگاهت به زندگی و تمام تجربیات و مشاهدات در تمام این سالها، شاید نگاه یک آدم را به خانه و خانواده تغییر دهد. اما آن چیزهایی که در نگاه من خیلی مهم است و سعی میکنم که آن ها را داشته باشم، صمیمیت، گرمی و تپش قلبها برای یکدیگر است.
«خانه» صرفاً با محیط فیزیکی و آجر و سنگ و سقف بالای سرش شناخته نمیشود. خانه یعنی سفره ساده اما دوستداشتنی که همه اعضای خانواده را دور هم جمع میکند تا چند دقیقه کنار هم باشند. به نظر من خانه و خانواده آن فضایی است که وقتی یکی از اعضای خانواده ناراحت است، بقیه هم غمگین می شوند. خانواده یعنی تپش قلبها برای همدیگر.
خانواده مفهوم مقدسی است. نمیشود خیلی راحت تعریفش کرد. به نظر من هیچ چیزی در دنیا قابل مقایسه با خانواده نیست. بهترین و بزرگترین نعمتی که خداوند به هر انسانی داده، به نظر من بعد از سلامتی، داشتن یک خانواده خوب است. اصلاً داشتن خانواده است که میتواند خوب باشد، میتواند متوسط باشد. به نظر من خانواده بد وجود ندارد ولی ممکن است در بعضی از خانوادهها یکسری مسائل باشد که آدمها احساس کنند وای! چرا آنجوری که دلشان میخواهد، همه چیز پیش نمیرود ولی همان هم نعمت است. هیچ تعریفی، هیچ کلمهای، هیچ لغتی نمیگنجد در تعریف پدر و مادر!
آنا: همسر و اعضای خانواده شما چقدر پیگیر دیدن برنامه سیمای خانواده هستند؟
سلیمانی: از همه بیشتر مادرم! مادرم خیلی پیگیر برنامههایم است. تقریباً همه برنامههایم را نگاه میکند، در درجه دوم پدرم؛ و همسرم همیشه نگاه منتقد دارد. یعنی همیشه مادرم و پدرم وقتی نگاه میکنند، من را تشویق میکنند: آفرین،عالی بود! خیلی خوب بود!
اما از طرف دیگر همسرم همیشه نگاه منتقد دارد و همیشه سعی میکند ایرادهایم را بگویم: اینجا اینجوری بودی بهتر بودی! اگر اینجا این را میگفتی! اینجا زیادهگویی کردی، اینجا کمگویی کردی! و همیشه همسرم هست که واقعاً مثل یک معلم اجراهایم را تحلیل میکند و خیلی حس خوبی به من میدهد چون با اینحال که شغلش هیچ ربطی به تلویزیون ندارداما یک نگاه کارشناسی دارد که به پیشرفت من خیلی کمک میکند.
بنابراین، پدر و مادرم بهشدت تشویقم میکنند، همسرم ایرادهایم را میگیرد. آنجا خیلی انرژی میگیرم، اعتماد به نفسم بالا میرود، اینجا ایرادهایم برطرف میشود. خلاصه گروه و ترکیب خوبی شدهاند!
به نظر من هیچ چیزی در دنیا قابل مقایسه با خانواده نیست. بهترین و بزرگترین نعمتی که خداوند به هر انسانی داده، به نظر من بعد از سلامتی، داشتن یک خانواده خوب است.
آنا: در آغاز فعالیت در این عرصه، کار کدام یک از مجریان تلویزیون را دوست داشتید؟
سلیمانی: راستش، اینطور نبود که در اجرا الگویی برای خودم داشته باشم و بگویم دوست دارم مثل این خانم یا مثل این آقا اجرا کنم. اما خب، مجریهایی در تلویزیون بودند که همیشه برایم جذاب بودند و هوش و معلوماتشان برایم قابل توجه بود. من همیشه اجراهای آقای رضا رشیدپور را تحسین میکنم. هرچند به نظرم قبلاً نسبت به الان اجراهایشان جذابتر بود. شاید نحوه اجرای آقای فرزاد حسنی خیلی مورد علاقه من نبود اما سطح معلوماتش و این که مشخص است این آدم چقدر در زندگیاش کتاب میخواند، همیشه برای من قابل احترام بوده است.
آنا: برخی معتقدند کارکرد مجری تلویزیون امیددادن و ترسیم وضعیتی مطلوب از شرایط بیرونی است. شما در شیوه اجرا و گفتار خود برای برقراری تعادل میان واقعیات و تلخیهای جامعه و تزریق روحیه به مخاطبان چه سازوکارهایی دارید؟
سلیمانی: من سعی می کنم در اجرایم خودم باشم و دوستانی که من را دنبال کرده یا اجراهای من را میبینند، همیشه نکته مثبتی که راجع به اجراهای من میگویند همین است. میگویند خوبیاش به این است که تو خودتی. یعنی ادا درنمیآوری.
بگذارید با یک مثال ساده موضوع را روشن کنم. قبل از کرونا وقتی که ما دور همدیگر بودیم و یا الان وقتی تلفنی صحبت میکنیم، چطور است؟ چگونه با هم برخورد میکنیم؟ یک مقدار از مشکلات میگوییم از دغدغهها و از گرانی میگوییم، کمی حالمان خوب نیست اما وقتی که اینها را به عنوان درددل میگوییم واندکی حالمان بهتر میشود، بعد میآییم به هم امید میدهیم، میگوییم خدا را شکر، حالا باز الحمدلله سلامتیم، خدا را شکر خانواده خوبی داریم، خدا را شکر شغل داریم. برای چیزهایی که داریم و واقعاً هم چیزهای مهمی هستند خدا را شکر میکنیم، به هم روحیه میدهیم.
من هم در اجرا دقیقاً همین کار را میکنم. یعنی یک وقتهایی نه خیلی سیاهنمایی میکنم، نه خیلی سپیدنمایی میکنم، یعنی همانی که آدمها در جامعه هستند. یک وقتهایی گله دارند، ناراحتند، یک موضوعی اذیتشان میکند، انتقادی دارند، مطرح میکنند. خب همهاش هم نمیشود بد گفت، غُر زد، نق زد؛ یک وقتهایی هم امید میدهم؛ آره درست اینها هست اما خدا را شکر این هم هست.
گسترش فضای مجازی برای مجریها فقط ضربه بوده! هیچ نکته مثبتی من در آن نمیبینم. این فضا نتوانسته برای مجریها موفق عمل کند یا شاید هم مجریهای ما نتوانستهاند درست از آن استفاده کنند.
آنا: گسترش فضای مجازی چقدر به مجریان ما کمک کرده و چقدر ضربه زده است؟
سلیمانی: از نظر من گسترش فضای مجازی برای مجریها فقط ضربه بوده! هیچ نکته مثبتی من در آن نمیبینم. به نظر من هیچ فایدهای نداشته است. نتوانسته برای مجریها موفق عمل کند یا شاید هم مجریهای ما نتوانستهاند درست از آن بهره بگیرند و استفاده کنند.
من نکته مثبتی برای مجریان در فضای مجازی نمیبینم. البته فضای مجازی خیلی فضای باز و قابل استفادهای است. در زمینه اجرا من فضای مثبتی نمیبینم. یعنی تأثیری نداشته و یک جاهایی باعث ضربه شده، شرایط بعضیها را تغییر داده، ممکن است بعضی اجراها حالا باعث شده که خیلی بیشتر دیده شود که آن بیشتر دیده شدن ممکن است به آن آدم آسیب زده، ممکن است در لحظه او را بالا برده اما در کل که نگاه میکنم میبینم بیشتر ضرر بوده تا منفعت.
انتتهای پیام/4104/
انتهای پیام/