دفاع خیابانی از ماجرای «ایرانکوویچ»/ خداحافظی نمیکنم
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از ورزش سه، این گزارشگر فوتبال در رابطه با اتفاقات مربوط به این روزها و البته شایعه خداحافظیاش میگوید:
من هم امروز این خبر را از دوستانم شنیدم. متاسفانه باید بگویم صد در صد اشتباه است. میگویم متاسفانه به این دلیل که هر رسانهای یک رسالتی دارد، قطعا این رسالت نشر خبر کذب نخواهد بود. کسی که در رسانه کار میکند باید کارشناس باشد. در اینگونه اخبار و اتفاقات نه تنها رنگ و روی هیچ کارشناسی را نمیبینیم که باید بگویم به راحتی باعث پدیدار شدن ژورنالیسم زرد میشود.
مگر در گزارشگری خداحافظی داریم؟ کسی که گزارش میکند و گزارشگری در تار و پود زندگیاش و اصلا تمام زندگی اوست چطور میشود که تصمیم میگیرد خداحافظی کند؟ دوستان انتظار دارند یک چنین کسی بیاید و کفشهایش را آویزان کند؟ هنوز حنجره من از کار نیفتاده است و این را بدانید تا زمانی که صدای من در میآید گزارش میکنم. من در حال حاضر مشغول زندگیام هستم و زندگی من هم همین گزارشگری است بنابراین ترجیح میدهم به رسالت خود بپردازم و برای مردم انجام وظیفه کنم.
خوشحالم که مردمی بسیار خوب و نجیب داریم. خیلی از مردم ما همیشه دنبال کارشناسی هستند و میتوان گفت خود آنها کارشناسهایی هستند که کار هر کسی را که بخواهند تحلیل میکنند. من نه تعارف میکنم و نه تعریف. هرگز نخواستم هندوانه زیر بغل کسی بگذارم و به قولی زنبیل دست کسی بدهم. اگر میگویم مردم ما تحلیل میکنند، برای این است که دیدهام چگونه صحبت میکنند و عیب و ایراد و حتی حسن آدم را میگویند.
توصیه میکنم بعضی از دوستان برای خنداندن مردم کارهای دیگری را در پیش بگیرند و از روشهای دیگری غیر از شایعه خداحافظی من استفاده کنند. دوستی که این صحبت را مطرح میکند یقینا خودش را دست انداخته است و این اتفاقات به دلیل سوءاستفاده از احساسات مردم است. اتفاقا معتقدم حواشی فوتبال ما از همین جاها درست میشود؛ وقتی کسی برای خنداندن، ایجاد حاشیه و چو انداختن شایعه از هیچ روش غیراخلاقی دریغ نمیکند.
اصلا شاید من بخواهم به دلیل اینکه برانکو سالهای زیادی در ایران بوده به طنز به او بگویم ایرانکوویچ. چه ایرادی دارد؟ متاسفم برای آنهایی که فرق بین طنز و جدی را نمیفهمند. یعنی من با این همه سال سابقه، نام درست این مربی را نمیدانم؟ باز هم اگر آن لحظه پیش بیاید، باز هم همان واژه را میگویم. یادم میآید زمانی که تیم ملی به جام جهانی رفت، روزنامهای تیتر زد برانکو ایرانکوویچ. به نظر من تیتر بسیار جذاب و خلاقانهای بود. در این بازی هم به دلیلی که گفتم نام وی را اینطور اطلاق کردم اما نمیدانم چرا بعضیها احساس کردند که میتوانند از آن سوءاستفاده کنند.
در برنامه آقای گزارشگر یادتان است که چه جوی علیه من ایجاد شد؟ به من میگفتند چرا از آن بچه 10 ساله ایراد گرفتی. نمیدانم اگر من عیب او را نمی گفتم و مثلا او اول میشد، می توانست به صدا و سیما بیاید و برنامه اجرا کند؟ اما از همان برنامه دوستانی آمدند و تحت آموزش قرار گرفتند و اکنون وارد کار شدند. من به عنوان یک معلم باید به دانشآموزانم ایراد کار را بگویم. از همان برنامه اکنون دوستانی هستند که در سطح حرفهای مشغول کارند. کسی آمد بگوید خیابانی دمت گرم که از آن برنامه اکنون چند نفر مشغول کار هستند؟ یونسیان هماکنون در برنامه نود مشغول کار است و یقینا با استعدادی که او دارد بسیار بیشتر از او خواهیم شنید. مهرداد خمیرگیر بعد از اینکه در بازیهای آسیایی اینچئون در شبکه ورزش به اجرای برنامه پرداخت، این روزها در شبکه استانی تبریز مجریگری میکند و عباس قانع نیز هماکنون از بهترین گزارشگران والیبال و هندبال ما شده است و به اجرای برنامه میپردازد.
من نه از انتقاد ناراحت میشوم و نه از تعریف، مغرور. تمام اینها در کار ماست. کار من درست گفتن است و کار مردم هم درست شنیدن. من میگویم و حق دارم چیزهایی که میخواهم بگویم و مردم نیز گوش میدهند. حتما من ترجیح میدهم با وجدان کاری و رسالتی که دارم حرف بزنم تا مردم گوش دهند اما گاهی میبینیم صحبتهایی عنوان میشود که کار را از تعریف و انتقاد جدا میکند و به ورطه بیادبی میاندازد.
همه ما خبرنگاران یک تیم هستیم که میتوانیم فوتبال را به سرمنزل مقصود برسانیم. من و همکارانم همیشه هوای همدیگر را داشتهایم، مثلا عادل دوست من و برادر کوچکتر من است اما از نظر سواد و دانش از من بزرگتر است. مگر میشود من بروم او را اسیر شایعه کنم یا با نوع رفتارم او را به حاشیه ببرم؟ خب من ترجیح میدهم از عادل حمایت کنم و او هم همینطور.
ما گاهی اوقات از تعدادی قلیل بیادبیهایی میبینیم که نمیتوانیم قبول کنیم اینها نشانههای تمدن 2500 ساله باشد. ما خوب میدانیم که فشار اقتصادی روی مردم است اما به هر حال این موضوعی است که همه را در بر میگیرد. مگر خود من مشکل ندارم؟ مانند بقیه چک یا بدهی ندارم؟ ما که تافته جدابافته نیستیم. ما هم مانند همه زندگی میکنیم. خدا را شکر نه سرمایهدار هستم و نه آقازاده. پسر یک کارمند وزارت کشاورزی هستم که همیشه سعی کردهام ظرفیت کافی را داشته باشم.
در پایان میگویم دست آن دوستی که علیه من اخباری اینچنینی منتشر میکند را میبوسم اما میگویم برادر من، خبر درست را منتشر کن.
انتهای پیام/