«ابراهیم بن سَیّار نَظّام»؛ متکلمی از بصره
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ـ بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابواسحاق ابراهیم بن سیار بن هانی، معروف به «نَظّام»، از بزرگان معتزله و علمای کلام در قرون دوم و سوم هجری قمری است.
در بصره به دنیا آمد و پرورش یافت. بصره بزرگترین مرکز فرهنگی و علمی جهان اسلام آن روزگار بود. نَظّام و استادش، ابوالهُذَیل عُلّاف و شاگردش جاحظ، در علوم عقلی و ادبی بارزترین نمایندگان مکتب بصره به شمار رفتهاند.
نظّام از «مَوالی» بود و ابن خلکان نسبت وی را بلخی دانسته که اگر درست باشد، وی از ایرانیان بوده است؛ البته نسبت بلخی در منابع قدیمتر دیده نشده است. ابن ندیم نیز او را «مولی للّزِیادییّن من ولد العَبید» خوانده است و میگوید یکی از اجداد او بنده بوده و به همین سبب او را مولی دانستهاند. زیادیّون از اولاد زیاد بن اَبیه بودند که در بصره شهرت و اعتبار بسیاری داشتند. ابن حزم و ابن حجر نیز او را «مولی بَنی بُجَیْر بن حارث بن عُباد ضُبَعی» دانستهاند. حمیری نیز او را «مولی بُلحارث بن عُباد» میداند. در نسبت نظام از قبیله او سخنی به میان نیامده است و این خود دلیلی بر عرب نبودن اوست؛ زیرا اعراب انتساب به قبیله را خیلی مهم میدانند. آوردهاند که چون در بازار بصره، مهرهها و سنگها را به رشته میکشید، «نَظّام» لقب گرفت و بعضی نیز گفتهاند چون سخن را خوب به هم میپیوست به این لقب معروف شد.
تاریخ دقیق تولد نظّام معلوم نیست. ابوریده به نقل از ماکس هورتن تولد او را در حدود 160ق گفته است؛ اما از آنجا که جاحظ، شاگرد نظّام، در حدود 160ق متولد شده است و به گفته مسعودی او غلام نظّام بوده است، نظّام باید خیلی پیش از 160ق به دنیا آمده باشد.
نظام با فرقهها و ارباب ادیان و متفکران عصر خود روابط وسیعی داشت. وی بسیاری از کتب فلاسفه را خوانده و سخنان ایشان را با اقوال معتزله درآمیخته است. او علاوه بر همنشینی با محمد بن علی بن سلیمان هاشمی، والی بصره، با یکی دیگر از افراد خاندان بنی عباس، ایوب بن جعفر بن سلیمان هاشمی نیز معاشرت داشت و در محضر او با ابوشَمِر، از بزرگان مُرجِئه، مباحثه کرد. ابوشَمِر معمولاً در مباحثه متین و خونسرد بود؛ اما در بحث با نظّام مغلوب و از حالت وقار خارج میشد. ایوب بن جعفر از آن پس دست از عقاید مرجئه کشید و عقیده نَظّام را پذیرفت. نَظّام به قدرت استدلال و احتجاج در مناظره مشهور بود. او درباره مسائل طبیعی و الهی مطرح در آن زمان آرا و نظریات خاصی داشت که بعضی از آنها همچون نفی جوهر فرد یا جزء لایتجزاء، انکار سکون، اعتقاد به طَفره، کُمون و تداخل و جسمیت الوان، بوها و طعمها به نام او مشهور شده است.
تاریخ دقیق درگذشت نظام معلوم نیست؛ وفات او را میان سالهای 221 تا 231ق گفتهاند. ابن ندیم آورده است که وی در بغداد و در منزل حَمویه، صاحب الطّواویس، فوت کرد. مخالفان نَظّام، یعنی محدثان و متعصبان اهل سنت از جمله ذَهبی گفتهاند او در حال مستی از غرفهای افتاد و جان داد. گفتار محدثان و مخالفان نَظّام به سبب دشمنی آنان با معتزله است.
ابن ندیم آثار وی را چنین فهرست کرده است:
1. کتاب اثبات الرسل، در اثبات رسالت انبیاء؛ 2. کتاب التوحید؛ 3. کتاب علی اصحاب الهیولی؛ 4. کتاب الرّدّ علی الدّهریّة؛ 5. کتاب الرّد علی اصحاب الاثنین؛ 6. کتاب الرّدّ علی اصناف الملحدین؛ 7. کتاب التّعدیل و التجویر؛ 8. کتاب المعرفة؛ 9. کتاب تقدیر؛ 10. کتاب القَدَر؛ 11. کتاب فی المحال؛ 12. کتاب المخلوق؛ 13. کتاب فی العدل؛ 14. کتاب الترک؛ 15. کتاب المستطیع؛ 16. کتاب التولد؛ 17. کتاب الوعید؛ 18. کتاب الجوابات؛ 19. کتاب التُّکَت؛ 20. کتاب الجزء؛ 21. کتاب المعانی؛ 22. کتاب الطّفرة؛ 23. کتاب المکامنة؛ 24. کتاب المداخلة؛ 25. کتاب فی العالم الکبیر؛ 26. کتاب فی العالم الصغیر؛ 27. کتاب الحَدَث؛ 28. کتاب الانسان؛ 29. کتاب المنطق؛ 30. کتاب الحرکات؛ 31. کتاب الجواهر و الاعراض؛ 32. کتاب العروس؛ 33. کتاب الارزاق؛ 34. کتاب حرکات اهل الجنة؛ 35. کتاب خلق الشیء؛ 36. کتاب الصفات؛ 37. کتاب فی القران ما هو؛ 38. کتاب الافاعیل؛ 39. کتاب الرد علی المرجئة.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/