دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
02 آذر 1394 - 11:32

مرتضی الویری: پول بادآورده جریان احمدی‌نژاد می‌تواند در انتخابات ظاهر شود/ جبهه پایداری می‌خواهد سر به تن رقیب نباشد/ مجلسیان شوراها را رقیب خود می‌دانند

نگرانم پول‌های کثیف در جریان انتخابات اثر خودش را بگذارد/جریان احمدی‌نژاد توانسته است هزاران میلیارد تومان از ثروت ملی را به‌ناحق در دست افراد خاصی جمع کند/ جریان جبهه‌پایداری می‌­خواهد سر به تن رقیب نباشد و از موضع نفی طرف مقابل از روش­‌های تکفیری استفاده می‌­کند/ مجلسیان به شورای شهر انقباضی نگاه می­‌کنند و به هرحال، فکر می­‌کنند رقیبی است برای مجلس.
کد خبر : 51277

گروه سیاسی ـ زهرا ترابی: مرتضی الویری، نماینده چند دوره‌ اول مجلس شورای اسلامی، شاید در آستانه انتخابات مجلس دهم یکی از بهترین گزینه‌هایی باشد که می‌تواند فضای پیش روی جریان‌های سیاسی را در انتخابات 94، ارزیابی کند.


او خاطرات بسیاری از نخستین ردصلاحیت‌ داوطلبان مجلس در آستانه انتخابات مجلس چهارم دارد که در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا بخشی از آنها را مطرح کرده است.


الویری درباره ابراز نگرانی‌های چهره‌های اصولگرا از انتخابات مجلس دهم هم می‌گوید که مطمئن است امثال محمدرضا باهنر به شدت نگران رأی نیاوردن دوستانشان در مجلس آینده هستند. به عقیده او، عملکرد منفی و فاجعه‌­بار آقای احمدی‌نژاد کابوسی است که دائما جریان اصولگرا را رنج می‌دهد و احساس می‌­کنند هیچ پاسخی در مقابل اعداد و ارقام و گزارش‌­های مستندِ تخصصی در مورد فاجعه‌­ای که در زمان آقای احمدی­‌نژاد به وجود آمد، ندارند.


الویری تأکید می‌کند در میان اصولگرایان، تنها دو جریان جبهه پایداری و جریان احمدی‌نژاد، برای فضای مردم‌سالاری کشور دردسرساز هستند. او درباره این دو جریان می‌گوید: جریان احمدی‌نژاد، یک جریان با دیدگاه‌ها و باورهای اعتقادی خاصی است که به پول‌های بادآورده دست یافته است. پایداری‌ها هم کسانی هستند که همه غیر از خود را تکفیر می‌کنند. این گروه‌ها دو ابزار دارند یکی ابزار ردصلاحیت و دیگری هم ابزار تطمیع. این دو ابزار می‌تواند توأمان دخالت کند.


متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:


شما در دوره اول و سوم مجلس نماینده بودید. با این حال، در انتخابات مجلس چهارم، آغاز نهادینه کردن نظارت استصوابی بود که با ردصلاحیت‌های گسترده‌ای نیز روبه‌رو بود. آیا از آن زمان خاطره‌ای دارید؟ و جزو ردصلاحیت‌‌شدگان بودید؟


آن چیزی که یادم هست حدود 45 نفر از نمایندگان مجلس سوم که می‌توان گفت خیلی هم نمایندگان فعال و پرتلاشی در آن دوره بودند، ردصلاحیت شدند. بسیاری از ردصلاحیت‌شدگان در اتاق هیئت رئیسه مجلس تجمع می‌­کردند و از آقای کروبی که رئیس مجلس در آن زمان بود می‌خواستند موضوع را پیگیری کند. ایشان هم دلسوزانه تلاش کرد هم از طریق مذاکره با شورای نگهبان، هم ازطریق مقام رهبری و هم از طریق اظهارات در جلسات علنی. البته صلاحیت من در آن دوره تایید شد.


پیگیری آقای هاشمی در آن مقطع چطور بود؟


در همان مقطع ملاقاتی با آقای هاشمی‌رفسنجانی که آن زمان رئیس‌جمهوری بودند داشتم و نسبت به آنچه اتفاق افتاده بود ابراز ناراحتی ‌­کردم. آقای هاشمی به من قول داد که سعی می­‌کند تعدادی از افرادی را که به ناحق ردصلاحیت شده بودند، برگرداند. ولی به هر حال ظاهرا هیچ‌کدام از این تلاش­‌ها نتیجه نداد. یعنی من به یاد ندارم هیچ‌کدام از این افرادی را که ردصلاحیت شده بودند، برگردانده باشند؛ حتی افرادی مانند آقای اسدالله بیات، نایب رئیس مجلس سوم، و یا آقای عبدالعلی‌زاده، نایب رئیس کمسیون بودجه، را که آقای هاشمی با آنها کار کرده بود و به توانمندی و صلاحیت آنها باور داشت.


دلیل اصلی ردصلاحیت‌ها در آن زمان چه بود؟


برخی تصور می‌کردند ردصلاحیت آنها به دلیل ملاقاتی باشد که با مرحوم آیت­‌الله منتظری داشتند و از آنجا که من خودم چهره شاخص و محوری آن ملاقات بودم، برخی از این نمایندگان می‌­آمدند از من تقاضا می­‌کردند که شهادت بدهم آنها در آن ملاقات نبودند، من هم این کار را کردم. نامه رسمی به شورای نگهبان نوشتم و یکی دو نفر از نمایندگان را که واقعا هم در آن ملاقات نبودند، گواهی دادم که این افراد نبودند؛ اما با تمام این احوال هیچ‌کدام از نمایندگانی که ردصلاحیت شده بودند برنگشتند و شورای‌ نگهبان کار خودش را انجام داد.


من در مورد ردصلاحیت نامزدهایی که از بیرون مجلس می‌خواستند برای اولین بار نماینده شوند قضاوتی ندارم اما در مورد 45 نماینده مجلس سوم که ردصلاحیت شدند فکر می‌کنم موضع مخالف آنها در قبال دولت وقت عامل اصلی باشد. در مجلس سوم که برنامه اول توسعه تصویب شد، برنامه سیاست­‌های اقتصاد باز بود، اما اکثر نمایندگان جناح چپ معتقد به اقتصاد دولتی در آن مقطع بودند.


مثل کدام اشخاص؟


افرادی نظیر سیدهادی خامنه‌­ای، علی‌اکبرمحتشمی، حسین مظفرنژاد، محمدرضا راه‌چمنی، ابراهیم اصغرزاده، یدالله اسلامی. طبیعتا این دسته از نمایندگان با آقای هاشمی و سیاست­‌هایش در آن زمان مخالفت می­‌کردند؛ ولی جمع دیگری از نمایندگان جناح چپ یا اصلاح‌طلب نظیر مرحوم دکتر نوربخش، جهانگیری، عبدالعلی‌زاده و بنده بر این باور بودیم که اقتصاد کنترل­‌شده مخصوص زمان جنگ است و الان که جنگ تمام شده ما باید به سمت اقتصاد باز و آزاد برویم. بنابراین از سیاست‌های اقتصادی آقای هاشمی دفاع می‌کردیم.


من از موضع اصلاح‌طلبانه خودم که تأیید فضای سیاسی باز بود، مخالف این بودم که افرادی مثل مظفری‌نژاد یا آقای اسدالله بیات ردصلاحیت شوند. از نظر اقتصادی منتقد آنها بودم ولی از نظر آزاداندیشی معتقد بودم که این افراد باید در مجلس باشند و نباید ردصلاحیت شوند.


شما که در دوره چهارم مجلس ردصلاحیت نشدید؟


خیر، من ردصلاحیت نشدم ولی رأی لازم را نیاوردم. علتش این بود که مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم وحدت مرا به دلیل دیدگاه‌های اقتصادی در لیست خود قرار ندادند. من در لیست نامزدهای مجمع روحانیون قرار داشتم که از جمله آقای کروبی که سرلیست بود در مجلس چهارم رأی نیاوردند و تعداد زیادی هم ردصلاحیت شدند.


خب، چرا آن زمان به دیدار آیت‌الله منتظری رفتید؟ موضوع دیدار چه بود؟


دیداری که ما با آیت‌الله منتظری داشتیم درباره اتفاقاتی بود که در فلسطین افتاده بود که در آن زمان جای نگرانی داشت و ما به دنبال این بودیم که حمایت مراجع را برای مبارزات فلسطینی‌ها جلب کنیم. همین موضوع باعث شد تا دیداری با آیت‌­الله گلپایگانی، آیت‌­الله اراکی و آیت‌­الله منتظری داشته باشیم. در آن مقطع آیت‌­الله منتظری جزو مراجعی بود که مورد حساسیت بود. به همین جهت وقتی به تهران برگشتیم آقای حسین هاشمیان که نایب رئیس مجلس بود و محور این ملاقات‌­ها بود به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد و در اعتراض به این احضار، من یک نطق تند قبل از دستور در مجلس کردم و انتقاد کردم که چرا دیدار با یک مرجع تقلید این‌طور مورد حساسیت قرار می‌­گیرد؟ اینجا بود که من هم به دادگاه ویژه روحانیت احضار شدم اما در ملاقاتی که آقای کروبی با مقام رهبری داشت، مقام رهبری دستور دادند این احضاریه لغو شود.


در دیدار با مراجع بیشتر بحث­‌ها مربوط به فلسطین بود ولی نفس دیدار نمایندگان مجلس با مرحوم آیت‌الله منتظری مورد مخالفت قرار گرفت و می‌­گفتند شما به دنبال احیای شخصیت آقای منتظری هستید. البته ناگفته نماند که ما واقعا در آن مقطع احساس می‌کردیم که به فرموده امام(ره)، آقای منتظری شخصیتی است که باید با حضورش به حوزه­‌ها گرمی ببخشد و نباید برخورد با ایشان طوری باشد که ممنوعیت برای ایشان ایجاد شود.


در آستانه دو انتخاب مهم هستیم. چند روز پیش هم آقای باهنر در یکی از نشست‌های مطبوعاتی عنوان کرد زمینه را باید طوری فراهم کنیم که حتی اصلاح‌طلبان معتدل هم به مجلس راه پیدا نکنند. همچنین شورای نگهبان هم اعلام کردند ما به منابع چهارگانه استعلام بسنده نمی‌کنیم و تحقیقات محلی انجام می‌دهیم. ارزیابی‌تان از این موضوع و وضع کنونی چیست؟


ارزیابی من این است که شورای نگهبان و همچنین جریان رقیب یقین دارد اصلاح­‌طلبان از پشتوانه عظیم مردمی برخودار هستند و اصولگرایان می‌دانند که چنین پشتوانه‌­ای را ندارند وگرنه چنین خط و نشانی برای اصلاح‌­طلبان نمی‌­کشیدند و خیلی راحت برخورد می‌­کردند و اعلام می‌کردند که اصلاح­‌طلبان به زمین قدرت بیایند و در یک رقابت آزاد مشارکت کنند. من مطمئن هستم آقای باهنر به شدت نگران رأی نیاوردن دوستانش در مجلس آینده است که علتش هم کاملا روشن است.


علت این واهمه چیست؟


به هر حال عملکرد منفی و فاجعه‌­بار آقای احمدی‌نژاد کابوسی است که دائما جریان اصولگرا را رنج می‌دهد و احساس می‌­کنند هیچ پاسخی در مقابل اعداد و ارقام و گزارش‌­های مستندِ تخصصی در مورد فاجعه‌­ای که در زمان آقای احمدی­نژاد به وجود آمد، ندارند. این موارد چیزی است که اصولگرایان نمی‌توانند خودشان را از آن کنار بکشند. همچنین خود مجلس اصولگرا پرونده‌ای بسیار منفی بین مردم دارد؛ یعنی هر اتفاقی در دوره هشت ساله احمدی­‌نژاد افتاد و همچنین کارشکنی‌­هایی که در زمان دو سال روحانی مردم شاهدش بودند، بیانگر این واقعیت تلخ است که مجلس اصولگرایی، یک مجلس ناکارآمد بوده است. در چنین وضعی اصولگرایان یا باید به یک شکست محتوم تن بدهند یا اینکه به وسیله خارج کردن رقیب از میدان به روش‌­های مختلف در یک مسابقه یک اسبه برنده شوند.


با توجه به این فضا، اصلاح­‌طلبان چه افقی پیش روی خود دارند؟


اصلاح‌­طلبان به دنبال این هستند که در چارچوب قانون اساسی کار خود را جلو ببرند و دنبال هیچ‌گونه تشنج یا تند کردن فضای سیاسی کشور نیستند، بلکه می‌­خواهند در یک فضای دوستانه، آرام و دمکراتیک در یک رقابت آزاد شرکت کنند و توقع بیشتر از این ندارند. بنابراین در این مسیر جلو می‌­روند و به هر میزانی که بتوانند در این زمینه گام برمی‌دارند. برداشت اصلاح‌طلبان این است که راه نجات کشور از صندوق رأی عبور می‌­کند. ما روش دیگری را نمی‌­­شناسیم. تمام تلاش و کوشش این است که مسئولان را متقاعد کنیم در چارچوب قانون و حق‌الناس دانستن رای مردم راه را برای افرادی که وفادار به این نظام و وفادار به منافع ملی هستند باز کنند تا بتوانند نامزد شوند و مردم بدون هیچ نگرانی و با اطمینان به نامزد مورد نظر خود رای دهند.


شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان حرف و حدیث‌های زیادی داشت. برخی حامیان دولت و برخی هم از کارگزاران دنبال سرلیستی محمدرضا عارف نبودند و گزینه‌هایی مثل لاریجانی و حتی ناطق‌نوری را پیشنهاد می‌کردند. الان هم که عارف رئیس شورا شده‌ است، باز هم حرف‌هایی در برخی مصاحبه‌ها مطرح می‌شود؛ ارزیابی‌تان از این موضوع چیست؟


همه نحله‌های مختلف اصلاح­‌طلبی، رهبری رئیس دولت اصلاحات را قبول دارند و تمکین می‌کنند، بنابراین ما از این بابت نگرانی نداریم و می‌دانیم که نهایت کار به وحدت و اجماع می رسیم. اختلاف‌­نظر در حوزه‌­های مختلف اصلاح­‌طلبی وجود دارد و بسیار فراتر از این موضوعی است که شما گفتید. منتها در نهایت مکانیسمی در سلسله مراتب اصلاح­‌طلبی تعبیه شده است و تعبیه خواهد شد که این موارد موجب انشقاق اصلاح‌‌طلبان نشود. تصور می­‌کنم با توجه به اینکه آقای عارف چهره شاخص اصلاح‌­طلبی هستند که قطعا از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهد کرد و با توجه به ایثار و گذشتی‌ای که در انتخابات سال 1392 انجام داد، به احتمال قریب به یقین سرلیست اصلاح‌­طلبان خواهد بود.


ما اگر بتوانیم حوزه اصلاح­‌طلبی را وسیع‌­تر کنیم برخی از جریان‌­های اصولگرا را هم در بر می­‌گیرد و این می‌­تواند بسیار برای منافع ملی کشور مفید باشد.


ارزیابی­‌تان از آرایش اصولگراها چیست؟


من در میان اصولگرایان، دو جریان را نگران­‌کننده می­­‌دانم و احساس می­‌کنم جوانمردانه بازی نمی­‌کنند بنابراین می‌­توانند برای کشور و آن فضای مردم‌سالاری که باید در کشور وجود داشته باشد دردسرآور باشند. یکی جریان جبهه‌پایداری است که می‌­خواهد سر به تن رقیب نباشد و از موضع نفی طرف مقابل از روش­‌های تکفیری استفاده می‌­کند که نمونه‌­های آنها را شما دیدید؛ وقتی یک نماینده مجلس در صحن علنی به رئیس انرژی اتمی می‌گوید سیمان رویت می‌ریزم، این دقیقاً بیانگر همان طرز تفکر و دیدگاهی است که در جمع پایداری‌ها دست بالا را دارد.


جریان دوم، جریان آقای احمدی‌­نژاد است. بعضی‌­ از افراد، این دو جریان را یک جریان می­‌دانند ولی من این دو را دو جریان متفاوت می­‌دانم. جریان احمدی­‌نژاد یک جریانی است که سوابق بسیار منفی در لطمه زدن به منافع ملی دارد و توانسته است هزاران میلیارد تومان از ثروت ملی را به‌ناحق در دست افراد خاصی جمع کند. این ثروت بادآورده که از پول مردم جمع شده است می‌­تواند به صورت سیلی ویرانگر به صورت نظام بخورد و تجلی آن هم می‌تواند در انتخابات به وسیله تبلیغات گسترده یا تطمیع و نمک‌گیر کردن اقشاری از مردم ظاهر شود. متأسفانه در این باره حساسیت‌های لازم وجود ندارد. برای اینکه بسیاری از ناظران شورای نگهبان که تقلب‌­ها، تطمیع‌­ها و خرید رأی­‌ها را رصد می‌­کنند، خرید رأی را صرفا در دادن پول مستقیم می‌دانند در حالی که بسیاری از این پو‌ل­‌ها به صورت غیرمستقیم می‌تواند آرای مردم را خریداری کند. بنابراین نگران هستم که این پول‌های کثیف در جریان انتخابات اثر خودش را بگذارد. بر این اساس من از دو نحله اصولگرایی، یکی نحله پایداری و دیگری جریان یاران احمدی­‌نژاد ابراز نگرانی می‌­کنم. در مورد باقی سلیقه‌­های اصولگرایی معتقد هستم که حضورشان مقوم مردم‌سالاری است ولو اینکه نامزدهای اصلاح‌طلب را شکست دهند.


چرا این دو جریان را جدا می‌کنید؟


جریان احمدی‌نژاد، یک جریان با دیدگاه‌ها و باورهای اعتقادی خاصی است که به پول‌های بادآورده دست یافته است. پایداری‌ها هم کسانی هستند که همه غیر از خود را تکفیر می‌کنند.


نگرانی شما از چه بابت است؟ مردم که به آنها نه بلندی گفتند.


این گروه‌ها دو ابزار دارند یکی ابزار ردصلاحیت و دیگری هم ابزار تطمیع. این دو ابزار می‌تواند توأمان دخالت کند. برای همین ما باید تمام تلاش خودمان را بکنیم که تا جایی که ممکن است یک انتخابات آزاد و عادلانه داشته باشیم. در این صورت، این انحرافات نخواهند توانست روی آرای مردم تأثیر بگذارند.


شما یک دوره شهرداری پایتخت را هم به عهده داشتید، ارزیابی‌تان از طرح کم شدن اعضای شورای شهر که در مجلس شورای‌اسلامی در حال بررسی است، چیست؟


ارزیابی من درباره مصوبه مجلس کاملا ًمنفی است. این فی‌­الواقع بی‌­اعتنایی به حقوق شهروندی است یا به عبارت دیگر جدی نگرفتن واگذاری امور شهر به شهروندان است. در بسیاری از کشورها تعداد اعضای انجمن شهر چند برابر شورای شهر تهران است که در قالب کمیسیون­‌های مختلف کار می­‌کنند. من فکر می­‌کنم 30 نفر برای شهری مثل تهران کم باشد برای اینکه هر کدام از این مناطق شهرداری تهران به اندازه برخی کشورهای کوچک دنیا جمعیت دارد. اگر اشتباه نکنم منطقه 15 تهران جمعیتش اندازه دبی است.


پشت پرده این مصوبه به نظرتان چیست؟


من فکر می‌­کنم، قانون شورای‌ شهر احتیاج به بازنگری اساسی دارد که البته این بازنگری به دلیل تفسیری که شورای نگهبان از اصل شوراها در قانون اساسی دارد بعید است مشکلی را حل کند. شورای نگهبان، شورای شهر را در حد یک شورای مشورتی می‌­داند که به همین دلیل انتخاب شهردار به وسیله شورای شهر با تفسیر جدید شورای نگهبان از قانون اساسی مغایرت دارد. طبیعتا اگر با این نگرش نگاه کنیم بیست، سی نفر کفایت می‌کند. اما اگر ما شورای‌شهر را به عنوان یک پارلمان محلی در نظر بگیریم که کلیه امور آن حوزه شهری را پوشش بدهد، اعضای شورای‌شهر خیلی باید بیشتر باشد.


من فکر می­‌کنم مجلسیان به شورای شهر انقباضی نگاه می­‌کنند. به هرحال فکر می­‌کنند این رقیبی است برای مجلس. در حالی که ما می‌‌توانیم تقسیم وظیفه برای مجلس و شورای شهر قائل شویم. مقولات کلان، عمومی و ملی را به مجلس شورای اسلامی واگذار کنیم و مقولات محلی و منطقه‌­ای را به شورای شهر. اگر اینگونه نگاه کنیم شورا می‌­شود یک مجلس محلی یا Local parliament که امور تقنینی، برنامه‌ریزی و نظارت مربوط به یک شهر را پوشش می‌دهد. همان روشی که در کشورهای توسعه یافته سالیان درازی آزموده شده است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب