دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

«ابومَدْیَن»؛ احیاگر طریقت در بلاد مغرب

شُعیب بن حسین انصاری معروف به «ابومَدیَن»، عارف مشهور قرن ششم هجری در اندلس است.
کد خبر : 512402
jpg.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آناـ بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت‌به‌خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



شُعیب بن حسین انصاری معروف به «ابومدین»، عارف مشهور قرن ششم هجری در اندلس است.


از تاریخ ولادت او اطلاع دقیقی در دست نیست. درباره زادگاه او نیز میان مؤلفان اختلاف است. برخی حصن مَنتوجب و برخی دیگر قریه قَنطیاته را زادگاه او دانسته‌اند. وی در کودکی پدرش را از دست داد و برادرانش سرپرستی او را برعهده گرفتند و او را به شبانی گماشتند. ابومدین که آموختن تعالیم دین و شناخت شرایط و احکام عبادت را به شبانی ترجیح می‌داد، به‌رغم مخالفت برادر بزرگ، شبانی را رها کرد و زادگاه خود را ترک گفت.


ابومدین مدتی به سیاحت پرداخت. نخست به غرب جهان اسلام رفت، در مراکش به سپاهیان پیوست و با آنها به اندلس رفت. در آنجا احتمالاً با شیخ ابومسعود اندلسی آشنا شد و آوازه مشایخ و فقیهان فاس را شنید و برای تحصیل علم و دانش رهسپار آنجا شد. در فاس در مجلس درس علی بن حِرزِهِم شرکت کرد و کتاب الرعایة لحقوق الله حارث محاسبی و به قولی احیاء علوم الدین ابوحامد غزالی را نزد او آموخت و از محضر علی بن غالب فاسی و ایوب بن عبدالله فهری و ابوالحسن ملأوی نیز بهره برد. وی معارف صوفیه را نزد ابوعبدالله محمد دَقريالاق آموخت و از دست او خرقه گرفت.


ملاقات با ابویعزی یلنور بن میمون هزمیری (561ق)، از مشایخ امّی مغرب، بر او تأثیر فراوان داشت و به گرایش کامل او به تصوف و آرای خانقاهی انجامید. ابویعزی، با اِشرافی که با ضمایر داشت، استعداد و توانایی ابومدین را کشف کرد و او را از شاگردان خاص خود قرار داد. ابومدین از او اجازه ارشاد گرفت و همواره یاد استاد را گرامی می‌داشت.


ابومدین همراه با ابویعزی فاس را ترک کرد و راهی مکه شد. در این سفر با شیخ عبدالقادر گیلانی و شیخ احمد رفاعی نیز آشنا شد. پس از این سفر، ابومدین به بجایه رفت و همان‌جا اقامت گزید و به ارشاد پرداخت. گفته‌اند نزدیک به یک هزار و به روایتی 12 هزار سالک از اصناف و طبقات گوناگون، از فقیه و محدث و قاضی تا صوفی و ملامتی و حتی امّی، تربیت کرده است و این گویای توانایی‌های ابومدین در شناخت احوال گوناگون و میزان قابلیت‌های فکری افراد است.


از جمله مریدان و شاگردان او می‌توان ابواحمد ناری، ابوجعفر بن سراج، ایوب قهری، عبدالرزاق جزولی و محمد انصاری را نام برد.


برخی ابن سبعین و محی‌الدین ابن عربی را از مریدان ابومدین دانسته‌اند. ابن سبعین در زمان اقامتش در مغرب با آثار و آرای ابومدین و شاید هم با مریدان و خلیفگان وی آشنا شده بود. گفته‌اند که ابن سبعین به طریق ابومدین خرقه پوشیده که خود گویای رابطه او با طریقت ابومدین است. ابن عربی، ابومدین را شیخ خود دانسته و از او با عباراتی همچون «زبان تصوف» و «شیخ‌الشیوخ» یاد کرده و او را احیاکننده طریقت در بلاد مغرب و قطب و امام دانسته است.


شهرت، نفوذ فکری، آرای خانقاهی، اتباع فراوان و سخنان ابومدین درباره ولایت باعث شد ارباب علوم ظاهر احساس خطر و او را رقیبی برای مقام حکومت قلمداد کنند. بنابراین، برخی از اهل ظاهر که به خلیفه یعقوب المنصور بن یوسف موحدی (حکومت: 580-595ق) نزدیک بودند، ابومدین را خطری برای حکومت موحدان معرفی کردند و از ابویعقوب خواستند تا فکری در این‌باره کند.


خلیفه نیز از والی بجایه خواست تا ابومدین را به مراکش بفرستد. وی نیز چنین کرد و ابومدین راهی مراکش شد اما پیش از آنکه به آنجا برسد در نزدیکی تلمسان در قریه عبّاد بیمار شد و در 594ق درگذشت و همان‌جا به خاک سپرده شد. محمد ناصر بن منصور موحدی بر مزار وی ضریحی قرار داد و سلطان ابوالحسن مرینی مسجدی در جوار آن بنا کرد و آرامگاه او زیارتگاه خاص و عام شد.


تصوف ابومدین هم عالمانه و هم درخور فهم و قبول عامه مردم بوده است. وی در حدیث و در فقه مالکی صاحب‌نظر بود و مردم برای مسائل فقهی خود نیز به او مراجعه می‌کردند. وی اغلب با استفاده از امور ساده و عملی در کارهای روزانه آداب سلوک را تعلیم می‌داد و نکات عرفانی را مطرح می‌کرد. کراماتی را که به او نسبت داده‌اند بیانگر اعتماد و توجه عامه مردم به اوست.


ابومدین در تصوف پیرو ابوحامد غزالی و معتقد به همراهی شریعت و طریقت بود. برخی نیز وی را «صوفی اتحادی» دانسته‌اند که درستی آن محل تردید و درخور تأمل است. ویژگی‌های فکری، شخصیت برجسته و روش ابومدین هم باعث شهرت وی در تاریخ عرفان و تصوف اسلامی شد و هم به نظام‌مند شدن عرفان مغرب و شکوفایی سلسله‌های شاذلیه، عیدروسیه و سخاویه در آن سرزمین کمک کرد. وی همچنین در استمرار افکار و نظام خانقاهی در شرق جهان اسلام، پس از قرن ششم هجری، نقش داشته است.


ابومدین گفتارهای بسیاری دارد که در کتب تراجم و تصنیفات صوفیه نقل شده است. به جز اینها تنها چند قصیده کوتاه عارفانه از او باقی مانده است که میان مریدانش شهرت داشته و برخی از صوفیان به آن استشهاد کرده‌اند. همچنین برخی نوشته‌های کوتاه در قلم و وصایا به او منسوب است. این آثار چاپی وی به شرح زیر است:


1. آداب الصحبة، قصیده‌ای در 21 بیت که با تخمیس ابن عربی در دمشق، در 1962، چاپ شده است.


2. استغفاریة، قصیده باثیه‌ای که ضمن مجموعة‌الکبری من قصائد الفخری در 1859 در قاهره چاپ شده است.


3. انس‌الوحید و نزهة‌المرید فی‌التوحید، که چند بار در قاهره چاپ شده است.


4. حرزالاقسام، این منظومه کوتاه را محرز بن خلف بازنویسی کرده است و در 1879 چاپ شده است.


5. عقیدة، در 1300ق در مصر با شرح عبدالغنی نابلسی و محمد بن لطف چاپ شده است.


6. وصیة، در مصر چاپ شده است.


از او آثار خطی به جا مانده که عبارت‌اند از:


1. استغفار، قصیده‌ای میمیه که نسخه‌ای از آن در دارالکتب مصر محفوظ است.


2. بدایة‌المریدین، که نسخه‌هایی از آن در الجزایر و پاریس محفوظ است.


3. حِکَم، مجموعه‌ای از سخنان ابومدین که به دست مریدان وی تحریر شده است. نسخه‌هایی از این اثر در کتابخانه‌های ظاهریه و ولی‌الدین افندی نگه‌داری می‌شود.


4. رسالة فی‌السلوک، نسخه آن در کتابخانه رامپو نگه‌داری می‌شود.


5. غایة، نسخه‌ای از آن در باتاویا محفوظ است.


6. قصیدة‌الجوهر [یة] نسخه‌ای از آن در پاریس نگه‌داری می‌شود.


7. قصیدة‌الخمریة، نونیه‌ای 50 بیتی است که نسخه‌هایی از آن در کتابخانه‌های ازهریه و ظاهریه نگه‌داری می‌شود.


8. قصیدة‌المضریة، که نسخه‌ای از آن در بغداد نگه‌داری می‌شود.


9. مفاتیح‌الغیب لازالة‌الریب و سترالعیب، که نسخه‌ای از آن در کتابخانه چستربیتی محفوظ است.


انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب