من خبرنگارم ...
گروه استان های خبرگزاری آنا، مطمئناً خبرنگاران در این روزها، قلم به دست نیستند، بلکه کیبوردنواز شدهاند و معمولاً خبرهای خود را بر صفحه کلید مینوازند تا گوشهای منتظر بشنوند، بخوانند یا حتی ببینند تا شاید مضطربی، خوش شود یا دل نگرانی با این دنیای گرانی به کاهش مثقالکی از قیمت ارز که دولا پهنا بالا رفته، خوشحال شود یا اینکه با قیمت دلار، نرخ نان و پنیرمان را حساب کنیم و دل در گروی روزهای ارزان در خیال خویش داشته باشیم و این همان وعده سرخرمن نیامدنی است.
خبرنگاران، نگارنده خبرند و در پی آن میدوند تا مبادا با این حجم از پیشرفت مجازی خبر را بیات گزارش نکنند و از قافله روزآمدی عقب نمانند.
بیشتر بخوانید:
رسالتها و ویژگیهای خبرنگاری/ از همراهی با خوشی و ناخوشی مردم تا قول سدید قرآن
خبرنگار پژوهشگر علاوه بر انعکاس اخبار دغدغه مردم را دارد
خبرنگار یک وعده خوش در موعد 17 مرداد هر سال است و خیلی اهمیت ندارد به فحوای او اشارت داشت. فقط یک کیف مانده از همایشهای فلان اداره، حالش را جا میآورد و این باور هر سازمانی است که از خبر و خبرنگار فقط همین یک فقره از تکریم را میدانند و وقتی سخن از تجربه او به میان میآید خیلی به چشم علمای سیاست و کیاست فرهنگی نمیآید.
خبرنگار صبور و شتابان است؛ میدود در حالی که ایستاده، تشنه و سیرآب است و اسیر سراب تکریمهای مجازی که هر یک به نیتی شاید نه درخور خبرنگار عملیاتی میشود.
خبرنگاری شغل نیست؛ مثل معلمی ریشه در عشق دارد و حتی اگر درایت علمی در میان نباشد، تعدد و تکرار از خبرنگار، عاملی دانا میآفریند و این دانایی در نگاه مدیران مغفول است و گاهی به او، آنقدر بیاعتنایی میشود که خبرنگار فهیم و غیور در گوشه رینگ رفتار حرفهای به دیوار سکوت کوبیده میشود.
خبرنگار شوق در مخابره دارد و ماحصل نوشتار او میتواند جان دارویی در سرنگ شکیبایی باشد که در رگهای اجتماع در حکم خون، جامعه را از جنون میرهاند.
من خبرنگار میدانم اگر اصالت خبر را نشناسم به قلم توهین کردهام
به چشم انصاف باید تمام حرکات و سکنات اجتماعی را تابع درایت خبرنگاران معرفی کرد، چراکه خبر همان جانمایه دانایی اجتماعی است و اینکه بدانیم در امروز زندگی کجای توفیق نشستهایم و در قیاس با سایر مردم در دنیای کوچک این روزها کجاییم؟
خبرنگار معمولاً پناه سازمانی ندارد و جز شاخصههای ملی و بینالمللی که تعدادشان کمشمار است، دیگران راهی به معجزه در کلام و قلم ندارند و افسوس که همان اندک هم به سفارش سپری میشود و تقریباً چیزی از خبرنگار باقی نمیماند جز اسمی که برای آن نه فخر رفتاری دیدهاند و نه جایگاه رفیع اجتماعی.
مولانا خبر را در شریان جامعه به تعبیر «جان نباشد جز خبر در آزمون / هرکه را افزون خبر، جانش فزون» بیان میدارد، اما در ساختار جدید خبرنگار باید خبر تنظیمی را در قالب خوشایند ترسیم و تنظیم کند که شاید کمی دوری از واقعیت یا بزرگنمایی غیرمنطقی میتواند شعلهای در خرمن حقایق باشد و ریشه این افسونگری در تخصیص خبرنگاران ویژه در ساختارهای دولتی، غیردولتی و حتی مردممحور است.
من خبرنگارم؛ تئوریهای اجتماعی را میشناسم؛ ریشه در فرهنگ دارم و چندهاست که در فلسفه بودن به اعتبار ایستایی قلم، کانال زدهام، اما خردهپایی شاید در فلان اداره که به سفارش به بازتولید خدمت عنوان گرفته با تکیه بر صندلی چنان حکومت میکند که بارها قلمم را شکسته و دلم را به تعب سوخته است.
من خبرنگارم و میدانم اگر اصالت خبر را نشناسم به قلم توهین کردهام و وقتی به صرف شیرینی و شربت دعوت میشوم تا به اصطلاح خبری بنویسم، دچار تهوع و سرگیجه میشوم.
من خبرنگارم که آداب اجتماعی، رسوم اخلاقی، فنون حرفهای و از همه مهمتر آیین مهربانی را میدانم، اما فقط پوششی از حرفهام نمودار است و خودم هیچ بروز و ظهوری ندارم.
من خبرنگرم که البته در موعد پاسداشت شهید محود صارمی به من میپردازند و این همان، یگانه خوشبختی من است که دوستش دارم و به آن مباهات میکنم.
پاسداشت رشادتها کمتر در عصاره قلمها مینشیند
من خبرنگارم و به حیطه فرهنگی حضور خویش در جامعه میبالم و میدانم چه دیدگانی به انتظار خبرم نشستهاند تا حال دلشان خوب شود، اما افسوس که چشمه خبرهای خوش در حوالی دو راهی اقتصاد معیوب و اشتغال مردود گلآلود است و هرچه سعی دارم که خوب بنویسم، اما چشمهای منتظرِ همسر و بر و بچههای خانه که به انتظار دستهای پر از خالی مرد خانه، ثانیه میشمارند آزارم میدهد.
من خبرنگارم و از اینکه پاسداشت رشادتها کمتر در عصاره قلمها مینشیند؛ رنجیدهام میسازد و گاهی دلم میخواهد فقط از عشق آن روزها بنویسم که عامل رشادت آن در این سوی تاریخ بنا به قطع عضو و یا فلج حاصل از قطع نخاع فقط سقف را به تکرار میشمرد و این تصویر حتی برای چند لحظه کوتاه هم عوض نمیشود.
من خبرنگارم که شادی کودک کار در قاب دوربینم حالم را با زجر میگیرد، چراکه مجبور میشوم با لبخند تصنعی خود را شادمان نشان دهم.
من خبرنگارم با سختی کار به شدتِ تمام حال بد جامعه در طلاقهای عاطفی ویرانگر، طلاقهای زناشویی، اعتیاد و معضلات مربوط به آن و عفتی که کمی خدشه برمیدارد و مهربانی که منکوب میشود.
من خبرنگارم ...
سیدرضا جزء مؤمنی، مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/4078/پ
انتهای پیام/