کمک به مستضعفان در آمریکا انحرافی ایدئولوژیک و در ایران جزو فلسفه انقلاب اسلامی است
به گزارش خبرنگار حوزه تشکلهای دانشگاهی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، مجتبی زارعی در آیین اهدائیه کمکهای جمعآوریشده از رزمایش همدلی و مواسات به کسبوکارهای کوچک خانگی آسیبدیده از کرونای کمیته امداد امام خمینی (ره) اظهار کرد: با توجه به مبانی اقتصادی لیبرالیسم کلاسیک و سیاستهای افراطی نئولیبرالیسم اقتصادی، مساعدت رفاهی به محرومیان و مستضعفان نوعی انحراف از فلسفه سرمایهداری آزاد و لیبرال بهحساب میآید درحالیکه حفظ کرامت مستضعفان و محرومان جزو فلسفه انقلاب اسلامی و عدول از آن نقض قانون اساسی است.
وی افزود: سیاستهای اقتصادی در مرکزیت سیاسی لیبرال دموکراسی، یعنی ایالاتمتحده آمریکا از سالهای ۱۹۲۹ تاکنون در حمایت از شهروندان کمدرآمد و مستضعف با ابهامات ایدئولوژیکی همراه بوده و توأم با تناقضهای جدی است؛ بر اساس نظریه آدام اسمیت بنا بود سرمایهداری در اخلاق اجتماعی و اقتصادی بازار نجاتبخش باشد و با دستهای پنهان خود مابین عرضه و تقاضا تعادل ایجاد کند.
رئیس سازمان بسیج اساتید کشور بیان کرد: اما بحرانهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ دولتهای وقت آمریکا ( بهخصوص پیرامون نظریه کینز) را به این نقطه سوق داد که سرمایهداری اگر برای حل بحران انباشت سرمایه ورود نکند، به بحران مشروعیت دموکراتیک خواهد رسید؛ لذا دولت برای عبور از بحران وارد عمل شد؛ اما استمرار سیاست دولت رفاهی و مداخله برای بهبود اوضاع مردم نتوانست تا بیشتر از اواسط دهه ۱۹۷۰ ادامه یابد و مجدداً منجر به ظهور اقتصادی نئولیبرالها شد. نئولیبرالیسم اقتصادی، سیاست دولت رفاهی را برنتابید و آن را انحراف از لیبرالیسم و نوعی لغزش در دامن سوسیالیسم به شمار آورد.
وی افزود: درواقع میلتون فریدمن و همقطارانش با طرح سیاستهای تندروانه نئولیبرالیسم اقتصادی، مجدداً موجب رشد فزاینده اخلاق سرمایهدارانه شدند و زمینههای حرص و طمع بیشتر را در شرکتهای بزرگ فراهم کردند و این وضع مجدداً از بحران والاستریت تاکنون با شدت ادامه داشته است و سیاستهای آدام اسمیت، کینز و فریدمن، هایک و رابرت نوزیک نتوانست چارهساز دردهای مردم ایالات آمریکا و اساساً غرب باشد و نسبت یک درصد مقابل ۹ درصد را برعکس کند یا به تعادل برساند زیرا ایدئولوژی لیبرال و فلسفه اجتماعی غرب اساساً در ذات خود برای رسیدگی به توده مردم عقیم است و صبغهای طبقاتی و الیگارشیک دارد.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس گفت: غرب تمدنی و بهخصوص سرمایهداری آمریکایی با در نظر گرفتن هر دو سیاست اقتصاد لیبرالی کلاسیک و نئولیبرال به بنبست رسیده و حالا هر بار که بخواهد برای حل بحران مشروعیت به دادِ قشر مستضعف و یا محرومان، کهنسالان، رنگینپوستان و طبقه نابرخوردار برسد باید از مبانی لیبرالیسم عدول کرده و به سوسیالیسم تن دهد اما این عدولها نیز دیگر نمیتواند ادامه یابد زیرا منافع کارگزاران دولتهای لیبرال ذاتاً با شرکتهای خصوصی بزرگ پیوند خورده و دولت در واقع خود یک کارتل بزرگ و یک شرکت سهامی از سرمایهداران بزرگ است.
زارعی خاطرنشان کرد: فاجعه انسانی در آمریکا در دوران پساکرونایی حاکی از این وضع رقتبار نظری و ایدئولوژیک است و به این دلایل توده مردم دیگر به دولت فدرال برای تأمین مساوات و عدالت باور ندارند، کرونا و ناتوانی حکمرانی دولت فدرال آمریکا کاری کرد که احتمالاً دیگر ایرانهراسی و اسلامترسی چارهساز نباشد و فدرالترسی جای دیگر اضطرابهای جعلی را خواهد گرفت.
وی ادامه داد: اما در ایران وضع برعکس است؛ چون اساس انقلاب اسلامی نه بر سرمایهداری و نه بر سوسیالیسم که بر کرامت انسانی و تأمین عدالت و قسط استوار است. فیالمثل تأسیس کمیته امداد امام خمینی (ره) نه یک تاکتیک و سیاست مقطعی بلکه اصلی ذاتی و حاکمیتی است، اگر در غرب کمک به اقشار محروم نوعی انحراف ایدئولوژیک بهحساب آمده و میآید، در اینجا محرومان، کوخنشینان و مستضعفان اساس انقلاب و برتریشان توصیه قرآن، سنت و مقوم ذات انقلاب اسلامی است.
عضو هیئت علمی اندیشه سیاسی اسلام دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: در شرایطی محرومان در اندیشه لیبرال در آوارگی شناسایی و پشتیبانی قرار دارند که بر اساس نامه ۵۳ و خطبه ۱۶ امیرالمومنین علی (ع) در کتاب شریف نهجالبلاغه که نوعی قانون اساسی و آئین حکمرانی حکومت های دینی و انسانی به شمار میرود، مردمگرایی در مقابل اشرافگرایی و توده ملت در برابر طبقه خواص و زرسالاران مورد سفارش و از تکالیف قطعی حکومت اعلام شده است؛ کما اینکه اگر به دولتهای ادوار در جمهوری اسلامی نگاه کنیم هر وقت دولتمردان، وزراء و رؤسای جمهور و قوای مقننه و قضائیه از توده مستضعف دور شدند بهعنوان ناقضان قانون اساسی حکومت دینی از چشم ملت و افکار عمومی طرد شدند.
انتهای پیام/۴۱۱۸/پ
انتهای پیام/