دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
25 آبان 1394 - 12:07
*مهدی روزبهانی

مرگ فردیت، میوه هیجان‌زدگی در شبکه اجتماعی

شبکه اجتماعی فرصتی برای ظهور فردیت و بروز کثرت اقلیت اجتماعی است. اما امروز در جامعه ما تحت تأثیر سلطه قدرت و حکومت ثروت راه این ظهور و بروز بسته شده و بیش از هر چیزی مارپیچ سکوت بر پیکره اقلیت ها چنبره زده و فردیت را به اسارت خود کشیده است.
کد خبر : 49866

این موضوع ابعاد پیچیده و گسترده ای دارد که درک همه ابعاد آن ابتدا مستلزم تحقیقات میدانی فراوان و سپس تأملات فکری عمیق است. بررسی اجمالی از شرایط اجتماعی امروز و همچنین نوع رفتارها در شبکه‌های اجتماعی من را در این مورد به نتایجی رسانده که البته فرصت تشریح همه آن در این یادداشت فراهم نیست. اما به‌هرحال به‌طور خلاصه می‌توانم بگویم که به نظر من بیش از همه عدم توجه عمیق به مسائل و عادی شدن فجایع، مرض مزمن ما در برخورد با شبکه‌های اجماعی است که در پشت پرده این‌گونه رفتارها نیز هیجان‌زدگی جامعه نقش اول را ایفا می‌کند. جامعه‌ای که تنها به دنبال داغ‌ترین موضوعات می‌دود و از سر هیجان، مخالفت و موافقت می‌کند و همواره نظاره‌گر جهت حرکت سیل جمعیت است. فرصتی برای ایستادن با خویشتن خویش ندارد و از طرفی در مقابل این همه هیجان‌زدگی، توانایی و حوصله تفکر عمقی در باب مسائل را از دست داده است.


آنجا که انبوهی به مخالفت یا موافقت با یک نماد برمی‌آیند، پرچم خاموشی بر عقل برافراشته می‌شود. سخن مستدلی شنیده نمی‌شود و چارچوب منطقی برای مخالفت و موافقت وجود ندارد. تنها وجود یک گرایش حسی مثبت و منفی سرآغاز حرکت است. گرایشی که ارتباط تنگاتنگی هم با تجربه زیستی افراد دارد و آن نیز خود در چارچوب ساختار اجتماعی ما قابل درک است. نظام اجتماعی که معمولا متأثر از سیاست‌های برنامه‌ریزی شده، همه افراد را در یک قالب خاص که بیشتر به صورت دوگانه متضاد است جای می‌دهد تا به این ترتیب همه مسیرهای حرکت اجتماعی قابل پیش‌بینی و البته قابل کنترل باشد. این همان نقطه سرکوب تفکر اقلیت و بروز فردیت است؛ فردیتی که به تفکر می‌نشیند و راهی جدید و غیرقابل پیش‌بینی برای ادامه زندگی کشف می‌کند و در نتیجه این اکتشاف ساختار دوگانه متضاد را می‌شکند و این برای صاحبان قدرت ناامنی تعریف می‌شود.


همه می‌کوشند بر تعداد طرفداران بیفزایند و اینجا وزن همه چیز بر مبنای تعداد موافق و مخالف سنجیده می‌شود. بی‌آنکه فرصتی برای ظهور اندیشه مخالف باشد. اینجا اقلیت و تفکرات متفاوت زیر پای هجوم سیل جمعیت هیجان‌زده له می‌شود. تو را مجبور می‌کند که با جمعیت هیجان‌زده همراه بشوی. حرکت‌هایی که تنها واکنشی مقطعی هستند و با محوریت یک نماد روی می‌دهند. اما ایستادگی برای به نتیجه رسیدن ندارد چون به درکی از درد مشترک نرسیده‌اند. بزودی نیز موضوع مورد نظر را رها می‌کنند. گویی که از اول نیز نبوده است و سپس در پی نمادی ملتهب‌تر و به‌روزتر می‌دوند.


موضوعات روزمره مورد بحث در بسیاری از شبکه‌های اجتماعی بر این نظر صحه می گذارد. همچون زمانی که عکس جنازه مظلوم و بی‌جان آیلان آن کودک پناه‌جوی سوری در بین همه گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و هزاران جمله زیبا و شاعرانه نثار آن شد. اما واقعا طی سال‌های گذشته وقتی که کودکانی همچون آیلان کودکیشان زیر چکمه‌های قدرت‌طلبان له شد آیا همه ما خواب بودیم؟ من داستان‌های وحشتناک‌تری از هزاران کودک سوری بی‌پناه شنیده‌ام و عکس‌های دردناک‌تری از آنان خواب را از چشمانم ربوده است. چرا هیچ‌کسی راجع به علل و راه‌های پایان دادن به این رویدادهای دردآور سخنی نمی‌گوید؟ آیا همه ما که از آن عکس به هیجان آمده بودیم و الان بی‌درد در خانه‌مان لم داده‌ایم، فراموش کرده‌ایم که سرما در راه است و برای چندمین سال پی در پی، هزاران خانواده سوری بی‌نان و بی‌سرپناه به جنگ زندگی می‌روند؟


شبکه اجتماعی می‌تواند فرصتی برای ظهور تفکر فردیت باشد. یعنی تفکری که فرد بر مبنای تأمل در همه ابعاد مختلف یک موضوع به آن رسیده است و نه اینکه با دیدن یک نماد به مخالفت یا موافقت با موضوعی، تنها برای چند دقیقه به اندازه یک لایک به پاخیزد و بعد دیگر هیچ! آنگاه که تفکر عمیق دردی را درک کند و با دیگران در این درک مشترک شود، چراغ آغاز تحول روشن می‌شود. ظهور این درک تنها به محیطی مجازی و بی‌خطر محدود نخواهد شد و در زندگی تک‌تک افراد بروز پیدا خواهد کرد و سرآغازی بزرگ برای تحول می‌شود. این همان مسئله‌ای است که برای حاکمان رعب و وحشت در پی دارد و این است که همواره هیجان‌زدگی را می‌ستایند و تشویق می‌کنند.


دردها بسیارند. اما هیجان‌زدگی ما در بستر شبکه‌های اجتماعی باعث بی‌حسی و کرختی جامعه شده و ما را از تأمل نسبت به درک درد و سپس تفکر در مورد یافتن راه حل مناسب دور نگه داشته است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب