«ابوعبدالله بن اسحاق»؛ راوی زندگانی پیامبر اکرم (ص)
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ،از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوعبدالله محمد بن خیارِ مطلّبی مدنی، ملقب به «امیرالمحدثین»، محدث و سیرهنویس سدههای اول و دوم هجری قمری و اولین کسی که زندگی پیامبر اکرم(ص) را به رشته نگارش درآورده است.
در 80ق در مدینه متولد شد. جد او یسار بن خیار یا یسار بن کوتان، مسیحی بود. یسار سه پسر به نامهای اسحاق، موسی و عبدالرحمان داشت که هر سه از محدثان و راویان حدیث بودند. اسحاق با دختر صَبیح، از موالی حُوَیْطب بن عبدالعُزّی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای محمد، ابوبکر و عمر بود. هر سه فرزند به پدر تأسی کردند و از راویان حدیث شدند و احادیث بسیاری از آنان روایت شده است.
محمد بن اسحاق دوران کودکی و نوجوانی را در مدینه گذراند. نخست نزد پدر و عموهایش، موسی بن یسار و عبدالرحمان بن یسار و سپس نزد عالمان دیگر به فراگیری دانش پرداخت. از دیگر استادان او میتوان ابومسلمة بن عبدالرحمان، سالم بن عبدالله، عاطم بن عمر قتاده، یزید بن رومان، محمد بن ابراهیم، قاسم بن محمد، نافع مولی بن عمر، ابن شهاب زهری، عبدالله بن ابوبکر بن محمد مدنی و محمد بن سائب کلبی را نام برد.
ابناسحاق، مغازی عروة بن زبیر را از شاگردش یزید بن رومان آموخت و به دنبال آن مغازی عبدالله بن کعب را شنید. ابن اسحاق مقام علمی والایی داشت؛ بهطوری که استاد نامدار او، ابن شهاب زهری، اعلام کرد تا زمانی که ابن اَحْوَل (لوچ)، یعنی ابن اسحاق در حجاز است، حجاز مرکز علم خواهد بود.
گفتنی است ابن اسحاق در مدینه در سلک یاران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درآمد و از آنان نقل حدیث کرد و از این رو، گروهی او را شیعه یا دارای گرایش شیعی میدانند.
ابن اسحاق به سبب مشکلاتی که برای او در زادگاهش پیش آمد، بهویژه دشمنیهای مالک بن انس و هشام بن عروه، در حدود 30 سالگی راهی سفر شد. او نخست به غرب رفت. در 115ق راهی مصر شد و مدتی در اسکندریه اقامت گزید و در آنجا نزد گروهی از استادان به آموزش فقه و حدیث پرداخت. از استادان وی در آنجا میتوان یزید بن ابی حبیب، ثُمامة بن شُفَیْ، قاسم بن فرمان و عبیدالله بن ابی جعفر را نام برد.
ابن اسحاق پس از مدتی به مدینه بازگشت و در آنجا به گردآوری اخبار و احادیث در زمینه احوال پیامبر(ص) و همچنین اخبار مربوط به پادشاهان و قبایل دیرین عرب همت گماشت؛ ولی چون محیط مدینه را برای ماندن مناسب نمیدانست، ناگزیر راه سفر در پیش گرفت و به سوی کوفه، جزیره و حیره و سپس به بغداد و پس از مدتی به ری رفت و در آنجا شاگردان بسیاری تربیت کرد. پس از آنکه مدتی طولانی در ری ماند، به همراه خلیفه مهدی به بغداد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.
در تاریخ فوت او اختلاف است؛ برخی سال مرگ او را 151ق و گروهی نیز 150 تا 153ق دانستهاند. با این حال طبری و ابن سعد، به نقل از فرزند ابن اسحاق، وفات وی را در 150ق نوشتهاند. او را در گورستان خیزران بغداد به خاک سپردند.
برخی از رجالشناسان ابن اسحاق را ثقه و مطمئن و برخی دیگر او را دروغگو دانستهاند. ابن اسحاق حافظهای قوی داشت، گفتهاند در مدینه هر کس پنج حدیث یا بیشتر میدانست آن را به ابن اسحاق میگفت و از او میخواست آن احادیث را حفظ کند تا اگر خود فراموش کرد، کسی آنها را در خاطر داشته باشد و به همین علت وی را «امیرالحمدثین» خواندهاند. ابن اسحاق نهتنها در تاریخ و قصص و اخبار مربوط به وقایع و مغازی شهرت داشت، بلکه در روایت احادیث مربوط به احکام و سنن، ثقه و صاحب رأی به شمار میآمد؛ به گونهای که دیگران بر او رشک میبردند.
ابن اسحاق آثاری نیز از خود بر جای گذاشته است؛ مشهورترین اثر ابن اسحاق سیره یا مغازی است. این کتاب در اصل شامل سه قسمت بوده است: قسمت اول، کتاب المبتداء یا تاریخ عصر جاهلیت که چهار فصل دارد: فصل اول، درباره آغاز خلقت از آفرینش جهان تا دوران حضرت عیسی؛ فصل دوم، درباره تاریخ یمن در دورههای جاهلی؛ فصل سوم، درباره قبایل عرب و آیینهای آنان و فصل چهارم، ویژه نیاکان بلافصل پیامبر و دیانتهای مکی است.
قسمت دوم کتاب «المبعث» است که شامل زندگی پیامبر در مکه تا زمان هجرت است.
قسمت سوم کتاب «المغازی» است. این کتاب مهمترین بخش سیره است. در این قسمت گزارش هر یک از جنگها و تفصیل فتح مکه و حجةالوداع و وفات پیغمبر(ص) و قضیه سقیفه بنی ساعده و اشعاری که در مرثیه وفات آن حضرت سرودهاند آمده است.
شماری دیگر از آثار ابن اسحاق عبارتاند از کتاب الخلفاء که ابن ندیم و یاقوت از آن یاد کردهاند؛ کتاب حُرّاب البَسوس بین بکر و تغلب ابنَی وائل بن قاسط؛ کتاب الفتوح؛ اخبار کُلَیب و جُساس.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/