حلشدن میزبان در قصه مهمانان «مکث» را دوست دارم/ تجربه خبرنگاری برای برنامهسازان تلویزیون ضروری است
بهگزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «مکث» عنوان ویژهبرنامه مناسبتی شبکه دو سیما برای ماه مبارک رمضان امسال بود. این برنامه به تهیهکنندگی جواد فرحانی و کارگردانی مریم نوابینژاد در روزهای ماه رمضان و ساعتی پیش از افطارروی آنتن این شبکه رفت.
مکث با نگاهی ویژه سراغ قصههای اجتماعی رفته بود و قصه آدمها و موقعیتهایی را روایت میکرد که قبل و بعد از کرونا حال و روزشان عوض شده است.
این برنامه اجتماعمحور به صورت گپ وگفت میان هنرمندانی نظیر گلاره عباسی، فریبا متخصص، فرناز رهنما، پیام دهکردی، الهام پاوهنژاد، رسول نجفیان، داریوش کاردان، چنگیز جلیلوند، گیتی خامنه، مریم سعادت و رضا رفیع به عنوان میزبان از یک سو و صاحبان داستانهای اجتماعی مربوط به کرونا در طرف دیگر، ضبط و پخش شد.
مکث پس از ماه مبارک رمضان هم به پخش خود ادامه داده و روزهای پنجشنبه و جمعه بعد از پخش خبر سراسری ساعت ۲۲/۳۰ روی آنتن میرود.
کارگردانی این برنامه تلویزیونی به عهده مریم نوابینژاد است.او پیش از این در برنامه تلویزیونی «هزارداستان» نیز طراح و ایدهپرداز بود و از مقطعی به بعد کارگردانی را نیز به عهده گرفت. نوابینژاد علاوه بر بر سابقه طولانی در زمینه روزنامهنگاری اجتماعی، در برنامههایی همچون «ماه عسل» و «خندوانه» نیز به عنوان ایدهپرداز و مسئول انتخاب مهمانان فعالیت کرده است.
شاید اوج فعالیت وی در تلویزیون پیش از هزاداستان و مکث را بتوان در یافتن سوژهها و مهمانان برنامه پرمخاطب برنامه «ماه عسل» دانست. همکاری نوابینژاد با این برنامه پرطرفدار از سال ۱۳۸۸ آغاز شد و تا سال ۱۳۹۴ ادامه داشت.
درک میزبان برنامه از قصه مهمانان برای ما مهم بود
مریم نوابینژاد در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا با اشاره به موضوع استفاده از چند مجری ثابت در «مکث» گفت: تجربه حدود ۳۰۰ قسمت تولید «هزارداستان» ما را به این نتیجه رساند که بعضی از این عزیزان واقعاً درحد یک مجری، مسلط و توانمند هستند. ضمن این که توانایی شنیدن و همراهی با قصه مهمان برنامه را نیز دارند. این که جنس قصه را درک کنند، موضوع مهمی است.
خوشحالم که آقای شهیدیفر هم در «هزار داستان» و هم در«مکث» کنار ما بودند و از مشاوره ایشان بهره مند شدیم.
این برنامه ساز تلویزیونی عنوان کرد:درک خودِ قصه توسط مجری کار آسانی نیست. مسعود کرامتی و مریم سعادت به واسطه بازی در فیلمها و قصهگویی برای کودکان، گیتی خامنه به واسطه اجرای برنامههای کودک، رسول نجفیان به خاطر درک درستی که از ادبیات دارد و تسلطش بر ادبیات کلاسیک میتوانند در «مکث» که بر محور روایت و داستانگویی استوار است موثر باشند. سایر میزبانان ما نیز این ویژگیها را به فراخور کارشان دارند.
وی اظهار کرد: شکل اجرای برنامههایی مثل دورهمی، خندوانه، عصر جدید و ... با شنیدن این قصهها فرق میکند.برای ما تعامل با مهمانی که از جنس مردم عادی است اهمیت زیادی داشت. این قصهها به خاطر تنوع موضوعی، قومیتی، فرهنگی و جغرافیایی میزبانان متفاوتی را هم میطلبید.
برنامهای که رنگ کرونا گرفت
نوابینژاد با تأکید بر اینکه برای دعوت از مهمانان «مکث» در ماه مبارک رمضان موضوع شیوع ویروس کرونا و فرصتها و تهدیدهایی که این وضعیت پیش روی مردم ما گذاشته یک معیار مهم بود افزود: در بین مهمانهایی که دعوت کردیم چند نفر به کرونا مبتلا شدند. یعنی قرار بود بیایند، برایشان بلیت هم گرفته بودیم اما مشخص شد که تست کرونای آنها مثبت است و حضورشان لغو شد. در این شرایط سخت برنامه را پیش بردیم. خیلیها هم شرایط خاصی داشتند که نباید از قرنطینه خارج می شدند، اما بسیاری از این عزیزان به ما اعتماد کردند. ما در برنامه شاهد حضور جانباز شیمیایی و اعصاب و روان بودیم و کارگر معدن و کودکی که پیوند عضو بود داشتیم.
وی افزود: همه این مهمانان که اشاره کردم زیرنظر پزشک و بارعایت کامل جوانب بهداشتی و ضدعفونی محیط مهمان برنامه مکث شدند. مثلاً برای برنامهای که کودک پیوندعضو مهمان ما بود، از صبح محل ضبط را چند مرحله ضدعفونی کردیم. این کودک با ماسک و دستکش در اتومبیل آماده نشسته بود؛ فقط موقع ضبط با پدر و مادرش به استودیو آمد، یک ساعت نشست، صحبت کرد و رفت. ما سال گذشته این ملاحظات را نداشتیم و میتوانم بگویم با توجه به شرایط فعلی، امسال کارمان واقعاً ۱۰ برابر شده بود.
تعداد مجریانی که هم ادیب باشند،هم قصهگو باشند و هم بتوانند با مهمان تعامل داشته باشند، بسیار کم است
نوابینژاد با تأکید بر این که در مکث همه داستان ها به نوعی با کرونا مرتبط هستند افزود: ما افرادی را در برنامه داشتیم که به دلیل بیماری یا جانبازبودن میگفتند ما یک عمر است که قرنطینه هستیم؛ یا این روند ضدعفونی که مردم را کلافه کرده است را شاید روزی چندبار انجام میدهیم. هموطنان ناشنوا و نابینایی مهمان ما شدند که شیوع ویروس کرونا مشکلات زیادی برای آنها به وجود آورد. مشکلاتی که اصلاً به چشم ما نمیآید، اما برای آنها مهم و تأثیرگذار است.
مجری خوب کم داریم!
کارگردان برنامه «مکث» تصریح کرد: متأسفانه ما در طی این سالها در دانشکده صدا و سیما مجریهایی تربیت نکردیم که بتوانند راوی قصههایی از جنس خود مردم باشند. به تبع قصههایی که داشتیم به اجراهای متفاوت هم نیاز داشتیم چون واقعاً تعداد مجریهایی که هم ادیب باشند، هم قصهگو باشند و هم بتوانند آن تعامل لازم را با مهمان داشته باشند، بسیار کم است.
وی افزود: گاهی ضبط برنامه تا ساعت 12 شب طول می کشید اما جذابیت قصه ها آنقدر زیاد بود که عوامل بعد از این همه کار فشرده، از قصهها انرژی میگرفتند و با حال خوب از محل ضبط میرفتند. ازآنجایی که من برخلاف میزبانان یا همان مجربان برنامه از زندگی مهمانان آگاهی کامل دارم از طریق گوشی با میزبان صحبت مبکنم و مسیر گفتگو را هدایت میکنم. گاهی دوست داریم همان اول قصه را لو دهیم، یک وقتهایی میگویم تا دو دقیقه مانده به آخر برنامه اصلاًوارد موضوع اصلی نشود؛ اینها بستگی به ماهیت قصه هر کدام از مهمانان دارد.
انعکاس20 سال تجربه خبرنگاری در برنامهسازی برای تلویزیون
نوابینژاد درباره چگونگی یافتن سوژه های برنامه نیز میگوید: ما تیم سوژهیابی نداشتیم. من و آقای فرحانی 10 روز مانده به شروع ماه رمضان کار را شروع کردیم و فرصتی نداشتیم. احساس کردم قصههای روزی که الان مردم درگیرشان هستند و یک ربطی به کرونا دارد کدامهاست؟ در حوزههایش گشتم. از بین هر هفتهشت مورد یکی را انتخاب کردم که ماجرایش جذاب باشد.
وی در ادامه گفت: من واقعاً به سوژههایم فکر نمیکنم. سوژه برای من حاصل لحظه است.تجربه 20 سال خبرنگاری در حوزه اجتماعی این را به من آموخته است! یعنی من یاد گرفتم که در «لحظه» و زمانی که در روزنامه صفحهام خالی میماند، چه باید بکنم .شاید برای همین، معتقدم برنامهسازها باید تجربه خبرنگاری داشته باشند یا در دورههای آموزشی آن شرکت کنند، یک دوره داستاننویسی ببینند، فیلم ببینند، شعر بخوانند!
محمدرضا شهیدی فر یک مجری چند بُعدی و موفق است
کارگردان برنامه «مکث» افزود: واقعاً من وقتی به آقای محمدرضا شهیدیفر نگاه میکنم میبینم یک مجری چند بُعدی است! یعنی آدمی است که اهل ادبیات است، اهل سفر است، اهل ماجراجویی است، فیلم میبیند، حتی الان دارد به شدت فضای مجازی را رصد میکند چون این حال و احوال مردم است. اگر تو این را ندانی، از کجا میتوانی بفهمی علاقههایشان چیست. این چندبُعدی بودن آقای شهیدیفر است که او را برنامهساز موفقی کرده است. خوشحالم که هم در «هزار داستان» و هم در«مکث» کنار ما بودند و از مشاوره ایشان بهره مند شدیم.
حلشدن و غرقشدن میزبان در داستان زندگی مهمانان را دوست دارم
وی اظهار کرد: مردم دوست دارند تا کسانی راکه در تلویزیون میبییند مثل خودشان باشند. اتفاقات اجتماعی هیچ وقت ته ندارد. هر وقت احساس کردیم در قصه های اجتماعی به ته رسیدهایم روز مرگ ما به عنوان یک برنامه ساز است؛ چون از روابط آدمها دیگر سر در نمیآوریم. مگر میشود؟! تا وقتی آدم زنده است، قصه اجتماعی هم هست.
اهمیت نقطه اشتراک میزبان و مهمان و ماجرای دعوت از چنگیز جلیلوند برای اجرا
نوابینژاد گفت: از فصل سوم هزارداستان، معمولاً میزبانان و مهمانان یک «ربط» یا «نقطه مشترک» با هم دارند که گفتگو را جذابتر میکند. مثلاً در برنامهای که مهمان نابینا داشتیم و خانم مرجانه گلچین میزبانش بود خانم گلچین گفت که من هم برادری داشتم که نابینا شد و درگذشت. یا در برنامهای که مهمانش درگیر سرطان بود آقای مسعود کرامتی از بیماری سرطان همسرش و تجربه پرستاری از او گفت. جالب است که خیلی وقتها این میزبانان مشهور میگویند نمیخواستیم به این نکات اشاره کنیم اما سمت و سوی برنامه ما را به این سمت کشاند.
این برنامه ساز تلویزیون درباره تعامل با مجریان برنامه هم گفت: خدا را شکر برای مکث با هر کدام از عزیزان که تماس گرفتیم با کمالمیل میآید، کاملاً به ما اعتماد میکند و بعد از برنامه با حال خوب میرود و این ارتباط مرتب دارد قویتر میشود.
وی افزود: ما برای فصل چهارم هزارداستان، آقای چنگیز جلیلوند را دعوت کردیم که بالاخره پیشینه و ابهت خاص خودشان را دارند. وقتی به محل ضبط آمد به این گمان بود که روبهروی مهمانی مینشیند و یک مجری حرفهای هم به عنوان شخص ثالث هست گفت من اصلاً اجرا بلد نیستم! گفتم آقای جلیلوند شما برو بنشین، با این آدم حرف بزن، اگر آخر برنامه حالت خوب نشد، باشد، ما هم پخش نمیکنیم؛ اگر هم آخر برنامه حالت خوب بود، با اجازه خودت پخش میکنیم.
کارگردان برنامه «مکث» ادامه داد: اتفاقاً برنامهای بسیار خوب و در فضایی صمیمی با ایشان تولید شد. برای مکث که به او زنگ زدیم میگفت چه زمانی بیایم؟ دیگر نپرسید که ماجرا چیست. این اعتمادسازی است دیگر. خیلی جاها مهمان یا چهرهای را که میآوری، در آخر برنامه از خودش خجالت میکشد. میگوید چرا من در این برنامه شرکت کردم؟! چرا خودم را ضایع کردم؟! ولی ایشان اصلاً دیگر دوربین برایش مهم نبود، در داستان مهمان غرق شده بود.
وی افزود: من این حلشدن و غرقشدن میزبان در داستان زندگی مهمانان را دوست دارم! فرهنگ شنیدن، گوش دادن، بیتفاوت نبودن، چیزی که الان به خاطر این گوشیها و فضای مجازی کم رنگ شده است برای من اهمیت دارد. شنیدن درددل و قصه زندگی مردم مهم است. اینکه حوصله داشته باشیم بنشینیم و به همدیگر گوش کنیم!
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/