دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
28 ارديبهشت 1399 - 21:27
آنا گزارش می‌دهد؛

تشکل‌های دانشجویی در دیدار با رهبر انقلاب چه گفتند؟/ از «حاج قاسم نقطه مقابل تکنوکرات‌های ناکارآمد» تا «سربازی مانع ازدواج و تهدیدی برای اقتصاد»

نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در دیدار رمضانیه سال ۹۹ با رهبر انقلاب که به صورت مجازی برگزار شد، چه گفتند؟
کد خبر : 490384
4850014_919.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه تشکل‌های دانشگاهی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، علی طلوعی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و نماینده دانشجویان بسیجی عصر امروز در دیدار رمضانیه سال ۹۹ دانشجویان با رهبر انقلاب، که به صورت مجازی برگزار شد به سخنرانی پرداخت.


متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:


بسم رب الحسین


بسم الله الرحمن الرحیم


وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ. 


محضر مبارک امام و رهبرمان


سلام علیکم


سپاس خدای را که با انقلاب اسلامی به ما حیات بخشید و درود بی‌پایان بر روح ابرمردی که به ما شیرینی زندگی همراه با مبارزه را آموخت و بسیجیان شهیدش.


اینک و در آغاز گام دوم انقلاب اسلامی، نیازی روزافزون به قوی شدن داریم. از آن‌جا که عامل اصلی قدرت در نظام اسلامی، انسان‌ها هستند، سه نکته پیرامون موانع و ملاحظات تحقق گام دوم که مربوط به انسان انقلاب اسلامی می‌شود محضرتان عرضه می‌دارم:


۱-مردم


سال گذشته، لازمه تحقق گام دوم را حرکتی عمومی به‌سمت آرمان‌ها مطرح فرمودید. ما از آن، تعبیر به نهضت می‌کنیم؛ انقلابی در انقلاب، برای تحقق آرمان‌های اصیل مکتب امام (ره). پایه‌ی این نهضت و قیام همگانی، مردمند. این جمهوریت و محوریت مردم است که انقلاب را به پیروزی رساند و در همه گردنه‌های سخت، باعث تداوم و تقویت حیات جمهوری اسلامی شد. این حضور مردمی بود که با بسترسازی نهادهایی، چون کمیته‌های انقلاب، جهاد سازندگی، انجمن‌های اسلامی نهاد‌های مختلف، امور تربیتی، نهضت سوادآموزی و بسیج، تجارب درخشانی را رقم زد و انقلاب نوپای ما را در عرصه‌های مختلف پیش‌برد. این سال‌ها نیز، در دل بلیات مختلف، از زلزله و سیل گرفته تا بیماری اخیر، نقش عظیم مردم در حل گرفتاری‌ها و مشکلات به‌خوبی مشاهده شد.


اما به‌نظر می‌رسد که حضور مردم در سال‌های اخیر، فقط به شرکت در راه‌پیمایی‌ها و انتخابات و بعضی بحران‌ها خلاصه شده‌است. امروز جدا احساس می‌شود که نیازمند خلق بستر‌های نقش‌آفرینی مردمی برای پیش‌رفت انقلاب در عرصه‌های مختلفیم.


یکی از فرصت‌سوزی‌های اخیر، عدم استفاده بهینه از آن‌همه انگیزه و اراده مردمی برای مبارزه با استکبار، در پی شهادت سیدالشهدای مقاومت بود. همه آن اراده و حضور، به شرکت در مراسم با شکوه تشییع آن مرد الهی خلاصه شد و نتوانستیم آن‌گونه که باید از عموم امت، در انتقام سخت استفاده کنیم. فروکاستن انتقام سخت به درهم‌کوبیدن یک پایگاه آمریکایی، درست نیست. باید همه جبهه مقاومت، نه فقط مردم ایران، بتوانند جای خود را در عرصه نبرد با استکبار پیدا کنند؛ همه حس کنند که می‌توانند به دشمن ضربه زنند و در آن فتح نهایی، سهیم باشند. شاید می‌شد در پی آن حادثه، به تصمیماتی ادامه‌دار، چون گشودن فضای نقش‌آفرینی مردمی در جبهه مقاومت اندیشید. خلاصه این که ما نیاز داریم به مردم به‌عنوان یک قوه توانمند در عرصه حکمرانی نگاه کنیم. از مهم‌ترین کارکرد‌های این حضور، استفاده از مردم در جایگاه نظارتی است.


در صورت تحقق شفافیت و فراهم آوردن بستر نظارت مردمی در موضوعات مختلف، این امکان به وجود می‌آید که مردم بر مسئولین نظارت کنند. این امکان پیش می‌آید که فساد‌ها کم شود و تبعیض‌ها از بین رود. علاوه بر نظارت و مبارزه با فساد، حضور مردم می‌تواند موجب موفقیت در مبارزه اقتصادی، تقویت و شکل‌دهی هسته‌های مقاومت و حل بسیاری از مسائل نظام اسلامی شود. بسترآفرینی و باز کردن عرصه برای حضور مردم لازم به نظر می‌رسد.


۲-جوان‌گرایی، امری لازم و دشوار


امروز، با توجه به بازنشستگی بسیاری از مسئولان، جوان‌گرایی در عرصه مدیریت کشور ضروری است. امکان ادامه دادن با مدیران قبلی وجود ندارد و لازم است که در فرآیندی معقول، این مهم اتفاق افتد. جوانگرایی امروز، دچار آفاتی است:


اولاً، سازوکار عادلانه و عاقلانه‌ای جهت شناسایی و سرمایه‌گذاری روی استعداد‌های مختلف سراسر کشور وجود ندارد. در مرحله کشف استعداد‌ها و توانمندی‌ها، قوی عمل نمی‌کنیم. عارضی این اتفاق این است که استفاده حداکثری از سرمایه‌های انسانی صورت نمی‌گیرد و چه افراد توانمندی که خارج از گود می‌مانند و چه افرادی که واجد صلاحیت کافی نیستند، در مناصب مختلف قرار می‌گیرند. در شرایطی که سازوکار شناسایی دقیق نباشد، افراد ارزشمند که اغلب به دور از خودنمایی، مشغول کار خویش‌اند، بلااستفاده می‌مانند و فرصت‌طلبانی امکان مسئولیت گرفتن پیدا می‌کنند.


ثانیا، فرآیند جایگزینی و تغییر نسل، با افراط و تفریط مواجه است. برخی با اصل جوانگرایی همراهی نمی‌کنند و مسئله را به کلی انکار می‌کنند. تا بتوانند جلو تحققش را می‌گیرند و در پی آنند که حضور جوانان را به تجربه‌ای منفی بدل کنند. این افراد، صرفا درپی حفظ وضع موجودند و در برابر اصلاح، مقاوم‌اند. از طرفی عده‌ای هم تصورشان از جوانگرایی این است که یک شبه ره صدساله را طی کنند. با توجه به نیاز کشور، حتما سرعت در تغییر نسل مدیران اهمیت دارد ولیکن این فرآیند، باید به‌دور از شتابزدگی و منطقی باشد.


این انتظار که از روز اول ورود، باید پشت میز مدیریت بنشینیم، آفتی است که امروز گریبانگیر عده‌ای از جوانان است. این شیوه‌های ارتقای بی‌ضابطه، غیر از ضربه زدن به اصل ایده جوانگرایی، موجب آفات اخلاقی جدی در آن جوان و ضایع شدن آن مسئولیت می‌گردد.


ثالثا، به نظر می‌رسد صرف جوان بودن کفایت نمی‌کند. برخی تصور می‌کنند همین که در سن جوانی قرار دارند، بس است تا صاحب منصب شوند. خیر، آن‌چه اصالت دارد، نظام ارزشی حاکم بر این جوان است. ما نیاز به یک دگرگونی ارزشی داریم. جوانگرایی‌ای که منجر به آرمان‌گرایی نشود، جوانگرایی نیست. جوانگرایی‌ای که منتج به بازتولید محافظه‌کاری شود حتما در آینده نه‌چندان‌دور ضربات سنگینی به نظام خواهد زد. از مسائلی که ما امروز جدا نیازمند آنیم، تغییر نظام ارزشی حاکم بر مسئولیت در جمهوری اسلامی است.


باید حرکت کنیم به سمت دورانی که مسئولیت بیشتر، برابر باشد با شفافیت و پاسخگویی بیشتر، برابر باشد با برخورداری کمتر. هرکس که در مناصب بالاتر قرار می‌گیرد، محدودیت‌های بیشتری را تحمل کند و سختی‌های بیشتری باید بکشد. با قلب این نظام ارزشی، با سنگین‌کردن و دشوارکردن مسئولیت، می‌توان امیدوار بود که شایستگان و دلسوزان کشور، در رده‌های بالای مدیریتی قرار گیرند و نالایقان و فرصت‌طلبان، از پذیرش مسئولیت خودداری کنند.



در فرآیندی مشخص، مسئولین، بحران و بن‌بست می‌آفرینند و در چنین شرایطی تازه یاد ولایت‌فقیه می‌افتند و با استفسار و گرفتن حکم، یا روکردن کد پشت پرده، رهبری را سپر می‌کنند تا بدنه کارشناسی، جوانان انقلابی و مردم را دور بزنند.



چه خوش روزگاری است زمانی که همه مسئولین، مسئولیت را نوکری مردم بدانند؛ و در آخر، این‌گونه به‌نظر می‌رسد که ما نیازمند یک پوست‌اندازی جدی در لایه مسئولین کشور هستیم و برای این مهم، دوران گذاری لازم است تا به‌درستی و سلامت از این مسیر عبور کنیم و هدایت و راهبری این دوران گذار، تنها از عهده حضرتعالی برمی‌آید.


۳- مسئولان


ما با مشکل مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی در میان مسئولین مواجهیم. این که از آمدن به دانشگاه و پاسخگویی به دانشجویان فراری‌اند، و صراحتا این را اعلام می‌کنند به کنار. عدم مسئولیت پذیری موجب آن شده‌ است که در نظام حکمرانی کشور، سیستم کارشناسی و قانونی کار خودش را انجام نمی‌دهد یا نمی‌گذارند که انجام بدهد. در فرآیندی مشخص، مسئولین، بحران و بن‌بست می‌آفرینند و در چنین شرایطی تازه یاد ولایت‌فقیه می‌افتند و با استفسار و گرفتن حکم، یا روکردن کد پشت پرده، رهبری را سپر می‌کنند تا بدنه کارشناسی، جوانان انقلابی و مردم را دور بزنند.


این رویه غیر از این که انحلال نظام تدبیر را به‌دنبال دارد، که نیک می‌دانیم شما با آن مخالفید، موجب می‌شود که همه هزینه‌های آن تصمیمات غلط به پای رهبری و نظام نوشته‌شود و منتقدین و کارشناسان با برچسب ضد ولایت‌فقیه ساکت شوند. مشت نمونه خروار آن، شیوه تصویب بودجه سال جاری است که ایرادات جدی و غیرقابل نادیده‌گرفتنی دارد. نمونه دیگر آن، افزایش ناگهانی قیمت بنزین، که فارغ از درستی یا نادرستی اصل تصمیم گران شدن قیمت، با فضایی مواجه بودیم که کسی می‌گفت من صبح جمعه مطلع شدم و دیگری می‌گفت من مشروط امضا کرده‌ام. به‌نظر می‌رسد تا زمانی که مسئولیت‌ها و تصمیم‌گیرندگان شفاف نباشند، امکان فرار از مسئولیت فراهم است و در چنین شرایطی، همه از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند و آش همان و کاسه همان. در همین راستا، یک سوال وجود دارد. ایجاد سازوکاری تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا، گویا با توجه به لزوم تسریع و تسهیل تصمیم‌گیری در نبرد سنگین اقتصادی، لازم بوده است. آیا ممکن نیست سازوکار حاکم بر شورا و مسئولیت هر کس در آن به روشنی مشخص گردد تا دیگر شاهد چنین فرار از مسئولیت‌هایی نباشیم؟


در انتها، زنده می‌دارم یاد بزرگ پاسدار انقلاب اسلامی، حاج قاسم عزیز را که لحظه لحظه عمرش را در مجاهدت گذراند و با شهادتش، دشمنی مستکبرین و ظالمین را بار دیگر به خود را به خواب زدگان نشان داد. همه این نکات، جهت تسریع حرکت روبه‌جلو انقلاب اسلامی محضرتان مطرح شد. بدانید که ما امیدوارانه مبارزه خواهیم‌کرد که «آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست.»


اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة


زادمهر: امید به اروپا اشتباه بزرگ دستگاه  دیپلماسی 


در ادامه این دیدار محمد زادمهر، دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به سخنرانی پرداخت.


متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم
ما ایمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست می‌کنیم و با اسلام منطبق می‌کنیم، این را داشته باشیم، یاری خدا، تضمین شده است. 
شهید مظلوم دکتر بهشتی
سلام آقاجان. 
بنده امروز حامل سلام گرم دوستانماعضای بزرگترین اتحادیه دانشجویی ایران، جامعه اسلامی دانشجویان هستم.
در ابتدا تشکر صمیمانه اعضای تشکل مان بابت پیام ارزشمند تان که در مراسم ۳۰ سالگی اتحادیه قرائت شد را خدمتتان اعلام می‌کنم.


۳۰ سال از تاسیس این شجره طیبه گذشته و همانطور که حضرتعالی روز‌های ابتدایی به اعضای هیئت موسس فرمودید، تلاش کرده ایم با کار ایجابی و توجه به کیفیت به جای کمیت ارتباطمان را نیز با روحانیت متعهد حفظ نماییم؛ و با تاکید حضرتعالی، برای کار جهادی با تاسیس گروه جهادی شهید شاهینی در ماجرای کرونا نیز پابه پای ملت شریف در ۱۳ استان کشور اقلام بهداشتی تولید و توزیع کردیم به نحوی که پدر شهید عزیزمان تماس گرفته و گفتند شهید به خوابشان آمده و رضایتشان از این فعالیت‌ها را بیان داشته اند.
آقاجان ما مهم‌ترین بُعد جوان مومن و حزب اللهی را قدرت تحلیل با اتکا به مبانی اسلام و ارزش‌های انقلاب می‌دانیم، در سال گذشته طرح ملی گفتگوی آزاد دانشجویی را اجرا نموده که بیش از ۸۰۰۰ نفر ساعت در قالب کرسی‌های آزاد اندیشی و گفتگو‌های دانشجویی انجام شد.
از دستور ویژه حضرتعالی نیز برای حل مشکل ساختمان دفتر مرکزی اتحادیه که بار‌ها در همین تریبون مطرح شد، تشکر می‌کنم و امیدوارم مسئولان دانشگاه تهران نیز در این آزمون، ولایت مداری خود را اثبات کنند.
در ادامه در سه بخش سوالات و ابهامات، تحلیل‌ها و پیشنهادات مطالبم را ارائه خواهم نمود.
الف) سوالات و ابهامات


عدالتخواهی:


آقاجان سال گذشته حضرتعالی در دیدار دانشجویی، توصیه فرمودید به حضور در عرصه مبارزه با خصوصی سازی نادرست، در این بین تعدادی از دانشجویان با برداشت خاصی از حرف‌های شما آنقدر در عدالتخواهی تند شده اند کهبدون توجه به مسائل دانشجویان و دانشگاه به شاخه دانشجویی جنبش‌های کارگری تبدیل شده اند؛ و از طرفی دیگر، متاسفانه بخشی از حاکمیت نیز، با حمایت از این مدل عدالتخواهی، سعی در شنیده نشدن صدای نمایندگان واقعی کارگران و اصناف را داشته، و ترجیح می‌دهد با تعدادی دانشجو طرف باشد تا کارگرانِ مظلومی که چندین ماه است حقوقی دریافت نکرده و شرمنده‌ی زن و بچه شان هستند
با این وصف از حضرتعالی سوالی دارم:


در باب عدالتخواهی آیا وظیفه جنبش دانشجویی افزایش سطح تحلیل دانشجویان نسبت به مسائل کشور و ارائه راهکار‌های حل معضلات از درون دانشگاه می‌باشد یا از همان ابتدای کار باید در عرصه‌های میدانی و مطالبه گری عمومی عمل نماید؟


جوانگرایی:


حضرتعالی در سخنرانی سال گذشته خود در دیدار دانشجویی فرمودید زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان وحزب اللهی فراهم کنید. 



اتفاقات اخیر بازار سرمایه و شرایط معیشتی جامعه نشان داد که مردم حاضرند دارایی‌های خود از مسکن، دلار و سکه را فروخته و درجایی که شفافیت، سوددهی و ضریب نقدینگی مطمئن داشته باشد، سرمایه گذاری کنند.



آقاجان سوالی دارم؛ منظور از دولت جوان و حزب اللهی باتوجه به انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی بعد، رئیس جمهوری جوان است یا هیئت دولتی چابک و کارآمد؟ چون عده‌ای اینگونه برداشت کرده اند که نظر شما صرفا روی کار امدن رئیس جمهوری جوان می‌باشد و افراد میانسالی که امکان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری آینده را دارند در دایره‌ی انتخاب شما قرار نمی‌گیرند.
ب) تحلیل‌ها


گردش سرمایه:


اتفاقات اخیر بازار سرمایه و شرایط معیشتی جامعه نشان داد که مردم حاضرند دارایی‌های خود از مسکن، دلار و سکه را فروخته و درجایی که شفافیت، سوددهی و ضریب نقدینگی مطمئن داشته باشد، سرمایه گذاری کنند.


امروز شاهد آن هستیم که بازار سرمایه با دارا بودن این ۳ ویژگی شاهد استقبال ویژه مردم و ورود نقدینگی فزاینده‌ای شده که اگر به خوبی مدیریت گرددقطعا یکی از پیشران‌های اصلی تحقق جهش تولید خواهد شد.


در این میان، اما این نگرانی وجود دارد که فروش شرکت‌های بزرگ از سوی دولت برای جبران کسری بودجه بوده و زمانی که دولت به اهداف خود برسد بازار رها خواهد شد و نتیجه آن از دست رفتن سرمایه‌های مردم و ایجاد بحرانی به مراتب سنگین‌تر از دی ماه ۹۶ و اتفاقات آبان ۹۸ خواهد داشت بنابراین لازم است در عین استفاده از ظرفیت‌های مثبت بازار سرمایه و حمایت از این اعتماد عمومی صورت گرفته، نسبت به کاهش خطرات احتمالی تدابیر درستی اندیشیده شود.
آموزش و پرورش:


به عنوان یک دانشجو معلم خدمتتان عرض می‌کنم در ماجرای کرونا اثبات شد که عدالت آموزشی در کشور وجود ندارد، درست است که با تعطیلی مدارس سریعا آموزش از طریق صدا و سیما و بعد از آن شبکه شاد شروع شد، اما هیچکدام پوشش حداکثری دانش آموزان را محقق نکرد.
اما شاهد بودیم که شرافت همکارانم در روستا‌های دورافتاده و مناطق محروم که نه اینترنتیداشتند و نه شبکه‌ای شاد، جلوه‌های کم نظیری از خدمت در شرایط کرونا را ایجاد نمود.


به نظر می‌رسد حرکت به سوی آموزش و پرورش نیمه متمرکز در راستای سندتحول بنیادین کمک شایانی برای تحقق عدالت آموزشی باشد که البته تا زمانی که شاهد سیاسی کاری‌ها و انتصابات توصیه‌ای در این وزارتخانه و طرح‌هایی همچون واگذاری دانشگاه فرهنگیان به دانشگاه پیام نور هستیمبعید است این هدف محقق گردد.
سیاست خارجه و مرحومِ برجام:


بعد از خروج آمریکا از برجام، برنامه‌های دولت به هم ریخته واقتصاد کشور که مقاوم نشده بود آسیب دید. امید به اروپایی‌هایی که حتی توانایی گرفتن ماسک‌های خود از ترامپ گاوچران را نداشتند، اشتباه بزرگ ژنرال‌های خود خوانده دیپلماسی بود.


آقاجان مطلبی ذهنمان را درگیر کرده حال که سوگلی دولت به تاریخ پیوسته آیا وقت آن نرسیده چشمان جاسوسی دوربین‌های آژانس در تاسیسات هسته‌ای مان را کور نماییم؟
ج) پیشنهادات
شورای عالی اطلاع رسانی:


متاسفانه خط مشی رسانه‌ای و اطلاع رسانی قابل اتکایی در بحران‌های کشور وجود ندارد و بعضاً موازی کاری و اشتباهات رسانه‌ای نهاد‌ها باعث سوء استفاده دشمنان و گیج شدن مردم می‌شود. به طور مثال در ماجرای هواپیمای اوکراینی از این مساله ضربه خوردیم و از طرف دیگر اطلاع رسانی‌های شفاف و سریع ستاد ملی کرونا نمونه مدیریت موفق در این قضیه بود.


در همین راستا پیشنهاد می‌شود با دستور ویژه حضرتعالی، شورای عالی اطلاع رسانی در کشور تشکیل واطلاع رسانی و مدیریت افکار عمومی بر پایه صداقت، سرعت و تدبیر را که قطعا موجب افزایش چشم گیر سرمایه اجتماعی نظام خواهد شد را بر عهده گیرد.
نهاد‌های خدمت رسان:


در ارتباط با نهاد‌های خدمت رسان از جمله کمیته امداد امام خمینی، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان، بنیاد برکت، بنیاد علوی، بنیاد احسان و بنیاد کرامت باید ۲ ابهام را مطرح نمایم:


اول: اتفاق عجیبی در حال رخداد در این مجموعه هاست و آن عدم شفافیت در انتصابات و محدود کردن این انتصابات به حلقه اطرافیان مدیرانشان در این مجموعه‌ها می‌باشدکه ظرفیت نیرو‌های انقلابی و جهادی با این روند استفاده نمی‌شود.
دوم: با توجه به فعال‌تر شدن این مجموعه‌ها در سال‌های اخیر بعضاً موازی کاری‌هایی در اقداماتشان دیده می‌شود، به نظر میرسد تقسیم کار درستی در این نهاد‌ها وجود ندارد و متاسفانه با این وضعیت شاهد برداشت‌های سیاسی و انتخاباتی برای این مدیران که بالقوه نامزد انتخابات ریاست جمهوری هستند ایجاد شده، به گونه‌ای که نحوه توزیع بسته‌های معیشتی و موازی کاری ها، شائبه انتخاباتی بودن را پر رنگ‌تر نموده است، در نتیجه پیشنهاد می‌گردد نهاد‌های خدمت رسان به محرومین یا تجمیع شوند یا تقسیم کاری اصولی میانشان ایجاد گردد.
در آخر 
رهبرا امروز که در محضرتان صحبت کردم ۱۹ جمعه از نبود سردار شهیدمان حاج قاسم سلیمانی گذشته و همچنان انتقام سختمان را نگرفته ایم فرزندان شما در جامعه اسلامی دانشجویان خواستند تا بنده خدمت شما عرض کنم اجازه فرمائید تا با افتخار، در کنار سپاه قدس غیورمان، در آن انتقام سخت ما نیز تکلیفی بر دوش داشته و مشت محکم و بغض فروخورده‌ی جنبش دانشجویی مسلمان ایران را بر دهان استکبار جهانی فرود اورده و او را عصبانی نماییم که مراد تشکیلاتی مان، بهشتی عزیز فرمود، آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.
گر سینه شکت، چشم تری هست هنوز
دستان پر از مهر کسی هست هنوز
غم راه ندارد به دل خسته مان
گر یار علی رفت، علی هست هنوز
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
محمد زادمهر
اردیبهشت ۱۳۹۹


حبیبی: خطری که حرکت‌های مردمی و جهادی را تهدید می‌کند 


همچنین در ادامه محمد حسین حبیبی، مسئول گروه جهادی روح الله دانشگاه امیرکبیر به نمایندگی از دانشجویان جهادی به بیان دغدغه و مشکلات و مسائل گروه‌های جهادی پرداخت.


متن کامل سخنان وی به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم


حضرت آقا، سلام، اجازه میفرمایید؟


با کسب اجازه از محضر رهبر معظم انقلاب عرایضم را آغاز می‌کنم.


دغدغۀ جهادگران از ابتدا «حرکت و تلاش برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی» بوده است. این ادعا را نه در حرف که در عمل دنبال کرده‌ایم؛ از حرکت دانشجویان جهادی به فرمان امام برای ریشه‌کن‌کردن محرومیت در مناطق دوردست کشور گرفته که به تشکیل جهادسازندگی انجامید، تا به امروز که با صدور بیانیۀ گام دوم و بیانات یک‌سالۀ اخیر شما این مسیر وارد مرحله و افق جدیدی شده است.


اکنون، با عنایت به سخنان شما در دیدار با دانشجویان سال گذشته که دستور العمل پیاده سازی گام دوم انقلاب و حرکت به‌سمت جامعه و تمدن اسلامی را بار دیگر تشریح، و بر ایجاد حرکت عمومی با محوریت جوان متعهد به‌عنوان عنصر لازمۀ این حرکت تأکید کردید و فرمایشاتتان در دیدار جمعی از جهادگران که به‌طور خاص به اهمیت ترویج عمومی این حرکت به‌شکل یک گفتمان و فراگیرشدن آن در بین همۀ جوانان، اشاره و بُعدِ بدیعی از دریای بیکرانۀ جهاد را برای ما نمایان کردید؛ سخنان خود را به ایجاز و اختصار در دو محور بیان می‌کنیم:


الف: در ابتدا خلاصه‌ای از شرح وضعیت و موقعیت حال حاضر گروه‌های جهادی نسبت به انتظارات شما را شرح می‌دهیم.


حرکت‌های جهادی چند سالی‌ست با شناخت صحنه‌های فعالیت خود و انتخاب جهتی صحیح در راستای اهداف بلند انقلاب اسلامی در حرکت هستند.


- به‌عنوان مثال، پس از چندین سال حضور دانشجویان در مناطق محروم شاهد شکل گیری نگاه مسئله محوری در گروه‌های جهادی هستیم به گونه‌ای که دانشجویان جهادگر با اتکا به ظرفیت علمی و عملی دانشگاه ها، مسائل و مشکلات را ریشه یابی کرده و ضمن مطالبه گری، وارد میدان عمل می‌شوند.


- در مثالی دیگر، با توجه به اهمیت بالای مسئلۀ حاشیه‌نشینی از سال ۹۵، جمعیت دانشجویی امام حسن (ع) برای تبدیل‌کردن تهدید حاشیه‌نشینی به فرصت، تشکیل شده است و در این راستا جمعی از گروه‌های جهادی در کنار فعالیت در روستا عرصه فعالیت مستمر خود را به مناطق حاشیه نشین گسترش داده اند.


- در مثالی دیگر می توان به فعالیت‌های گروه‌های جهادی در زمینه‌های علمی و آموزشی، فرهنگی و تربیتی و اقتصادی اشاره نمود که اتفاقات شایانی را در این عرصه‌ها شاهد هستیم.


- مثال مهم دیگرکه توسط جهادگران صورت پذیرفته، اقداماتی ست که موجب جلب مشارکت مردمی برای پاسخگویی به نیاز‌های محرومین شده است؛ که نقطۀ اوج آن را می‌توان مشارکت در حوادث و بلایای طبیعی دانست، که مثال حرکت‌های جهادی شکل‌گرفته از دل مردم خود بارقه‌هایی از این حرکت عمومی را به همگان نشان داده است. گروه‌های جهادی بنا بر ذات مردمی خود در بحران‌های گذشته، چون زلزله کرمانشاه و سیل سال گذشته نه‌تن‌ها منفعل نشدند بلکه با شور دوچندان از اولین جمع‌هایی بودند که در صحنه حاضر شدند و تا آخرین لحظه در کنار هم‌وطنان عزیزمان حضور داشتند.


- اوج تمامی این فعالیت‌ها از ابتدای شیوع بیماری منحوس کرونا به نمایش درآمد، این بار هسته‌های گروه‌های جهادی در سراسر کشور و در تک تک محلات فعال شدند. از تامین کادر درمان و کادر خدماتی بیمارستان‌ها تا تولید ملزومات پزشکی تا اقدامات پژوهشی و علمی. اقداماتی که منجر به پیوستن اقشار مختلف مردم و عمومی شدن گفتمان حرکت‌های جهادی شد؛ و اوج این بروز و ظهور را می‌توان در رزمایش کمک مؤمنانه مشاهده کرد.



با توجه به گستردگی حرکت‌های جهادی، جایگاهی در نهاد‌ها و شورا‌های تصمیم‌گیر در زمان‌های ورود این اراده‌های خودجوش به مسائل، شکل گیرد. 



ب: حضرت آقا! این‌ها گوشه‌ای از تلاش فرزندان شما در جهت تحقق فرمایشاتتان می‌باشد، ولی در کنار این تلاش‌ها هرچه به‌سمت عمومی‌شدن گفتمان جهادی پیش می‌رویم بیم بروز خطراتی درمقابل این گفتمان را نیز داریم: 


۱- عدم حضور نماینده حرکت‌های مردمی در شورای تصمیم گیر بحران ها.


در چندسال گذشته از سویی شاهد ظرفیت‌های بالقوۀ مردمی در امداد رسانی فوری در حوادث و مخاطرات طبیعی هستیم و از سوی دیگر شاهد ساختارها، نهاد‌های مختلف که در هجوم حوادث و اتفاقات امکان حل مسئله و مدیریت صحنه را نداشته؛ و درنهایت، این نهاد‌ها و ساختار‌ها بدون درنظرگرفتن بستر و نقشی برای اراده‌های خودجوش مردمی که نقش مهمی در حل مسئله را به عهده دارند، چیزی جز سلسله‌مراتب اداری و فرمایشات بی‌روح سازمانی را از خود بروز نمی‌دهند.


به نظر می‌رسد لازم است با توجه به گستردگی حرکت‌های جهادی، جایگاهی در نهاد‌ها و شورا‌های تصمیم‌گیر در زمان‌های ورود این اراده‌های خودجوش به مسائل، شکل گیرد.


مثال این مدعا را می توان در بحران‌هایی همچون سیل و زلزله در سال‌های اخیر مشاهده نمود.


۲- سازمانی و حاکمیتی‌شدن گروه‌ها و حرکت‌های خودجوش مردمی.


در جامعۀ اسلامی لازم است امور محرومیت‌زدایی با مواسات و همدلی آحاد مردم صورت پذیرد و حرکت‌های پربرکت جهادی گامی مؤثر در مسیر حرکت به‌سمت تحقق جامعه و تمدن اسلامی است. در شرایط کنونی نهاد‌ها و سازمان‌های مسئول بیش‌ازپیش به امورات محرومیت‌زدایی ورود کردند که این در جای خود مایۀ خوشحالی است لکن تفاوت «جایگاه» و «جنس حضور» گروه‌های جهادی و این نهاد‌ها مسئله‌ای چالش‌برانگیز شده است. دستگاه‌های حاکمیتی به‌دنبال انجام رسالت خود در زمینه‌های مختلف هستند، اما گروه‌های جهادی در کنار نگاه محرومیت زدایی به رسالت فرهنگ‌گستر خود و عمومی‌نمودن این گفتمان فکر می‌کنند، اما اکنون با حرکت هرچه بیشتر گروه‌ها به‌سمت انجام بی‌چون‌وچرای مأموریت‌های سازمانی این نهاد‌ها، این گروه‌ها از هویت جهادی و انقلابی خود فاصله گرفته و به‌سمت حاکمیتی‌شدن و استهالۀ رسالت خود پیش خواهند رفت. آیا گروه‌های جهادی صرف تامین کننده نیروی اجرایی و بدنه مردمی در جهت پیاده سازی طرح‌های این نهاد‌ها باید باشند؟ آیا بناست نیرو‌های جهادی در لایه طراحی و رقابت با این نهاد‌ها حضور خود را تعریف نمایند؟


در شرایط مطلوب لازم است نهاد‌ها به‌جای ایفای نقش کارفرما به‌عنوان حامی و پشتیبان حرکت‌های جهادی نقش‌آفرینی نمایند که متاسفانه این حمایت به طرز نادرستی در حال رخ دادن است


۳- استفادۀ جریان‌های سیاسی از جایگاه مطلوب گروه‌های جهادی.


حضرتعالی پس از ادغام جهادسازندگی تدبیر نمودید، بسیج؛ سازماندهی جوانان را در قالب گروه‌های جهادی به عهده بگیرد و دولت عرصه فعالیت گروه‌های جهادی را تامین کند. اگر این تدبیر نبود، شاید تاکنون حرکت‌های جهادی که جوشیده از دل مردم هست بار‌ها دست خوش فراز و نشیب دولت‌های مختلف قرار می‌گرفت.


امروز با رشد روز افزون حرکت‌های جهادی توجه نهاد‌ها و جریان‌های سیاسی بیش از پیش جلب شده، لکن آنچه در عمل مشاهده می‌شود آن است که تمایل برخی نهاد‌ها به حرکت‌های جهادی نه در جهت تقویت و تحکیم آن است، بلکه در استفادۀ ابزاری و به‌عنوان شیوه‌ای از تبلیغ برای کسب مقبولیت و محبوبیت در بین عامۀ مردم است؛ و با این رویکرد شاهد تأسیس نهاد‌ها و پایگاه‌های موازی هستیم که هر یک در اختیار و زیر نظر یک جریان و شخص و به صورت مجزا از بسیج مردمی فعالیت میکنند را شاهد هستیم؛ و این خود نیازمند نظارت و دقت بیشتر در نهاد‌های متولی است


آقا جان


شما در دیدار سال گذشته با دانشجویان فرمودید نقش‌آفرینی حرکت‌های جهادی در مسائل و به‌دوش‌کشیدن بار‌های انقلاب نیازمند حلقه‌های میانی است، حلقه‌هایی که وظیفۀ هدایت، تمرکز، پیگیری، فعالیت پی‌درپی و لحظه‌به‌لحظه را بر عهده دارد. در این ارتباط ابهاماتی مطرح است آیا این حلقه‌های میانی نیازمند راهبری از سوی سازمان یا نهاد خاصی یا چندین نهاد می‌باشد؟ یا این حلقه‌های میانی باید بر اساس آنچه خود از صحنه برداشت می‌کنند اقدام نمایند؟ همچنین با در نظر گرفتن آنکه سازماندهی حرکت‌های مردمی تاکنون در بستر بسیج صورت میگرفته، آیا ساختار و تشکیلات بسیج برای حمایت و هدایت این حلقه‌های میانی نیازمند باز طراحی و بروز رسانی نمیباشد؟ یا مجموعه دیگری باید نقش حمایت و هدایت این حرکت‌ها را ایفا نماید؟


این مسئله به جهت اینکه ابهامات بسیاری را در مجموعه‌ها و نهاد‌ها به‌وجود آورده است نیازمند تشریح و شفاف‌سازی توسط حضرتعالی می باشد.


در آخر، فرزندان شما امیدوارند با تلاش‌های شبانه‌روزی خود و نصب العین قراردادن منویات حضرتعالی و دفع خطرات مطرح‌شده بر سر راه حرکت‌های جهادی، این حرکت‌ها به قله‌های عالی انقلاب رسیده و در دستیابی به ایران قوی موثر باشد. 


والسلام علیکم و الرحمه الله برکاته 


محمد حسین حبیبی


مسئول گروه جهادی روح الله


دانشگاه صنعتی امیرکبیر


اسکندری نداف: سربازی مانع ازدواج و تهدیدی برای اقتصاد است


در ادامه این دیدار صمیمانه علی اسکندری نداف، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی به سخنرانی پرداخت.


متن این سخنرانی به شرح زیر است: 


بسم‌الله الرحمن‌ الرحیم


أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ.


با بازخوانی مطالب سال‌های پیشِ این جلسه و بررسی مسائل کشور درمی‌یابیم که دلیل حل نشدن بسیاری از مشکلات، فقدان راهحل نیست. اگر در گام اول، انقلابی‌ها متهم به نداشتن راه‌حل بودند، امروز باهمت متخصصان جوان انقلابی، از این مشکل عبور کرده‌ایم. مسئله‌ی اصلی چرایی اجرا نشدن راه‌حل‌های خوب موجود در حوزه‌های مختلف است.


راه حل هایی که در برخی مسائل مورد اجماع نخبگان و تأیید رهبری است. عده‌ای می گویند شاید این اقتضای مردم‌سالاری باشد. این مسئله در بسیاری از دستگاه‌ها نظیر مجلس، دولت، قوه قضائیه و سایر نهادهای حکومتی وجود دارد و حتی می توان گفت که بیشترین بروز و ظهور خود را در دستگاه‌های دولتی داشته و منجر به مشکلات فراوانی شده. اما چرا بعضاً راه‌حل‌ها حتی در دستگاه‌های زیر‌ نظر رهبری هم اجرا نمی‌شود. لذا ما امروز با علم به اینکه ناکارآمدی مجلس و دولت، علتِ عمده مشکلات حال حاضر کشور است، بنا داریم به ریشه یابی دلایل برخی ناکارآمدی ها در دستگاه‌های تحت نظر رهبری بپردازیم و همچنین تا حدی به این سوال جواب بدهیم که چرا در برخی موارد راه‌حل‌های کارشناسیِ درست، در کشور اجرایی نمی شود.


۳ نکته در باب اجرا نشدن راهبردهای رهبری در دستگاه‌های زیرمجموعه:


۱-إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ.(نظارت همگانی و شفافیت)


اکثریت مردم از دارایی نهادهایی نظیر بنیاد مستضعفان، اوقاف، ستاد اجرایی، کمیته امداد، آستان‌های مقدس و نهادهای فرهنگی اطلاعی ندارند. هم‌چنین برنامه‎های مدیریتی، شیوه درآمدزایی و مخارجشان شفاف نیست و فی‌المثل مردم دلیل مال‌سازی و بانکداریِ آنها را نمی دانند و عملا سنجه‌ای برای ارزیابی عملکرد این نهادها در دسترس نیست.


مضافا اینکه برخی از این نهادها خود را پاسخگو نمی‌دانند؛ مثلاً بارها از رئیس صداوسیما دعوت شده که در دانشگاه حضور یابند، ولی کمترین توجهی نشده. این شیوه‌ی پاسخگویی شامل برخی از معاونین دفتر رهبری هم میشود. مثال دیگر، امتناع ستادکل از پاسخگویی پیرامون مسئله سربازی است. متاسفانه در مقوله سربازی نه‌تنها حقوق قانونی سربازها داده نمی‌شود، بلکه با اتلاف استعداد و عمرشان این فرصت مغتنم تبدیل به مانعی برای ازدواج و تهدیدی برای اقتصاد کشور شده‌است. خوب است برای ارتقای کیفیت سربازی گروهی بیرونی، مأمور بررسی موضوع و تهیه طرح تحول شوند.


علی‌رغم دغدغه حضرت‌عالی پیرامون حقوق‌های نجومی، مدیران نهادهای مذکور هم مشابه مجلس و دولت، حاضر به شفاف‎سازی حقوق خود نیستند. رئیس ستاد اجرایی تبعات امنیتی را بهانه میکند و رئیس سابق بنیاد مستضعفان هم، علناً اعلام کرده ماهی 19میلیون تومان حقوق می‌گیرد؛ بیچاره مستضعفان! گویا پرداخت رقم‌های اینچنینی در سایر دستگاه‌ها نیز معمول است. «أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ»، به علی نمی توانند اقتدا کنند به سیدعلی که می‌توانند!


چطور است که آقایان اینجا فریاد ولایتمداری سر نمیدهند؟ پیشنهاد می‌شود رهبر انقلاب، مدل مطلوب شفافیت را به دستگاه‌های مرتبط ابلاغ کنند.


مشکل ساختاری نظارت بر این نهادها نیز کماکان حل نشده است. همان‌گونه که قبلاً فرمودید رهبری تنها شأن نصب مدیرانشان را دارد، لذا باید ساختاری برای نظارت بر پیشبرد جهت‌گیری‌های رهبری در این نهادها تعبیه شود. و نظارت بر آن‌ها به سازوکارهای مردمی و انتخاباتی گره بخورد تا نتوانند با بهانه انتساب به رهبری از پاسخ‌گویی و نظارت فرار کنند.


2-پویایی. برخی از منصوبان رهبری، مدت‎ها در یک منصب مشخص، حضور دارند. ثباتِ طولانی مدت، علی الخصوص در دفتر رهبری و سایر نهادها اگر منجر به تشکیل باند نشود ناگزیر منجر به رخوت و رکود خواهد شد. البته ما منکر فضیلت‌های منصوبان نیستیم، ولی معتقدیم تغییر در نهادهایی مثل شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و رسانه‌هایی نظیر اطلاعات، خراسان، کیهان و جمهوری‎اسلامی، می‌تواند منجر به تحولات مؤثر شود.


تجربه نشان داده در موضوعات مختلف آنجا که فهم و اراده‌ی کافی برای پیشبرد جهت‌گیری‌های رهبری در اعضای دفتر رهبری وجود داشته، مسئله به‌ خوبی پیش رفته است، در غیر این صورت، با مشکل مواجه شده‌ایم. مثلاً در مجموعه‌های فرهنگی ذیل رهبری و بیش از همه صداوسیما، بسیاری مطالبات امام و رهبری روی زمین مانده است. یا در امور بین‌الملل علی‌رغم دغدغه‌مندی رهبری در مسائلی همانند شیخ زکزکی، حوادث کشمیر و رویکرد انقلابی در دیپلماسی فرهنگی این دغدغه‌ها را به عمل و نتیجه نرسانده‌اند.



انتصاب یک فرد به چندین پست منجر به ناکارآمدی آن دستگاه میشود. مثلاً انتصاب افراد رکورددارِ چندشغلگی، در شورای عالی انقلاب فرهنگی، بی‌اثر شدن و رکود آن شورا را به‌دنبال آورده؛ تا جایی که افراد فعالی مثل آقای رحیم‌پور تنها می‌مانند و مانند نمازجمعه، از شورای عالی هم کنار گذاشته می‌شوند.



در سال گذشته این موارد را مکرراً پیگیری کردیم و کارنامه قابل‌ِدفاعی ندیدیم. رهبری منتقد بعضی رویه‌ها در خصوصی‌سازی ها، برجام و FATF بودند، ولی افرادی در دفتر دیده می‌شوند که با معماری و جاده‌صاف‌کنی آن‌ها، مواردی نظیرIPC ، خصوصی‌سازیهای بی‌ضابطه، FATF و برجام جلو رفت. پیشنهاد می‌شود ضمن استفاده از تجربیات افراد کنونی، شیوه مطلوب جوان‌گرایی از دفتر رهبری شروع شود تا الگویی برای باقی نهادها باشد.


هم‌چنین، انتصاب یک فرد به چندین پست منجر به ناکارآمدی آن دستگاه میشود. مثلاً انتصاب افراد رکورددارِ چندشغلگی، در شورای عالی انقلاب فرهنگی، بی‌اثر شدن و رکود آن شورا را به‌دنبال آورده؛ تا جایی که افراد فعالی مثل آقای رحیم‌پور تنها می‌مانند و مانند نمازجمعه، از شورای عالی هم کنار گذاشته می‌شوند.


چالش بعدی، چرخش دائمی مدیران از یک نهاد به نهادی دیگر است. گویا قحط‌الرجال یا رودربایستی وجود دارد که بعضی افراد باید همیشه مسئول باشند. مثلاً کسی که در مسئولیت قبلی‌اش کارآمدی نداشته، این بار زعیم امور وقفی مردم میشود.


بعضاً می‌بینیم مسئولین فعلی و آتی قوای دیگر و فلان بنیاد و ستاد نیز علی‌رغم اینکه از ظرفیت‌های کنونی خود برای خدمت به مردم به‌صورت کامل استفاده نکرده‌اند، شیفته خدمت به مردم در مقام ریاست‌جمهوری هستند! 


۳- وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيَقْصُرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا. در زمینه انتصابات باید سازوکاری تدوین شود که هر فرد پیش از انتصاب، اهداف عینی با زمان‌بندی مشخص داشته باشد و درصورتیکه در آن بازه زمانی، اهداف مدنظر محقق نشد، عزل شود. گیریم بعد از گذشت چندسال همگان به این نتیجه برسند که مدیر نهادی نظیر صداوسیما توانایی لازم برای اداره رسانه ملی را ندارد، متاسفانه آن مدیر نه‌تنها هیچ هراسی از عزل شدن ندارد، بلکه خیالش از ابقای دوباره‌اش نیز راحت است. این موضوع محدود به انتصابات نمی‌شود. در دنیا رویه است و درقانون اساسی ما نیز تعبیه شده که اگر دولتی بعد از رسیدن به قدرت، ایده‌اش شکست خورد از طرق قانونی کنار گذاشته شود؛ اما متاسفانه درحال حاضر شکست ایده‌ها و ناکارآمدی‌، حتی به قیمت ایجاد بحران و هزینه‌های سنگین برای نظام هم، موجبات عزل و استیضاح را فراهم نمی‌آورد. 


ب) لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِر.


مانع دومِ به‌ثمر رسیدن راه‌حل‌های موجود، کم‌توجهی به خواست و مشارکت مردم است.


۱-در نگاه انقلاب و رهبرانش، مردم همه‌کارهی انقلابند. اما سیاست‌زده‌ها و سیاست‌بازان، به این حرف‌ها اهمیت نمی‌دهند. هم جناح مدعی دموکراسی با نادیده گرفتن رای مردم در فتنه 88 نشان داد ارزشی برای مردم قائل نیست و هم جناح مدعی اصولگرایی که کاهش مشارکت را عامل رای‌آوری خود می‌داند، نشان داده که اعتقادی به خواست و مشارکت فعال مردم ندارد، چنانچه در انتخابات اخیر دیدیم. بگذریم از اینکه نهادها از فلان بخش و رسانه‌های خاص در نیروهای مسلح گرفته تا فلان مجموعه امنیتی، تا برخی ائمه‌ی جمعه هم طبق معمول همیشه پشت این جناح سیاسی درآمدند. ضروری است سازوکاری برای جلوگیری از تکرار همیشگی این دخالت‌ها مشخص شود.


۲- لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع. برخی سازوکارهای موجود مانع مشارکت فعال مردم است. مثلاً در حال حاضر، مردم جز انتخابات مسیری برای مطالبه حقوق‌شان یا اعتراض به تصمیم گیریهای خرد و کلان کشور نمی یابند؛ لذا در مواردی مثل وقایع آبان 98، باب سوءاستفاده دشمن از مطالبه و ناراحتی مردم باز می‌ماند. باید مسیرهای جایگزینی برای اعمال نظر، اعتراض و مشارکت مردم در تصمیم گیری ها اتخاذ شود. مردمی که اجازه مشارکت در بازه های غیر انتخابات نداشته باشند و از شنیده شدن صدای‌شان در حاکمیت ناامید شوند، دیگر به صندوق رأی هم اقبالی نخواهند داشت.


همانطور که انتخابات اخیر می‌توانست مشارکتی بسیار بالاتر از آنچه محقق شد، داشته باشد. یکی از مسیرهایی که می تواند منجر به تقویت مشارکت مردم در تصمیم‌گیری ها شود اعطا حق قانونی تشکل‌یابی به صنوف و اقشار مختلف است. این مورد هم باید برای همه‌ی صنوف به یک شکل و عادلانه باشد و اینگونه نباشد که بعضی مثل اتاق بازرگانی‌ و نظام پزشکی‌ به‌نفع خود، هم قانون تصویب کنند هم اجرا کنند هم ناظر باشند و اقشار تحت استضعاف حتی حقوق ساده‌ی خودشان را هم نتوانند طلب کنند.


همه آن چه گفتیم از باب دغدغه ای است که نسبت به کارآمدی جمهوری اسلامی داریم. نظامی که برای شهیدان از 17 شهریور 57 تا دفاع مقدس تا مدافعان حرم؛ و از اندرزگو و رجایی تا حججی و قاسم سلیمانی از جان عزیز تر بود و دریغا که لحظه ای از این فرصت بی نظیر تاریخی غفلت شود و اکنون که مستکبران و طواغیت عالم به غیظ آمده و از الگو شدن گفتمان انقلاب اسلامی در هراسند ما نیز باید با رفع موانع داخلی و بسیج حداکثری همه توان ها نور امید را در توده های مستضعف جهان زنده نگه داریم و بشریت را مشتاق ظهور عدالت گستر نهایی کنیم.


ان شاءالله


اسدی: حاج قاسم نقطه مقابل تکنوکرات‌های ناکارآمد 


در ادامه این دیدار مجازی سجاد اسدی؛ دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور به سخنرانی پرداخت.


متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:


بسم الله الرّحمن الرّحیم


سلام و عرض ارادتِ خالصانه‌ی اعضای اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور را خدمت حضرتعالی ابلاغ می‌نمایم. مبتنی بر منطقِ «نوگرایی در حکومت، پایبندی به حاکمیت»، و براساس رسالت تشکل‌های دانشجویی نکاتی را عرض می‌کنم.


گفتگو در خصوصِ پیشرفت در گام‌ِدوم انقلاب، نیازمند ارزیابی واقع‌بینانه‌ی گذشته‌ی پرماجرای جمهوری‌اسلامی‌ست. گنجینه‌ی تجاربِ تلخ و شیرین ۴ دهه گذشته، نشان می‌دهد؛ اولاً روبروشدن با دشواری‌ها و مشکلات در راه رسیدن به اهداف بزرگ اجتناب‌ناپذیر است و ثانیاً چالش‌های گذشته علی‌رغم پچیدگی‌ها نتوانسته‌اند انقلاب و ارزش‌های اساسی آن را تغییر دهند. 


رستاخیز میلیونی تشیع شهدای مقاومت نشانه‌ای از نبود شکاف هویتی میان مردم و نظام است


مشکلات در سال‌های اخیر به اوج خود رسید. تا جایی‌که برخی، حوادث تلخ ۹۸ را بن‌بست قطعی انقلاب دانسته و تصور کردند نظام اسلامی پشتوانه‌ی مردمی خود را از دست داده‌است. شاید همین تحلیل عجولانه باعث شد دولت جنایتکار آمریکا بار دیگر استاندارد‌های خودساخته‌ی بین‌المللی را نقض کرده و فرمانده نیروی قدس سپاه، سردار شهید سلیمانی را ترور نماید. شهادتی که به رستاخیز میلیونی تشییع پیکر شهدای مقاومت انجامید. ستایش فرمانده‌ی انقلابی، نشانه‌ای بود از این واقعیتِ روشن که میان مردم و نظام شکاف هویتی وجود ندارد. آنچه هست، اعتراضی عمیق به کارکرد نظام سیاسی است که از «چالش نظری»، «چالش ساختاری» و «چالش عملکردی کارگزاران» ناشی شده است.


نخست؛ در باب چالش نظری


انقلاب‌اسلامی از ابتدا، خود را به عنوان آلترناتیوِ گفتمانیِ لیبرالیسم و مارکسیسم معرفی کرد. موفقیت انقلاب‌اسلامی اما، بدون پی‌ریزیِ یک گفتمانِ متمایز، به صورت ایجابی ممکن نیست. خروجی سیاستگذاری‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دولت‌های مختلف، نشانگر ضعف جدی در نظریه‌پردازی است.


در دوران بعد از پیروزی انقلاب‌اسلامی، کمتر در خصوص ابعاد تئوریکِ مولفه‌هایِ گفتمانیِ انقلاب، به خصوص عدالت و آزادی، که زمینه سازِ کارآمدیِ نظام و پیشرفت کشور هستند، گفتگو شده‌است. فی‌المثل، نسبتِ نظریِ جمهوری‌اسلامی با مفهوم سرمایه و ساختار‌های منبعث از آن، مانند بانک، بورس و خصوصی‌سازی چیست؟ آیا مرزِ میانِ عدالتخواهی و مارکسیسم به خوبی تبیین و تئوریزه شده‌است؟ آیا فاصله تئوریکِ سرمایه‌داری و تولید ثروت روشن است؟ آیا خصوصی‌سازی در حوزه بهداشت و آموزش عمومی، با راه‌اندازیِ بیمارستان‌هایِ خصوصی و مدارسِ غیرانتفاعیِ لاکچری، با مبانی دین اسلام قابل جمع است؟ نسبت نظام اسلامی با هنر وَ رسانه چیست؟ آیا تلوزیون به عنوان بزرگ‌رسانه‌ی جمهوری‌اسلامی، صرفا نقش روابط‌عمومیِ حاکمیت را دارد؟ دستگاه‌هایِ فرهنگی در مواجهه‌یِ با مقوله موسیقی، به عنوان پرمصرف‌ترین کالای هنری، همچنان متناقض و بی‌مبنا عمل می‌کنند.


در زمانه‌ی سلطه‌یِ رسانه‌های خرد و حکمرانیِ مجازی، هنوز الگویِ روشنی برای سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در این زمینه وجود ندارد! آزادی واحساس آزادی در دوقطبی غلط تحجر و لیبرال مسلکی آسیب جدی دیده است.


بی شک تحققِ گام‌دوم انقلاب، تنها از مسیرِیافتنِ مجموعه‌ای از پاسخ‌های نظام‌مند به این دست سوالات ممکن است. این پاسخ‌ها، زمینه‌سازِ تدوینِ الگویِ نوینِ اسلامی-ایرانیِ پیشرفت خواهد‌بود. ما سالهاست بدون داشتن الگو، برنامه‌ی توسعه می‌نویسیم و متعجبیم که چرا سرعت پیشرفتمان کم است.


دوم؛ درباب چالش ساختاری


باورنداشتن به نقش‌آفرینیِ مردم در حکومت، زیربنای بسیاری از چالش‌های سیاسی روز کشور است. نظام، با برگزاریِ حدودِ ۴۰ انتخابات سراسری، پایبندیِ خود را به مردم‌سالاریِ دینی اثبات نموده است، اما نقش‌آفرینیِ مردم، فراتر از تعارفات معمول، با ایجاد سازوکار‌هایی برای نظارتِ آن‌ها بر دستگاه‌های مختلف ممکن خواهد شد. ویترینی دیدنِ نقشِ مردم، امروز مصادیقِ مبتذلی دارد؛ مثلا تعریف رسانه ملی از مردم، در بزنگاه‌هایی، چون انتخابات یا راهپیمایی‌های ملی، به وضوح با ایام دیگر متفاوت است. 


برخی از مسئولین به مردمی بودن انقلاب اعتقادی ندارند


گویا هنوز برخی مسئولین، به مردمی‌بودنِ انقلاب، اعتقاد چندانی ندارند. داشتنِ حقِ اعتراض و البته سازوکار مشخص، برای بیان انتقادات مردمی، به خصوص برای کسانی که از دایره قدرت دور هستند، یکی از ویژگی‌های «حکومتِ مردم‌سالاردینی» است که متاسفانه با برخورد‌های سلیقه‌ای محدود شده است.


حضرت آیت الله خامنه‌ای


انتخابات قرار بود تجلی مشارکت مردم باشد، اما تاثیرگزاری و کارآمدی مورد انتظار را، در متنِ زندگیِ مردم نداشته است. نامزد‌های انتخاباتی، با سیاه‌نماییِ رادیکال نسبت به گذشته، از یک‌ سو و با دادن وعده‌های غیرعملی نسبت به آینده از سوی دیگر، مولد نا امیدی و شکافِ میانِ حاکمیت و مردم می‌شوند. اصلاحِ این مشکل، مستلزمِ بروزرسانیِ قانونِ انتخابات است. به ویژه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی با مدل‌های شبه تناسبی می‌تواند در کاهشِ تنش‌های سیاسی اجتماعی موثر باشد و مجلس را به جایگاه حقیقی خود بازگرداند.


لابی گری در مجلس و برکناری وزیر سابق صمت


«مجلس در راس امور است!»؛ تعبیری تاریخی از بنیانگذارِ جمهوری اسلامی که یادآور قدرت این نهاد در قانون‌گذاری و نظارت است. جایگاهی که متاسفانه با عملکرد ضعیف مجلس کنونی به شدت تنزل یافته است.



در تمام این سال‌هایی که ما منتظر دلار‌های آمریکایی بودیم، از سال ۹۱ تا ۹۸، میانگینِ رشدِ اقتصادیِ بدونِ نفت، نزدیک به صفر بوده‌است. یعنی در یک دهه‌ی گذشته، در اقتصاد، درجا  زده‌ایم.



آیا می‌توان انتظار داشت آن نماینده‌ی عضو کمیسیون انرژی مجلس که در صندوق‌ها و شرکت‌های تابعه وزارت نفت عضویت دارد و یا برای دوره‌ی پس از نمایندگی، از وزیر نفت وعده‌ی پست و مسئولیت در آن وزارت خانه را گرفته، استیضاح و یا طرح سوالی از وزیر نفت داشته باشد؟ آش تعارض منافع آنقدر شور شده که وزیر معزول صمت، علت برکناری خود را لابی نکردن با نمایندگان آذری زبان می‌داند.


سوم؛ چالش عملکرد کارگزاران


سال‌ها تجربه مدیریت اجرایی در کشور نشان می‌دهد، بی‌شک بخشی از چالش‌های فعلی کشور نتیجه‌ی ایده و عمل کارگزاران تکنوکرات است. همان‌ها که تمامی شئون کشور را به سیاستِ‌خارجه گره زده‌اند. در تمام این سال‌هایی که ما منتظر دلار‌های آمریکایی بودیم، از سال ۹۱ تا ۹۸، میانگینِ رشدِ اقتصادیِ بدونِ نفت، نزدیک به صفر بوده‌است. یعنی در یک دهه‌ی گذشته، در اقتصاد، درجا  زده‌ایم.


آقایان قرار بود ماشینِ اقتصادِ کشور را راه بیندازند، اما در همین مدت، ۳ میلیون نفر را به زیرِ خط فقر راندند، تاجاییکه شکاف طبقاتی به بالاترین میزان خود در یک دهه اخیر رسیده است. شرایط به گونه‌ای است که به گواه آمار‌های رسمی، کسری بودجه سال جاری کشور با توجه به تحریم و کاهش قیمت نفت و هزینه‌های پیش بینی نشدهکرونا، بالغ بر ۱۵۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده می‌شود که خود بخش قابل توجهی از بودجه درآمدی دولت است. 


همین کارخانه‌های ماشین‌سازی مستقر در «جاده مخصوص تولید نارضایتی»، در این چند سال برای جوانان آرزویی ساخته اند به نام پراید! نمونه‌ی ملموسی از اهمال قوای سه‌گانه در مدیریت مسائل اقتصادی؛ که در حوزه مسکن، بازار ارز، واردات، صادرات و مبارزه با قاچاق کالا با شدت و ضعف دیده می‌شود وزمینه‌یِ اصلیِ شکل‌گیریِ بحران‌هایِ سیاسی-امنیتی است. سران محترم سه قوه، فقط در یک مورد، برای جبران درآمد‌های دولت، یک شبه، بدون اطلاع قبلی و با سواستفاده از اختیارات شورای عالی هماهنگی اقتصادی، با بنزین ۳ هزار تومانی، آرامش جامعه را بر هم زدند! قرار بود شورای عالی هماهنگی اقتصادی از منافعِ مردم در جنگِ اقتصادی حراست کند، نه اینکه محفلی برای پیشبرد سیاست‌های یکطرفه دولتی‌ها باشد!


اما مسئله زمانی برای مردم آزاردهنده‌تر می‌شود کهبرخی از مقامات عالی رتبه، مسئولیت تصمیمات خود را نمی‌پذیرند! مگر ممکن است ریاست محترم جمهور پس از مردم در جریان ۳ برابر شدن قیمت بنزین قرار گرفته باشند؟ اگر این ادعا صحت داشته باشد ایشان در عمل به وظایف خود کوتاهی کرده و اگر صحت نداشته باشد متهم به بی صداقتی است. مضافاً اینکه اظهارات متناقض ایشان در مسائل مختلف، از صبح جمعه بنزینی تا صبح شنبه کرونایی، اعتبار تصمیمات حکومتی را مخدوش کرده است!


حاج قاسم نقطه مقابل تکنوکرات‌های ناکار آمد


رهبر معظم انقلاب


بدرقه پرشکوه پیکر سردار سلیمانی در دی ماه ۹۸ نشان داد، مردم قدردان کارگزاران متعهد و متخصص هستند. مشی سیاسی و مدیریتی حاج قاسم، درست در نقطه‌ی مقابل تکنوکرات‌های ناکارآمد، وَ مبتنی بر چارچوب عقلانیت انقلابی است. شهید سلیمانی توانست در بزرگ‌ترین چالش امنیتیِ جمهوری اسلامی بعد از جنگ تحمیلی، یعنی پدیده‌ی داعش، با نوآوری در ساختارُ و نوگرایی در مدیریت، وَ سیاست خارجه خردمندانه به پیروزی بزرگی دست یابد.


او با ابتکاراتی، چون تشکیل و حمایت از گروه‌های مقاومت نشان داد، استادِ استفاده از ظرفیت‌های داخلی، برای بهره‌مندی از فرصت‌های منطقه‌ای است. فرمانده شهیدمان در تعامل سازنده با سایر کشور‌ها در جبهه مبارزه با تروریسم نشان داد هم زبان دنیا را خیلی خوب می‌فهمد، و هم تدبیر و شجاعت لازم برای به شکست کشاندن طراحی‌های پیچیده‌ی دشمنان را دارد.


 پیشبرداهدافِ مقدس انقلاب اسلامی در گرو «عقلانیت انقلابی»


سپهبد شهید، حاج قاسم سلیمانی برای همیشه تاریخ زنده است و تا ابد الگویی است از آنچه ما برای نیل به سویش تلاش می‌کنیم. حاج قاسم در عمل، هر آنچه که ما حتی در مقام ِنظر از شکل‌دهی به آن جا مانده ایم را به نمایش گذاشته است! او به درستی درک کرده بود که برای پیشبرد اهداف ِمقدس انقلاب اسلامی در مناسبات حکمرانی، بایستی به «عقلانیت انقلابی» متوسل شد؛ عقلانیتی که از جهتی در برابر تندروی و رادیکالیسم می‌ایستد و از سویی، شرایط شکل‌گیری گفتگو را در جامعه به وجود می‌آورد. عقلانیتی که با محافظه‌کاری مخالف است و امکان عدالتخواهی ساختارمند و منطقی را فراهم می‌کند.


عقلانیتی که هم تضمن آزادی می‌شود و هم از قشری گری و سطحی نگری به دور است. عقلانیتی که بر اصول انقلاب متکی است و بر اساس آن مردم جامعه را به خودی و غیرخودی تقسیم نمی‌کند، بلکه به وحدت زیر پرچم ایران، که امروز قرارگاه حسین ابن علی است دعوت می‌کند. عقلانیت انقلابی در بعد سیاست خارجه با منطقِ «مقاومت مدبرانه» هم امنیت ایران را حفظ می‌کند و هم قدرت تعامل آن را در روابط بین‌الملل بالا می‌برد.


نیازِ جدی به رجوع به نظرات موسسین انقلاب؛ شهید مطهری و شهید بهشتی عزیز


امروز برای آنکه بازتعریف دقیقی از آزادی و عدالت داشته باشیم؛ به عقلانیت انقلابی نیاز داریم؛ و نیاز ِجدی به رجوع به نظرات موسسین این انقلاب؛ رجوع به مکتب خمینی کبیر؛ شهید مطهری و شهید بهشتی عزیز؛ که فرمود: تا مسئله تقسیم عادلانه امکانات زندگی در این کشور برای همه مردم، و امکانات کار برای همه مردم حل نشود، سایر مسائل انقلاب ما حل شدنی نیست.


والسلام علیکم والرحمه الله و برکاته


دهقان: حرکت به سمت جمهوریت پویا در گام دوم انقلاب


همچنین علی دهقان، دبیر دفتر تحکیم وحدت در ادامه این دیدار رمضانیه به سخنرانی پرداخت.


متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:


سلام علیکم


آقاجان


چه شد که کارمان به اینجا کشید؟ جمهوری اسلامی که با مشارکت ۹۸ درصدی متولد شد به مشارکت ۴۲ درصد رسید، این یعنی انفعال جمهوریت.


معتقدیم نظام جمهوری اسلامی با راهبرد دوگانه امنیت - مشارکت، مردم را فقط به سمت مشارکت‌های مطلوب از نظر خود همچون انتخابات سوق می‌دهد و مشارکت‌های نامطلوب همچون اعتراضات را به رسمیت نمی‌شناسد، این نگاه کانالیزه شده در برخورد با مشارکت‌های مردمی به خصوص در اعتراضات و انتخابات نیازمند تحولی جدیست تا جمهوریت منفعل، در گام دوم انقلاب به جمهوریت پویا تبدیل شود.


اول؛ تحول در وضعیت اعتراضات:


مگر غیر از اینست که اصل ۲۷ قانون اساسی شوخی نمادین حاکمیت با مردم است؟ برای مهار کرونای منحوس پروتکل داریم و با قائده عمل می‌کنیم، اما ۴۲ سال از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد و یکبار هم به مردم نگفته‌ایم که در تجمعات چگونه رفتار کنند، هنوز نگفته‌ایم که به فرض اگر در وسط اعتراضات مسالمت آمیز، شورشی برپا شد یا اسلحه‌ای دیدند چگونه عمل کنند، رفتار و گفتار مسئولین تنها این پیام را از سوی حاکمیت به مردم مخابره می‌کند که اعتراضات شما برای ما مهم نیست و اگر ناکارآمدی در کشور دیدید فقط تحمل کنید. ما باور داریم که همان دستگاه‌های امنیتی که می‌توانند منطقه را امن کنند، می‌توانند امنیت اعتراضات داخل را نیز تامین کنند.


دوم؛ تحول در وضعیت انتخابات:


واقعیت اینست که لیست‌های انتخاباتی دو جریان موجود در کشور، بخش مهمی از تفکرات حاضر در جامعه را نمایندگی نمی‌کنند، به همین جهت باور داریم از ضروری‌ترین اولویت‌های مجلس یازدهم، تصویب نظام انتخاباتی تناسبی، منطبق با سیاست‌های ابلاغی حضرتعالی برای انتخابات است، البته اینجا نیز اگر اراده‌ای از سوی حاکمیت نباشد همچون مجلس ششم تا دهم تصویبی در کار نخواهد بود.


علاوه بر اعتراضات و انتخابات اولویت‌های دیگری نیز وجود دارد که مشارکت‌های ایستا و مقطعی مردم را به مشارکت‌های پویا و استمراری تبدیل کند که تنها به ذکر یک مورد دیگر بسنده می‌کنم:


نهضت ملی مبارزه با فساد:


سالهاست فساد در لایه‌های مختلف نظام اداری کشور کم یا زیاد رخنه کرده است و به دلیل عدم زیرساخت قانونی مناسب، مردم نیز در مواجهه با هر دستگاهی صرفا می‌توانند نظاره‌گر این مفاسد باشند، در حالیکه نظارت مستمر مردمی در کنار نظارت متمرکز حکومتی می‌تواند نهضت ملی مبارزه با فساد ایجاد کند که این اتفاق نیز معطل تصویب طرح حمایت از گزارشگران فساد در مجلس است.


و، اما پاشنه‌ آشیل جمهوری اسلامی، صدا و سیما


مدت‌هاست که صدا و سیمای سردرگم و بدون راهبرد جمهوری اسلامی در نهایت محافظه کاری، گفتگوی مردم با مردم یا مردم با حاکمیت را قدغن کرده و تبدیل به روابط عمومی حاکمیت شده است، البته این اتفاق مطلق نیست و استثنائاتی هم دارد که برای یک مجموعه عریض و طویل، چنین استثنائات سهوی دور از ذهن نیست. متاسفانه مسئولین صدا و سیما همچون مسئولین شورای عالی فضای مجازی در جنگ شناختی علیه جمهوری اسلامی، تنها نظاره‌گر بمباران باور‌های مردم‌اند و ککشان هم نمی‌گزد که سرمایه‌ی اجتماعی نظام دارد بر باد می‌رود.


آگاهی نیاز اصلی مردم در این جنگ همه جانبه است؛ که متاسفانه با رویکرد سیاست زده و امنیتی در مدیریت صدا و سیما و با هدایت عقل منفصل رسانه‌ی ملی یعنی شورای عالی امنیت ملی، نیاز آگاهی در بزنگاه‌ها به جای تامین از سوی نظام، توسط رسانه‌های معاند نظام تامین می‌شود.


و، اما مسئله‌ای در باب خانواده؛ اولین نهاد اجتماعی‌ای، که مانع از هزاران بحران پیدا و پنهان برای جامعه‌ی ماست، ولی برای پیشگیری از بحرانِ خودِ آن فکری نمی‌شود. نظام یک جا باید به تعارض بین ارکانش پایان دهد و تعارف را کنار بگذارد؛ آیا نهاد خانواده و مسائل آن جدی گرفته می‌شود؟ یا خیر؟



بحران جمعیت تنها یکی از بحران‌های پیشِ روی خانواده است که با وجود مشخص بودن راهکار‌ها و حتی گاهی تخصیص بودجه، تنها به دلیل اهمال متولیان، روز به روز شدیدتر می‌گردد.



اکنون در آستانه ششمین سالگرد ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت، باز هم باید شاهد گزارش‌های عریض و طویل، اما ویترینی آقایان باشیم؛ این در حالی‌ست که از یک طرف ۳ میلیون زوج نابارور هنوز در انتظار درمان رایگان هستند و از طرف دیگر مشکلات پیشِ روی ۱۲ میلیون جوان ایرانی موجب تاخیر در ازدواج و به تبع آن تاخیر در فرزند آوری شده، همچنین نهاد‌های منفعل فرهنگی آشکارا ضد سیاست‌های جمعیتی عمل می‌کنند و در این میان، متاسفانه نبودِ «زیرساخت اجتماعی مادری» نیز مزید بر علت شده است؛ فاجعه اینجاست که در جمهوری اسلامی نقش مادری آنقدر نادیده گرفته شده، که برخی اساتید دانشگاه، به خود اجازه می‌دهند تا همکاری با زنان را مشروط به عدم فرزندآوری کنند.


همین مسئله در مشاغل نیز به نوعی وجود دارد و چه بسیارند زنانی که با نبود حمایت‌های این چنینی، بین نقش مادری و فعالیت اجتماعی همچنان در تعارض مانده‌اند یا به ناچار مجبور به انتخاب یکی شدند.


بحران جمعیت تنها یکی از بحران‌های پیشِ روی خانواده است که با وجود مشخص بودن راهکار‌ها و حتی گاهی تخصیص بودجه، تنها به دلیل اهمال متولیان، روز به روز شدیدتر می‌گردد.


مسئولان باید بدانند که نتایج بی‌تفاوتی‌شان، نه حال، بلکه آینده یک ملت را نشانه رفته و با شکست نهاد خانواده باید شاهد «انهدام اجتماعی» باشیم؛ و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.


مفاخری: چرخ شورای عالی فضای مجازی پنچر است


در پایان میلاد مفاخری عضو اصلی شورای ناظر بر نشریات دانشگاهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به سخنرانی پرداخت.


متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:


به نام خدا


رسانه داری در ایران


آقای من ضمن رساندن سلام فعالین نشریات دانشجویی خدمت شما، مطالبی را با شما و به ویژه مسئولین کشور طرح میکنم.


سیاست گذاری و مدیریت رسانه در ایران سال هاست در حال در جا زدن است. از سمتی در اجتماعی سازی رسانه‌ها عقب مانده ایم و از سویی دیگر رویکرد‌های سنتی و محافظه کار در راس قانون گذاری از همگامی با پیشرفت‌های این حوزه عاجز مانده اند و سعی داریم سومدیریت خود را با رفتار‌های سلبی مانند فیلترینگ و سانسور جبران نماییم سیاستی که بار‌ها به تجربه به ناکارآمدی آن پی برده ایم.


برای از بین رفتن نگاه سلیقه‌ای حاکم بر فضای رسانه کشور نیاز به قوانین جامع، معتبر و دقیق داریم؛ مثلا شورای نظارت بر سازمان صدا سیما که در راستای اصل ۱۷۵ قانون اساسی در بخش نظارت ایجاد شده است، بیش از انکه که به عنوان یک شورای نظارتی عمل کند و در طراحی و اجرای برنامه‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت حضوری فعال، پویا و حتی پیشگیرانه داشته باشد عملا تبدیل شده است به یک شورای نسبتا فرمایشی که از مدار نظارت بر صدا سیما خارج است. این شرایط باعث شده است عده‌ای مشکلات ناشی از نبود برنامه و نظارت بر رسانه ملی را به جایگاه رهبری یا دفتر ایشان ربط دهند.


امروز ما با نوع جدیدی از رسانه داری مواجه هستیم و آن رسانه داری ارگانی یا سازمانی است که بر اساس منفعت‌های سیاسی اداره می‌شود باید گفت ما دچار رسانه داری انحصاری شده ایم. به عنوان مثال صداسیما ما تبدیل شده است به روابط عمومی دولت‌ها.


خارج شدن مردم از مدار رسانه‌های رسمی کشور و رفتن به سمت رسانه‌های غیر رسمی از اصلی‌ترین آسیب‌های انحصار رسانه است.


مردم سالاری دینی با رسانه داری ارگانی نمود پیدا نمیکند این نوع رسانه داری، مسیر مردم سالاری دینی را دچار اختلال و اسیب میکند و در بدترین حالت مانع تحقق آن می‌شود. نمونه رسانه داری ارگانی را در دیدگاه دموکراسی غربی، که اتفاقا ازادی اش تزیینی و شعاری است شاهد هستیم.


رسانه داری‌ که با دوقطبی سازی جامعه به جای اگاهی بخشی اجتماعی، باعث عقب ماندگی فکری مردم از مسائل مهم کشور با هدف به قدرت رسیدن یکی از دوگروه (آ) و (ب) است. این امر با زیربنای مردم سالاری دینی که پیش فرضش اگاهی مردم است در تضاد است.


یکی از ارکان اصلی آزادی در گفتمان انقلاب اسلامی نقد اگاهانه مسئولین است، اما به دلیل وجود رسانه داری سازمانی این امر تا حد زیادی محقق نشده است چرا که نه از اگاهی اجتماعی اش خبری است و نه از ابزار نقد قانون‌مند که باعث خارج شدن مردم از چهارچوب منطقی و عقلانی انقلاب شده است.


دوباره گویی است، اما مطبوعات حاکمیتی مان هم از این قائده مستثنا نیستند. مثلا فلان روزنامه حاکمیتی با مقایسه دختران علاقمند به فوتبال و دختران عزادار حاج قاسم، چنان شکافی در جامعه ایجاد میکند که ده‌ها شبکه تلویزیونی هم قادر به ترمیم آن نیستند.


یا در یک مطبوعه حاکمیتی دیگر از معاهده پر حرف و حدیثی همچون برجام که مواضع صریح و شروط آینده نگرانه رهبری پیرامون آن واضح است انچنان تمام قد و بدون در نظر گرفتن مواضع صریح رهبری حمایت میگردد، که گویی این قرار داد با تمام نواقص موجود مورد تایید شخص رهبری است و شکاف میان منتقدان و مدافعان برجام را از منظر گفتمان انقلاب بیشتر می‌کند.


کیهان، اطلاعات، خراسان و جمهوری اسلامی با وجود بهره مندی از زیرساخت‌های بسیار گسترده در سطح کشور تبدیل به خانه‌های سالمندان شده اند و یا به خدمت احزاب درامده اند.


پیشنهاد واضح و مشخص ما این است. جنگ نرم نیاز‌مند درس گرفتن از سیره امام راحل مان در دفاع مقدس و نفی نگاه بنی صدری در مدیریت جنگ میباشد، امروز تجربه دودیگاه پیش روی ماست.


یکی دیدگاه اعتماد و باور به مردم و اداره جنگ بر اساس ظرفیت‌های مردمی است که نتیجه اش پیروزی و عقب راندن دشمن تا بن دندان مسلح بود.


دیدگاه دوم که ماحصل نگاهی فرصت سوز، بسته و براساس نظام حقوق و دستمزد بود، منجر به پیشروی دشمن و شهادت مظلومانه جوانانی همچون علم‌الهدا در میدان نبرد گردید و بر اساس همین تجربه معتقدیم، به جای خصوصی سازی ابزار‌های حاکمیتی مثل اموزش و پرورش و بهداشت و درمان که خود باعث ضربه به سرمایه اجتماعی گفتمان انقلاب اسلامی می‌شود، باید در این صحنه آرایی پیچیده شکل گرفته زمینه مشارکت و ورود ظرفیت مردمی به هنر و رسانه ان به صورت قائده‌مند فراهم شود یکی از این ظرفیت‌های مردمی محیط دانشگاهی است که شبکه نویسنگان رسانه‌های فعال دانشجویی مورد تاکید حضرتعالی که در سال گذشته به آن اشاره نمودید میتواند جهت رسیدن به این هدف کمک شایانی نماید. 


مجموعه‌هایی همچون کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی و خراسان این ظرفیت را دارند که اغازگر روند مردم سپاری و تحول در سطح کلان، و محلی برای حضور آن بدنه دانشجویی باشند، همچنین رسانه‌های مرتبط با نیروی‌های مسلح که البته در مورد اخر حرف و درد دل بسیار است. به طوری که بر اساس سیاست‌های ابلاغی حضرت عالی در سال ۹۵ مبنی بر ممنوعیت ورود نیرو‌های مسلح و قوای سه‌گانه در دسته‌بندی‌های سیاسی و جناحی انتخاباتی، این ارگان‌ها حق ورود و جانبداری ندارند، اما به دلیل ان که تمام این مجموعه‌ها یک یا چند رسانه در اختیار دارند خواسته یا ناخواسته به موضوعات سیاسی همچون انتخابات ورود میکنند و این شرایط عملا مطالبات به حق مردمی را در استانه انتخابات از صحنه سیاسی کشور خارج و رقابت‌های دو قطبی بین دو گروه (آ) و (ب) را تقویت می‌کند.


اما قصه پرغصه شبکه‌های اجتماعی. وزارت ارتباطات متولی توسعه و پیشرفت زیر ساخت فضای مجازی کشور است. اما نه تنها از باورمندی به فضای جنگی رنج می‌برد بلکه در حالتی خوشبینانه با کم کاری‌هایی زمین جنگ را در اختیار دشمن نهاده است، انتظار این بود وزیر مربوطه با توجه به شرایط جنگی موجود بستر لازم برای رشد سریع زیر ساخت‌های اینترنت و شبکه ملی اطلاعات فراهم آورد. اما شاهدیم که اقدامات وزیر جوان به نمایش‌های رسانه‌ای یا شاید انتخاباتی و پوپولیستی در حوزه سرعت اینترنت و یا اهدا چند تبلت به مناطق محرومی که اتفاقا از همان افزایش سرعت نت اقای وزیر بی بهره اند محدود شده است.


همه این‌ها در حالی است که اگر وزیر جوان ما به جای دغدغه مقدار پینگ فلان بازی کمی بر تقویت اینترنت ملی و رشد آن تمرکز میکرد امروز هم سرعت اینترنت بالاتری داشتیم هم از اطلاعات ملیون‌ها ایرانی حفاظت میشد و درکنارش پینگ یا همان فاصله زمانی اتصال دو دستگاه در شبکه کاهش پیدا می‌کرد. 



به نظر می‌رسد چرخ شورای عالی فضای مجازی زودتر از شورای عالی انقلاب فرهنگی پنچر شده است، لازم است هر دوی این شورا‌ها به آسیب شناسی و نقد عملکرد گذشته اقدام نمایند.



عدم حضور متخصصان مربوطه در سطح تصمیم سازی، عدمقانون گذاری مناسب و جامع با وجود گستردگی این فضا، استفاده نکردن از پژوهش‌ها و رویکرد‌های علمی و عملی برای کنترل این فضا تنها بخشی از مشکلات ما در مدیریت فضای مجازی است.


به عنوان مثال هنوز در بحث تخلفات مربوط به شبکه‌های مجازی استناد محاکم قضایی ما به قانون مطبوعات است که سال‌ها پیش از ایجاد شبکه‌های اجتماعی به تصویب رسیده است و به هیچ وجه جوابگوی ساختار‌ها و قالب جدید فعالیت این رسانه‌ها نمی‌باشد.


رهبر من، صادقانه می‌گویم به نظر می‌رسد چرخ شورای عالی فضای مجازی زودتر از شورای عالی انقلاب فرهنگی پنچر شده است، لازم است هر دوی این شورا‌ها به آسیب شناسی و نقد عملکرد گذشته اقدام نمایند.


چرا که سابقه شورایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی در گذشته و حال نشان داده است که در این دو شورا امکان گروگان گیری وجود دارد تا جایی که اعضای حقیقی و منصوب از سوی رهبری را به دستور شخص رییس جمهور از حضور در جلسات شوراها منع می‌کنند.


جای گفتن دارد که نگاه‌های سلبی این چنینی در دانشگاه نیز رخنه کرده است تا جایی مسولین مربوط و نامربوط دانشگاهی با اعمال سلیقه راه را برای گفتگو بسته اند.


جای تاسف دارد اگر بگوییم بخشی از بیش از ۲ هزار نشریه دانشجویی با سلیقه‌های مختلف گاهی از بدیعی‌ترین حقوق خود یعنی نقد مبتنی بر استدلال و منطق محروم میشوند.


به عنوان مثال مسئولین و فعالان نشریات دانشجویی در فلان دانشگاه‌های زیر مجموعه وزارت علوم یا وزارت بهداشت به دلیل نقد مسولین دانشگاهی و یا کشوری نه تنها راهی کمیته انضباطی شده اند بلکه باید سری هم به راه رو‌های دادگستری‌ها بزنند؛ لذا به نظر میرسد برای داشتن رسانه‌ای قوی در عرصه جنگ نرم در جهت پیش برد اهداف گفتمان انقلاب اسلامی نیازمند بازنگری‌های فوری و اساسی جهت حضور پررنگ‌تر مردم و ایفای نقش درست مسئولین در عرصه حاکمیتی این جنگ هستیم.


انتهای پیام/4133


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب