دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

سینما، مهدویت و انتظار فرج؛ ما هیچ ما نگاه!/ سهم مفاهیم انتظار و غیبت امام عصر(عج) در سینمای ایران چقدر است؟

با گذشت چهل سال از وقوع انقلاب اسلامی به عنوان حرکتی بر پایه آموزه‌های دینی، هنوز «مهدویت» و «انتظار» جایگاه قابل‌توجهی در آثار سینمایی کشورمان ندارد.
کد خبر : 481957
235817_974.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا موضوعاتی همچون «مهدویت»، «ظهور مهدی موعود(عج) در قامت منجی»، «فرهنگ انتظار» «رجعت» و «آخر الزمان» از آموزه‌های مهم مکتب تشیع است.


در چهارده قرن اخیر و در جغرافیای جهان اسلام و ایران، آثار ازشمند و گرانسنگی در حوزه‌های مختلف کلام و حدیث، فقه و ادبیات  و  حتی هنرهای تجسمی و معماری با محوریت این موضوعات خلق شده‌اند.


با این حال با گذشت یک قرن از ورود صنعت سینما به ایران و چهل سال از وقوع انقلاب اسلامی به عنوان حرکتی بر پایه آموزه‌های دینی، هنوز «مهدویت» و «انتظار» جایگاه قابل‌توجهی در آثار سینمایی کشورمان ندارد.    


این در  حالی است که انتظار فرج و تداوم سلسسله امامت یکی از پایه‌های اصلی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. جنبه‌های فرهنگی این عناصر نیز آن قدر پررنگ است که بیش از هرچیز فرصت پرداخت نرم‌افزارنه  و بهره‌گیری از قالب‌های هنری و فرهنگی را گوشزد می‌کند.


روشن است که از سینمای قبل از انقلاب نمی توان توقعی در این زمینه داشت، اما در سال‌های پس از انقلاب هم دستان سینمای ایران در ساخت فیلم‌هایی با موضوع حضرت مهدی (عج) و مهدویت خالی است.


حتی اگر گستره مفهومی مهدویت را به آموزه «انتظار» گسترش دهیم،  باز هم آثاری که در این زمینه ساخته شده‌اند در خوشبینانه‌ترین حالت از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نمی‌شود.


در ادامه، نگاهی گذرا به تعدادی از این فیلم‌ها خواهیم داشت.


قدمگاه/محمدمهدی عسگرپور/ 1382


«قدمگاه» دومین فیلم بلند «محمدمهدی عسگرپور» با فیلمنامه‌ای از  محمد رضایی‌راد است که در سال 1382 به تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت کشیان ساخته شد.


رضا کیانیان، بابک حمیدیان، فرامرز صدیقی، علی اوسیوند، آفرین عبیسی، زهره حمیدی، نگار جواهریان و صالح میرزاآقایی از جمله بازیگران این فیلم هستند.


قدمگاه را شاید بتوان تنها فیلم سینمایی ایرانی دانست که به طور مستقیم به موضوع انتظار فرج و غیبت امام عصر (عج)می‌پردازد و این موضوعات محوری را سوژه اصلی خود قرار داده است.


رحمان (بابک حمیدیان) جوانی سرراهی و ساده دل است که در روستا زندگی می‌کند. او هرساله برای ادای نذری 10ساله در نیمه شعبان به قدمگاه می‌رود. او در آخرین سال ادای این  نذر، در قدمگاه خوابی می‌بیند و آن را برای اهالی روستا تعریف می‌کند. اهالی با شنیدن خواب رحمان و ترس از برملا شدن یک راز دچار وحشت می‌شوند و قصد دارند که او را به قدمگاه بفرستند.



فیلم با اشاره به عناصری همچون نیمه شعبان و قدمگاه به موضوع غیبت امام عصر(عج) می پردازد. فراتر ازاین، در زیرمتن و لایه‌های درونی فیلمنامه نیز مفهوم انتظار و ظهور جریان دارد. بحث پیچیده‌ای همچون «گناه جمعی» به عنوان یکی از نشانه‌های ظهور منجی در این فیلم حضور پررنگی دارد و نمایانگر رفتاری است که مردم روستا در قبال مادر رحمان از خود بروز داده‌اند. مردمی که با وجود حفظ ظواهر دینی بازهم در بسیاری از جنبه‌های زندگی خود به گناه و لغزش آلوده هستند.


اینجا چراغی روشن است/ سیدرضا میرکریمی/  1381


این فیلم در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بهترین نقش اول مرد و بهترین فیلمبرداری را از آن خود کند.


حبیب رضایی، سعید پورصمیمی، مریم بوبانی، فلامک جنیدی ، الله‌قلی نظری ، محمود راسخ فر  و  فرزاد حاتمیان بتازیگران این فیلم هستند.


فردی ساده‌دل به نامقدرت (حبیب رضایی) بر حسب اتفاق متولی یک امامزاده می‌شود؛ امامزاده‌ای که مردم روستا مدتهاست پاسخ نذر و نیازهایشان را از آن نگرفته‌اند.



مرد ساده‌دل با شیوه‌ای خارج از عرف و سنت، پاسخگوی نیازهای مردمی می‌شود که به امامزاده می‌آیند. چنان‌که در نهایت با مکانی بی‌سقف و در و پیکر مواجه می‌شویم. امامزاده دیگر شبیه ساختمانی که در اول فیلم دیده‌ایم نیست ولی در عوض به زخم بسیاری از مردم مرهم گذاشته شده است.


 فیلم شرایط را به گونه‌ای می چیند که در غیبت متولی روستا و جانشینی اجباری قدرت، تصویر کلیشه یی امامزاده دچار تحول شود. امامزاده بی سقف و در و پیکر که هر بخش آن به زخمی از مردم روستا مرهم شده، در همین یک هفته چهره ظاهری و باطنی خود را عوض می‌کند و جایگاهش میان مردم احیا می شود. یک شب که دختر چوپان روستا، گله هایش پراکنده شده اند، قدرت که به او علاقه دارد، تمام شب را چراغ به دست می ایستد تا تمام گله به دور او و داخل امامزاده جمع شوند.


صبح فردا  قدرت با قطار عازم مقصدی می شود که از نظر او محل اقامت «آقا» است. اشاره به «آقا» در آغاز و پایان فیلم در فرهنگ شیعی تداعی کننده امام زمان است. مفهوم انتظار نیز در قالب اتفاقات ماورایی و زمینی که برای قدرت اتفاق می‌افتد به تصویر کشیده می‌شود.


خدا می‌آید/مجید مجیدی/ 1374


یکی از سه فیلم کوتاه مجید مجیدی، فیلمی 30 دقیقه‌ای است با عنوان «خدا می‌ آید» است. مجیدی این فیلم کوتاه را پیش از ساختن فیلم مشهور و موفق خود یعنی بچه‌های آسمان ساخت.


خدا می‌آید داستان پسر و دختر خردسالی است که برای خدا نامه می‌نویسند و از او عاجزانه تقاضا می‌کنند تا بیاید و مادر مریضشان را به بیمارستان ببرد و خوب کند. نامه ساده و صمیمانه کودکان دوست داشتنی و تلخ است.


اگر چه این فیلم به طور مستقیم ارتباطی با امام زمان ندارد اما مجیدی به خوبی توانسته انتظار و مفهوم انتظار را در فیلمش به تصویر بکشد.


او به زبانی ساده، ایمان را تفسیر می‌کند و می‌گوید که ایمان در دل کسانی است که هنوز با معادلات این جهانی آشنا نشده‌اند و به صورت غریزی و فطری «خدا» را می‌پذیرند و برای اثبات وجود او، آسمان و ریسمان نمی‌بافند. مردم ساده روستا از زن و مرد همه بر این باورند که خداوند، مادر محسن را شفا خواهد داد. وقتی همه بر این باور هستند پس اتفاق خواهد افتاد و شفا صورت خواهد گرفت.


 آنها به این نمی‌اندیشند که پول لازم وجود ندارد. آنها به کارساز، بنده‌نواز ایمان دارند و همین کافی است. فیلمی مانند خدا می‌آید می‌تواند هر بیننده‌ای را متاثر کند، چه آنهایی که ایمان را باور دارند و چه آنهایی که هنوز در چم و خم حل معادله هستند.



شخصیت‌های اصلی فیلم 2 کودک هستند که فطرت خدایی و ازلی، راه را به آنها نشان می‌دهد. آنها در دل طبیعتی بکر، زندگی‌ می‌کنند، روستای آنها زیباست و برکه آن، محل فرود مرغابی‌هاست. مجیدی ایمان را با 2 کودک در میان باران و زیبایی بکر روستایی به تصویر می‌کشد و همین‌هاست که بیننده را با لذت ایمان آشنا می‌کند. بیننده با دیدن خدا می‌آید در ضمیر ناخودآگاهش، یاد مدینه‌ فاضله‌ای می‌افتد که از آنجا آمده است و چنین می‌شود که همراه محسن، ایمان را تجربه می‌کند و آمدن خدا را با چشم می‌بیند.


بوی پیراهن یوسف/ ابراهیم حاتمی‌کیا/ 1374


«بوی پیراهن یوسف» هفتمین فیلم بلند حاتمی‌کیا در مقام کارگردان است.این فیلم داستان انتظار یک پدر به نام «دایی غفور» (علی نصیریان)  برای بازگشت فرزندش از جبهه جنگ است و در شرایطی استعاری به مفهوم انتظار پرداخته است. به موازات دایی غفور، شیرین(نیکی کریمی) هم که به امید دیدار برادر اسیرش خسرو از فرانسه به ایران بازگشته نیز شکل دیگری از انتظار و بیم و امید را تجربه می‌کند.



«بوی پیراهن یوسف» به صورت مستقیم به فرهنگ مهدویت نمی‌پردازد، اما تلاش کرده تا مفهومی زمینی و امروزی‌ به موضوع انتظار و مهدویت بدهد و آن‌را در قالبی باور پذیر به نمایش درآورد. حاتمی‌کیا خود نیز در گفتگویی عنوان کرده است مفهوم «انتظار» موضوع مورد نظر او در ساخت این فیلم بوده‌است. انتظاری که بیش از هرچیز یادآور انتظار یعقوب(ع) برای وصال پسر دلبندش یوسف(ع) و ایمان و اطمینان او به این اتفاقاست. کارگردان از این دریچه  ورود آزادگان به کشور و انتظار سخت خانواده‌ها را به تصویر می‌کشد.


در سکانس‌های پایانی که یوسف، پسر شخصیت اصلی در کمال ناباوری زنده بازمی‌گردد، دوربین روی پرچمی که نام امام زمان روی آن نقش بسته است در لحظاتی کوتاه مکث می‌کند تا در تاروپود داستان فیلم، اشاراتی گذرا هم به این مفهوم مهم شیعی به عمل می‌آید.


شاهزاده روم/ هادی محمدیان/ 1393


«شاهزاده روم» یک فیلم انیمیشن است که داستان عاشقی و دلدادگی پرنسسی مسیحی و پاکدامن به نام ملیکا (نرجس خاتون) را روایت می کند. بانویی که  از تبار پدر از نوادگان یکی از حواریون حضرت عیسی و از تبار مادر نواده قیصر روم است.


سرنوشت این بانوی پاکدامن به گونه ای رقم می خورد که وی نهایتاً به بلاد اسلامی عزیمت می کند و نهایتاً به همسری امام یازدهم شیعیان درمی‌آید تا منجی بشریت را به دنیا بیاورد.  در این این فیلم هم که برای مخاطبان کودک تولید شده  به مفهوم انتظار، ظهور منجی و مفاهیم آخرالزمان اشاره شده است.


 شاهزاده روم در گیشه هم  کامیاب بود و در زمان اکران خود در سال 1394 توانست با 5 میلیارد تومان فروش، سومین فیلم پرفروش سال شود.



به این‌ترتیب شاهد هستیم که با وجود منابع پژوهشی، روایی و ادبی قوی در حوزه «مهدویت» و «انتظار» سینمای ایران  هنوز نتوانسته است سهم خود را در تبیین این آموزه‌های مهم و بنیادین ادا کند.


اگر انیمیشن شاهزاده روم را  کنار بگذاریم، حتی یک اثر سینمایی نخواهیم یافت که در قالب تاریخی به زندگی و زمانه حضرت مهدی (عج) و پدر بزرگوارشان و یا شرایطی که منجر به غیبت صغری شد بپردازد. موضوعاتی که می‌تواند هم جنبه‌های دینی و هم جلوه‌های هنری قابل‌توجهی را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد.


به نظر می‌رسد پرداختن به این مفاهیم مهم، نیازمند جسارت فیلمساز، تعلق خاطر به مفاهیم دینی و البته حمایت لجستیکی نهادهای فرهنگی و دینی از تولید یک اثر  فاخر باشد. اثری که بتواند تصویری جذاب و پذیرفتنی از  مهدویت و انتظار به عنوان عناصر دیرین ذهنیت و زیست شیعی به مخاطب ارائه کند. از سوی دیگر این قابلیت را  داشته باشد که مخاطبان خارجی و غیرمسلمان را با نگاه مسلمانان و شیعیان به موضوع منجی گرایی آشنا سازد.


انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب