زمانی که نبوی و تاجزاده مقابل نماینده امام ایستادند/ چپهای امنیتی که سبب انحلال سازمان مجاهدین انقلاب شدند
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 16 فروردین سال 1358 از به هم پیوستن هفت گروه مسلح مخالف رژیم شاه تشکیل شد.
سازمانی برای مقابله با منافقین
هدف اصلی تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مقابله با سازمان مجاهدین خلق بود. این گروه از هفت گروه شبهنظامی تشکیل شد. این سازمان شامل هفت گروه، امّت واحده، توحیدی بدر، توحیدی صف، فلاح، فلق، منصورون و موحدین بود.
البته از ابتدای تأسیس این سازمان اختلافهایی در آن وجود داشت. برخی از گروههای موجود در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گرایشهای چپ داشتند و رابطه بسیار خوبی با حکومتهایی مثل قذافی برقرار کرده بودند، ولی برخی از گروههای دیگر موجود در این سازمان مانند منصورون از نیروهای چریکی و طرفدار شهید چمران و امام موسی صدر بودند.
نخستین شورای هماهنگی سازمان با عضویت محمد سلامتی و صادق نوروزی (از امّت واحده)، مرتضی الویری (فلاح)، محمد بروجردی (صف)، محمود بخشنده (موحدین)، محمدباقر ذوالقدر و محسن تحویلزاده از (منصورون) تشکیل شد.
یکی از شاخصهای بارز سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی این بود که بعدها توانست با ساماندهی بسیار خوبی که ایجاد کرد، هستههای اولیه کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل دهد و محسن رضایی، فرمانده سپاه در هشت سال دفاع مقدس از درون همین سازمان و گروه منصورون بود.
اعضای چپی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی چه کسانی بودند؟
در این سازمان افرادی بودند که بعدها وارد سازمانهای نظامی، سیاسی و امنیتی کشور شدند. برای چند نمونه بارز آنها که خوانش چپ از انقلاب اسلامی داشتند، میتوان به محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان، بهزاد نبوی، محسن مخملباف و ... اشاره کرد. افرادی که به طیف چپ سازمان مشهور بودند و نظرات رادیکالی در قبال مسائل مختلف کشور داشتند.
با پدید آمدن اختلافات میان اعضای این سازمان در همان ابتدای پیدایش سازمان بر سر مسائلی همچون صدور بیانیه در مناسبتهایی همچون روز کارگر، ترور شهید مطهری یا سالگرد فوت علی شریعتی و بهویژه مخالفت جناح راستگرای سازمان و گروه منصورون با سیاستهای اقتصادی محمد سلامتی و بهزاد نبوی در دولت موسوی، مجاهدین انقلاب پس از مدتی به ۲ و بعد به ۳ جناح تقسیم شدند.
بعد از اختلاف نظرهای بین اعضای گروه بخشی از طیف این سازمان به سرکردگی سعید حجاریان به وزارت اطلاعات رفته، عدهای اطلاعات نخست وزیری را تشکیل داده و افرادی هم به دولت موسوی پیوستند و حلقه اصلی دولت او بودند که نمونه بارز آن بهزاد نبوی بود.
مجتبی شاکری، یکی از اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درباره اختلافهای درونی این سازمان گفت: «مشاهده دیدگاه تاریخی امام نسبت به مشروطیت و شیخ شهید شیخ فضلالله نوری و نقد صریح امام که فرمودند: "جرم شیخ فضلاللّه این بود که قانون باید اسلامی باشد"، یا نسبت به جنبش ملی شدن نفت و شخصیت مصدق و سکوت معنیدار درباره شخصیت شریعتی، زاویهدار بودن دیدگاههای تاریخی بهزاد نبوی را با این دیدگاهها را نشان میداد. مثلاً در بحث تأیید مصدق میگفت که من از جوانهای جبهه ملی بودم و به خاطر جوان بودن در جلسات آنان شرکت میکردم».
در همین زمینه اعضای سازمان در 4 خرداد 1358 در دیداری از امام میخواهند که فردی را مشخص کنند که در دو زمینه مسائل اعتقادی و سیاسی بهعنوان نماینده ایشان به وی مراجعه کنند. امام نیز در پاسخ به این درخواست آیتالله راستی کاشانی را انتخاب میکنند و میفرمایند: «من آقای راستی را در مورد مسائل فقهی و احکام معرفی میکنم. وی فرد مهذبی هستند و اطلاعات علمی خوبی دارند اما در مورد مسائل سیاسی اگر خود ایشان تشخیص میدهند که میتوانند پاسخگوی سؤالات شما باشند که فَبِها، در غیر این صورت با من تماس خواهند گرفت».
ایستادن نبوی و تاج زاده مقابل دستور امام خمینی(ره)
افزایش حملات و اقدامات تخریبی طیف چپ سازمان، علیه آیتالله راستی کاشانی موجب شد که نهایتاً وی در 18 فروردین 1361 با امام دیدار کند و ایشان را در جریان فعالیتهایی علیه خود قرار دهد و حتی از امام درخواست میکند تا مسئولیت نمایندگی ولی فقیه در سازمان به شخص دیگری واگذار شود. امام با رد این درخواست به آیتالله راستی تأکید میکنند که باید بهدلیل آشنایی به مسائل سازمان در آنجا بماند و نظارتش را هم بیشتر کند. وی نیز پیرو تأکید امام مبنی بر نظارت بیشتر، 25 فروردین 61 مجلس مشورتی را لغو و در اردیبهشت همان سال شورای جدیدی را بهطور موقت مأمور اداره سازمان میکند.
آیتالله کاشانی در دوره اول مجلس خبرگان رهبری از استان تهران نامزد نمایندگی شد و توانست با کسب اکثریت آرا به آن مجلس راه یابد. در دور دوم نیز همچنان از طرف مردم استان تهران به آن سمت برگزیده شد. وی در 1362 شمسی همراه با آیات محمدعلی شرعی، جواد آسیم (تحریریان)، مرحوم سید منیرالدین حسینی و مرحوم عباس آسیم، مؤسسه تحقیقاتی و فرهنگی مفید قم را تأسیس کرد.
بالاخره و پس از مدتها معارضه طیف چپ سازمان مجاهدین انقلاب علیه نماینده ولی فقیه در این سازمان و بهدنبال حمایت و اعلام نظر صریح امام درباره آیتالله راستی کاشانی، در 30 دی ماه 1361، 37 تن از اعضای چپ سازمان و وابستههای فکری این جریان استعفا دادند و این سازمان تا مهر 65 و پیش از انحلال با حضور اعضای طیف فقاهتی و نماینده امام به کار خود ادامه داد.
این افراد بعدها در دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی و دولت موسوی نفوذ بسیار زیادی داشتند. محور اصلی این افراد شامل بهزاد نبوی، تاجزاده، عربسرخی، آرمین، حجاریان، سلامتی، الویری و ... بودند که در دهه 70 دو حزب منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را به وجود آوردند و در دولت خاتمی و روحانی نقش زیادی ایفا کردند و هسته اصلی فتنه سال 88 با آنها بود.
سازمانی انقلابی که منحل شد
بهزاد نبوی، وزیر صنایع سنگین دولت موسوی و شخص دوم دولت او در گفتگویی درباره اختلافاتش با آیتالله راستی کاشانی گفت: «شاید بتوان گفت اختلافهای ما با ایشان عمدتاً بر سر مواضع فکری و عملکردهای اجرایی ما بود. خصوصاً از زمانی که من و آقای سلامتی در دولت شهید رجایی به عنوان وزرای ایشان حضور پیدا کردیم، اختلافها تشدید شد یا شاید حتی بتوان گفت، ایجاد شد.
وی اضافه کرد: «دلیلش هم حضور من در رأس ستاد بسیج اقتصادی و اعمال سیاستهای سهمیهبندی کالا بود که در آن زمان علیه آن بهشدت تبلیغ میشد. آقای سلامتی، وزیر کشاورزی وقت هم به دلیل اجرای قانون اصلاحات ارضی مصوب شورای انقلاب، مورد انتقاد همفکران آقای راستی بود. در واقع اختلافها از این نوع بود. بهطورکلی نگاه ما به عدالت اقتصادی با نگاه آن مرحوم متفاوت بود».
تمام این اختلافات و سنگاندازیهای جناح چپ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی عاقبتی مثل حزب جمهوری اسلامی برای سازمان رقم زد و این سازمان به دستور امام خمینی(ره) منحل شد. رفتار و عملکردهای اشخاصی مثل نبوی، تاجزاده، عرب سرخی و آرمین در انحلال سازمان بسیار مؤثر بود.
انتهای پیام/4082/پ
انتهای پیام/