محمدحسن خان اعتمادالسلطنه؛ همدم و همنشین ناصرالدین شاه قاجار
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آناـ بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
محمدحسن خان (1259-1313ق)، ملقب به «اعتمادالسلطنه»، «صنیعالدوله» و «مؤتمنالسلطنه»، نویسنده و سیاستمدار عهد ناصری است.
در تهران، در 21 شعبان 1259 به دنیا آمد. از خاندان مراغهای بود. پدرش، حاج علی خان مقدم مراغهای، ملقب به «ضیاءالملک» و «اعتمادالسلطنه»، حاجبالدوله و خوانسالار دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه، والی خوزستان، لرستان، وزیر عدلیه و اوقاف ایران و مأمور قتل میرزا تقی خان امیرکبیر بود.
خاندانش از همان ابتدای روی کار آمدن سلسله قاجاریه، در دربار، صاحب عناوین و مشاغلی بودند و جدش، حسین خان مقدم مراغهای، مدتی پیشخدمت عباس میرزای نایبالسلطنه بود و چون به تهران آمد، کارهای حکومتی را عهدهدار شد.
محمدحسن خان از شاگردان دوره اول مدرسه دارالفنون بود؛به این معنی که پس از افتتاح دارالفنون در سال 1268ق، در 9 سالگی وارد این مدرسه شد و به فراگیری آموزشهای نظامی پرداخت و در همین سال به موجب حکم عزیزخان مکری، سردار کل (وزیر جنگ و سپهسالار)، به منصب وکیلی (گروهبانی) در رشته پیادهنظام ارتقا یافت و در دوازده سالگی از نوکران قاسم خان، ولیعهد ناصرالدین شاه شد؛ اما محمد قاسم میرزا در همان اوان کودکی درگذشت.
محمد حسن خان در شانزده سالگی به مقام سرهنگی ارتقا یافت و با کسب مدال طلا، از دارالفنون فارغالتحصیل شد. وی در سال 1276ق، به حکومت شوشتر رسید و دو سال بعد به تهران بازگشت و آجودان ناصرالدین شاه شد. در سال 1288ق به سمت ریاست کل دارالطباعه و دارالترجمه ممالک محروسه ایران تعیین و ملقب به «صنیعالدوله» شد.
در 1290ق معاون وزیر عدلیه و مقدم السفرا شد و پس از آن نیز به مقاماتی دیگر دست یافت؛ از جمله در 1298ق، پس از مرگ اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، مسئول اداره نامه دانشوران شد؛ در 1299ق به عضویت مجلس شورای دولتی درآمد؛ در 1300ق به وزارت انطباعات منصوب شد و در سالهای 1303 تا 1306ق به عضویت انجمن آسیایی پاریس و لندن درآمد
محمدحسن خان در سال 1304ق بر اثر پافشاری همسرش اشرفالسلطنه و همچنین همسر شاه امینه اقدس، موفق شد لقب اعتمادالسلطنه، لقب سابق پدرش را به دست آورد. او در هر سه سفر ناصرالدین شاه به اروپا، در سالهای 1290ق، 1297ق و 1306ق/1889 جزء همراهان شاه بود و در سفر سوم، مقام ایشیک آقاسی باشیگری (ریاست تشریفات) را برعهده داشت. او بیش از 25 سال مداوم همنشین ناصرالدین شاه بود و ه رروز ساعتها با او گفتوگو میکرد و روزنامههای فرانسوی ورا برایش میخواند و او را از اخبار و اوضاع جهان آگاه میکرد.
محمدحسن خان، در اواخر عمر، به فکر نوشتن وقایع و حوادث روزانه زندگی خود و در دربار قاجار افتاد، اما چون از ثبت علنی پارهای از اخبار محرمانه بیم داشت، پنهانی به این کار مبادرت ورزید. به این ترتیب، کتاب روزنامه خاطرات را تألیف کرد که از مهمترین منابع تاریخ ایران درباره اواسط دوره قاجاریه است. در این اثر همسرش اشرفالسلطنه نیز او را یاری میکرد و گفتههای شوهرش را مینوشت
محمدحسن خان سرانجام در 53 سالگی، در نوزدهم شوال 1313 مقارن با سیزدهم فروردین 1275 ش (در حدود یک ماه پیش از کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی)، پس از بازگشت از سیاحت و زیارت حضرت عبدالعظیم، به علت سکته قلبی درگذشت و در وادیالسلام نجف به خاک سپرده شد. گروهی مرگ او را مشکوک دانسته و گفتهاند که امینالسلطان وی را مسموم کرده است .
طبق وصیتنامه محمدحسن خان، همه دارایی و کتابخانهاش را ناصرالدین شاه متصرف شد؛ البته شاه مقداری مسکوک طلا را ضبط کرد و بقیه را به وارثانش بازگرداند. اشرفالسلطنه نیز برخی از کتابهای وی، چون نسخه خطی روزنامه خاطرات را به کتابخانه آستان قدس رضوی تقدیم کرد.
پس از درگذشت محمدحسن خان، تصدی وزارت انطباعات و مسئولیت دارالترجمه دولتی را به برادرزادهاش، محمد باقرخان ادیبالملک واگذار کردند و لقب اعتمادالسلطنه نیز به او اعطا شد. از آن پس، روزنامههای دولتی نیز با مدیریت محمد باقرخان منتشر شدند.
محمدحسن خان دو همسر داشت؛ از همسر اولش دختری به نام عذرا داشت که زن میرزا حسین خان نوایی شد و در جوانی درگذشت و همسر دوم او، اشرفالسلطنه، دختر عمادالدوله دولتشاهی، نوه فتحعلی شاه بود که از او فرزندی نیاورد.
احمد کسروی، محمد قزوینی و ادوارد براون در مقام علمی و فرهنگی او تردید کردهاند و محیط طباطبایی او را از علما و فضلای عصر ناصری دانسته است.
مشهورترین آثار او بدین شرحاند:
1. روزنامه خاطرات، این کتاب مفصل، شرح وقایع روزانه پانزده سال آخر زندگی محمدحسن خان و اوضاع دربار ناصری از 1298 تا 1313ق با دیدی انتقادی است. این اثر از منابع مهم تاریخ دوران ناصری به شمار میرود و در آن نکتههای خواندنی درباره رجال، وضع اجتماعی و زدوبندهای سیاسی آن روزگار آمده است. متن کام لاین کتاب نخستین بار در 1345ش به کوشش ایرج افشار، بر اساس نسخه آستان قدس رضوی، منتشر شد.
2. خوابنامه یا خلسه، در انتساب این کتاب به محمدحسن خان هیچ شکی نیست. وی این کتار را در 1309ق نوشته است. او چون نمیتوانست اندیشههای خود را درباره سیاستمداران وقت مستقیم و آشکارا بیان کند، این کتاب را نوشت. در این داستان خیالی، محمدحسن خان در التزام رکاب ناصرالدین شاه در سفر عراق عجم، در ویرانههای مسجدی به خواب میرود و در خواب میبیند که هشت تن از پادشاهان بزرگ ایران، از کیخسرو کیانی تا آقامحمد خان قاجار، به محاکمه یازده تن از وزرای عصر قاجار، از میرزا ابراهیم خان اعتمادالدوله تا اتابک امین السلطان، میپردازند تا دریابند که خرابی ایران نتیجه خیانت کدام یک از آنان است. بخشی مهم از این کتاب به محاکمه امینالسلطان اختصاص دارد. محمدحسن خان این کتاب را از بیم امینالسلطان تا پایان عمر پنهان داشت؛ ولی پس از مرگ او، همسرش نسخه ناتمام این اثر را در اختیار کتابخانه آستان قدس قرار داد. این کتاب نخستین بار در 1324ش، به کوشش محمد شهید نورایی، در مشهد چاپ شد و سپس محمود کتیرایی آن را تصحیح کرد و در 1348ش به چاپ رساند.
3. تاریخ منتظم ناصری، این کتاب تاریخ عمومی ایران و جهان از سال اول هجرت تا 1300ق است که شامل سه جلد به این شرح است: جلد اول، حاوی وقایع سالهای اول تا 656ق، به انضمام تقویم سال خورشیدی و نیز راهنمای دربار سلطنتی قاجار است. این مجلد در 1298ق به چاپ رسید؛ جلد دوم، شامل حوادث سالهای 657 تا 1194ق است که در 1299ق چاپ شد؛ جلد سوم نیز دربردارنده رویدادهای عصر قاجار، از 1194 تا 1300ق، به ضمیمه تقویم 1300ق است که در همان سال نیز به چاپ رسید. محمدحسن خان در تنظیم این اثر از شیوه یاقوت حموی در تنظیم معجمالبلدان پیروی کرده است.
4. مرآتالبلدان، کتابی است در جغرافیا و تاریخ شهرها و شهرستانهای ایران به ترتیب الفبایی، در چهار جلد. این اثر میان سالهای 1294 تا 1297ق، در تهرانف با قطع رحلی چاپ سنگی شد.
5. صدرالتواریخ، این کتاب سرگذشت یازده تن از صدراعظمهای دوره قاجار، از میرزا ابراهیم کلانتر تا امینالسلطان، است. محمدحسن خان این کتاب را به درخواست امینالسلطان فراهم آورد. محمد علی فروغی در یادداشتی این اثر را از پدر خود دانسته است، اما مشیری با استناد به یادداشت محمدحسن خان، در یکی از نسخههای این اثر، فقط دیباچه و خاتمه صدرالتواریخ را از محمد حسین فروغی دانسته است. این کتاب به تصحیح محمد مشیری در 1349ش چاپ شد.
6. المآثر و الآثار، کتابی است شامل شرح وقایع سلطنت ناصرالدین شاه و احوال رجال و دانشمندان دوره سلطنت او در شانزده باب. این اثر نخستین بار در 1307ق به چاپ رسید.
7. مطلعالشمس، کتابی است در سه جلد که شامل تاریخ شهر مشهد، مناطق مسکونی، احوال رجال آن شهر و سرودههای شاعران خراسان است. گویا بخش اعظم این کتاب به قلم شمسالعلما عبدالرّبآبادی است و بخش شرح احوال شاعران آن سرزمین به قلم میرزا حسین فروغی و دیگران است. این کتاب در 1300 تا 1302ق، در تهران چاپ سنگی شد.
8. التدوین فی جبال شروین، کتابی است در تاریخ و جغرافیای طبرستان قدیم که مشتمل بر دیباچه و یک مقدمه علمی است. در این مقدمه درباره اصل و نژاد سکنه قدیم طبرستان و زبان آنها و جغرافیای کنونی سوادکوه و علما و رجال آن نواحی سخن رفته است. این اثر در 1311ق به چاپ رسید.
9. خیرات حسان، شامل شرح حال زنان معروف اسلام و چند نمونه از اشعار زنان شاعر جهان اسلام، در سه جلد است. بخشی از این اثر ترجمه کتاب مشاهیر النسوان از محمد ذهنی، نویسنده ترک سده هشتم هجری است که سایر مطالب را محمدحسن خان به آن افزوده است. این اثر بین سالهای 1304 تا 1307ق به چاپ رسید.
10. دُرر التیجان فی تاریخ بنی اشکان، کتابی است در تاریخ سلسله اشکانیان. اثن اثر در سالهای 1308 تا 1311ق در سه جلد، در تهران، چاپ سنگی شد.
11. حجةالسعاده فی حجةالشهادة، درباره وقایع مهم سال 61ق و شرح شهادت امام حسین(ع) و یاران اوست. این کتاب، در 1310ق در تبریز چاپ شد.
12. اوزان و مقادیر، رسالهای است در سه فصل، در باب مقیاس اوزان و مقادیر در حجم و کیل و سطح. فصل اول، شامل تاریخ قدیمه و جدیده است. فصل دوم، به اصول قوانین اوزان و مقادیر پرداخته است و فصل سوم نیز درباره قانون نگارنده برای اوزان و مقادیر است. نسخهای خطی از این کتاب در کتابخانه ملی ملک محفوظ است.
13. سفرنامه ناصرالدین شاه به مازندران، که در 1314ق، در تهران چاپ سنگی شد.
14. سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان، یادداشتهای مربوط به دومین سفر شاه به مشهد است که در 1300ق به چاپ رسید.
15. رساله در شجره اتراک، در این رساله محمدحسن خان، نسب قاجاریه را به اشکانیان میرساند که گویا ناصرالدین شاه آن را نپذیرفت.
16. «رساله درباره خانقاه و مقبره صدرالدین ابراهیم بن سعدالدین حمویی جوینی»، این رساله را احمد گلچین معانی در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد (س 7، ش 3، ص 870) به چاپ رساند.
17. تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید، شامل سه جلد است که در تهران بین 1308 تا 1311ق به چاپ سنگی رسید.
18. منطق الحمار یا سرگذشت خر، ترجمه کتابی فرانسوی است با تبدیل اسامی فرانسوی به ایرانی و افزودههای انتقادی تلخ از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران. ناصرالدین شاه حکم به جمعآوری و توقیف این کتاب داد. این کتاب بدون درج نام نویسنده در تهران، در 1306ق به چاپ سنگی رسید.
19. جغرافی طالقان، در این اثر اطلاعات مربوط به جغرافیای قدیم و جدید طالقان، همراه با احوال دانشمندان آنجا، آمده است. این کتاب را محمدحسن خان هنگام سفر شاه به آن نواحی تألیف کرده است. نسخهای خطی از آن در کتابخانه ملی محفوظ است.
20. حدیقه فصاحت، منتخب سفرنامه اروپای ناصرالدین شاه و تاریخ ساسانیان و سرگذشت زنی انگلیسی است. این کتاب در کلکته در 1905 و 1908 به چاپ رسید.
از محمدحسن خان آثار دیگری نیز باقی مانده است؛از جمله ترجمههایی چون: سرگذشت مادموازل مونت پانسیو؛ سیاحتنامه کاپیتان آتراس؛ شرح احوال کریستف کلمب؛ سرگذشت مترس هورتستت انگلیسی؛ رذایل مردم انگلیس؛ طبیب اجباریف اثر مولیر؛ عروس اجباری، اثر مولیر؛ داستان رابنسون سویسی؛ و کاداستره که ترجمه از فرانسه است .
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/