مجلس خبرگان باید توان استیضاح اعضای اختلافافکن را داشته باشد/ برخی حملات به شورای نگهبان، حربه انتخاباتی است
گروه سیاسی خبرگزاری آنا، سعید امینی؛ قرار است انتخابات نخستین میاندورهای پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری با حضور ۲۹ کاندیدا همزمان با انتخابات یازدهیمن دوره مجلس شورای اسلامی در استانهای تهران، خراسان رضوی، خراسان شمالی، فارس و قم برگزار شود؛ لذا انتخابات مجلس خبرگان رهبری بهانهای شد تا به سراغ یکی از اساتید حوزه و دانشگاه به نام آیتالله حسین ردایی برویم و با او درباره موضوعات مختلفی به گفتگو بنشینیم. این گفتگو در دو بخش تنظیم شده که بخش اول با عنوان «کمیسیونهای خبرگان باید از ظرفیت نهادهای علمی استفاده کنند» و نیز حول محورها و موضوعاتی مانند «وظایف مجلس خبرگان رهبری»، «نقاط ضعف مجلس خبرگان»، «میزان تأثیرگذاری این نهاد بر جایگاه رهبری»، «میزان ارتباط مجلس خبرگان با مردم» روز 26 بهمن ماه بر روی خروجی خبرگزاری آنا قرار گرفت.
در بخش دوم گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با آیتالله حسین ردایی، موضوعاتی مانند «تأثیر اظهارات اخیر رئیس جمهور به عنوان یکی از اعضای خبرگان رهبری بر تشدید فضای دوقطبی و نقش مجلس خبرگان در برخورد با او»، «چرایی حضور کمرنگ حسن روحانی در جلسات مجلس خبرگان به عنوان یکی از اعضا»، «شفافیت آرا» و نیز «حمله اصلاحطلبان به شورای نگهبان» مورد بررسی قرار گرفته که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آنا: بعضا دیده میشود که برخی از اعضای مجلس خبرگان با اظهاراتشان فضای وحدت در جامعه را برهم میزنند. این حساسیت زمانی بیشتر میشود که این نماینده، مسئولیت اجرایی مهم کشور هم بر دوشش باشد. اساسا چنین رفتارهایی از سوی نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیتالله ردایی: اولاً تنشزایی، اختلافافکنی و دو قطبی کردن، از سوی هر کسی که باشد مذموم و ممنوع است؛ شرعاً، عقلاً و قانوناً فرق نمیکند که اشخاص در چه منصبی در کشور باشند. دومین نکته این است که حالا اگر شخصی در یک منصب سیاسی به چنین آفتها و آسیبهایی دامن بزند، باید دید آن منصب شخص تحت نظارت چه قوه و نهادی قرار دارد؟ برای مثال عملکرد و رفتار شخص وزیر تحت نظارت مجلس شورای اسلامی است یا نظارت بر عملکرد و اعمال رئیس جمهور هم جزء اختیارات مجلس و در نهایت قوه قضائیه است.
اولاً دستگاههای نظارتی باید به وظیفه قانونی خودشان خوب عمل کنند؛ یعنی در مرحله اول این نوع تنشزایی، آسیبزایی و تفرقهافکنی را احراز کنند و بعد طبق مستندات قانونی بتوانند اقدام قانونی انجام دهند و بعد میشود از کسی که در یک منصب سیاسی کشور قرار دارد و تنشزایی میکند از این طریق سلب مسئولیت کرد.
اما نکته و طرح نویی که میخواهم مرتبط با خبرگان عرض کنم این است که بنده معتقدم مجلس خبرگان به درونقانونی کردن سلب عضویت از کسانی که شأنیت عضویت مجلس خبرگان را ندارند احتیاج ضروری و مبرم دارد؛ یعنی ما در مجلس خبرگان باید قانون داشته باشیم در صورتی که عضوی از اعضا، فرقی هم نمیکند در چه منصبی قرار داشته باشد اگر به دلیل مسلمی چه در جهات علمی، چه در جهات اخلاقی و رفتاری و چه در جهات سیاسی و یا در جهات دیگر معلوم شود این شخص شرایط لازم یا شرایط استمرار آنچه را که در قانون اساسی برای اعضای خبرگان رهبری مطرح شده، نداشته یا از دست داده است یا مراعات نمیکند، مجلس خبرگان حق داشته باشد آن شخص را استیضاح کند.
بر اساس این طرح برای انجام استیضاح، ابتدا کمیسیونی جهت بررسی راههای پاسداری و حراست یا کمیسیون جدید بهعنوان کمیسیون نظارتی مجلس خبرگان وضع شود که بتواند بر اعضای خودش نظارت داشته باشد یا افرادی را که به شرایط عضویت و شأنیت توجه نمیکنند و اهل رعایت نیستند، استیضاح کند و در صورتی که به تذکرات بعد از استیضاح همچنان بیتوجهی از خود نشان دهند، در جلسه عمومی یا مجمع عمومی مجلس خبرگان، سلب عضویت یا عدم سلب عضویت او در مجلس خبرگان رهبری به رأی گذاشته شود.
آنا: آقای رئیس جمهور در بیشتر جلسات مجلس خبرگان حضور ندارند، به نظر شما این غیبتها چه توجیهی دارد؟
آیتالله ردایی: حتماً غیبت افراد در مجلس خبرگان با عذر و دلیل همراه است نه به عنوان اینکه شأنی یا وقعی برای مجلس قائل نباشند؛ چون افراد اینچنینی از شأن مجلس خبرگان برای خودشان شأنیتی قائل میشوند؛ یعنی میخواهند از این طریق کسب اعتبار بیشتر کنند.
مجلس خبرگان یک اعتبار و شأنیتی دارد که هیچ سمتی در کشور جز شخص ولی فقیه ندارد؛ بنابراین اینطور نیست که دستکم بگیرند و برایش جایگاهی قابل نباشند. حتماً و به احتمال زیاد یا عذر کاری یا سفر ضروری بوده که غیبت میکنند، منتهی نکته این است مجلس خبرگان در همان بخش کمیسیون نظارت که عرض کردم، میشود یک وظیفهای را به عنوان وظیفه حضور اعضا برای خود تعریف کند تا بررسی شود به چه دلیلی اعضاء در جلسات خبرگان حضور پیدا نمیکنند؟ اگر دلیل و عذرشان مقبول نیست، در این صورت یک حداکثر غیبتی را قرار دهند. مثلاً بگویند فرض کنید در صورت سه غیبت متوالی، باید مورد استیضاح قرار بگیرد. این را هم در همان کمیسیونی که پیشنهاد دادیم میتوان به عنوان یک شرح وظیفه کمیسیون قرار گیرد.
آنا: قانونی به عنوان قانون شفافیت آرا در مجلس مطرح شده تا بر اساس این طرح آرای نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، شورای امنیت ملی، شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی و چند نهاد دیگر شفاف شود. آیا به نظرتان آرای مجلس خبرگان میتواند شفاف شود یا اصلاً نیازی به شفافیت آرای مجلس خبرگان وجود دارد؟
آیتالله ردایی: به نظرم ضرورتی به این کار نیست، ضمن اینکه برای حفظ حرمت اعضای خبرگان و احیاناً جلوگیری از صدمات اعتباریشان در جامعه نیازی به انجامش نیست، این مغایر با اخلاق و شرع است؛ بنابراین هیچ ضرورتی برای شفافیت آرا وجود ندارد.
اما از طرف اعضای خبرگان باید هم در میان مردم و هم در میان خواص به نحوی معرفتافزایی کنند تا اگر دانستند رأی بعضی از اعضای خبرگان چیست، هیچگونه تخریب و آسیبی از نظر اعتبار اجتماعی و جهات قانونی متوجه اعضای خبرگان رهبری نشود، ولی چون این معرفت محقق نشده، از نظر عقلانیت اجتماعی در سطحی نیستیم که شفافیت آرا به مصلحت باشد، اما ممکن است روزی به جایی برسیم که آنقدر عقلانیت سیاسی و اجتماعی مردم ما، خواص و عوام افزایش یابد که اعضای خبرگان رهبری هر رأیی داشته باشند، هیچ تأثیر منفی در شخصیت و اعتبار آنها در جامعه نداشته باشد؛ لذا به نظر من اگر به این نقطه برسیم شفافیت آراء مثبت خواهد بود.
آنا: خب گریزی هم به مقوله انتخابات بزنیم. در آستانه انتخابات عدهای مباحثی را در مخالفت با شورای نگهبان و حضور حداکثری مردم مطرح میکنند، حتی بعضیها از شرطی کردن حرف میزنند و آزادی انتخابات را زیر سؤال میبرند. آیا ممکن است این ابهامات به اصل انتخابات و مشارکت حداکثری آسیب برساند؟ و اینکه چگونه باید این القائات خنثی شود؟
آیتالله ردایی: به نظرم اینجا سه مطلب وجود دارد. یک مطلب این است که حمله به شورای نگهبان، نقد غیرمشفقانه، نقد مغرضانه؛ خلاف اخلاق، خلاف شرع، خلاف قانون و خلاف مواضع امام (ره) و بیانات رهبری و نهیهای رهبری است و همه افراد باید از آنها پرهیز کنند، حتی کسانی که ردصلاحیت میشوند حق ندارند چنین تخریبی را نسبت به شورای نگهبان داشته باشند و با کسانی که چنین ابهاماتی را مطرح میکنند اگر معلوم شود مغرضانه و یا درصدد تضعیف نهاد مقدسی مثل شورای نگهبان بوده، باید با او برخورد قانونی شود؛ چون امام(ره) فرمودند که مخالفت کردن با شورای نگهبان، فاسق است، حتی کافر است. خب کسانی خودشان را مقلد امام(ره) میدانستند و هستند، چه مقلد فقی و چه مقلد سیاسی باید اینها را مدنظر داشته باشند.
سخن دوم این است؛ خیلی از کسانی که جزء اصحاب نقد به شورای نگهبان هستند و نقدشان را دلسوزانه میدانند به شورای نگهبان دسترسی دارند، ممکن است بنده و امثال بنده یا افراد دیگر در منصبهای پایینتر یا مردم عادی دسترسی به اعضای شورای نگهبان اعم از فقها و حقوقدانان نداشته باشند، اما کسانی که دسترسی دارند، میتوانند جلسات خصوصی اختصاص داده و پیشنهاد و نقدشان را مطرح کنند؛ لذا نباید فضای جامعه را در آستانه انتخابات اینطور تشویش کنند و این خود یک تخلف است.
نکته سوم این است که بعضی ممکن است این شعارها را حربههای سیاسی انتخاباتی قرار دهند؛ یعنی ابتدا یک مسیر تهاجمی علیه شورای نگهبان در پیش بگیرند و سپس مظلومنمایی کنند و بعد از اینکه مظلومنمایی کردند، دست یاری به سوی مردم دراز کنند و از مردم بخواهند که به آنها کمک کنند، اما ملت ما بیدار هستند، لذا باید مدنظر قرار داد که بعضیها ممکن است با حرفهای نقادی غیرمشفقانه و غیرمصلحتی، چهره مظلوم شدن در این انتخابات به خود بگیرند و نظر یک طیف یا گروهی را از این طریق به خود جلب و به عنوان یک ابزار سیاسی در انتخابات استفاده مورد استفاده قرار دهند.
انتهای پیام/4079/
انتهای پیام/