«موضع نظام» عدم مذاکره با آمریکاست؛ آدرس غلط ندهید! / ضرورت بازخوانی خطبههای رهبر معظم انقلاب
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، روز گذشته سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست دو هفته یکبار خود با اهالی رسانه در پاسخ به پرسشی در مورد مصاحبه جنجالی ظریف با مجله اشپیگل، پاسخ وزیر امور خارجه را یکبار دیگر تکرار کرد و گفت دوصدایی در سیاست خارجی ایران جایی ندارد و آنچه رئیس دستگاه دیپلماسی گفته، موضع نظام است! ظریف شنبه هفته گذشته (5 بهمن) در گفتوگو با مجله اشپیگل آلمان در پاسخ به سؤال خبرنگار این رسانه درباره احتمال مذاکره با آمریکا در پی ترور سپهبد سلیمانی گفت: «خیر، من هرگز این احتمال را رد نمیکنم که افراد، رویکردهای خود را تغییر دهند و حقایق را درک کنند. برای ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید نشسته باشد. آنچه مهم است، نوع رفتار آنها است. دولت ترامپ میتواند، گذشته خود را اصلاح کند، تحریمها را لغو کند و به میز مذاکره بازگردد. ما همچنان در میز مذاکره هستیم. آنها میز مذاکره را ترک کردند.» درست چند ساعت بعد، ترامپ در توئیتی، پاسخی تحقیرآمیز به این اظهارنظر ظریف داد و نوشت: «وزیر امور خارجه ایران میگوید که ایران خواستار مذاکره با ایالاتمتحده است اما خواستار رفع تحریمهاست. نه ممنون!» دراینباره گفتنیهایی هست.
بیشتر بخوانید:
تکرار ترجیعبند مذاکره با آمریکا مغایر با اصل ۱۵۲ قانون اساسی است / گامهای بعدی کاخ سفید علیه ایران
1. رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه صراحتاً مذاکره با آمریکا را رد کرده و فرمودند «ما از مذاکره هم ابایی نداریم؛ البته نه با آمریکا، با دیگران؛ اما نه از موضع ضعف، از موضع قوت» (27 دی 98). سکاندار انقلاب اسلامی اولاً با صدای رسا «موضع نظام» را اعلام کردند و ثانیاً برای مذاکره با دیگران نیز شرط برخورداری از «موضع قوت» را تعیین فرمودند. این در حالی است که ظریف و روحانی بارها بر تأثیرگذاری تحریمها اذعان کردهاند.
بهعنوان نمونه، وزیر امور خارجه در نشست اخیر آستانه با ژستی حمایتگرانه و حقبهجانب به برخی از منتقدان جمهوری اسلامی گفت: «چه کسی به مردم ما گرسنگی میدهد؟ آیا کسی غیر از آمریکا و اسرائیل است؟» یا روحانی در 10 دی اعلام کرد که تحریم، ۲۰۰ میلیارد دلار از درآمد کشور را کاهش داد. جای اظهارنظر درباره کمبودهای ناشی از تحریمها و چارهاندیشی درباره آنها در محافل کارشناسی است، نه در مقابل دوربینهای خبری. بگذریم از اینکه به گفته کارشناسان، سهم تحریمها در اقتصاد حداکثر 30 درصد است و 70 درصد باقیمانده به ضعفهای فاحش مدیریتی بازمیگردد. به گفته ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ایران در دوره ریاست جمهوری اوباما «وقتی یک کشور اعتراف میکند که مشکل تحریم دارد، تقریباً نیمی از کار انجام شده است. اساساً این نوع اعتراف دشواریهای خاصی برای هر دولت دارد چراکه به دشمنانش نشان میدهد که آسیبپذیریهایی که آنها به دنبالش بودند تا از آن بهرهبرداری کنند کاملاً نمود پیدا کردهاند.» با این اوصاف، تکلیف مذاکره با آمریکا اظهر من الشمس است و نیازمند تعریف و خوانش جدید نیست.
2. بدون تصریح مقام معظم رهبری نیز کاملاً مشهود است که قواعد رابطه بین ایران و آمریکا ابداً شباهتی به پیش از ترور سردار سلیمانی ندارد و اوضاع منطقه پس از این واقعه بزرگ، کاملاً با مقطع زمانی قبل از آن متفاوت بوده و تغییرات فاحشی داشته است. ترامپ با صدور حکم ترور سردار آسمانی، حاج قاسم سلیمانی عملاً وارد فاز مقابله سخت با ایران شده و شیوههای جنگ نرم را نه برای بهاصطلاح براندازی به روش انقلابهای رنگی، بلکه بهمنظور تغییر حاکمیت به شیوه سخت بکار گرفته است.
راهبرد «فشار حداکثری» که از نیمه مرداد 97 کلید خورد، گواهی بر جنگ هیبریدی (چندجانبه) آمریکا و پیشروی گامبهگام واشنگتن بود و ازنظر استراتژیستها در چنین شرایطی، «مقاومت حداکثری» جواب میدهد، نه دم زدن از مذاکره.
اگر در همان مقطعی که ترامپ، رسماً فاز خصومت با ایران را به سمت تحریمهای وحشیانه و ارسال پالس تهدید نظامی سوق داد، پاسخ دیپلماتیک درخوری داده میشد – همچنان که در عرصه نظامی، پهپاد گلوبال هاوک هدف قرار گرفت - و همه ظرفیتهای داخلی برای مقابله با تحریمها بکار گرفته میشدند، گزینه تحریم، در ادبیات مقامات آمریکایی رنگ میباخت و از فشار روی پاشنه آشیل کشور (اقتصاد وابسته به نفت) دست میکشیدند.
تحلیل مشاور سابق پمپئو درباره اظهار نظر ظریف در خصوص آمادگی برای مذاکره با آمریکا
3. راهبرد غلط پیشنهاد مذاکره به حریف محارب آمریکایی که دستش به خون هزاران ایرانی آلوده است، از سوی کسانی مطرحشده که مدعی فهم و بلد بودن زبان دنیا هستند. این در حالی است که آمریکای تحت حاکمیت جمهوریخواهان و دموکراتها، از مذاکره پلی بهسوی خلع ید ایران از همه ابزارهای قدرت خود زدهاند و جز به این قیمت، حاضر به واگذاری هیچ امتیازی نیستند؛ کما اینکه پس از برجام وقتی دیدند که ایران از نفوذ منطقهای و توان موشکی خود دست برنمیدارد، از توافق هستهای خارج شدند و اروپا نیز در این سیاست با کاخ سفید همراه شد.
بیشتر بخوانید:
درآمدی بر گعده ظریف با سناتورها؛ «شبه مذاکره» با آمریکا چه تبعاتی در پی دارد؟
افزون بر این، طرح موضوعات موشکی و منطقهای، خروج از برجام و مطالبه انعقاد قراردادی ۱۰۰ ساله با ایران که رئیسجمهور آمریکا آن را مطرح کرد، فقط از جانب دولت جمهوریخواه ترامپ عنوان نشده، بلکه این سیاست قطعی دموکراتها نیز بوده است. «جان کری»، وزیر خارجه اسبق آمریکا در مهرماه سال گذشته در مصاحبه با شبکه خبری «سی.ان.ان» گفته بود که تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، بهترین راهکار در قبال ایران و توافق هستهای را «سوزانده» و تصریح کرد: «آیا بهترین سیاست برای ایالاتمتحده این است که از توافقی که ما به ایجاد آن کمک کردیم و به آن پایبندی وجود داشت، خارج شویم؟ فکر میکنم با این کار بهترین گزینه سوزانده شد- که عبارت بود از ماندن در توافق و استفاده از آن بهعنوان اهرم فشار بهمنظور مجاب کردن اروپاییها، چینیها و روسها برای همکاری با ما جهت پاسخگو کردن ایران در موضوع موشکی، داشتن عملکرد بهتر در یمن و همکاری در مسئله حزبالله.»
گفتگوی «جان کری» وزیر خارجه اسبق آمریکا با شبکه سی.ان.ان درباره تصمیم دولت اوباما برای خروج از برجام
وزارت امور خارجه بهجای توقف تکرار ترجیعبند مذاکره در رویکردی کاملاً غیرقابلقبول و بدون توجه به تصریحات رهبر حکیم انقلاب در خصوص ممنوعیت گفتگو با کدخدا، همچنان به دادن آدرس غلط ادامه داده و انتقادات از دستگاه دیپلماسی را به دلیل کماطلاعی توصیف میکند! دستگاه دیپلماسی همچنین حاضر نیست که پاسخ روشنی به اشکالات و انتقادات مطرحشده بدهد؛ رویکردی که امیدواریم هر چه زودتر اصلاحشده و به دغدغه رسانههای منتقد، پاسخی درخور و مستدل داده شود.
انتهای پیام/4106/پ
انتهای پیام/