جشنواره عمار هنر اقتباسی را جدی بگیرد/ ابعاد ادبیاتی و هنری حاج قاسم سلیمانی مغفول مانده است
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، مجید شاهحسینی در ابتدای صحبتهای خود ضمن اشاره به صداوسیما در سالهای پس از انقلاب گفت: بسیاری از مردم ما در قبل از انقلاب، تلویزیون در خانههایشان نداشتند و به برکت انقلاب بود که بسیاری از خانوادههای ایرانی، تلویزیون را محرم دانستند و آن را در خانههایشان پذیرفتند. در سالهای ابتدایی انقلاب نیروهایی به سازمان افزوده شد و همین مساله باعث ایجاد تغییراتی شد. در روزهای ابتدایی، تلویزیون بیشتر با انقلاب همنوایی میکرد که البته برنامههای آن روزها در سایت شبکه مستند و برنامه «مه شکن» شبکه خبر، در دسترس است. این برنامهها اطلاعات مفیدی از روزهای ابتدایی انقلاب، وضعیت صداوسیما از لحظه اعلام خبر پیروزی، اخبار، مجریها و ... دارد.
وی ادامه داد: نکتهای که مهم است این است که در روزهای ابتدایی انقلاب، رسانه بسیار احتیاط میکند؛ اصولا همه رسانههایی که از زمان بعد از انقلاب آمدند به شدت جانب احتیاط را رعایت میکردند چرا که نگاه مطالبهگر و انقلابی مردم را به درستی میشناسند و از روی اطاعت، خواسته یا ناخواسته با نظام همراهی میکنند. البته مدیریت آن زمان تلویزیون نیز ساده نبوده است. رسانهای که کارمندانش از قبل از انقلاب هستند و همهجور آدم را در دل خودش دارد.
کارگردان سینمای کشور گفت: خاطراتی که از آن زمان وجود دارد به ما میگوید که ساختار کاملا التقاطی و پستمدرن به اسم رادیو تلویزیون ملی تبدیل به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران شده است و شروع به همکاری با انقلاب کرده است بدون آنکه فرصتی باشد تا زیرساختهای محتوایی آن را تعریف کنیم. البته در شتابزدگیهای روزهای ابتدایی انقلاب خیلی هم توقعی نبود و شاید اتاق فکری هم نبود که بتواند به درستی این معنا را مدیریت کند اما اکنون و در چهل سالگی انقلاب و در آغاز گام دوم باید این سوال کلیدی را از خود بپرسیم که «صداوسیما آن چه هست و آنچه باید باشد».
شاهحسینی با اشاره به بعضی از مفاهیم که قبل از انقلاب در صداوسیما وجود نداشته است، گفت: خاطرم هست در روزهای ابتدایی، اقامه نماز در رسانه ملی فعل غریبی بود؛ اولا جایی برای اقامه نماز نبود و دوما اگر هم کسانی به نماز جماعت میایستادند انگار که کار عجیبی انجام داده بودند. برای مثال وقتی به همت شهید آوینی در زمین چمن مقابل ساختمان معروف 13 طبقه نخستین نماز جماعت سازمان اقامه شد، کسانی هاج و واج میایستادند و نگاه میکردند و کسانی هم از باب کارشکنی تلاش میکردند کاری کنند که خیلی درست نبود.
وی افزود: علاوه بر این، کسانی هم که به عنوان اولین مدیران صداوسیما انتخاب شدند بهترینها نبودند. بعضیهایشان جز بدترینها بودند و کودتاچی از آب درآمدند و قصد سرنگونی نظام و انقلاب را داشتند. متاسفانه صداوسیما در مدیریت نیز بد آورد و اولین مدیرانش نه تنها بهترینها نبودند بلکه بدترینها نیز شدند. این شرایط عجیب و غریب در روزهای ابتدایی انقلاب به گونهای پیش رفت که شاید در روزهای دفاع مقدس بود که رسانه قرار و قاعده پیدا کرد. خون جدیدی که از بین نیروهای انقلابی و جوان به رسانه تزریق شده بود شرایط را به سمت بهبود برد اگر چه معتقدم کیفیترین نیروهای ما در دفاع مقدس بودند و مغزهای ما درگیر جنگ بودند. مغزهای متفکر ما از منظر فرهنگی چه کسانی بودند؟ شهید بروجردی بود. ما مغزهای متفکری داشتیم که مشغول دفاع مقدس شدند و بعدا هم به شهادت رسیدند. بنابراین صداوسیما امکان سرمایهگذاری روی بهترین نیروهای خود را نداشت و خیرالموجودین بودند که مشغول به کار شدند. البته بین آنان نیز اختلافاتی به وجود آمد، عدهای به قهر رفتند و عدهای دیگر به جبر ماندند. این مسائل باعث شد که رسانه در مدلی از انفعال نسبت به شرایط پیشروی انقلاب آن را همراهی میکرد. با همه این موارد، رسانه ملی مزایا و نقاط ضعف خودش را داشت.
این مدیر تلویزیونی با اشاره به معایب و مزایای صداوسیما گفت: اگر بخواهیم منصفانه بگوییم تعدادی از این مزایا و کاستیها هنوز هم در رسانه ملی باقی مانده است. یکی از آن مزایا این بود که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران رسانه انحصاری نظام در سالهای اول انقلاب بود. چرا این حرف را میزنم؟ مگر انحصار خوب است؟ بله خوب است؛ در شرایطی عالی است. اگر شرایط اول انقلاب را تصور کنید و بینظمی آن روزها را در نظر بگیرید به پدیدهای تحت عنوان تکاثر رسانه تصویری و صوتی میرسیم. روزگاری بود که بعضی گروههای چپ در برابر دانشگاه نشریه داشتند و زمانی که میرفتیم و بررسی میکردیم میدیدیم که همین گروه کلا 5 نفر است. بنابراین اگر شرایط عجیب و غریب گروهکبازیهای سالهای اول را درنظر بگیریم متوجه سختی شرایط خواهیم شد. بالاخره هر انقلابی نیاز به یک صدا، نگاه و شعار واحد دارد و این انحصاری بودن صداوسیما بسیار به کمک آمد.
شاه حسینی در ادامه گفت: البته رسانه جایگزینی نیز وجود نداشت و در حقیقت فناوری دیگری وجود نداشت که بتواند با آن مقابله کند. این انحصار باعث شد که انقلاب بتواند با تکیه بر همین رسانهای که دارد از بسیاری از پیچ و خمها عبور کند. در آن سالها این تک صدایی به شدت کمک میکرد چرا که تمام رسانههای عبوری علیه شما بودند و اگر قرار بود تعدادی از ظرفیتهای درونی ما علیهمان عمل کنند اتفاقات عجیب و غریبی در دفاع مقدس رخ میداد. بالاخره یک عملیاتی رخ داده که یا پیروزی بوده و یا شکست؛ مردم باید بدانند که تکلیفشان نسبت به آن عملیات چیست و حتی خانوادههای شهدای آن عملیات باید عکسالعمل خود را نسبت به آن عملیات بدانند. نقش صداوسیما در پایداری هشت ساله دوران دفاع مقدس انکارنشدنی است؛ البته نه به این معنا که هر چه کرد خوب بود اما به هر حال نقش مهمی را ایفا کرد و نمیتوان آن را انکار کرد.
وی اضافه کرد: میخواهم مزیت دیگری را بگویم که مطمئن هستم خیلیها آن را برنمیتابند و اتفاقا عکس آن را میخواهند. این مزیت عدم تعلق صداوسیما به بخش خصوصی بود. روزگاری هست که همه میگویند خصوصیسازی خوب است؛ بله. اگر برخی امور را به بخش خصوصی بسپاریم بسیار خوب است؛ برای مثال اگر اقتصاد خصوصیسازی شود و با رانت و سفارش همراه نباشد انشاالله به سمت درست شدن میرود اما این که رسانهای در ابعاد صداوسیما را خصوصیسازی کنیم، اتفاق خوبی رخ نمیدهد و بنده از مخالفین آن هستم. بنده اکنون هیچ سمتی در صداوسیما ندارم اما از نظر آکادمیک میگویم خصوصیسازی رسانه ملی هر کشوری یک اشتباه بزرگ و استراتژیک است و این را باید با صدای بلند گفت.
این مدیر تلویزیونی در ادامه افزود: اتفاقا در مواردی وقتی رسانهملی تلاش کرد تجربه خصوصیسازی را به صورت فردی، شخصی و غیرقانونی جلو ببرد نشان داد که این مدل از خصوصیدیدن رسانه ملی میتواند چه تبعاتی داشته باشد. برای مثال وقتی شرکتهایی دوزیست تاسیس شد که به نوعی خصولتی بود و از یک طرف زیرمجموعه صداوسیما به شمار میرفت و از جایی دیگر منافع بعضی افراد را داشت، این مساله را دیدیم. همین موضوع نشان داد که مدیران واقعی رسانه ملی فقط افرادی هستند که در این رسانه منافع ملی، انقلاب و اهداف استراتژیک نظام را دنبال کنند و مقاصد خصوصی اعم از اقتصادی، حزبی، جناحی، سیاسی و فردی خودشان را نبینند. این مساله بسیار مهم است. بنابراین همین که رسانه ملی در دام خصوصیسازیهای صوری و ضعیف قرار نگرفت و هنوز میتوانیم به آن رسانه ملی بگوییم ظرفیت است. معتقدم این که هنوز رسانه ملی داریم بسیار خوب است و اگر این هم در واگذاریها و برونسپاریها به حراج گذاشته شده بود دیگر چیزی نداشتیم. احتمالا تکثری از کانالها را داشتیم که هر کدام ساز خودش را میزد و احتمالا بیشتر از هر چیزی پول میتوانست آنها را کنترل کند. مطمئنا بخشی از این پول بیرون از مرزهای شما تامین میشد، کما این که این مساله در سینما در حال رخدادن است و آن موقع رسانه قابل کنترلی نداشتیم و حرف بیگانه به اسم رسانه شما بیان میشد.
مجید شاهحسینی با اشاره به تجربه رسانهای در صداوسیما گفت: تجربه رسانهای چهل ساله مدیران نیز یکی از مزایایی است که وجود دارد و یک تجربه مدیریتی جدید به وجود آمد. این که فهمیدیم رسانه میتواند در اختیار دین مردم نیز باشد. تجربه گروههای معارف، ماه رمضان، سحرها، محرم، عاشورا، اربعین و ... نشان داد که رسانه میتواند در دین مردم نقش جدی ایفا کند. بنده معتقدم این که رویکرد دینی را در رسانه ملی گشودیم باعث شد که بقیه نیز درس بگیرند و چنین کاری کنند. کاری به توفیق یا عدم توفیق آن ندارم و منظورم سرفصل است. به جرات میگویم که 50 سال قبل کانالهای مذهبی در دیگر کشورها نبود. این تجربه منحصر به فرد جمهوری اسلامی بود که باعث شد بقیه نیز به فکر بیفتند که رسانه میتواند کارکرد دینی داشته باشد. جالب است که در هیچ جایی هم نسبت به این موضوع صحبت نمیشود.
وی افزود: این مساله یکی از کارهایی بود که جمهوری اسلامی یاد بقیه رسانههای دنیا داد. این که در رسانه میتوان معارف مخاطب را افزایش داد و دین را تبلیغ کرد. اکنون وقتی نگاه میکنید، میبینید که شبکههای معارفی در دنیا بسیار زیاد شده است. البته این بدان معنا نیست که با تعاریف و تبلیغات آن کانالها موافقیم بلکه این تعاریف جدیدی بود که رسانه ما به رسانههای دیگر آموخت. جنس برنامههای حماسهمحور و انقلابی از طریق رسانه ملی بود که به دنیا معرفی شد در حالی که تا قبل از آن بسیار کم بود یا اصلا نبود. دقت داشته باشید که انقلاب اسلامی اولین انقلاب دینی قرون اخیر است و اولین تجربهای است که میتوان پیام دینی و انقلابی را از طریق رسانه منتشر کرد.
شاه حسینی گفت: البته در مقاطع و برهههای حساس رسانه، مدیریت استراتژیک داشت که در راستای اهداف جمهوری اسلامی ایران بود. برای مثال در دوران دفاع مقدس، رحلت امام و ... هیچ چیزی به جز رسانهملی نمیتوانست موج احساسات مردم را مدیریت کند و تغییر و تحولات بعدی را به درستی تبیین کند. تبیین جایگاه مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور وقت بودند و حالا به اذن الهی قرار بود که در جایگاه جدیدی به نام رهبری ایفای نقش کنند از جمله کارهایی بود که رسانه ملی انجام داد. از همین منظر معتقدم که رسانه ملی در مقامهای اورژانسی نمره قبولی میگیرد اما نمیدانم چرا در مقامهای دیگر ضعیف میشود. نمونه این مساله همین امروز است؛ شما از مراسمی برمیگردید که رسانه ملی به صورت اورژانس بسیج شده و فعالیت میکند. یک کار حماسی و ملی را در شهرهای مختلف پوشش داده و اگر این کار رسانهای نباشد یقین بدانید که بقیه هیچ اهتمامی ندارند که بخواهند بیایند و چنین حماسهای که در کشور شما خلق شده است را پوشش بدهند. بنابراین در برهههای حساس نظیر فتنهها، آسیبهای اجتماعی رسانهملی به درستی عمل کرده و حضور به قاعدهای داشته است.
وی با اشاره به ابعاد ادبیاتی و هنری حاج قاسم سلیمانی گفت: عدهای ابعاد هنری حاج قاسم سلیمانی را نمیشناسند یا کمتر میدانند. آن شهید رمان میخواند و عادت به مطالعه داشت. به ادبیات روز احاطه داشت. خیلیها این را نمیدانند. دوستی را دیدم که قرار بود به سوریه برود. به دنبال چند رمان میگشت که اتفاقا رهبری از آنان نام برده بودند. برای مثال رمان «ریشهها» که نامی ازش برده شده است. از ایشان پرسیدم که این رمانها را برای چه کسی میخواهی؟ گفت برای حاج قاسم سلیمانی است و میخواهد اینها را بخواند. از او پرسیدم که ایشان در آنجا رمان میخواند؟ پاسخ داد بله رمان هم میخواند. این که فرمانده قهرمان سپاه قدس در دل عملیاتها رمان هم میخواند برایم بسیار عجیب بود. فکر میکردم که این عادت فراموش شده است؛ در دوران دفاع مقدس اشخاص زیادی بودند که در شب عملیات در کولهشان رمان بود. من اینها را دیده بودم اما باورم نمیشد که این افراد هنوز هم به چنین کاری اهتمام دارند. ایشان مقوله هنر را دنبال میکنند و روزمرگی به رفتارشان حاکم نیست. عجیب نیست سرداری در ابعاد ایشان فرصت مطالعاتی دارند اما فلان تکنسین دستپاچه طالب موفقیت جشنواره باز رمان نخوانده است. همه معلومات او معلومات کف دستی است. خیلی باسواد باشد، سواد ویکیپدیایی دارد. به نظرم در اینجا یک نفر باید مسیر را عوض کند. بیاییم در جشنواره عمار سیر از ادبیات تا فیلم را تمرین کنیم. همیشه قرار نیست رمان باشد و فیلم سینمایی بلکه از یک فیلم قصه کوتاه تا یک فیلم کوتاه را تمرین کنیم. فرآیند اقتباس فرایند پیچیده و مبارکی است و جای خالی آن را در سینمایمان ببینیم. سالها بوده است که جایزه فیلمنامه اقتباسی به هیچ فیلمی داده نشده است چرا که حتی یک فیلم اقتباسی هم در جشنواره نبوده است. خندهدار نیست؟ یعنی همه فیلمنامههای ما مولف شده است؟ اگر فیلمنامههای ما از اقتباس باشد به شرط آنکه از متنهای خوبی گرفته شود انشاالله رهاوردهای خوبی خواهد داشت. برای مثال یک فیلم از اقتباس داشتیم که «23 نفر» نام داشت. خاطرات شفاهی بود، به یک کتاب خاطرات تبدیل شد و متکی به آن یک فیلم مستند ساختند و سپس یک فیلم سینمایی ساختند. چیز عجیبی نیست اما راه درستی بود. آنچه که اتفاق افتاده و جز وقایع دفاع مقدس بوده است خاطرات شفاهیاش جمعآوری شده و سپس مستند و اثر سینمایی ساخته شده است. عجیب است که شهید سردار سلیمانی از پشت صحنه یک فیلم سینمایی بازدید کرد و همین فیلم بود. سال گذشته در همین موقعها بود که به پشت صحنه این فیلم رفتند در حالی که یک کتاب رمان در دست داشتند. نه فقط برای اینکه داستان نوجوانهای لشگر خود ایشان بود بلکه به این دلیل بود که راه درستی بود. ما در جشنواره عمار تا چه اندازه اقتباس را جدی گرفتهایم و برایمان مهم است؟ باید این روال را جدی بگیریم.
شاهحسینی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: راه برون رفت صداوسیمای ما از مشکلاتی که دارد بیعت با محتوا است. فرمزدگی و تکنیک زدگی ویروس دیرسالی است که در سازمان بوده است. تا وقتی که تکنسینها همه مسیر را تعیین کنند همین میشود. مدیران رسانه تکنسین نیستند اما مجبور هستند با انبوهی از تکنسینها سروکله بزنند. تا زمانی که اندیشهورزی باب نشود و تا زمانی که اندیشه را امر مبارکی ندادیم که باید به درستی در پروژهها تزریق شود و جایگاه درستی داشته باشد. از مشکل خارج نمیشویم. تکنسینها یک عادت بد دارند و آن هم این است که سفارش یعنی فاجعه و چیزی از ما نخواهید. آخرش هم به شما میگویند که به ما اعتماد کنید. میلیاردها تومان را به من بسپارید و به من اعتماد کنید. همهشان این را میگویند. برای یکبار باید این موضوع را حل کنیم. اصلا بحث اعتماد نیست و موضوع ما تخصص است. شما متخصص همه این امور نیستید؛ به من بگویید که داستانتان را از کجا آوردهاید؟ اندیشهورزهایتان چه کسانی هستند؟ شورای نویسندگان شما چه کسانی هستند؟ نباید پروژه کاملا به دست او بسپاریم و یک دفعه برود و نسخه نهایی را بیاورد. ما را لطفا روی آنتن شگفتزده نفرمایید.
در بخش پایانی این جلسه، پرسش و پاسخ صورت گرفت.
انتهای پیام/
انتهای پیام/