دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 آذر 1398 - 13:26
از انقلابی مشهور آمریکای لاتین چه می‌دانیم؟

میراث سیمون بولیوار برای آمریکای جنوبی/ سرزمین فتح‌شده‌ای که واگذار شد!

سیمون بولیوار، انقلابی بزرگ آمریکای جنوبی وحدت این منطقه را در مقابل امپریالیسم دنبال می‌‌‌کرد؛ سرزمینی که به جمهوری اسلامی متمایل بود؛ اما به دلیل اهمال دولت فعلی به حیاط خلوت آمریکا تبدیل شد.
کد خبر : 451026
50.jpg

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا؛ هر کدام از مناطق مختلف جهان شهرتی دارند؛ به‌عنوان نمونه کشورهای آسیای شرقی به ورزش‌های رزمی، غرب آسیا به نفت (و البته در چند سال اخیر به دلیل توطئه‌های آمریکا و متحدانش به جنگ و کشتار)، قاره اروپا به دلیل مناطق سرسبز به قاره سبز و کشورهای آفریقایی به سیاه‌پوست بودنشان در جهان شهرت دارند. این قاعده درباره آمریکای جنوبی نیز صدق می‌کند. این منطقه دارای 12 کشور است و تقریباً همه این کشورها روزگاری تحت سیطره اسپانیا و پرتغال و در قرن اخیر نیز بارها شاهد کودتاها و انقلاب‌هایی بوده‌اند. کودتاهایی که همواره دست استعمارگران در آن مشاهده می‌شود.


از آنجا که هیچ انسان آزاده‌ای دخالت کشورهای دیگر را در سرنوشت کشورش تحمل نمی‌کند، مردم آزاده‌ این منطقه نیز همواره با استعمارگران سر جنگ داشتند. استعمارگران دارای نیرو و تجهیزات زیادی بودند، پس در عمل، جنگ کلاسیک با آنها غیرممکن بود، بنابراین مردم منطقه به جنگ‌های چریکی روی می‌آوردند. آمریکای جنوبی بیش از هر چیزی در جهان به چریک‌هایش معروف است؛ فیدل و رائول کاسترو، ارنستو چه‌گوارا، ماکسیمو گومز و در نهایت و قدیمی‌ترین‌شان سیمون بولیوار.


17 دسامبر 1830 سالروز درگذشت یا کشته‌ شدن سیمون بولیوار است؛ به همین دلیل مروری بر زندگی و مبارزات وی خواهیم کرد.


سیمون بولیوار


سيمون بوليوار، بزرگ‌ترين انقلابی آمريكای جنوبی در 24 ژوئيه 1783 (۲ مرداد ۱۱۶۲) در كاراكاس، پایتخت ونزوئلا به دنيا آمد1 و خلاف بیوگرافی‌های فارسی که قرار است فرد انقلابی در خانواده‌ای انقلابی یا فرد مذهبی در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشاید، بولیوار فردی انقلابی بود که در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمد.


سیمون بولیوار


سیمون بولیوار در دوره جوانی


در نوجوانی برای تحصیل به فرانسه رفت و تحت تأثیر سیاست‌های ناپلئون بناپارت، بر آن شد که برای رهایی آمریکای‌ جنوبی از دست استعمارگران اسپانیایی بکوشد.2 وی به‌ یکی از دوستانش می‌گوید: «سوگند یاد می‌کنم تا زمانی که استعمار اسپانیا را از سرزمینم بیرون نرانم، دست از کار نکشم و روحم را آسوده نگذارم.»3


۲۴ ساله بود که به زادگاهش بازگشت و چهار سال پس از آن، جنگ‌های استقلال‌طلبانه ونزوئلا را رهبری کرد. در نهایت پس از 6 سال، لقب «رهایی‌بخش» گرفت و توانست جمهوری مستقل ونزوئلا را ایجاد کند که به احترام تلاش‌های سیمون بولیوار، امروزه به جمهوری بولیواری ونزوئلا نامیده می‌شود.


استقلال ونزوئلا نقطه‌ پایانی زندگی مبارزاتی بولیوار نبود. انقلابیون آمریکای جنوبی همواره خواسته‌اند که این منطقه از جهان را چون میهن واحدی بدانند: ماکسیمو گومِزِ دومینیکنی برای استقلال کوبا مبارزه کرد؛ فیدل کاستروی کوبایی نخستین ارتش خود را در کلمبیا تشکیل داد و چه‌گوارای آرژانتینی انقلاب را به‌ گواتمالا، کوبا و بولیوی‌ کشاند. بولیوار هم بعد از استقلال ونزوئلا از پای ننشست و برای استقلال بولیوی جنگید و در نهایت در سال ۱۸۲۶، انقلابیون بولیوی به رهبری بولیوار پس از ۱۷ سال مبارزه توانستند سرزمین خود را آزاد کنند و به پاس خدمات سیمون بولیوار، این منطقه را بولیوی نامیدند.


بولیوار، رؤیای وحدت آمریکای‌ جنوبی را در قالب تشکیل یک فدراسیون دنبال می‌کرد و معتقد بود که مادرید، قاره‌ آمریکای جنوبی را تقسیم کرده است تا بهتر بر آن حکومت کند؛ بنابراین نیروی واقعی آمریکای لاتین در اتحاد جمهوری‌های آن است و با چنین اتحادی می‌توان در مقابل قدرت‌هایی که تلاش می‌کنند جایگزین اسپانیا شوند، ایستادگی کرد.4 بولیوار می‌خواست کل منطقه آمریکای لاتین را تحت نام «کلمبیای بزرگ» متحد کند5، اما به‌دلیل خودمحوری‌ها و فرقه‌گرایی‌ها نتوانست به این خواسته خود جامه عمل بپوشاند. وی در اواخر عمر پس از آن‌ که مدتی نیز به دیکتاتوری روی آورد، از قدرت کناره گرفت.


باور عمومی در ونزوئلا تاکنون بر این بوده است که سیمون بولیوار (متولد سال ۱۷۸۳ در کاراکاس) در سال ۱۸۳۰ بر اثر بیماری سل در گذشته است، اما هوگو چاوز بر این موضوع تأکید کرد که بولیوار از سوی دشمنانش به قتل رسیده و بر اثر بیماری فوت نکرده است.


میراثی که از دست رفت


در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در دولت‌های نهم و دهم بخشی از سیاست خارجی ایران انجام مذاکرات و مراودات تجاری سیاسی با کشورهای منطقه آمریکای‌ جنوبی بود. احمدی‌نژاد، خود چندین‌بار به این منطقه سفر کرد و تا حد زیادی توانسته بود دولت‌های این منطقه را با سیاست‌های جمهوری اسلامی همراه کند؛ اما در این سفرها همواره مورد نقد و حتی در برخی مواقع مورد تمسخر رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار می‌گرفت.



اصلاح‌طلبان، منطقه آمریکای لاتین را بی‌‌فایده می‌دانستند و معتقد بودند باید به جای همنشینی با کشورهای درجه چندمی این منطقه، تلاش خود را برای جلب رضایت ابرقدرت‌ها و در رأس آنها آمریکا معطوف کنیم. فارغ از اینکه این حصول رضایت ابرقدرت‌ها تا چه حدی ممکن است، نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب منطقه آمریکای‌ جنوبی نشان‌ می‌دهد این منطقه، از اهمیت شایانی برخوردار است.



این منطقه از دیرباز تحت سلطه‌ اسپانیا، فرانسه و پرتغال بوده است. این استعمارگران همواره و با تمام نیرو برای نگه‌داشتن مستعمرات خود، تلاش کرده‌اند و بعد از اینکه مردم این مناطق توانستند استعمارگران را از کشورهای خود بیرون کنند، نوبت به کشورهای دیگر رسید تا در این منطقه خودی نشان بدهند. در قرن 20 و با آغاز جنگ سرد، این منطقه همواره مورد مناقشه آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بوده است. آمریکا بارها برای سرکوب متحدان شوروی به این منطقه لشکرکشی کرد.


با فروپاشی شوروی، آمریکا در این منطقه یکه‌تاز شد، توانست در برخی از کشورهای منطقه نفوذ و سیاست‌های خود را در این کشورها اجرایی کند. کشورهایی که تن به این درخواست آمریکا نمی‌دادند تحریم می‌شدند؛ البته در این کشورها نیز آمریکا تلاش کرد تا با روی کارآمدن سیاست‌مداران متبوع خود، آنها را در کنترل خود قرار دهد و اگر از راه دموکراسی و انتخابات نمی‌شدند، دست به کودتا می‌زد.


تاریخ نشان می‌دهد از میان 12 کشور این منطقه، آمریکا در هفت کشور کودتا کرده است تا بتواند فرد وابسته به خود را سرکار بیاورد. نمونه آخر این موضوع را می‌توان در چند هفته گذشته و در بولیوی جستجو کرد. مورالس با کودتایی از سمت خود برکنار شد و «جنینه آنز» وابسته به آمریکا روی کار آمد. نکته قابل تأمل، سکوت عجیب دستگاه دیپلماسی ایران در این کودتا بود. وزارت امور خارجه ایران در این کودتا نه مورالس را تأیید کرد و نه جانشینش را!


پر واضح است منطقه‌ای که تا این حد چالش، درگیری، جنگ و کودتا به خود دیده است، بی‌ارزش نیست و به‌ عبارت‌ دیگر، کشورهای جهان برای منطقه‌ای بی‌ارزش خود را به آب و آتش نمی‌زنند. واقعیت این است که یکی از میراث‌های ماندگار دولت نهم و دهم برای سیاست خارجی ایران، سرزمین فتح‌شده‌ای به نام آمریکای لاتین برای حضور ایران بود که با غفلت مسئولان در دولت یازدهم از دست رفت و شاید بتوان گفت این سرزمین، قربانی سیاست «آمریکایی‌ها کدخدا هستند» روحانی شد.


پی نوشت:


[1]  ریچارد گویات، 1358، بولیوار انقلابی بزرگ آمریکای لاتین ، ص 3


[2]  ریچارد گویات، 1358، بولیوار انقلابی بزرگ آمریکای لاتین ، ص 7


[3]  کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶


[4]  کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶


[5]  ریچارد گویات، 1358، بولیوار انقلابی بزرگ آمریکای لاتین ، ص 7


انتهای پیام/4106/4033/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۰ نظر
علی
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
شنبه ۰۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۰
۰
به ریس جمهور ما چه‌مربوطه که‌ کی تو امریکای جنوبی راس کاره ؟

تحلیلات دوزاریه
قالیشویی ادیب