صالحپور: نمایشنامهها هم مثل تختجمشید میراث فرهنگی هستند/ وقتی متون نمایشی دورریختنی میشود!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی ـ هنر نمایش در ایران سابقهای همپای تمدن این مرز و بوم دارد. صورتکهای کشف شده در جریان کاوشهای باستانشناسی در مناطقی از لرستان کنونی، نشان میدهد که قدمت شکلهای کهن هنر نمایش در ایران به بیش از پنجهزار سال پیش میرسد. در کنار این سابقه کهن، باید به هنرهایی همچون آیین سوگ سیاوش، تعزیهخوانی و سیاهبازی و عروسکگردانی نیز اشاره کرد.
از سوی دیگر، بیش از یک قرن از ورود تئاتر مدرن و رواج نمایشنامهنویسی در ایران میگذرد. در این یک قرن، بسیاری از نمایشنامههای شاخص که در مقاطع گوناگون اجرا شده و ماندگار شدهاند، به صورت مکتوب در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. با این حال بخش عمدهای از نمایش های اجراشده و یا نمایشنامههایی که به هر دلیلی روی صحنه نرفتند، هیچگاه رنگ انتشار ندیدهاند.
این خلاء نهتنها درباره دهههای دورتر که حتی درباره نمایشنامههایی که در چهاردهه اخیر به نگارش در آمده یا روی صحنه رفتهاند نیز صدق میکند.برای مثال اگر پژوهشگر یا فرد علاقهمندی به دنبال نمایشنامهای است که بیست سال پیش روی صحنه رفته و چاپ هم نشده، به سختی میتواند به هدف خود برسد، حتی اگر آن نمایش در یکی از سالنهای پایتخت و با یک گروه حرفهای و معروف هم روی صحنه رفته باشد. این موضوع بیش از هرچیز به فقدان یک سامانه منظم و جامع بایگانی برای نمایشنامهها باز میگردد.
دکتر اردشیر صالحپور نویسنده، پژوهشگر، کارگردان و مدرس تئاتر است. از او آثاری چون «گرامافون و نمایش»، «بنفشههای سوگوار»، «پیکرکها»، «عروسکها و صورتکهای ایران باستان» به چاپ رسیده است. این مدرس تئاتر بیش از 10 عنوان نمایشنامه نوشته، چند نمایش را کارگردانی کرده و سابقه بازیگری در تئاتر را نیز دارد.مدیریت تئاتر استانهای کشور، عضویت در کانون ملی منتقدان تئاتر، مدیریت اجرایی جشنوارههای تئاتر، مدیریت مرکز هنرهای نمایشی، مدیریت پخش هنری انجمن موزههای جهانی(ایکوم ایران) و دبیری جشنواره تئاتر عروسکی نیز در کارنامه صالحپور دیده میشود. او 25 سال سابقه تدریس در دانشکدههای مختلف تئاتر را دارد و عضو هیئت علمی مرکز فرهنگ و هنر است.
این پژوهشگر تئاتر در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا با تأیید این نکته که تئاتر ایران فاقد نظام بایگانی و سامانه آماری جامع است و با ابراز تأسف از این موضوع گفت: یکی از مشکلات اساسی جامعه ما، نداشتن آمار و بایگانی منظم است. متأسفانه در حوزه آمار خیلی قصور کرده ایم، در حالی که توجه به آمار، یک ریشه تاریخی در ایران باستان دارد؛ شاید قدیمیترین ملتی که در جهان به موضوع گزارشهای آماری ورود کرده، ایرانیان هستند.
صالحپور بیان کرد: در سال 1347 یک گروه باستانشناسی از شیکاگو در بنای تخت جمشید، صدها لوح گلی کشف کردند که در آنها گزارش کار روزانه ساخت این بنا و تعداد کارگران و میزان پرداختی آنها آمده است.در ادوار مختلف تاریخ شاهد این گزارشنویسیها هستیم،اما این سنت مطلوب امروزه فراموش شده است.
در حوزه آمارها و گزارشهای تئاتر ضعیف عمل کردهایم
وی اظهار کرد: در سیستم اداری، گزارشهای آماری عموماً مدیرپسند هستند؛ در حوزه هنرهای نمایشی، این ضعف بسیار جدیتر است. ما هنوز موزه تئاتر نداریم؛ هنوز پژوهشگاه تئاتر نداریم. در دوره هایی، یک کتابخانه نیمبند و جزئی بهنام کتابخانه تخصصی تئاتر در محل تئاتر شهر ایجاد شد که آنهم به همت شخصی برخی دلسوزان نمایش وابسته بود و توانست در بحث بایگانی نمایشنامهها به شکل آماری و دقیق اثرگذار باشد.
صالح پور عنوان کرد: در حوزه آمار و گزارش، حتی مراکز دولتی مثل مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نمیتوانند گزارش دقیقی ارائه دهند. مثلاً این که الان در روز چند سالن اجرا دارند، چند بازیگر روی صحنه هستند، چند نمایشنامه در دهههای گذشته روی صحنه رفته است، کدام کارگردانها فعال هستند و... ما در حوزه آمارها و گزارشهای تئاتر ضعیف عمل کردهایم.
این نویسنده کتابهای آموزشی تئاتر افزود:در یک دورهای اوراق، مدارک و بعضی از نمایشنامههای دستنویس اداره تئاتر سابق را به همین کتابخانه تخصصی تئاتر شهر که اشاره کردم منتقل کردند، اما درمجموع باید بگویم مکان یا سامانهای دائمی برای بایگانی نمایشنامههای قدیمی نداریم.نمایشنامههای دهه چهل و پنجاه که جای خود دارد، حتی آثار دهه 80 را هم به صورت کامل نداریم!
وی در پاسخ به این نکته که شاید گستردگی نمایشنامهنویسان از حیث پراکندگی جغرافیایی و تعداد زیاد آنها در این چند دهه، کار جمع آوری و تدوین آثار را سخت کرده است گفت: مگر ما چند سال است که تئاتر داریم؟ قدمت نمایشنامهنویسی در تئاتر ایران به شکل مدرن 150 سال است. این 150 سال، سابقه چند هزار ساله که نیست! مشکل اینجاست که فرهنگ حفظ آثار را نداریم و این میراث را به درستی ضبط و نگهداری نکردهایم. ما به تاریخ به صورت مداوم و از پی هم نگاه نمیکنیم. هر مدیر فرهنگی فکر میکند باید چرخ را از نو اختراع کند. مدیر قبلی که میرود، همه چیز را با خودش میبرد تا بگوید فقط من در این حوزه مبدع بودم! این یک رویه کلی است.
نمایشنامههای دهه چهل و پنجاه که جای خود دارد، حتی بایگانی آثار دهه 80 را هم به صورت کامل نداریم!
صالح پور تأسیس موزه تئاتر را یک راهکار مهم در بهبود این وضعیت دانست و بیان کرد:تا زمانی که موزه تئاتر نداشته باشیم، طبیعتاً با تداوم این کاستی مواجه خواهیم بود. البته این را فراموش نکنیم که ساختن موزه تئاتر بدون پژوهشگاه فایدهای ندارد و فقط یک انبار وسائل است. موزه با وجود پژوهشگاه اعتبار پیدا میکند. باید کنار موزه،کتابخانه و پژوهشگاه باشد و گرنه حفظ اشیا و اسناد مکتوب به چه درد میخورد؟ اشیا و اسناد زمانی اعتبار پیدا میکنند که کاربردی و به روز شده و اطلاعات در اختیار شما بگذارند.
وی افزود: این که پژوهشگاه یا آن مرکز بایگانی نمایشنامهها، به سختی مطالب و آثارشان را در اختیار پژوهشگران قرار میدهند هم اشکال دیگری است که متأسفانه گریبانگیر پژوهشگاههای فرهنگی و موزهای ما شده است.این نهادها فکر میکنند وظیفه آنها فقط صیانت و حفاظت است، در حالی که این اولین مرحله نگهداری اشیاء، اسناد و اسناد است؛ اینها باید بهروز شوند. بحث نمایشنامهها هم از این دایره خارج نیست.
این پژوهشگر تئاتر اظهار کرد: اکنون که دیگر از لحاظ امکانات و فناوری مشکلی نداریم؛ دیگر لازم نیست مثلاً دنبال چاپ یکصد نسخه از نمایشنامه ای از عبدالحسین نوشین یا غلامحسن ساعدی باشیم؛کافی است یک نسخه معتبر از آن را اسکن کنیم و به صورت منظم در سایت بگذاریم. این که دیگر کاری ندارد و بودجه سنگینی هم نمیخواهد. فقط یک فراخوان گسترده و البته همراه با برنامهریزی میخواهد تا هر کس که نسخهای از یک نمایشنامه نزد خود دارد،اصل یا رونوشت تأییدشده آن را ارائه دهد.
صالحپور گفت: همین ضعف در روایت درست گذشته تئاتر و حفظ متن های نمایشی،باعث شده تا اغلب دانشجویان این رشته فقط درباره تئاتر کشورهای غربی پایاننامه بنویسند. آخر تو و جامعه تو چه نیازی به تئاتر آمریکا یا اسپانیا دارد؟! آنجا به اندازه کافی پژوهشگران خبره دارند که در این باره کار علمی کنند، اما فارغالتحصیل تئاتر ما هنوز نمیداند که سعدی افشار در چند نمایش کار کرده؟ نمیداند سیر تحول تعزیه، سیاهبازی و خیمهشببازی چه بوده است.
وی تصریح کرد: متأسفانه این کمکاریها باعث شده تا پژوهشگران تئاتر ما سراغ فرنگینگاری در تئاتر بروند. وقتی در تئاتر دانشگاهی ما فقط دو واحد نمایش ایرانی تعریف شده، معلوم است که همه سراغ ریشههای تئاتر در اروپا و آمریکا میروند!
صالح پور درباره راهکار تمرکز نمایشنامههای چاپ نشده یا نایاب نیز گفت: بههرحال باید یک راهبرد جامع از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریف شود. ضمن این که مالکیت معنوی و مادی نمایشنامهنویسانی را که آثارشان جمع آوری وتدوین می شود نیز باید رعایت کرد. خود آن نویسنده اگر گمنام باشد کهکلاً فراموش میشود. معمولاً میراث فکری و فرهنگی او برای اولاد و ورثه اولویت ندارد و نمایشنامههایی که چه بسا یک اثر فاخر و شاخص هستند را به عنوان ضایعات میفروشند یا به عنوان یک یادگار زینتی در گوشهای بلااستفاده میگذارند تا خاک بخورد! به همین علت است که بخشی از میراث مکتوب تئاتر ما از دست رفته است.
وی اظهار کرد: متأسفانه باید بخشی از نمایشنامه های گذشته تئاتر را ازدست رفته بدانیم! نمایشنامه نویسانی داشته ایم که در کنج عزلت و خانه های خود اثری را نوشته اند؛ حالا این نمایشنامه اجرا شده یا نه بحث دیگری سات، اما در نهایت این اثر از آن پستو بیرون نمی آید و بعدها به عنوان یک مشت دست نوشته دور ریز می شود. حتی در برخی موارد به مرحله تایپ وچاپ هم نمی رسد و نسخه دستنویس از بین می رود؛ یعنی بسیاری از میراث فکری هنرمندان ما دورریختنی شده است.
برای حفظ متون نمایشی و میراث فرهنگی تئاتر باید موزه و پژوهشگاه تخصصی داشته باشیم
این استاد تئاتر درباره متولی این نظام جمع آوری و تمرکز آثار نمایشی نیز گفت: نمیتوان یک نهاد خاص را موظف کرد. فرهنگستان هنر، مرکز اسناد وکتابخانه ملی، مرکز هنرهای نمایشی، میراث فرهنگی و دانشکدههای تئاتر همگی باید در این اقدام جمعی مشارکت کنند. مگر فقط تختجمشید و عالیقاپو میراث فرهنگی هستند؟ نمایشنامهها هم جزء میراث فرهنگی و معارف ما هستند، اینها هم باید حفظ شود. این میراثی است که متأسفانه بخش زیادی از آن از بین رفته و باید آن چه را که مانده نجات بدهیم.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/