سرگذشتی از یک جوان کارآفرین و خلاق؛ الگویی برای متولیان بخش تولید
گروه استانهای خبرگزاری آنا - حسین رحیمی؛ کارآفرینی و به حرکت درآوردن چرخ تولید در شرایط اقتصادی فعلی کشور در نظر برخی افراد نه تنها ممکن نیست؛ بلکه شاید محال به نظر برسد، بهویژه آنکه اگر سرمایه و اندوختهای هم وجود نداشته باشد و کاغذبازی و بروکراسی شدید اداری برای گرفتن یک مجوز ساده هم به این کلاف سردرگم اضافه شود.
از طرف دیگر بسیاری از دانشآموختگان دانشگاهی در رشتههای فنی و مهندسی با توجه به رکود اقتصادی حاکم بر کشور و ظرفیت اندک تولید، فرصت استخدام و اشتغال به کار در مؤسسات و کارخانجات صنعتی را از دست میدهند و با افزایش سن، امید و انگیزهای برای تلاش و سازندگی ندارند و به همین دلیل امروزه با بحران گرایش به رشتههای زیرمجموعه پزشکی و افول رشتههای فنی و مهندسی روبهرو هستیم. این موضوع برای کشوری که در حال توسعه و در مرحله گذار از روشهای سنتی به سوی فناوریهای روز دنیاست، بالقوه میتواند خطری جدی محسوب شود.
بخشی از دانش آموختگان رشتههای فنی و مهندسی در ادامه مسیر زندگی خود بدون برنامه و هدف و فقط برای فرار از وضعیت موجود به فکر ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری هستند تا شاید در آینده برای آنان گشایشی ایجاد شود.
برخی دیگر بهطور کلی قید تحصیلات و دانشی را که فراگرفتهاند، میزنند و به سمت مشاغل کاذب و غیر مولد رومیآورند و در خوشبینانهترین حالت، ممکن است در شغلی نامرتبط به تحصیلات دانشگاهی خود مشغول بهکار شوند و برخی دیگر هم ناامیدانه به آینده چشم دوختهاند و در نهایت افرادی هم هستند که منتظر فراهم شدن شرایطی برای اشتغال در خارج از کشور هستند.
با این مقدمه خبرنگار خبرگزاری آنا در خمینیشهر به سراغ جوانی مستعد و خوشذوق و قریحه رفته است که با وجود این شرایط سخت از پا ننشسته و پس از پایان تحصیلات لیسانس مکانیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینیشهر وارد عرصه کار و تولید شده و با وجود سن کم موفقیتهای بزرگی را به دست آورده که حاصل ذهن خلاق و انگیزه مثالزدنی اوست.
داستان زندگی سپهر طوقی عشقی برای همه فارغالتحصیلان رشتههای فنی و مهندسی پیامهای مثبت و امیدوارکنندهای دارد و البته برای مسئولان و متولیان بخش تولید و اقتصاد بهویژه در ماههای پایانی سالی که توسط مقام معظم رهبری بهعنوان سال رونق تولید نامگذاری شد، درسآموز است.
گفتگوی خبرنگار آنا با سپهر طوقی عشقی را پی میگیریم.
آنا: از عوامل موفقیت خودتان بگویید و اینکه کار را از کجا آغاز کردید؟
طوقی عشقی: اجازه بدهید صحبتهای خودم را با یک خبر بد و یک خبر خوب برای مخاطبان شما آغاز کنم. با اینکه معمولاً اینطور بهتر است که خبر خوب را اول بگوییم؛ اما من با خبر بد وارد بحث و گفتگو میشوم.
همه ما از اوضاع نابسامان اقتصادی، تورم پلکانی، اشباع شدن شغل برای فارغالتحصیلان خبر داریم تا جایی که تا چند سال پیش با ژن خوب و بند «پ» میشد، استخدام شد؛ اما الان طوری شده که پشت هر میز به جای یک نفر چهار گذاشتهاند و از طرفی کارخانجات ورشکست شدهاند و فرصتهای شغلی بسیار محدود است.
مدتها پیش از قول یک روانشناس مطرح شنیدم که در صحبت با جوانان گفت که برای ورود به بازار کار بهدنبال استخدام باشید و سمت شرکتهای استارتآپ نروید؛ اما در تنها بخشی که با حرفهای او مخالفم، همین جاست. جامعه ما مدل کاری خاص خودش را دارد و باید برنامهای متفاوت با توصیههای متفاوت به دانشجویان کنونی کشور داشته باشیم.
اما خبر خوب اینکه ما تهدیدی داریم که اکنون به فرصت تبدیل شده و آن کمارزش شدن نظام پولی و ریالی ماست که به همین دلیل اگر تولید یا محصولی در داخل که حداقل وابستگی را به دلار و واردات داشته باشد را تولید کنیم، گوی رقابت را در همه عرصههای فروش و ساخت محصول از دنیا خواهیم ربود. حتی چین هم توان رقابت با ما را ندارد و چنانچه کارگر چینی را با کارگر ایرانی مقایسه کنیم، اگر نصف قیمت دستمزد کارگر چینی را هم به او بدهیم، میتوانیم بازخورد خیلی بالایی داشته باشیم؛ بنابراین تولید در کشورمان با یک شانس دوباره برای ساختن آینده و آینده افراد آن روبهرو شده است.
بنابراین خبر خوب این است که ما در جامعهای زندگی میکنیم که درون آن همه چیز از جمله ورود به تکنولوژی دست نخورده است و هر کسی که کمی خلّاق و هنرمند باشد با اختراع و ساخت و تولید طراحیهای تازه و متفاوت میتواند بازار خوبی برای خودش بسازد؛ در حالی که این موضوع در کشورهای پیشرفته کار بسیار سختی محسوب میشود و پر از رقابت و شاید ناممکن باشد.
برای مثال، فرض کنیم اگر بخواهیم گوشی تلفن همراه تولید کنیم، میتوانیم بازار ایران و خاورمیانه را بگیریم؛ اما در آمریکا، غولهای بزرگ تکنولوژی مثل اَپل را داریم که باید با آنها رقابت کنیم؛ بنابراین توصیه من به دانشجویان بهویژه رشتههای فنی و مهندسی این است که فرصت پیشآمده را جدی بگیرند و با کسب تجربه و مهارت و دانش و استفاده از یک تیم خوب برای آینده خود برنامهریزی کنند.
آنا: به نظر شما یک دانشجو با دست خالی چگونه میتواند وارد عرصه تولید و فناوری شود؟
طوقی عشقی: یک دانشجو برای اینکه بتواند وارد عرصه بازار شود، باید یک چیز را بداند و آن این است که همه ما یک فروشندهایم، یک استاد دانشگاه در حال ارائه محصول خود به نام علم است، یک بازاری زمان، محصول و جنسش را میفروشد؛ بنابراین همه ما به نوعی فروشندهایم و در حال فروش تواناییها، زمان یا فرصتهای خود هستیم. فروشنده خوب کسی است که بازار خودش را میشناسد. بازار یک مهندس در سه دسته اصلی قرار میگیرد؛ طراحی، تعمیر و نگهداری و کنترل که در واقع یک بازرسی فنی و مهندسی محسوب میشود.
رقابت در گستردگی دانش است نه تمرکز دانش
تمام مطالبی که دانشجویان در دانشگاه به شکل تئوری فرامیگیرند در واقع ۲۰ درصد از دسته نخست است و بقیه مطالب بهعنوان مهارت باید کسب شود و دسته دوم و سوم اساساً پدیدهای تخصصی و تکنیکال است که طی دوره خاص در خارج از دانشگاه مثل تعمیرات خودرو را میطلبد که باید در خارج از دانشگاه بهدنبال آن بود؛ اما ۷۰ درصد دسته نخست شامل مهارتهای فنی نرمافزار نقشهکشی، جامعهشناسی حتی درک عمومی هنر، خلاقیت، اقتصاد و فروش و بازاریابی و ... است؛ بنابراین توصیه من به دانشجویان این است اصلاً به دروس دانشگاهی اکتفا نکنند و در سال دوم به بعد بهدنبال یادگیری جامع و هدفمند در این حوزه باشند؛ زیرا امروزه رقابت در گستردگی دانش است نه تمرکز دانش.
برای مثال یک شرکت تولیدی را در نظر بگیرید که قرار است استخدام کند. برای این شرکت، مهندسی که معدلش ۱۷ باشد؛ اما نقشهکشی، زبان و دهها مهارت را یاد گرفته باشد را طبیعتاً بهتر از یک مهندس که فقط معدل 20 دارد، استخدام خواهد کرد. این به معنی اهمالکاری و فراتر از دانش تئوری نیست؛ بلکه دانشجو باید یک گام از جامعه خودش جلوتر باشد و با عزمی راسخ و توکل به خدا، تواناییهای خودش را در عرصههای مختلف عملیات تئوری بالا ببرد؛ چراکه خداوند در قرآن وعده داده که تلاش درست و در مسیر صحیح و با عقل و خرد مؤمنی را که به خدا توکل میکند، ضایع نمیکند و من این جمله را عمیقاً باور دارم.
نکته مهم دیگر برای پیشرفت دانشجویان فنی و مهندسی شرط علاقه و هدف است. گاهی از دوستانم که وارد مقطع لیسانس شده بودند، میپرسیدم که برای چه میخواهید لیسانس بگیرید؟ در پاسخ میگفتند؛ برای اینکه به مقطع ارشد برویم. گفتم خیلی عالی، برای چه میخواهید به مقطع ارشد بروید؟ میگفتند؛ برای اینکه به مقطع دکتری برویم. خب! حالا برای چه میخواهید به مقطع دکتری بروید؟ میگفتند؛ تا آن موقع خدا بزرگ است! یا مثلاً میپرسم برای چه به مقطع کارشناسی ارشد رفتی؟ در جواب میگوید؛ از سربازی که بهتر است! و از این جور دلایل و این بیهدفی حتی با تلاش علمی بالا هم به نتیجه نمیرسد، یعنی فردی که خوب درسش را در دانشگاه بخواند؛ اگر یک دلیل راسخ و محکم برای ادامه نداشته باشد، طبیعی است که در خوشبینانهترین فرض بعد از فارغالتحصیلی در شاخهای غیر از رشته خودش کار میکند. من جایگاه فعلیام را مدیون علاقه و باورهای شخصیام در برابر شناختی که از توانایی خودم دارم، هستم.
آنا: خود شما چکار کردید و چگونه موفق شدید؟
طوقی عشقی: البته آموزههای پدر و مادرم و عزیزترین دوستانم که بدون هیچ چشمداشتی خیلی چیزها از آنها یاد گرفتم بهویژه پدرم که هرگز نتوانست برای من یک بنز بخرد؛ اما یادم داد که چطور میتوانم خودم بخرم، مشوق اصلی من در این مسیر بود.
این علاقه و این آموزش باعث شد که در دوران دبستان عضو پژوهشسراهای دانشآموزی بشوم و از پنجم دبستان بهرغم شرایط سخت اقتصادی که داشتیم، آموزش هواپیماسازی را آغاز کردم که تا سال اول دانشگاه هم در همین حال و هوا بودم؛ البته در آن موقع، بازار خیلی خوبی داشت و من یادم هست که برای شرکتها، هواپیمای مدل دستساز درست میکردم و میفروختم و همین طور شد که توانستم ادامه دهم.
در مقطع راهنمایی، کلاسهای رباتیک و نجوم رفتم و عضو پژوهشکده نجوم ادیب شدم و با تلاش و مطالعهای که داشتم، برنده تلسکوپ ۵۰۰ هزار تومانی با یک سوم قیمت شدم؛ اما بهدلیل مضیقه مالی هیچ وقت توان خریدش را پیدا نکردم!
سه سال اول دانشگاهم را بازاریاب شبکهای و سنتی بودم
ما زندگی خیلی سختی داشتیم و پدر و مادرم برای اینکه تولید مملکت جان بگیرد و زنده بماند، در یک بازه زمانی حلقه ازدواجشان را فروختند تا کارگر نان بخورد و تولید ادامه داشته باشد و این تفکر تولید و سازندگی باعث شد که من با علاقهای که داشتم در دانشگاه رشته فنی و مهندسی را دنبال کنم و اما گاهی بهدلیل محدودیتهای اقتصادی مجبور به انجام فعالیتهای مختلفی میشدم و این تجربههای سخت از من نه یک فرد شکست خورده بلکه یک اراده فولادی و شکستناپذیر ساخت.
سه سال اول دانشگاهم را بازاریاب شبکهای و سنتی بودم و این تجربه مثبتی در زندگیام داشت. خوابم بسیار کم بود و هنوز هم خیلی کم است و بین اصفهان و تهران برای تحصیل و کار سرگردان بودم تا اینکه سرمایه کوچکی جمع کردم و توانستم تولیدم را آغاز کنم. به همین منظور به بیش از ۴۶ نفر از دوستان پیشنهاد کار دادم و هیچ کدام همکاری نکردند؛ بلکه مسخره کردند که تو خیالپرداز هستی و کارهایت نتیجه نخواهد داد و وقتت را تلف میکنی یا مثلاً چه کسی حال این کارها را دارد و صدها انرژی منفی مختلف؛ اما چهل و هفتمین نفری که به او پیشنهاد دادم و پذیرفت «مهندس برات بصیرت» است که تا الان هم با هم همکار هستیم.
ما دهها بار محصولات مختلف را تست زدیم و شکست خورد تا جایی که 10 میلیون بدهکار شدیم. برای ما سال ۹۶ این 10 میلیون پول خیلی زیادی بود. تصمیم گرفتیم پول جمع کنیم با پروژههای دانشجویی و دوستم از یک نفر قرض گرفت و دوباره استارت زدیم و نخستین نمونه بیاشکال ساخته شد و با جذب سرمایهدار خط تولیدش را راه انداختیم.
اکنون پنج محصول موفق در بازار دارم
اکنون پنج محصول موفق در بازار دارم و چند طرح فوقالعاده که بهزودی وارد بازار میشود و در حال مراحل پایانی است. با گذر زمان تیمم را گسترش دادم و آدمهای بیشتری به من باور پیدا کردند و امروز تیم قدرتمند و متشکل از ۲۵ نفر در شاخهها و تخصصهای مختلف و در کنار هم گردهم آوردهام که مطمئن هستم آینده درخشانی خواهیم داشت.
جا دارد از یکی از بهترین دوستان زندگیم که خیلی به او مدیونم یاد کنم و این شخص «مهندس پویان بهارلو» است که هنوز هم با هم کار میکنیم و پروژه جدیدی را استارت زدهایم و در واقع مشاور اقتصادی و مسئول حسابداری تیم ماست.
آنا: عامل موفقیت خود را چه می دانید؟
طوقی عشقی: علاقه و پشتکار بهرغم همه مشکلات اقتصادی نتیجهبخش است به شرطی که آنقدر قوی باشیم که بتوانیم جلوی همه رخدادهای اجتماعی بایستیم.
من از شکست نمیترسم از تنها شدن نمیترسم، از کار زیاد نمیترسم، فقط از یک چیز ترس دارم که بعد از مرگ خداوند از من بپرسد که برای جامعه چه کار کردی و هیچ جوابی نداشته باشم.
آنا: با دانشآموختگان و دانشجویان رشتههای فنی و مهندسی چه حرفی دارید؟
طوقی عشقی: امیدوارم اتفاقهای خوب در سایه تلاش این دانشجویان شکل بگیرد و من به سبب عهدی که با خدای خودم بستم، صمیمانه مایل هستم تجربیات ناچیز اما ارزشمند خود را با آنان به اشتراک بگذارم و در دورهها و کلاسهای مختلف ارائه کنم. شاید یک روز هر کدام از شماها در کنار من داستان موفقیت خودتان را برای دوستانتان تعریف کنید و قطعاً چنین روزی، وقتی خبر موفقیت شما را بشنوم، خوشحالترین فرد روی زمین خواهم بود.
آنا: و سخن پایانی...
طوقی عشقی: ما همه همسرنوشتیم و خوشبختی تک و تنها نداریم. بهرغم اینکه من هم میتوانستم اپلای کنم و با رزومهای که داشتم از کشور خارج شوم؛ اما ماندم تا بسازم. چون رفتن را همه بلد هستند؛ اما ساختن را نه! به امید موفقیتهای بیشتر برای همه.
انتهای پیام/4062/
انتهای پیام/