«سلاح اصلی» آمریکا در برابر ایران چه ویژگیهایی دارد؟ / نقبی به راهبرد کاخ سفید برای تغییر محاسبات جمهوری اسلامی
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ دولتهای آمریکا پس از استقرار انقلاب اسلامی تا حدود سه دهه پیش، آشکارا به دنبال تغییر نظام (Regime Change) بودهاند. پس از ناکامی در بزرگترین توطئههای ضد ایرانی اعم از جنگ تحمیلی و فتنه 88، دولت آمریکا رویکرد تقابلی بهمنظور تغییر حاکمیت را کنار گذاشت و سیاست «تغییر محاسبات» ایران را در پیش گرفت. این سیاست، هدف کاملاً روشنی را دنبال میکرد که عبارت بود از آمدن جمهوری اسلامی پای میز مذاکره، واگذاری امتیازات بیشتر و در نهایت، تسلیم شدن. سناریوی تغییر محاسبات اما با یک جنگ روانی سنگین همراه بود. چه اوبامای دموکرات و چه ترامپ جمهوریخواه، هر دو با وعده شکوفایی اقتصاد و بهبود معیشت مردم، کوشیدند که مسئولین را به مذاکره و واگذاری امتیاز – بخوانید تسلیم شدن – ترغیب کنند. همین شیوه را نیز در برابر افکار عمومی داخل در پیشگرفته و علیالدوام مشکلات اقتصادی را به دلیل پافشاری جمهوری اسلامی بر عدم مذاکره و تعامل با غرب جلوه دادند. ترسیم دوگانه «ارزشها – معیشت»، هدف اصلی تصمیم سازان آمریکایی بود تا از این رهگذر، مردم و مسئولین را بر سر دو راهی ارزشها یا معیشت قرار دهند و با فشار تحریمها هزینه پافشاری بر ارزشها را افزایش دهند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، امروز سلاح اصلی آمریکا در منطقه ما «دستکاری در محاسبات تصمیمگیران و وانمود کردن این مطلب است که حلال مشکلات، رفتن زیر پرچم آمریکا و تسلیم شدن» است که این سلاح از سلاح نظامی و سخت نیز خطرناکتر است.
حیرت آمریکا از تابآوری ایران در مقابل تحریمها
این طرح با کلید خوردن «راهبرد فشار حداکثری» از تابستان 97 به اجرا درآمد و طی دو مرحله (نیمه مرداد و نیمه آبان) تحریمهای تعلیق شده، مجدداً فعال شدند. به گفته ترامپ، تحریمهایی که علیه ایران اعمال شدند، شدیدترین و بیسابقهترین تحریمهایی است که تاکنون بشری بر بشر دیگر تحمیل کرده است. پس از آن نیز پتروشیمیها، مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ... را برای بهاصطلاح وارد آوردن فشار مضاعف، تحریم کرد. به گفته معاون خاورمیانه وزارت خارجه ژاپن که دیداری با مقامات وزارت خزانهداری آمریکا داشت، واشنگتن تصور میکرد که با این حجم سنگین از تحریمها، تابآوری جمهوری اسلامی حداکثر سه ماه خواهد بود و از اینکه با گذشت بیش از یک سال، اقتصاد ایران از گردنه تحریمها با کمترین آسیب عبور و اتکا بیشتری به توان داخلی کرده است، حیرتزده شدهاند.
ارسال سیگنال اشتباه حمله نظامی
پس از این فضاحت و شکست حیثیتی بود که مستأجر کاخ سفید، یک گام اشتباه دیگر برداشت و سیگنال «حمله نظامی» را با رپرتاژ گسترده حرکت ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن» و بمبافکنهای راهبردی ارسال کرد. پاسخ ایران اما غافلگیرکننده بود و در اوج تنشهایی که آمریکا ایجاد کرد، نیروهای مسلح کشورمان، ققنوس افسانهای آنها را بر فراز آبهای خلیجفارس ساقط کردند و در کنار آن، با حضور قدرتمند نظامی در خلیجفارس، یک فروند نفتکش متخلف انگلیسی را توقیف کردند. به مصداق ضربالمثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، انفجارهای مشکوک در بندر فجیره و ایجاد انفجار در چند نفتکش دیگر در خلیجفارس هم علیرغم انکار ایران، بهحساب کشورمان گذاشته شد و این اتهامات خودساخته، به وحشت آنان از نیروهای مسلح ایران افزود.
جنگ رسانهای برای هجمه نظامی بهمنظور امتیازگیری از ایران در دستور کار قرارگرفته بود ولی اسقاط پهپاد جاسوسی آمریکا و دست برتر ایران در خلیجفارس، این گزینه را از بیخ و بن نامعتبر کرد و این سیگنال پرقدرت را به راهبردنویسان کاخ سفید مخابره نمود که تا زمان پابرجا بودن تحریمها، ایران از همه ظرفیتها و اهرمهای خود برای افزایش هزینه سیاستهای واشنگتن و کشورهایی که در جدول کاخ سفید باز میکنند، استفاده حداکثری خواهد کرد.
راهبردهای برجامی و فرابرجامی ایران علیه استراتژی حداکثری آمریکا
از سوی دیگر، ایران اسلامی با طراحی راهبردهای تقابلی «برجامی» و «فرابرجامی» ثابت کرد که در دام جوسازیهای رسانهای اسیر نخواهد شد و ابتکار عمل را همواره در دست خواهد داشت. کاهش پلکانی تعهدات برجامی و حرکت منسجم گروههای مقاومت، دو اقدام بازدارنده بود که دقیقاً در نقطه مقابل تحرکات آمریکا قرار داشت؛ به این مفهوم که برخلاف آنچه واشنگتن در ارسال با واسطه پیام به ایران انجام داد، ایران با اهرم «مقاومت فعال» و بهکارگیری گزینههای هشداردهنده، آمریکاییها را شیرفهم کرد که میتواند معادلات را به نفع خود تغییر دهد.
در گام بعدی، کلیددار کاخ سفید، تصمیمی اتخاذ کرد که اساساً با ردای متوهمانه ابرقدرتی او سازگار نبود و برای تغییر محاسبات جمهوری اسلامی، به توان کوتولههای منطقه متوسل شد تا محاسبات ایران را تغییر دهد! هماهنگکننده امور مبارزه با تروریسم وزارت خارجه آمریکا علناً این عجز را فریاد زد و از کشورهای عربی خواست برای فشار بر ایران به کمک کاخ سفید بیایند اما این تیر آنها نیز به سنگ خورد. تارنمای «لوبلاگ»، خارج کردن ستاد فرماندهی نیروهای آمریکایی در غرب آسیا از قطر را موجب این برداشت از سوی کشورهای خلیجفارس دانست که آمریکا بهتدریج در حال عقب نشستن از منطقه است و افزود که تحلیلگران معتقدند «استراتژی ایران باعث تغییر محاسبات استراتژیک طرفهای دیگر شده است.»
کوبیدن به در بسته!
واشنگتن به این جمعبندی اساسی رسیده که سد ایران، غیرقابل نفوذ و در حال کوبیدن به در بسته است. تصمیم گیران کاخنشین آمریکایی چنانچه اهل مذاکره و تعامل بودند، از شدت تحریمها میکاستند و یا حداقل، آنها را افزایش نمیدادند، درحالیکه هر از گاهی آن را تشدید میکنند. حتی با فرض کاهش یا رفع تحریمها، تجربه مذاکره هستهای نشان داد که گفتگو با آمریکا بیفایده است و نتیجهای جز معطل کردن مقدرات کشور به همراه ندارد. تحلیلگران و سیاستمداران پیشین آمریکا هم معتقدند که واشنگتن در ادعای مذاکره صادق نیست و به دنبال تغییر حاکمیت و یا دستکم تسلیم شدن ایران است. برای کاخ سفید روشنشده که ایران نه اسیر وادادگی میشود، نه اجازه تغییر حاکمیت میدهد و نه با وعدههای سرخرمن برای مذاکره مجدد خام میشود. این رویکردی بود که واشنگتن را غافلگیر کرد و محاسبات آنها را به هم ریخت.
اکنون توپ در زمین تصمیم گیران و تصمیم سازان آمریکایی است. اگر تحریم کنند، نتیجه عکس میگیرند و چنانچه دست روی دست بگذارند، ناکارآمدی استراتژی فشار حداکثری را فریاد زدهاند. اگر تحریمها را برای تشویق ایران به مذاکره بردارند، جمهوری اسلامی اهل گفتگو به سبک برجام نیست و چنانچه سخن از توافق جدید به میان بیاورند، پاسخ کشورمان را از قبل میدانند. حالا که آمریکا در برابر ابرقدرت غرب آسیا گرفتار مخمصه شده و نه راه پیش دارد و نه پس، باید تیر خلاص را به راهبردهای آمریکا بزنیم و با فعال کردن تمام توان بالقوه داخلی، برای موانع و چالشهای کشور راهحل ارائه کنیم. آنچه کارشناسان اقتصادی به آن تصریح دارند این حقیقت است که مشکلات فعلی بیش از آنکه نتیجه تحریم باشد، محصول بیاعتنایی به ظرفیتهای داخلی است. کشوری که با اقتدار، هیمنه آمریکا را به زیر کشیده و در جنگهای سخت و نرم، حرفهای تازه برای ارائه دارد، علیالقاعده از توان مضاعفی برای غلبه بر معضلات کشور برخوردار است، مشروط بر بیاعتمادی و قطع امید کامل از کشورهایی که با وعده رونق اقتصادی بیشترین مانع را بر سر راه رشد اقتصادی کشور قرار دادند. این هدف قابلدستیابی است و به گفته مقام معظم رهبری «هیچ بنبست و مشکل غیرقابلحلی در کشور وجود ندارد و ما به فضل الهی و با عزم و اراده مردم و مسئولان و با استفاده از ظرفیت بیبدیل جوانان و نخبگان توانمند ایران عزیز و با فعال کردن ظرفیتها و منابع ممتاز کشور، یقیناً بر مشکلات درونی و تحمیلی فائق خواهیم آمد.» (18 مهر 97)
انتهای پیام/4106/
انتهای پیام/