آرایش سیاسی اصولگرایان پس از تصویب برجام
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: نشانههای این دگردیسی در حمایتها و مخالفتها و صداهای متضاد کارگردانان و بازیگران مشهور اصولگرا مشهود بود. جایی که در کمیسیون برجام علی اکبر ابوترابی و علاءالدین بروجردی در کنار همکیشان سیاسی اصولگرای خود بیمحابا کارنامه هستهای سعید جلیلی را به باد نقد گرفتند و برخلاف رفقای سیاسی خود تمام قد از راهبرد هستهای حسن روحانی و عملکرد تیم مذاکرهکننده دفاع کردند. همه قیل و قالی که در بررسی برجام در دو جلسه اخیر مجلس و کمیسیون ویژه برجام توسط اصولگرایان متولد شد بیتردید پردهبرداری از شکاف و انشقاق جدیدی در اردوگاه اصولگرایان است که آرایش سیاسی کشور را به تبع خود دچار تغییر خواهد کرد. حالا با حرکت گروهی از اصولگرایان به سمت سیاستهای اعتدالگرایان و مطالبات اصلاحطلبان، گروههای آرمانگرای اصولگرا را ایزوله و تنهاتر از همیشه کرده است.
این انشقاق درونی اصولگرایان هرگز به این مرحله نمیرسید اگر سیاست خارجی ایران در ٢٦ماه گذشته بر مدار دیپلماسی عقل و عقلا بنا نمیشد. حالا مشخص است که جناحبندی در سیاست خارجی میتواند جناحبندی در سیاست داخلی و مرزبندیهای موجود را متفاوت کند، این فرایند نه تنها از چسبندگی اصولگرایان نسبت به هم کم کرده که شکافی عمیق و دیوار بلند میانشان حایل کرده که شاید دیگر کاری از دست مدیران این جناح برای ائتلاف و وحدت اصولگرایان برنیاید. تفاوتهای پارادایمی و بنیادین چهرههایی همچون علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی با سه گروه پرکار و پرصدای پایداری، رهپویان و ایثارگران که طرفداران استراتژی سعید جلیلی بودهاند، میتواند مدعای این مدعی باشد که ائتلاف اصولگرایان از لاریجانی تا جلیلی حتی دیگر در خیالپردازیها هم راه به جایی نخواهد برد. بررسی برجام و تمامی اختلافنظرها درباره آن نشان داد که چهرههایی مانند حسن روحانی، ناطقنوری، علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی اگرچه در سیاست داخلی اصولگرا به شمار میآیند اما معتقد به عملگرایی و مصلحتگرایی در سیاست خارجیاند. این محافظهکاری و عملگرایی در سیاست خارجی همان چیزی است که با اتوپیای ذهنی گروههای اصولگرای مخالف برجام در تضاد کامل است. این شکاف اگرچه در ماجرای برجام رونمایی شد اما به واقع پیشینه آن به دولت دوم محمود احمدینژاد بازمیگردد. جایی که « اتحاد و انتقاد» از عملکرد احمدینژاد اصولگرایان را رودرروی هم قرار داد و شکاف میان آنان را کلید زد و تا روز انتخابات ریاستجمهوری هم مانع اصلی حضور حداقلی اصولگرایان شد.
اگر دولت دوم احمدینژاد منجر به تولد گروهی نظیر پایداری شد حالا برجام، معادلات آرایشی اصولگرایان را برهم زده است تا جایی که بخشی از اصولگرایان سنتی و اصولگرایان میانهرو را در کنار اعتدالگرایان و اصلاحطلبان قرار داده و از سوی دیگر آرایش سیاسی ایران را به معادلهای چرخان و غیردینامیک بدل کرده است. بر همین اساس برجام همچون برخی از وقایع مهم تاریخ پس از انقلاب همچون قطعنامه ٥٩٨ سیاست در ایران را پیچیدهتر از همیشه کرده، چرا که اگر اصولگرایان سرشناسی همچون علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی تمامقد به حمایت از توافق هستهای و برجام میپردازند چهرههای دیگری همچون غلامعلی حدادعادل رویکردی خاکستری را اتخاذ کرده و بر اساس آن نه مخالفتی سفت و سخت همچون پایداریها و دیگر اصولگرایان آرمانگرا با برجام از خود نشان میدهند و نه همچون علی لاریجانی و فراکسیون رهروان و برخی گروههای اصولگرای میانهرو پشت راهبرد هستهای روحانی میایستند. شاید انتخاب این راهبرد خاکستری از سوی این گروههای اصولگرا برگرفته از تجربه دولت دوم احمدینژاد باشد؛ جایی که چهرههایی همچون احمد توکلی پس از شش سال اقدام به اعلام برائت از احمدینژاد میکنند تا مشخص شود که این دسته از اصولگرایان با ادراکی صحیح از مطالبه امروز اکثریت تودههای اجتماعی نمیخواهند اشتباه استراتژیک حمایت اجباری و مصلحتی از احمدینژاد را تکرار کنند و مقابل این موج ملی بایستند. به هر نحو منظومه واکنشهای اصولگرایان درقبال پرونده هستهای و برجام و دفاع و مخالفت با آن جدای از آنکه از دوقطبی واقعی میان نیروهای تصمیمگیر و تصمیمساز درون نظام پردهبرداری کرده نشانگر آن است که روزهای باهم بودن اصولگرایان با فرجام برجام به پایان رسیده و آرایشی با دستهبندی زیر برای آن در نظر گرفت:
١- اصولگرایان سنتی: جبهه پیروان خط امام و رهبری متشکل از ١٧ گروه اصولگرا به انضمام علی لاریجانی این دسته از اصولگرایان را تشکیل میدهند که بر اساس واکنشهای چهرههای این جریان، اصولگرایان سنتی با محوریت موضوع برجام به سه دسته تقسیم میشوند. گروه اول همچون محمدرضا باهنر رویکرد انتقاد حمایتی دارد. این درحالی است که چهرههایی مانند منوچهر متکی گروه دوم را میسازند که مخالفتشان با برجام چیزی کمتر از تلاشهای اصولگرایان رادیکال یا آرمانگرا برای زمین زدن توافق هستهای نداشت. علی لاریجانی و حامیان او در فراکسیون رهروان ولایت گروه سوم هستند که از جدیترین موافقان برجام هستند.
۲ – اصولگرایان تکنوکرات: محمدباقر قالیباف و گروههای سیاسی وابسته به او جزو این دسته از اصولگرایان هستند که جدای از چند مورد انتقاد سعی کردند تا در قبال دو راهبرد متضاد موجود در قبال توافق هستهای سکوت کنند. این گروه را باید از مخالفان ساکت برجام دانست.
۳ – اصولگرایان آرمانگرا: این گروه متشکل از سه گروه پایداری، رهپویان و ایثارگران است که از مخالفان سرسخت برجام به شمار میآیند. علیرضا زاکانی، رییس کمیسیون ویژه برجام و دبیرکل جمعیت رهپویان به همان میزان با برجام مخالف بود که روحالله حسینیان، مهدی کوچکزاده و حمید رسایی در مخالفت با برجام هر اقدامی را امتحان کردند. پارادایم ذهنی و عملیاتی این گروه منطبق با راهبردها و عملکرد سعید جلیلی است.
٤- احمدینژادیها: محمود احمدینژاد و هواداران او همچون اصولگرایان آرمانگرا از مخالفان جدی توافق هستهای به شمار میروند.
با دستهبندیهای فوق مشخص میشود که مسیر تحقق منافع ملی در شاهراه سیاست خارجی و تجادل دو رویکرد واقعگرایی و آرمانگرایی، شکافی عمیق و جدید را در اردوگاه اصولگرایان پدید آورده است؛ تجادلی که منجر به بلند شدن صدای بازیگران سرشناس این جناح بر سر یکدیگر شد. حالا دیگر اظهر منالشمس است که اصولگرایان، یکدست نیستند؛ چه آنکه آنان هم علی لاریجانی دارند و هم سعید جلیلی. برخیشان به برجام افتخار میکنند و طیف دیگرشان آن را فاجعه میدانند. این یعنی آنکه اصولگرایان دیگر همسفر و همسوی هم نیستند و هرکدام بر اساس ادراک خود از وقایع و منافع مهم سیاسی کشور، راهبردی را اتخاذ میکند و پای آن میایستد. با این تفاسیر آیا آنها که از فردای انتخابات ریاستجمهوری هر فرمولی را برای رسیدن به وحدت محک زدهاند با فرجام برجام در مجلس میتوانند برای انتخابات مجلس با لیست واحد پا به رقابت با اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بگذارند؟
برش
حالا دیگر اظهر منالشمس است که اصولگرایان، یکدست نیستند؛ چه آنکه آنان هم علی لاریجانی دارند و هم سعید جلیلی. برخیشان به برجام افتخار میکنند و طیف دیگرشان آن را فاجعه میدانند. این یعنی آنکه اصولگرایان دیگر همسفر و همسوی هم نیستند و هرکدام بر اساس ادراک خود از وقایع و منافع مهم سیاسی کشور، راهبردی را اتخاذ میکند و پای آن میایستد. با این تفاسیر آیا آنها که از فردای انتخابات ریاستجمهوری هر فرمولی را برای رسیدن به وحدت محک زدهاند با فرجام برجام در مجلس میتوانند برای انتخابات مجلس با لیست واحد پا به رقابت با اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بگذارند؟
انتهای پیام/