قدمت پزشکی قانونی در ایران به زمان ساسانیان برمیگردد/ در سالهای اخیر اقبال کمتری به این شغل وجود دارد/ پزشکی قانونی شبانهروز فعال است
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- ملیحه محمودخواه؛ پزشکی قانونی یکی از سازمانهای وابسته به قوه قضائیه است که بیش از 2 هزار و 500 نیرو در قسمتهای مختلف آن مشغول به کار هستند. بسیاری از افراد اشتغال در سازمان پزشکی قانونی را مترادف با حضور در صحنه جرم یا کالبدشکافی میدانند در حالیکه این سازمان بخشهای مختلفی دارد و فعالیتهای متنوعی در آن به انجام میرسد. گذشته از تخصصهای معمول اداری و مالی (حسابداری، کامپیوتر، آمار،...) که افرادی با مدارک تحصیلی مختلف در آن مشغول به کار هستند، فعالیتهای تخصصی نظیر امور تشخیصی (مثلاً در بخش مسمومیت اورژانس بیمارستانها و مراکز درمانی و یا در آزمایشگاههای تخصصی بر روی نمونهها، معاينات پزشكی برای مصدومان ناشی از نزاع، تصادف و حوادث كار، معاینات روانپزشکی و...) و صدور مجوزهای خاص (سقط درمانی، قبول فرزند، اهدای جنین، تعیین سن و...) نیز در این سازمان صورت میگیرد.
کامران سلطانی، متخصص پزشکی قانونی و دانشآموخته دوره پزشکی عمومی در دانشگاه علوم پزشکی تهران و دوره تخصصی پزشکی قانونی از دانشگاه علوم پزشکی تهران سالها است در این سازمان مشغول به کار است. در بخشهای مختلف سازمان پزشکی قانونی خدمت کرده است اما بیشترین سالهای کار خود را در حوزه کمیسیون پزشکی گذرانده در حال حاضر هم مدیرکل امور کمیسیون پزشکی سازمان پزشکی قانونی است.
وی در گفتگو با خبرگزاری آنا از سختی کار در این شغل صحبت میکند. متن زیر نتیجه گفتگوی دو ساعته با کامران سلطانی است.
آنا: پزشکی قانونی در ایران چند سال سابقه دارد و با چه رویکردی تشکیل شده است؟
سلطانی: پزشکی قانونی یکی از زیرشاخههای تخصصی رشته پزشکی است که هدف از بهوجود آمدنش در کشورهای مختلف از جمله ایران، کارشناسی راجع به انسان و مسائلش، چه زنده و چه فوتشده و کمک به کشف حقیقت و اجرای عدالت در دادگستری بوده است. سابقه این حوزه تخصصی پزشکی در ایران به زمان ساسانیان برمیگردد و در کشورهای اروپایی از حدود 400 تا 500 سال پیش فعالیت آن آغاز شده است. بنابراین با این وصفی که کردیم، این تخصص با این هدف بهوجود آمده و قاعدهاش این است که در کشورهای مختلف متخصصان پزشکی قانونی برای دستگاه قضایی آن کشور کار کنند. در برخی کشورها سیستم اینگونه است که متخصصان پزشکی قانونی و پزشکی در بیمارستانها مستقر هستند و از آنجا کارشان را انجام میدهند، در بعضی از کشورها در کنار پلیس جنایی یا پلیس قضایی هستند. در بعضی از کشورها مثل ما هم تشکیلاتی مجزا در کنار دادگستری قرار دارد. منتهی در کشور ما طبق آیین دادرسی اضافه بر تشکیلات پزشکی قانونی، یک گروه یا تشکیلاتی تحتعنوان کارشناسان رسمی دادگستری وجود دارد که در رشتههای مختلف فعالیت میکنند که شامل رشتههای فنی، مهندسی، هنری و پزشکی است که گروهی از کارشناسان رسمی دادگستری در رشته پزشکی و بهداشتی، متخصصان پزشکی قانونی هم میتوانند باشند. آنها بههرحال سازوکار مخصوص به خودشان را دارند که زیر نظر قضات دادگستری پروندههایی به آنها ارجاع شده تا در مسائلی که مدنظر دادگاه است، کارشناسی کنند.
آنا: آیا پزشکانی که تخصص «پزشکی قانونی» دارند باید حتماً مطب داشته باشند یا تنها میتوانند در خود سازمان و ادارات پزشکی قانونی کار کنند؟
سلطانی: ممکن است پزشکان این سازمان شیفت کاری دوم هم طبابت کنند. بستگی دارد به زمینه علاقهشان چون اضافه بر متخصصان پزشکی قانونی متخصصان دیگری هم در هیئت پزشکی قانونی هستند. مثلاً متخصص روانپزشکی صبح روانپزشک سازمان پزشکی قانونی است، عصر در مطبش یا بیمارستان، بیماران روانی را ویزیت میکند، مثل هر روانپزشک دیگر. متخصص جراحی، داخلی یا زنان، صبح کار پزشکی قانونی میکند، تا عصر ساعت موظفی یا ساعت کشیکش، بعد پسازآن، عصر یا روزهایی که روز کلینیک یا مطبش است، همان کار خودش را میکند. همینطور راجع به متخصصان رادیولوژی یا رشتههای دیگر وضع به همین ترتیب است اما کسانی که صرفاً متخصص پزشکی قانونی هستند دودسته داریم، پزشکان عمومی داریم که میتوانند کار پزشکی عمومی کنند، مثل هر پزشک عمومی دیگری که مریضهای داخلی، اطفال، بیماریها عفونی، زیبایی و ... از صبح در مطب یا درمانگاه ویزیت میکنند، اینها هم ویزیت کنند. متخصصان پزشکی قانونی هم باز از این قائده مستثنی نیستند و اضافه بر اینها ممکن است در کلینیکهای ترک اعتیاد و ... کار کنند یا حتی ممکن است بر اساس تخصصی که دارند در مطب یا درمانگاه به مراجعان مشاوره قانونی بدهند ولی بیشتر آن چیزی که حالت رسمی دارد، همان کارشناسیهایی است که از دادگستری برای افراد ارسال میشود.
آنا:جنس کار پزشکان قانونی با کار پزشکان دیگر تفاوت بسیاری دارد. پزشکی که در حوزه پزشکی قانونی کار میکند باید به چند زیرشاخه تسلط داشته باشد؟ تصور عمومی بر این است که کار یک پزشک شاغل در پزشکی قانونی فقط کالبدشکافی و تشخیص علت مرگ است. لطفاً در مورد اینکه پزشکان حوزه پزشکی قانونی باید بر چه حوزههایی تسلط داشته باشند، توضیح دهید؟
سلطانی: تنها 5 تا 10 درصد از مراجعات به سازمان پزشکی قانونی مربوط به پرونده متوفیان است که در همان شاخه مرگشناسی است که البته اساس پزشکی قانونی همان تشخیص علت واقعی مرگ، نحوه بروز مرگ و ... است. پس بنابراین در زیرشاخه مرگشناسی بایستی علوم تشریح و کالبدشکافی، علوم بیماری شناسی و آسیبشناسی را بهخوبی بدانند. مسائل مربوط به ضربوجرح در متوفیان که واژه خارجیاش تروموفاتولوژی و به فارسی «آسیبشناسی ضربهای» نام دارد به پزشکی قانونی مربوط است، بررسی صحنه جرم و جنایت نیز از دیگر مواردی است که فرد باید تخصص آن را داشته باشد. موارد دیگری در ارتباط با بهکارگیری اسلحه و سلاح است که بههرحال متخصص پزشک قانونی باید صدمات ناشی از سلاح گرم و سرد را خوب متوجه شود، اینها همه زیرشاخههای مرگشناسی است.
آنا: یعنی پزشک پزشکی قانونی هم باید روانشناسی بداند و هم باید یک پلیس باشد؟
سلطانی: در زیرشاخه معاینات بالینی یک موضوع راجع به قربانیان تجاوزات جنسی اعم از بزرگ و کوچک و مرد و زن است که شاخهای از کارها در پزشکی قانونی را تشکیل میدهد. مسائل مربوط به بانوان نیز شاخه بزرگی در پزشکی قانونی به حساب میآید که مسائلی مربوط به بررسی بارداری، بررسی موضوع سقطجنین و.. را شامل میشود.
شاخه دیگری که پزشک پزشکی قانونی باید به آن مسلط باشد مربوط به حوادث ناشی از تصادفات ترافیکی است که طیف وسیعی از مراجعان به پزشکی قانونی را تشکیل میدهد که شامل انواع و اقسام ضربه شناسی بالینی است که شامل شکستگی اندامها و آسیب اعصاب و خونریزی در اعضا و احشای داخلی، انواع و اقسام جراحات سطحی، صدمه چشم، گوش، حلق و بینی تمام اعضا و جوارح بدن است.
رده دیگر مربوط به حوادث و صدمات شغلی است، البته درگذشته طب کار در پزشکی نداشتیم و طب کار زیرشاخهای از پزشکی قانونی بود، امروزه با به وجود آمدن تخصص طب کار یک قسمت از وظایف را متخصصان طب کار به عهده گرفتهاند ولی هنوز در صورت بروز حوادث در محل کار، اگر شکایتی صورت بگیرد باید به پزشکی قانونی مراجعه شود. اینجا باید گفت اصولاً هر آدمی چه زنده و چه مرده که کارش به دادگستری بکشد، قاضی از پزشکی قانونی سؤالی خواهد کرد. گفته میشود بیش از نیمی از پروندههایی که در دادگستری تشکیل میشوند به کارشناسی پزشکی قانونی اعزام میشوند. این هم یک رده دیگری از کارهای پزشکی قانونی بود.
آنا: این وسعت کار پزشکی قانونی را نشان میدهد در خصوص ازکارافتادگی نیز این سازمان ورود پیدا میکند؟
سلطانی: یک رده اقدامات پزشکی قانونی مربوط به کسانی است که دچار ازکارافتادگی یا دچار بیماری صعبالعلاج شدهاند میشود و اگر قاضی در رابطه با آثار بیماری سؤالی دارد به پزشکی قانونی ارجاع داده میشود. حالا این بیماری ممکن است روی زندگی خانوادگی یا شغلی اشخاص اثر گذاشته باشد، موضوع گرفتن بیمه و یک حق وظیفهای باشد که بخواهند بگیرند یا موضوعی باشد که آن آدم جرمی را مرتکب شده و دادگستری مجازاتی را برای او نوشته است اما آن شخص میگوید من بیمارم و تحمل این کیفر را ندارم، بنابراین قاضی او را به پزشکی قانونی میفرستد که آیا این فرد مریض است یا نه، با این بیماری تحمل دارد که به زندان برود؟ مثلاً دچار بیماری سرطان در مراحل پیشرفته است، آیا چنین فردی را میشود به زندان برد یا نمیشود. اینها دسته دیگری از افراد هستند که به پزشکی قانونی مراجعه میکنند.
آنا: اما بحث بیماریهای روانی نیز شاخه بسیار بزرگی از فعالیت پزشکی قانونی بهحساب میآید در این خصوص پزشکی قانونی چه اقداماتی انجام میدهد؟
سلطانی: بله یک زیرشاخه بزرگ دیگر کسانی هستند که دچار کسالت و بیماری روانی هستند که خودش زیرشاخههای بسیاری دارد. یکی مسائل اختلافات زناشویی است که البته جدای از بحث کتککاریهایی است که ممکن است به وجود بیاید که گاهی اوقات ممکن است حتی مردها هم کتک بخورند یا خانمها دچار آزار و اذیت شوند.
جدا از مسائلی که بین زوجین ازلحاظ باروری و بارداری ممکن است به وجود بیاید، مسائل دیگری از قبیل مشکلات روحی روانی بین خانمها و آقایان ممکن است مطرح شود، یکی از آنها یا هردوی آنها دچار مشکل باشند که بههرحال قاضی مجبور است هر دو یا یکی از آنها را به پزشکی قانونی بفرستد که آیا واقعاً بیماری روانی در مورد آنها صدق میکند با نه؟ و اگر بیمار است، آیا این بیماری تأثیری در زندگی زناشویی دارد یا نه؟ حالا بعدازاینکه جدا هم شدند دوباره ممکن است راجع به حضانت بچهها سؤال پرسیده شود. در قانون ذکرشده است فرزندی که دختر است تا چه سالی پیش مادر باشد و از چه سالی پیش پدر باشد یا فرزند پسر چگونه باشد، منتهی یک استثنائاتی برای این قانون در نظر گرفتهشده است که قاضی ترجیح میدهد با توجه به وضعیت روانی یا وضعیت رشد بچه و صلاحی که میبیند محل زندگی کودک را پیش کدامیک از والدین تعیین کند که برای این کار، ممکن است از پزشکی قانونی سؤال بپرسد.
اضافه بر اینها کسی که مرتکب جرم، جنایت یا بزهی شده باشد ممکن است پیش پلیس یا پیش قاضی ادعا کند من در حین ارتکاب جرم، دچار جنون بودهام و خودم متوجه عواقب اعمال خودم نبودم، متوجه نبودم این کاری که میکنم خوب است یا بد است، این چاقویی که برداشتم و درون شکم مردم کردم، متوجه نشدم و فکر کردم دارم مثلاً با یک اهریمن میجنگم که این موضوع هم باید در زیرشاخه روانی پزشکی قانونی رسیدگی شود.
آنا:وضعیت تشخیص صغیر بودن افراد نیز به چه نحوی در پزشکی قانونی بررسی میشود؟
سلطانی: تشخیص سایر مشکلات افراد صغیر یا به قول قضات «صغار» و مسائل «مجانین» یک رسته بسیار بزرگ از کار پزشکی قانونی است. یعنی کسی که مسائل مختلفی ازلحاظ رشید بودن و نبودن در خصوص آنها مطرح است. اینکه لازم است برایشان سرپرست یا قیّم تعیین شود یا نه و اینکه آیا خودشان بهتنهایی قادر به اداره امور خودشان هستند یا نه، اینها را از پزشکی قانونی میپرسند. مثلاً قانوناً یک آدمی که زیر 15 تا 16 سال باشد نمیتواند از اموالی که به او رسیده باشد استفاده کند، قهراً یک آدم صغیر و کوچک است و نیاز به سرپرست دارد اما خودش ادعا میکند من میتوانم از مغازه پدرم بهرهمند شوم، پس قاضی باید احراز کند که این شخص، رشید است. او را میفرستند پزشکی قانونی معاینه شود که آیا وی رشید هست یا نه؟ در بیشتر افراد رشادت با سن تقویمی مشخص میشود، یعنی 18 سال تمام، از فردایش یک روز که بگذرد فرد رشید بهحساب میآید میتواند، گواهینامه بگیرد، شخصاً برای تعویض شناسنامهاش مراجعه کند، به اسم خودش حساب باز کند، ماشین و ملک خریدوفروش کند و به خواستگاری برود و ازدواج کند. ولی خیلیها هستند که هنوز به این سن نرسیدهاند اما میخواهند خیلی از این کارها را هم بکنند؛ برای تشخیص رشید یا نبودنشان باید به پزشکی قانونی بروند.
آنا: نقص عضوها چطور در پزشکی قانونی بررسی میشود؟
سلطانی: این موضوع کار بسیار سختی است ولی متأسفانه روزبهروز زیادتر میشود، کتککاری مردم و بخش مربوط به معاینات مربوط به این بخش است. از بزرگ و کوچک ممکن است بهحق و ناحق، بهگاه و بیگاه باهم درگیر شوند بر سر مسائلی که واقعاً لازم است یا لازم نیست و با دستوپا و سنگ و آلت سرد و گرم و ... ممکن است به جان هم بیفتند و صدماتی به هم وارد کنند. برای تشخیص اینکه چه نوع صدمهای هست و در اثر چه وسیله و چه زمانی و چگونه انجامشده و آخر و عاقبتش چه خواهد شد و خسارتش چقدر است، نقص عضوش چقدر است و آیا خوب میشود یا نمیشود هم به پزشکی قانونی ارجاع داده میشود.
آنا: علت درگیری و اینکه آیا این درگیری درست بوده یا نبوده هم با پزشکی قانونی است؟
سلطانی: نه، پزشک قانونی نمیتواند این موضوع را تشخیص دهد. پزشکی قانونی درست است که کارهای مختلفی انجام میدهد اما در اصل یک دکتر است. یک پزشک در خصوص یک سؤال پزشکی با یک روش پزشکی میتواند جلو برود و پاسخ پزشکی بدهد. من میتوانم بگویم این آدم زخمی شده و این زخمش با یک جسم نوکتیز، برنده و سخت بوده، حدوداً چه زمانی بوده، چند ضربه خورده، عمق جراحات چقدر است، این جراحت آیا به اعضای داخلی آسیبزده یا نه، چقدر زمان خواهد برد تا خوب شود، آیا برای درمان باید دوباره به پزشک مراجعه کند یا نه؟ حالا که آمده برای معاینه مجدد، کامل خوب شده یا یک نقص برای او بر جای گذاشته؟ این نقص موقتی است یا دائمی؟ اگر دائمی است، نسبت بهکل بدنش چند درصد نقص است که نقص عضوش را مشخص کنیم؛ ولی اینکه شخصی که این آسیب را به او رسانده است، نیتش خیر بوده یا بد بوده، پزشک قانونی نمیتواند بفهمد. برای فهمیدن این موضوع راه دیگری وجود دارد، جزء تحقیقات قضایی است و با تحقیقی که قاضی از افراد میکند مشخص خواهد شد.
یکی دیگر از موارد هم البته در کشور ما بنا بهضرورت به پزشکی قانونی ارجاع میشود و در بسیاری از کشورها به پزشکی قانونی ارجاع نمیشود، شکایاتی است که ممکن است از کادر پزشکی انجام شود. این شکایت هم ممکن است توسط افراد زنده یا فوتشدگان باشد. یعنی یک فوت متعاقب اقدامات بیمارستانی باشد یا اینکه فردی به پزشکی مراجعه کرده باشد برای یک کاردرمانی، اظهار کند من صدمهای دیدهام، دندانم خرابشده بود، رفتم پرکنم، پر کرد ولی باعث شد آبسه کند زیر دندانم و کلی گرفتاری کشیدم و حتی دندانم سیاه شد و افتاد. قاعدتاً باید پر و درست میکرد پس قاعدتاً من از این خانم یا آقای دکتر دندانپزشک شکایت دارم یا رفته بودم دماغم را خوشگل کنم ولی در حال حاضر دماغم زشت شده. پسر ما رفت بیمارستان آپاندیسش را عمل کند ولی فوتشده تحویل ما شده است. شکایاتی ازایندست مطرح میشود. البته در کشور ما نظام پزشکی هم این کار را میکند منتهی در برخی موارد دادگستری ترجیح میدهد که از پزشکی قانونی نظر بخواهد. این هم یک دسته بزرگی از پروندهها را تشکیل میدهد.
آنا: با این وضعیت کاری که یک پزشک قانونی انجام میدهد و بااینهمه مراجعانی که به اینجا داریم، بالاخره یک پزشک قانونی یک انسان است، و تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار میگیرد. آیا خود این پزشکان قانونی ازلحاظ روحی روانی رصد میشوند آیا دوره خدمت پزشکان قانونی همان 30 سال است؟ آیا جزء مشاغل سخت بهحساب میآید؟
سلطانی: توجه به خصوصیتی که شغل پزشکی قانونی دارد، یا با اجساد روبرو هستند و یا با بستگان فوتشدهها که تحت شرایط روحی بدی هستند سروکار دارند بههرحال صحنه فوت ممکن است که حالت عادی نداشته و خیلی فجیع باشد، خب مسلماً این مسائل روی هر انسانی تأثیر خواهد گذاشت. اضافه بر تالار تشریح، آدمهایی که بهصورت سرپایی میآید، کسی که کتکخورده و از خانه بیرون افتاده و اصرار میکند کار من را همین امروز انجام دهید و اوراق شناسایی و پول هم همراهش نباشد، بچهای که مورد تجاوز قرارگرفته، جوان رعنا و زیبارویی که در اثر تصادف قطع نخاع شده و او را روی ویلچر آوردهاند، روی روح و روان انسان اثر میگذارد. اگر کسی بگوید اثر ندارد یا تعارف کرده یا واقعیت را کتمان کرده است. البته شغل پزشکی با توجه به اینکه در ارتباط با سلامتی و جان انسانها هست طبیعتاً نسبت به برخی از شغلهای دیگر متفاوت است. درمان کردن آدمها با تعمیر کردن دستگاهها تفاوت دارد. از سوی دیگر چون آدمها با خوشحالی سراغ پزشکی قانونی نمیروند و همهاش تألم و ناراحتی است و انسانهایی که اینجا مینشینند مرتب موضوعهای ناراحتکننده را برای من پزشک بیان میکنند، مسلماً تأثیر دارد. در روانشناسی چیزی به اسم «تأثیر متقابل» داریم، یک انسان خوشحال اگر یک ساعت با شما صحبت کند، قطعاً باعث خوشحالی و شعف در شما میشود، یک آدم ناراحت هم بههرحال غم و غصهاش به شما منتقل خواهد شد. بههرحال ما بارها این مسئله را در نوشتهها و نامههایی که برای سازمان مدیریت و امور استخدامی نوشتهایم، راجع بهسختی کار نوشتهایم منتهی خیلی موردتوجه قرار نگرفته است.
آنا: یعنی در حال حاضر شغل پزشکی قانونی جزء مشاغل سخت بهحساب نمیآید؟
سلطانی: بهصورت کلی پزشکی قانونی جزء مشاغل سخت بهحساب نمیآید مگر در بعضی از قسمتهایش. مثلاً هنوز درباره بخش آزمایشگاه برای شما صحبت نکردهام، یکسری از دوستان هستند که متخصص علوم آزمایشگاهی هستند. در نظر بگیرد احشایی که متعلق به مردهها است از درون شکم آنها خارج شود، معده و روده شخصی که ممکن است چند روز از فوت او گذشته باشد، البته یک حالت خاصی دارد و برای خیلیها دلپذیر نیست! حالا در نظر بگیرید چند روز هم از آن گذشته باشد، آن را میآورند برای شما و باید آنها را قطعهقطعه کرده، در دستگاه گذاشته و با مواد شیمایی مختلف روی آنها کارکنید و از این فرآیند بخواهید به این نتیجه برسید که چه دارو یا سمی در آنها وجود دارد. بههرحال نهتنها روی روح انسان اثر میگذارد، بلکه حتی خیلی از مواد شیمیایی که در این شغل با آنها سروکار دارید قابلیت آسیبرساندن به سلامتی انسان را دارند. اسیدها، استونها، فنوئلها، موادی که روی اینها میریزند، بههرحال بخارهای این گازهای سمی در هوای آزمایشگاه وجود دارد و بر روی سیستم تنفسی، پوست و خون انسان اثر میگذارد. یا همان موضوع دیدن هرروزه جنازهها! غیرمنطقی است اگر کسی بگوید اثر ندارد. اینها جزء سختی کار است اما در سازمان مدیریت وقتی صحبت از سختی کار میشود این شغل را در رده مشاغل سخت بهحساب نمیآورند.
آنا:چند درصد از پزشکانی که در این حوزه کار میکنند در این شغل باقی میمانند؟
سلطانی: نیروهای قدیمی تقریباً ماندهاند، غیر از آنهایی که مشیت الهی بوده که براثر بیماری یا تصادف از دنیا بروند یا یکی دونفری که موقعیت دیگری برایشان پیشآمده و جابهجاشده یا استعفا دادند، نسل ما تقریباً همهمان ماندهایم منتهی گرایش به اینکه وارد این حوزه از پزشکی شوند سالبهسال کمتر میشود. همانطور که گرایش به بعضی از کارهای دیگر کمتر میشود. نسل امروز ما به این فکر میکنند که من کاری انجام دهم که ناراحتیاش کمتر، درآمدش بیشتر و همراه با تفریح باشد! بهقول خودشان مثلاً با شغل خودشان حال کنند! بههرحال همان کسانی که دوره ما بودند ولی مهندسی میخواندند، آنها هم تقریباً تیپ ما هستند ولی ممکن است الان رشته مهندسی ساختمان با استقبال کمتری مواجه شود و اگر در انتخاب رشته بچههای فنی و مهندسی دقت کنید کمتر این رشته را انتخاب کنند یا در رشتههای علوم انسانی بروند سراغ رشتههایی که نانوآب بیشتری در آنها باشد، مثلاً بروند مدیریت بخوانند، مدیریت بازرگانی، حقوق یا رشتههایی که بهجایی برسد! رشتههای پرزحمت کمتر با استقبال مواجه میشود.
از سوی دیگر، سختی کار، درآمد پایین، زمینه کاری و تخصصی کم در بیرون، از اینسو عوامل فشار دهنده و منفی بهعنوان ضعف کار پزشکی قانونی بهحساب میآید.
آنا: پزشکان قانونی دارای یکی از حساسترین شغلها هستند چون در بدترین شرایط مجبورند قضاوتهایی را بکنند که ممکن است به نفع یا به ضرر افراد باشد، مخصوصاً در قتلها و دلیل قتلها. اینکه با جان آدمها، اینکه با تشخیص یک پزشک ممکن یک نفر بالای دار برود یا نجات پیدا کند، نشان دهنده حساسیت بالای این شغل است در کار شما چند درصد ضریب خطا وجود دارد؟
سلطانی: بسیاری از اظهار نظرها توسط شخص انجام میشود دستگاه که انجام نمیدهد، انسان این کار را انجام میدهد و بههرحال یک درصدی از خطا وجود دارد. این درصد در جاها و مراکز مختلف متفاوت است. هر چه مهارت و تجربه فرد بیشتر باشد، درصد خطا پایین خواهد آمد. هر چه امکانات جانبی نظیر امکانات آزمایشگاهی فراهمتر باشد امکان خطا هم کمتر است ولی بههرحال اشتباه ممکن توسط هر شخصی چه تازهکار و چه کهنهکار بهوجود بیاید. منتهی اینطوری که در طول سالیان خدمتم دیدهام، آن مواردی که اشتباهی بهوجود آمده است، اکثراً روی کمتجربگی یا کمی شواهد بالینی بوده است تا اینکه مثلاً بخواهد خدای نکرده عمدی در کار باشد چون بههرحال با توجه به اینکه جزء پزشکان قدیمی اینجا هستم و خیلی از پروندهها را خود به عهده داشته و در جریان پرونده همکاران دیگر هم بودهام، احتمال خطا همیشه وجود دارد، همانطور که در انگلستان یا فرانسه هم ممکن است خطا پیش بیاید. مهم این است که اگر خطایی در کار کارشناسیمان بهوجود آمد و متوجه آن خطا شدیم، در جهت اصلاح و جبران آن خطا بربیاییم. کما اینکه بوده که مثلاً علت مرگ را علت خاصی معرفی کرده و بعد از بررسی مجدد متوجه شدهام که اشتباه کرده بودیم، بنابراین جواب اصلاحی را برای قاضی فرستاده و آن جواب اصلاحی بهعنوان سند تعیینکننده در نظر گرفتهشده است.
آنا: تابهحال از پزشک قانونی هم شکایتی شده است؟
سلطانی: شکایت از پزشکی قانونی معمولاً دوباره به نزد خود ما میآید.
آنا: از خود پزشک قانونی به خود پزشک قانونی شکایت میکنند؟
سلطانی: بله. معمولاً در دادگستری هم باشد به خودمان ارجاع میشود چون شکایت از خودمان نیست، شکایت از نظریهمان است. برای بررسی مجدد نظریههای پزشکی قانونی راههایی در نظر گرفتهشده است. این موضوع هم در آیین دادرسی و هم در دستورالعمل داخلی خودمان پیشبینیشده است که مثلاً اگر به نظر آقای دکتر الف کسی اعتراض داشت، پزشکان دیگر در آن موضوع نظر میدهند.
آنا: اینطور نیست که همان پزشک الف به خاطر نظری که داده مجرم یا توبیخ شود؟ دادن نظر اشتباه در پزشکی قانونی عواقبی برای پزشک خواهد داشت؟
سلطانی: بستگی دارد که این نظر اشتباه بر چه مبنایی باشد. اگر عمد یا قصور عمده و واضحی در کار باشد که نباید آن قصور توسط آن پزشک انجام میگرفت، مثل تمامی کارکنان دولت و مثل قضات و مثل جاهای دیگر که هیئت بررسی تخلفات دارند، هیئت بررسی تخلفات داریم که مجازاتش از کم شروعشده و درنهایت به بیشترین مجازات که انفصال دائم از کلیه خدمات دولتی در تمام کشور است منتهی میشود که مجازات سنگینی است. البته اکثر اوقات به این صورت است که یک شخص نسبت به نظر پزشکی قانونی معترض است، این نظر را آن روز آن دکتر بر اساس آن مدارک پزشکی داده است ولی اگر کسان دیگری مثلاً 6 ماه بعدازآن نظر اولیه، مدارک پزشکی تکمیلی ارائه کنند، ممکن است نظری که با این مدارک تکمیلی صادر میشود با نظر اول متفاوت باشد که کارشناسی هم همینطور است.
موضوع دیگر این است که داستان تغییر نظر نهفقط در پزشکی قانونی بلکه در دادگستری هم اتفاق میافتد و نهتنها در دادگستری ایران بلکه در دادگستری همه کشورهای دیگر هم ممکن است اتفاق بیفتد. مثلاً دادگاه محلی نظری راجع به یک قتل میدهد، در دادگاه ایالتی این نظر عوض میشود، در دادگاه فدرال نظر سومی صادرشده و وقتی به دادگاه عالی میرسد، به یک نظر دیگر میرسند! چرا؟ به دلیل اینکه انسانها دارند راجع به یک موضوع مشخصی نظر میدهند. فرق دارد که موضوع مشخص را خودت دیده باشی یا اینکه چند سال از آن گذشته باشد. این قضیه هم نهتنها راجع به دادرسها و قضات هست بلکه راجع به کارشناسان هم هست و یک دسته از این کارشناسان هم کارشناسان پزشکی قانونی هستند. نگرش خود افراد نسبت به وقایع اطرافشان خواهینخواهی روی نظر دادنشان مؤثر است. منتهی در پزشکی قانونی سعی ما بر این است که آن چیزی که برداشت جامع است را عنوان کنیم که شاید به این صورت تعبیر شود که این پزشکان عواطف آنچنانی ندارند. اتفاقاً باید موقع کارشناسی عواطف را کنار گذاشت پزشک قانونی باید کاملاً بدون احساس بر روی پروندهها کار کند و بر روی تشریح جسد زخمی که روی سرش متوفی است را بررسی کند؟ ببیند داخل جمجمه چطوری است؟ این خونریزی که در مغز وجود دارد، خونریزی به علت سکته است یا به علت ضربه؟
پایان قسمت اول
انتهای پیام/4087/
انتهای پیام/