دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رحیم ناظریان

3 هزار بمب و زندگی ادامه دارد.../ نگاهی به مستند «الف دزفول»

مستند «الف دزفول»که اخیراً در جشنواره مستند سیما به نمایش درآمد، داستان مقاومت مردم دزفول در برابر بمباران دشمن بعثی است.
کد خبر : 404808
2006.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، کالبدشکافی گذشته، استفاده از آرشیو عکس و فیلم، مصاحبه میدانی و استودیویی با افرادِ مرتبط با سوژه و خاطره‌گویی آن‌ها، رجوع به محل حادثه پیشین پس از سال‌ها و ... همه این‌ها عناصری است که محتوای مستند «الف دزفول» را می‌سازد. مستند «الف دزفول» به کارگردانی علی شهابی با یک سؤال آغاز می‌شود و کلیت اثر نیز بر مبنای پاسخ به همین سؤال است.


سؤال مستند: چرا دزفول همیشه یکی از اهداف حملات هوایی و موشکی عراق در جنگ هشت‌ساله بود؟


بنابراین ورودی مستند «الف دزفول» به‌روشنی فرمت پژوهشی، آرشیوی و مقاله‌محور آن را عیان می‌کند. مستندی که دوربین در آن جز ثبت مکانیکی تصویر، کارکردی دیگر نخواهد داشت. قاب‌هایی آنکادر از یک نویسنده و پژوهشگر جنگ 8 ساله... یکی دو نفر از خلبانان جنگ 8 ساله، فرمانده وقت سپاه پاسداران، رزمنده‌های جنگ در دزفول و عده‌ای دیگر که همگی برای پاسخ همان سؤال اولیه از طریق مصاحبه، روبروی عوامل تولید می‌نشینند و حرف می‌زنند.


مقدمه مستند «الف دزفول» نیز بدیهی است، بعد از طرح سؤال باید منتظر شرح موقعیت جغرافیایی منطقه باشیم و در ادامه همچون یک مقاله فرضیه‌های تحقیق را بشنویم. «با شروع جنگ هدف عراق مشخص می‌شود، شمال و جنوب خوزستان یکی از آن اهدافی است که توسط عراق مشخص‌شده و تصرف آن احتمالاً منجر به سقوط استانی استراتژیک و نهایتاً بخش‌هایی دیگر از کشور خواهد شد» بنابراین مستند «الف دزفول» از نظر فرم روایی همان چیزی است که هزاران بار در مستندهایی این‌چنین دیده‌ایم و بدعتی در فرم در قبال موضوع در اثر دیده نمی‌شود.


بااین‌حال مستند «الف دزفول» اثری است که برای شرح و بسط روایتش کمتر به بیراهه می‌رود. یک پرتره از شهری است که در طول جنگ چه در ایران و چه در عراق به‌عنوان سمبل مقاومت شناخته شد. به همین دلیل مستندساز نیز در محور موضوع اصلی‌اش باقی می‌ماند و جز چند مورد معدود، کمتر به حاشیه می‌رود. مستندی که نزدیک به یک ساعت می‌تواند به دلیل همین ثبات در شرح موضوعش مخاطب را حفظ کند. مستند «الف دزفول» مستندی تلویزیونی است که سنت آرشیو و مصاحبه میدانی را حفظ کرده است و با همین شیوه، مقاله‌ای تصویری را عرضه می‌کند. در این میان مستندساز برای رنگ‌آمیزی فضا از همه ابزار دم دست بهره می‌برد و فقط به آرشیوهای تصویری رجوع نمی‌کند. مرور تیترهای روزنامه‌های وقت، پویانمایی و رسم نمودارهای کامپیوتری برای شرح نقشه جنگ نظامی‌های عراقی، فایل صوتی پیام‌های رادیویی آن زمان و...


آنچه در مستند «الف دزفول» بیش‌ازاندازه موردتوجه قرار می‌گیرد، پرداختن بر برخی سکانس‌هایی است که فقط کارکردی نوستالژیک دارند. شروع به کار رادیو دزفول و گفتگو با گوینده، تهیه‌کننده و گزارشگر رادیویی آن زمان در شهر دزفول، بخشی است که در آن مستندساز به‌جای پرداختن به موضوع اصلی، بیشتر بر نقل خاطرات همکاران سابق رادیو تأکید دارد که نه‌تنها این امر را بهانه‌ای برای فضاسازی نمی‌توان قلمداد کرد، بلکه این ایراد را نیز می‌توان گرفت که مستند ناگاه به یک نوستالژی برای همکاران در رادیوی وقت دزفول در دوران جنگ بدل می‌شود. همکاران سابق در مورد گوینده‌ای که به‌طور مثال اعلام حمله هوایی را بر عهده داشت می‌گویند و یا تهیه‌کننده وقت از سختی کار در آن روزگار در میان بمب و آتش می‌گوید. همه این اطلاعات تنها می‌توانست به نقش رادیو در حفظ و پایداری مردم در شهر اشاره داشته باشد که این خود موضوع اصلی مستند نیز هست.


در بخشی دیگر، مستندساز برای القای شرایط سخت آن زمان، ماجرای شهدای نوجوان یک مسجد را با مصاحبه از شاهدان عینی پیش می‌برد و موضوع انفجار 750 سیلندر گاز مایع را روایت می‌کند که تا با نقل این رویداد همچنان بر این ایده استوار باشد که مردم دزفول مشقت‌هایی این‌چنینی را نیز تجربه کردند؛ اما شهر را از سکنه خالی نکردند. چنین پرداخت‌هایی در روایت کلی مستند از یک سو تأکید بر موضوع اصلی مستند است و از سوی دیگر روایاتی فرعی‌اند که بیش‌ازاندازه بر آن‌ها توجه شده است.


مستندساز با شرح و دستمایه قرار دادن اطلاعات ساختاری موشک‌هایی که در جنگ هشت‌ساله بر سر غیرنظامی‌های دزفول و خانه‌ها فروریخت، روایتی تأثیرگذار می‌سازد. در طول مستند موشک‌هایی که در 15 روز ابتدایی جنگ توسط عراق علیه غیرنظامیان دزفولی استفاده شد، با موشک‌هایی که در پایان جنگ به کار رفت تفاوت چشمگیری دارد. همین اشاره‌های کوتاه به اطلاعات ساختاری موشک‌ها، بدون اتلاف زمان مستند، ما را با مکانیسم جنگ و شرایط آن آشنا می‌کند. مستندساز به شکلی غیرمستقیم درباره عقب‌نشینی عراق و عدم کاربرد موشک‌هایی با برد کم به ما اطلاعاتی می‌دهد و در نهایت شاهد این هستیم که همه این اطلاعات در راستای همان موضوع اصلی مستند است، یعنی مقاومت مردم دزفول در طول هشت سال جنگ، درحالی‌که در طول این هشت سال، آوار 3000 بمب با شکل‌های مختلف بر روی خانه‌هایشان را تاب آوردند.


اما یکی از نکاتی که کمتر در مستند «الف دزفول» بدان توجه شد، زیرزمین‌ها و سرداب‌های زیرزمینی این شهر است که کارکردی چندمنظوره داشتند. یکی فرار از گرما و دیگری تبدیل‌شدن به پناهگاهی در طول جنگ. مستندساز از کنار زیبایی‌شناسی این سوژه به‌سادگی عبور کرده است. به نظر آن چیزی که می‌توانست یک مستند مقاله‌محور را از مستندی با فرمت تصویری و سینمایی متمایز کند، همین توجه به کارکرد زیرزمین‌ها در شهر دزفول است. در حالت کنونی، مستندساز فقط با مصاحبه و رجوع به یکی از این سرداب‌ها، همچنان به‌مرور خاطرات شفاهی و کسالت‌بار افراد اکتفا می‌کند. درحالی‌که با تدوینی هوشمندانه می‌توانست فضای نمور و تاریک این مکان را به آشوب جنگ و جان‌پناه آن زمان بدل نماید.


پایان‌بندی مستند «الف دزفول» نیز کلیشه‌ای است. مستندساز با بهره بردن مجدد از گویندگان رادیو و استفاده از جریان کنونی زندگی در سطح شهر، تلاش می‌کند تا بگوید جنگ به پایان رسیده اما همچنان زندگی در دزفول ادامه دارد. این صدای فیک رادیو را، روی تصاویری از کار و تلاش کسبه در محیط کاری‌شان می‌بینیم. چنان پایان‌بندی‌ای که با روشی نخ‌نما به حیات ابدی دزفول اشاره دارد.


انتهای پیام/4104/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب