دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
16 ارديبهشت 1398 - 00:58
بدیع در گفتگو با آنا:

«منزوی» جایگاه واقعی زن در شعر را نشان داد

شاعر و ترانه‌سرای فارسی گفت: حسین منزوی، حجاب را از چهره زن ایرانی برمی‌دارد و سعی می‌کند حق مطلب را راجع به او ادا کند و جایگاه واقعی او را نشان دهد.
کد خبر : 378977
علیرضا-بدیع.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، 16 اردیبهشت سالروز درگذشت حسین منزوی شاعر خوش‌ذوق و کم‌نظیر معاصر است. اهل فن نوآوری‌ها و خلاقیت‌های منزوی در سرودن غزل را کم‌نظیر می‌دانند، به نحوی که هر آنکس از شاعران که غزل منزوی به گوشش رسیده از او تأثیر گرفته است. وجود و زیست منزوی در بررسی قالب غزل در تاریخ ادبیات فارسی نقطه‌ای است که باید بیشتر مورد ارزیابی، تحقیق و پژوهش قرار گیرد تا این استاد کم‌نظیر غزل معاصر بیش از پیش به مردم و دوستداران شعر و ادب معرفی شود.


علیرضا بدیع شاعر و ترانه‌سرای جوان کشور از علاقمندان به شعر و شخصیت منزوی در مجالی اندک در گفتگویی با خبرگزاری آنا از منزوی و برخی از ویژگی‌های شعری او گفته است که در ادامه می‌خوانید:


آنا: از آنجا که به حسین منزوی علاقه دارید ایشان و کارهای‌شان را بیشتر و دقیق‌تر دنبال می‌کنید، در مورد تأثیرشان در غزل با توجه به اینکه گفته می‌شود در مسیر غزل در شعر معاصر خیلی تأثیرگذار بوده‌اند، توضیحاتی بفرمایید.


بدیع: سؤال بیش از حد کلی است و راجع به چیزهای خیلی جزء در غزل هم می‌شود راجع به منزوی صحبت کرد. مثلاً تأثیرش راجع به کمتر شدن ردیف در غزل یا حضور زن در غزل. اگر راجع به کلیت تأثیر منزوی بخواهیم صحبت کنیم، بعد از سده یازدهم و روزگار سپری شدن سبک هندی با نماینده‌های تمام‌عیاری مثل صائب تبریزی و طالب آملی و بیدل دهلوی و حزین لاهیجی و شاعرانی از این دست، شاعری به بلندپایگی منزوی در غزل سبک هندی نداشتیم. ممکن است عده‌ای نام برخی از معاصران مثل ابتهاج یا مثلاٌ شهریار یا سیمین بهبهانی را مطرح کنند منتهی هر یک از این کسانی که من نام بردم در یک جنبه و یک زاویه‌ای سرآمد هستند. طبیعتاً سوز و گداز شعر شهریار در تاریخ ادبیات ما بسیار نادر است و شاید دو سه کس به پای او برسند یا استحکام زبانی و شباهت بیانی ابتهاج به حافظ را کمتر کسی داشته باشد یا مثلاً خانم بهبهانی نوآوری‌هایی که در فرم، وزن و در زبان انجام داده را طبیعتاً تا این حد در شعر منزوی نمی‌بینیم ولی در شعر با تمام اینها سروکار داریم و نه با یک کدام از این عناصر، اگر معدل و میانگینی بگیریم از همه مؤلفه‌هایی که برای یک متن و یک شعر موفق لازم داریم، منزوی یک پله بالاتر از سایران می‌ایستد.


آنا: در غزل شاعران بسیار خوب دیگری هم داریم که تأثیر زیادی در میان هم‌دوره‌ای‌های خود داشته‌اند. جایگاه منزوی در بین آن‌ها چگونه است؟


بدیع: ممکن است که شما به فراخور اقتضائات روحی خودتان شعر شهریار را ارجح بدانید، آن‌هم به این خاطر است که مثلاً در شعر احساس را کافی می‌دانید درصورتی‌که من به‌عنوان کسی که تحصیلکرده زبان و ادبیات فارسی هستم و خودم هم دستی بر آتش نوشتن دارم، می‌دانم که همه چیز احساس نیست، همه چیز سوز و گداز نیست، همه چیز هم شباهت و گرته‌برداری از حافظ و استحکام زبان نیست. شعر تمام اینهاست و من همه این جنبه‌ها را در شعر منزوی می‌بینم. این هم به این معنا نیست که سایران و هم‌دوره‌هایش را بخواهم تحقیر کنم. آنها در اوج هستند ولی به هر تقدیر منزوی برای من یک‌دانه است و دردانه غزل معاصر است به هر ترتیب.


آنا: فکر می‌کنید ریشه این ذوق منزوی از کجاست، و بیشتر تحت تأثیر چه کسانی بوده است؟


بدیع: منزوی اهل زنجان و همشهری سهروردی است. در یک خانواده مذهبی متولد و بزرگ شده و پدرش جزء شاعران مذهبی محافل زنجان بوده است. برادرش بهروز منزوی هم همین‌طور شعر می‌نوشته و در واقع یک محیط فرهنگی فراهم بوده که منزوی بتواند رشد کند. از کودکی خودش با فلسفه و شعر و ادبیات انس و الفت داشته و در واقع از کتب پدرش از کودکی بهره می‌برده است. چیزهایی که می‌نگاشته در همان محفل خانوادگی مورد نقد و بررسی قرار می‌گرفته است. همه اینها به‌هرحال بستر را در کودکی فراهم کرده که منزوی بتواند ببالد.


بعدها که به تهران می‌آید و به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران می‌رود، اما آن شور و هیجانات و خلجانات روحی‌اش مانع از این می‌شود که بتواند تحصیلش را در این رشته ادامه بدهد و به هر حال هر دو بار چه زمانی که جامعه‌شناسی می‌خوانده و چه زمانی که ادبیات می‌خوانده، درس را رها می‌کند و در پی شعر ادامه مسیر می‌دهد.


آنا: به نظر شما زندگی پر فراز و نشیبش چه میزان در شعر ایشان تأثیر داشته است؟


بدیع: آن رنج‌هایی که در روزگار جوانی و میانسالی می‌برد خودش مزید بر علت است. شاعری که زخم و درد و اندوه را حس نکند و نکشد یک شاعر میان‌مایه خواهد شد. هر شاعری که رشد کرده و بالیده، زخم‌های بزرگی را هم تجربه کرده و البته منزوی در این میان زخم‌هایی بزرگ‌تر از هم‌روزگاران خودش مثل همه این کسانی که نام بردیم و یا به ذهن می‌رسد تحمل کرده است. چه فراز و نشیب‌های عاطفی و عاشقانه‌ای که بر او گذشته، چه دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی که داشته که در هیچ روزگاری نمی‌توانسته خودش را وفق دهد از نظر اجتماعی و به‌هرحال نارفاقتی‌ها و ناملایماتی که اطرافیانش بر او روا می‌داشتند، همه و همه باعث شده این درواقع گره‌ها و بغض‌های فروخورده به شکل غزل در کار او نمود پیدا کند و به اضافه همه اینها یک ژنتیک و یک موهبت الهی را هم باید اضافه کنیم که باز در شعر او  بی‌همتاست.


آنا: نکته دیگر زن در غزل منزوی است، به نظر می‌رسد زن در شعرهای ایشان جلوه خاص و بدیعی دارد، اشاره‌های عاشقانه‌ای که در برخی از غزل‌هایش دارد مخاطب فکر می‌کند که این شاعر مثلاً زندگی شخصی موفقی داشته است.


بدیع: در شعر حسین منزوی تقریباً جزء نوادر شعرایی است که مستقیم به این مبحث زن اشاره می‌کند و سعی می‌کند زن شرقی و زن ایرانی را بازتعریف کند. یکی از موتیف‌هایی که در شعر او بازتعریف شده و در طول تاریخ ادبیات شاعران از کنارش بی‌توجه گذشتند، حتی شاعران بزرگ و موفق ما، همین کلمه «زن» است. همواره زن در طول تاریخ ادبیات ما در هاله‌ای از ابهام و ابر پوشیده شده بود. به همین خاطر است که حاضرند شاعران‌مان در طول تاریخ ادبیات، شاهد خوب‌روی و پسربچه‌های سیزده ـ چهارده ساله را توصیف کنند، اما مستقیم به توصیف و تمجید زن ایرانی نپردازند. این یک بحث دراز دامن اجتماعی سیاسی که ارجاع می‌دهم به کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی»‌، منتهی حسین منزوی جزء کسانی است که این برقع و این حجاب را از چهره زن ایرانی برمی‌دارد و سعی می‌کند حق مطلب را راجع به او ادا بکند و جایگاه واقعی او را نشان بدهد.


یک همچین وضعیتی را در ادبیات عرب معاصر، راجع به نزار قبانی داریم. او و حسین منزوی در عرب و عجم نخستین کسانی هستند که چهره آسمانی زن را به درستی به او نشان می‌دهند و سعی می‌کنند راحع به او احقاق حق بکنند. به‌هرحال این هم که حالا می‌فرمایید انگار زندگی موفق و عاشقانه‌ای داشته باید بدانید که حسین منزوی یک بار جدا می‌شود و با همسرش متارکه می‌کند که حاصل آن دختری است به نام «غزل». ولی پس از آن هم یکی دوتا تجربه باز هم تلخ داشته است.


آنا: نکته مهم و عجیب دقیقاٌ همین‌جاست که مجموع این زخم‌ها و تجربیات تلخ نگاهش را به زن خراب نکرده است.


بدیع: همین را می‌خواهم عرض کنم دقیقاً. به‌رغم اینکه اینها به تلخی انجامیده اما نگاه او را دستخوش تغییر نکرده و هیچ‌وقت با تحقیر و به سراغ معشوق خودش نرفته است.


آنا: به عنوان مطلب آخر اگر مسئله‌ای و نکته‌ای وجود دارد بفرمایید.


بدیع: ممنونم که این فرصت را می‌گذارید راجع به یکی از شاعرانی که طی این سال‌ها مهجور بوده چه در زمان حیاتش و چه پس از مرگش، کار می‌کنید باید قدردانی کنم. همین تقریباً 10 روز پیش در مزار او جمع شدیم با یکی دو تا از دوستان و به‌هرحال همواره و همیشه یادش هستیم. خوب است که حاصل این پرده‌های فراموشی که گهگاه دانسته و آگاهانه رسانه‌های ما می‌کشند روی شاعران مستقلی مثل حسین منزوی برداشته و کم‌رنگ شود. همیشه همه قرار نیست که وصل باشند به قدرت و حکومت و این‌طور چیزها. کسی مثل حسین منزوی هم می‌تواند مستقل کار کند و عزیز مردم شود.


انتهای پیام/4122/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۰ نظر
طلبه
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۰
۰
بسیار عالی! زنده یاد منزوی شاعری بزرگ بود که قدر ندید و بیشتر پس از کوچ غریبانه‌اش شناخته شد.با آن بیت معروف: خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود/ و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود...... یادش همیشه گرامی و ماندگار باد
قالیشویی ادیب