دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
پژمان کریمی*

درباره یک خبر

چند روزی است ممنوع‌الفعالیت شدن یک خواننده، تبدیل به موضوعی جذاب برای شبکه‌های معاند نسبت به جمهوری اسلامی ایران شده است.
کد خبر : 377471
خوانندگی.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ــ چند روزی است ممنوع‌الفعالیت شدن یک خواننده، تبدیل به موضوعی جذاب برای شبکه‌های معاند نسبت به جمهوری اسلامی ایران شده است. این شبکه‌ها تلاش می‌کنند با پیش کشیدن ممنوع‌الفعالیت شدن وی، فضای حاکم بر فضای هنری و سیاسی ایران را بسته و مشمئزکننده توصیف کنند.


اما موضوع چیست؟


یک خواننده جوان، به آمریکا می‌رود، به محل مزار یک خواننده طاغوتی پا می‌گذارد و با یک بازیگر طاغوتی عکس یادگاری می‌گیرد و سپس پخش آثارش از صدا و سیما ممنوع می‌شود! این خواننده نیز به خبر ممنوع‌الفعالیت شدن خود اعتراض می‌کند و ضد انقلابیون در رسانه‌های خود به حمایت از وی می‌خیزند!


باید گفت: هر فردی باید تابع قوانین کشور خود باشد. تابع قانون و قوانین بودن، یعنی اینکه رفتاری مغایر با ارزش‌های دینی و عرفی ندهد.


خواننده هدف نظر، به آمریکا سفر می‌کند و فیلمی از محل مزار خواننده‌ای ضبط می‌کند. در این فیلم به این خواننده ادای احترام می‌نماید. این خواننده زن کیست؟


این فرد، پس از انقلاب اسلامی به آمریکا می‌رود. همچنان در نقش مروج موسیقی مبتذل از حیث ساختار و محتوا فعالیت می‌نماید. همین خواننده از زمین‌خواران بزرگ دوران ستم‌شاهی بوده است. ادای احترام به چنین فردی و به اصطلاح هنر این فرد، به چه معناست؟ آیا معنایی جز هم‌داستانی فکری و تأیید عملکرد ضد دینی و ضد ایرانی و غیر هنری وی دارد؟


آیا سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی، ترویج نام‌ها و شخصیت‌هایی است که با مردم بی‌نسبت بودند و با کارگزاران نظام سیاسی پهلوی هم‌داستانی می‌نمودند و موسیقی مبتذل را گسترش می‌دادند؟


آیا سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی، تقدیر و تکریم بازیگری است که معشوق اشرف پهلوی بود و فهرست فیلم‌هایش را آثاری تشکیل می‌دهد که ذهن مخاطب را به نفسانیت و بی‌بند و باری و اباحه‌گری سوق می‌دهد؟


هنرمندی که نام‌های ضدارزشی را به عنوان بهترین و والاترین‌ها معرفی می‌کند، اقدامی سیاسی و غیرقانونی مرتکب شده است. وی دقیقاً به ارزش‌های جامعه خود بی‌احترامی کرده است. پس چرا فکر می‌کنیم در حق وی جفا شده است؟


این خواننده در فضای جمهوری اسلامی خود را به عنوان یک خواننده معرفی کرده است. از حوزه‌ای متعلق به نظام، مجوز فعالیت به دست آورده است. در سایه همین نظام نامی یافته است. این جوان، خواه ناخواه باید قدردان نظام خود باشد. اگر این نظام نبود، همین افراد باید در کاباره‌ها و در پیش چشم تماشاگران مست و هتاک، کار می‌کردند! ارزش وجودیشان نه به کار خلاقانه و قابل احترام که به ترانه‌هایی وابسته می‌گردید که نفسانیت مخاطب را تحریک کند و نه اندیشه و تعلقات معنوی را!


عکس گرفتن با بازیگر طاغوتی و تعریف و تمجید و مدح خواننده‌ای که در سخت‌ترین شرایط، در کنار مردمش نبود و در خارجه، به عیش و نوش مشغول بود و کینه‌اش از نظام دینی، به دلیل پس گرفتن املاک نامشروع بوده است، با هیچ استدلال اخلاقی توجیه و توصیف نمی‌شود.


وقتی مثلاً، مدیر تلویزیون کاباره‌ای «ح.ش» این خواننده جوان را به عنوان یک «قهرمان» معرفی می‌کند باید خوب فهمید که خواننده جوان دقیقاً در زمین بدخواهان مردم ایران بازی کرده است.


این خواننده و دیگرانی چون او باید بدانند؛ مشهور شدن ساده است، اما مهم این است که انسان چگونه مشهور شود.


آویزان نام این و آن شدن و پز روشنفکری گرفتن نسبت به واقعیات نه‌تنها ارزش افزوده نیست که سبب کسر شأن و شکست حصار اعتماد می‌شود.


* روزنامه‌نگار فرهنگی


انتهای پیام/4072/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب