داستان فرار ناخدا یونس از دست دزدان دریایی سومالی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه اعتماد با این مقدمه نوشت: بعد از شش ماه اسارت در دست دزدان دریایی سومالی ناخدا یونس و ١٥ ملوانش، نقشه فرار خود را اجرا کردند و توانستند با خلع سلاح دزدان دریایی خود را نجات دهند و به ایران برسند البته بدون اینکه به هیچ یک از خدمه کشتی آسیبی برسد. اسفند ماه ٩٣ دولنج با حدود ٣٨ ملوان از آبهای کنارک برای ماهیگیری راهی آبهای آزاد به عمان شد. نزدیکان ناخدا میگویند آنها در آبهای بینالمللی و در مسیری که برای صید ماهی مناسبتر است در حرکت بودند. در فروردین ماه سال ٩٤ قایق دزدان دریایی سومالی با آرپیجی و تفنگ لنجهای ملوانان ایرانی را محاصره میکنند و آنها را به سمت روستایی در ساحل سومالی میبرند. خواسته دزدان دریایی یک میلیون دلار پول است. آنها در تماسهای متعدد از اربابان (مالکان) لنجها یک میلیون دلار پول طلب میکنند؛ مبلغی که صاحبان لنجها و خانوادههای ملوانان توانایی پرداخت آن را ندارند.
تلاشها برای صحبت کردن با ناخدا یا یکی از ملوانان آزادشده بینتیجه ماند، نزدیکان ناخدا و خانواده ملوانان میگویند آنها تا تکمیل شدن تحقیقات اجازه مصاحبه با رسانهها را ندارند و خودشان داستانی را که از زبان ناخدای کشتی شنیدهاند، روایت میکنند.
پیر بخش پدرزن و عموی ناخدا یونس است. علاوه بر داماد دو پسر او نیز از ملوانان لنجی بودند که به اسارت دزدان دریایی سومالی درآمده بود. عموزادهها، پسردایی و اقوام دیگر پیربخش نیز ملوان همین لنج هستند. در مدتی که مردان خانواده پیربخش در اسارت بودند خودش پیگیر وضعیت آنان بود. او که شغلش صیادی است سعی میکرد در تامین هزینههای خانوادههای اقوام گرفتارش کمک کند و به گفته خودش از هر دری وارد میشد تا بتواند کاری برای رهایی خانوادهاش انجام دهد. از مکاتبه با نمایندگان مجلس چابهار و کنارک تا مراجعه به صاحبان لنج و درخواست کمک از آنها. پیر بخش میگوید که در این مدت صاحبان لنج هیچ کمکی به خانواده ملوانان دربند نکردهاند و حتی جویای احوال آنها هم نشدند. «از آنها چند بار درخواست کمک کردم و گفتم این خانوادهها مشکل دارند، عزیزانشان در بند هستند. آنها گفتند تنها میتوانند مبلغی بین ٢٠ تا ٣٠ هزار دلار به دزدان دریایی بپردازند و خودشان توانایی مالی بیشتری ندارند.»او ادامه میدهد: «از نماینده چابهار هم تقاضا کردیم نامهای بدهد تا به سومالی ببرم و آنجا از سفیر ایران درخواست کمک کنم، اما گفتند این موضوع از عهده سفیر هم خارج است.»او از بیم و امیدهای خانوادهها در این چند ماه میگوید و شنیدن خبر رهایی ملوانان را به نجات از کابوس تعبیر میکند. درباره تماس ملوانان با خانوادهها در مدت اسارت میگوید: «هر ماه یکی، دوبار تماس میگرفتند و گروگانگیرها از آنها میخواستند درخواست پول کنند. چند باری یونس را شکنجه میکردند و در حین شکنجه به ما زنگ میزدند تا صدای نالهها و فریادهایش را بشنویم. خدا میداند چه بر من و خانودهام گذشت.»«ناخدا یونس یک پسر هفت ساله و یک دختر چهار ساله دارد که در این مدت خیلی بی تابی میکردند و دخترکش بارها به خاطر دوری پدر بیمار شده است.» در این بین دزدان دریایی کوتاه نمیآمدند و با هر تماس درخواست یک میلیون دلاری خود را مطرح میکردند.
روایتهای خانواده ناخدا یونس از دوران اسارت
نزدیکان ناخدا که داستان را از زبان او شنیدهاند، میگویند، که ملوانان لنجهای ایرانی در حالی که در آبهای آزاد در حال جمعآوری تورهای ماهیگیری خود بودند، در نیمههای روز با قایق دزدان مسلح سومالیایی روبهرو میشوند. به سمت آنها تیر اندازی میشود و راهی جز تسلیم ندارند. دزدان با تصرف دو لنج ایرانی راهی سومالی میشوند و در ساحل روستایی لنگر میاندازند. ساکنان اسیر در دو لنج از حال یکدیگر خبر نداشتند و در انبارهای لنج زندانی بودند و تنها برای استحمام و دستشویی میتوانستند در زمانهای مشخص و یکی یکی به عرشه بیایند. یکی از آشنایان ناخدا توضیح میدهد: «هر کدام از لنجها چهار، پنج نگهبان داشته است. روز اول ناخدا را از ملوانان جدا میکنند و به روستا میبرند. از او پذیرایی کرده و زیرانداز و رختخواب در اختیارش قرار میدهند که این موضوع هم باعث تعجب و هم ترس ناخدا یونس میشود، ناخدا از خوردن غذا امتناع میکند و درخواست میکند آنها را آزاد کنند. دزدان دریایی وقتی با صاحبان لنج تماس میگیرند و در برابر درخواست یک میلیون دلاری پاسخ منفی میشنوند، عصبانی میشوند و ناخدا را به جنگل میبرند. ناخدا سه ماه در جنگلی با شرایط سخت و طاقت فرسا، بدون داشتن سرپناه و غذای کافی نگه داشته میشود. او از زبان ناخدا میگوید در آن جنگل بارها شکنجه و تهدید به مرگ شده است. اما بعد از سه ماه دزدان ناخدا را به لنج باز میگردانند. جایی که شرایط زندگی دست کمی از سختیهای جنگل نداشت. غذای آنها فقط نان خشک بوده و گاهی دزدان به آنها آرد میدادند تا هم برای خودشان و هم آنها نان درست کنند. آردی که پولش از فروش تورهای ماهیگیری و ابزار موجود در لنج صیادان تامین میشد. گاهی هم اجازه پیدا میکردند تا از دریا ماهی صید کنند و با آب دریا بجوشانند و بخورند.
نقشه فرار
پیربخش، پدرزن ناخدا یونس و پدر یکی از ملوانان اسیر شده میگوید: «از وقتی ناخدا به لنج باز میگردد بارها برای فرار نقشه میکشد و اما هر بار به دلیلی نمیتوانند آن را عملی کنند. ناخدا از پسر من میخواهد به دزدان نزدیک شود و سعی کند با آنها رابطه دوستی برقرار کند.»این طور که نزدیکان روایت میکنند، آنها طوری رفتار میکنند تا بتوانند اعتماد سومالیاییها را اندکی به خود جلب کنند. دزدان وقتی مطمئن میشوند ملوانان کار با اسلحه را بلد نیستند، سختگیریها را کمتر میکنند. ملوانانی که دیگر تحمل اسارت را نداشتند، تصمیم میگیرند نقشه خود را برای فرار امتحان کنند. پیربخش میگوید ملوانان در انبار را باز کرده بیرون میآیند و دو نگهبانی که در وسط لنج ایستاده بودند را غافلگیر کرده و خلع سلاح میکنند. «خلع سلاح دو نفر دیگر که در کابین، نگهبانی میدادند کمی سخت بوده و با اندکی زد وخورد و زخمی کردن دزدانی که در کابین بودند همراه میشود، بعد آنها موفق میشوند اسلحهها را بگیرند و دست و پای دزدان را ببندند، لنج را روشن کرده و فرار کنند.»البته در این بین دزدان دریایی با لنج دیگر به تعقیب آنها میآیند؛ پیربخش میگوید: «البته چون میدانستند ملوانان مسلح هستند سعی میکردند با فاصله آنها را تعقیب کنند. بعد از مدتی لنجی که آنها راتعقیب میکرده خراب میشود و از حرکت باز میایستد.» لنجی که حدود ٢٠ ملوان ایرانی دیگر هنوز در آن اسیر هستند. کاپیتان و تعدادی از ملوانان بعد از فرار موفق میشوند با خانوادههایشان و دولت ایران تماس بگیرند و خبر رهایی خود را بدهند.
روایتهای متفاوت از دزدانی که به دام افتادند
در دومین روز بازگشت ملوانان به ایران برخی رسانهها نوشتند که در راه بازگشت به ایران ناوی متعلق به کشور ایتالیا با زور و تهدید به انفجار، لنج دزدان دریایی را از ملوانان ایرانی گرفتهاند. اما یکی از مسوولان شهری کنارک در گفتوگو با «اعتماد» این خبر را رد کرده و میگوید: « دزدان دریایی به دام افتاده به ایران رسیدهاند و در دست دولت هستند.» یکی از نزدیکان ناخدا توضیح میدهد: «ناوی از کشور اسپانیا در راه بازگشت به ایران به کاپیتان یونس و ملوانان فرار کرده کمک کرده است و نیروی دریایی کشورمان زمانی که وارد آبهای ایران شدهاند به استقبال لنج رفته است.»تقریبا تمام نزدیکان ناخدا به این بخش از ماجرا که میرسند، ترجیح میدهند جزییات بیشتری را بیان نکنند. پیربخش میگوید: «دزدان دریایی بعد از فرار ملوانان چندین بار تماس گرفتهاند و تهدید کردهاند، در صورت تحویل دزدان دریایی اسیر شده به دولت ایران جان ٢٠ ملوان ایرانی به خطر خواهد افتاد. ما نگران عزیزانمان هستیم.»کاپیتان یونس و ملوانان بعد از پنج، شش روز حرکت روی دریا به ساحل امن میرسند و مورد استقبال مردم قرار میگیرند.
خانواده آن ٢٠ ملوانی که هنوز در اسارت دزدان دریایی هستند نیز به استقبال میروند. پیربخش میگوید: «آنها حال روحی مناسبی ندارند. ناخدا یونس خیلی دلداریشان داد و به آنها اطمینان داد حال عزیزانشان خوب است و انشاءالله آزاد میشوند. مردم کنارک از دولت انتظار دارند که به داد این ٢٠ ملوان برسند. خانوادههایشان شرایط خوبی ندارند و از نظر مالی در مضیقه هستند.»گلشنی، مدیر کل شیلات استان سیستان وبلوچستان در مورد چگونگی رسیدن ملوانان به ایران اطلاعات زیادی نمیدهد و جزییات را به اتمام مراحل تحقیقات موکول میکند. او میگوید: «در طول مدت اسارت از طریق وزارت خارجه اقدامات لازم را انجام دادیم و برای آزادی ٢٠ ملوان درگیر ایرانی نیز تلاش خواهیم کرد.»شاید روزی که ناخدا یونس و ملوانانش بتوانند جزییات زندگی شش ماهشان با دزدان دریایی، بیمها و امیدها و نقشه فرارشان را بگویند، فیلمنامهای از روی این ماجرا نوشته شود. فیلمی که آزادی ٢٠ ملوان لنج ایرانی بهترین پایان آن خواهد بود.
انتهای پیام/