اولویتهای اقتصادی برای رونق تولید
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، رویکرد کلان کشور در عرصههای مختلف که هرساله از سوی رهبر حکیم انقلاب تحت عنوان «شعار سال» ارائه میشود، مدتهاست که از صبغه اقتصادی برخوردار است، چراکه بیتوجهی مسئولین به مقاومسازی اقتصاد پس از پایان جنگ تحمیلی، موجب شد تا اولویتهای کشور، در بزنگاه تحویل سال جدید تکرار شده و جهت حرکت کشور را معین کنند. اکنونکه سیل ویرانگر اخیر به وقوع پیوسته و چندین استان حاصلخیز را به زیر آب برده و از سوی دیگر، شاهد اوج تحریمهای وحشیانه و بیسابقه آمریکا هستیم، ممکن است این سؤال به ذهن متبادر شود که پس تکلیف شعار «رونق تولید» چه میشود و آیا اساساً در بحبوحه تحریمها و سیل میتوان به سمت این هدف حرکت کرد؟
در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که طرح مسائل انحرافی ازجمله موانع و چالشهای اقتصادی ازجمله تحریم، رکود، بیکاری، گرانی مسکن و ارزاق عمومی و نظایر آن به نیمه مرداد 97 و تحریمهای سال گذشته آمریکا بازنمیگردد و توصیه برخی از مسئولین برای لعن و نفرین ترامپ بهمنظور فرار از وظایف خود، گرهی از مشکلات کشور باز نمیکند. اشتباه نشود! منظور ما این نیست که آمریکا را دشمن ندانیم و از خشم انقلابی به سران کاخ سفید بکاهیم، بلکه مقصود این است که وزن همه عوامل موجود را درست اندازهگیری کنیم که در این میان، سهم تحریمها بیش از 30 درصد نیست. بنابراین، نمیتوان بحرانهای اخیر اقتصادی را به یک سال گذشته یا خباثت آمریکاییها منحصر کرد. بهویژه که برجام، اقتصاد کشور را به شدیدترین شکلی به گروگان گرفت درحالیکه اگر وقتی را که صرف چانهزنی برای تصویب توافق هستهای کردیم، برای توانمندسازی اقتصاد صرف مینمودیم، اکنون حلقه تحریمها اینقدر تنگ نمیشد.
باید توجه داشت که در همین شرایط و درحالیکه کشورمان با چالشهای بزرگی مواجه است، چنانچه فرصت را غنیمت شماریم، میتوانیم به سمت رونق تولید که چیزی شبیه آرزو شده است، گام برداریم. بنابراین، در ابتدای امر باید به اولویتها توجه شود و هر مسئول و مقامی در حد وسع و توان خود، آن را در دستور کار خود قرار دهد.
اولین اولویت، قطع امید کامل به آنسوی مرزهاست. بعضی از مدیران باید به این باور قطعی برسند که اروپاییهای منفعتطلب که چندین قرن، مردم را برای غارت ثروت کشورها در اقصی نقاط جهان به فجیعترین شکلی قتلعام کردهاند، از آنسوی مرزها برای ما آستین بالا نمیزنند بلکه هر چه بتوانند در اقتصاد و معیشت ما سنگاندازی میکنند. رهبر معظم انقلاب بارها از مقامات ذیربط برای عملی نکردن مطالباتی همچون رونق تولید، اهتمام برای تولید کالای داخلی، مبارزه گسترده و اساسی با فساد، ضرورت عمل به مفاد اقتصاد مقاومتی و تغییر الگوی مصرف جامعه انتقاد کردهاند اما در عوض، برخی فقط عادت کردهاند که سخنرانی کنند و وعده بدهند. چرا این مطالبات که خواسته همه مردم نیز هست آنطور که باید و شاید محقق نشده؟ چون اعتقاد و اهتمامی در برخی سطوح مدیریت اجرایی کشور در این خصوص وجود ندارد.
دومین اولویت، استفاده از جوانان در جنگ اقتصادی همهجانبه علیه کلیت جمهوری اسلامی است. ازیکطرف گفته میشود که جنگ، جنگ اقتصادی است، از طرفی، باید فراخوان جدی برای بسیج مردمی در این نبرد داده شود. برخی احساس میکنند اگر بگویند که جوانان بیایند، خودشان اولین غایب میدان خواهند بود؛ کما اینکه در سیل اخیر دیدیم برخی مسئولین، حتی به خود زحمت ندادند که در وسط خرابیها حاضر شوند و از نزدیک به مردم تسلی بدهند. ازاینرو، کسانی صلاحیت فراخوان و بسیج عموم جوانان کشور در جنگ اقتصادی را دارند که عمری را در میادین خطر سپری کردهاند و اگر فریاد هل من ناصر سر بدهند، میلیونها نفر برای کار و تلاش خستگیناپذیر و خلاص کردن کشور از شرایط کنونی سر از پا نمیشناسند؛ مشابه فراخوانی که سردار پرافتخار اسلام، حاج قاسم سلیمانی صورت داد و از همه کسانی که آرزوی دفاع از حرم اهلبیت (ع) دارند، خواست که به کمک سیلزدگان بیایند.
فاصله گرفتن و طلاق دادن نگاه کاپیتالیستی و لیبرالیستی از جانب برخی مسئولین، اولویت سوم به شمار میآید. بلیهای که اکنون دامن برخی از متصدیان امر را گرفته، حتی الزام به این دیدگاه غربی هم نیست، چراکه کشورهای اروپایی و آمریکا نسبت به تولید داخلی خود بسیار اهتمام ورزیده و نسبت به آن تعصب دارند. همین چند روز پیش بود که اروپا اعلام کرد آماده اعمال تعرفه سنگین بر صدها کالای آمریکایی است؛ کاری که ترامپ سال پیش در قبال اروپا انجام داد. حمایت از تولید ملی و رونق آن، به حمیت و غیرت ملی بازمیگردد و چون در فرهنگ ما، عرق جبین و کدّ یمین بسیار با ارزش است، ضریب حمایت از تولید باید صدها برابر غرب باشد؛ درحالیکه اینگونه نیست و حتی میتوان گفت که نسخه معیوب سرمایهداری و لیبرالیسم در دستور کار قرارگرفته است. بهعنوان نمونه، از ملی شدن صنعت نفت حدود 50 سال گذشته است ولی تعهد بیمارگونه برخی به اقتصاد سرمایهداری، موجب شده که بعد از نیمقرن، درآمد نفتی را به واردات کالا اختصاص دهیم. یعنی هنوز اهتمامی برای تولید ارزشافزوده وجود ندارد و همان رویه خام فروشی کماکان معمول است!
نمونه دیگر، به ادعای کاهش درآمدهای ارزی کشور و درنتیجه، کاهش تولید بازمیگردد. دستگاههای اجرایی سالانه حداقل ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار درآمد ارزی دارند، پس نباید مسئله را طور دیگری نشان داد. بااینحال شاهد بودیم که دلار تا مرز ۲۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد، چرا؟ فقط به خاطر سیاستهای اشتباه اقتصادی. بهجای پرداخت بیحسابوکتاب ارز به واردکننده باید حمایتهای جدی از تولیدکننده آنهم بهصورت ریال – نه دلار- صورت میگرفت، اما اینگونه نشد و دیدیم که لیستی از اقلام عجیبوغریب مصرفی از طریق پرداخت ارز 4200 تومانی هم منتشر شد. بنابراین، راهی که برای تعویض ریل سیاستهای کلان اقتصادی کشور مدتهاست وجود دارد، عمل به سیاستهای اقتصاد مقاومتی است، نه سر دادن شعار آن.
اساساً ریشه تمام مشکلات داخلی کشور در بعد اقتصادی و معیشتی ناشی از ضعف مدیریت ونظارت و فقدان یک برنامه و راهبرد اساسی در مواجهه با چالشهاست. لذا رفع موانع ذکرشده و اهتمام انقلابی و بهدوراز شعارزدگی به اولویتهای فوق، راهحلی است که به رونق تولید و شکوفایی اقتصاد کشور منتهی میشود و چشم طمع دشمنان به این مرز و بوم را کور خواهد کرد.
منبع: روزنامه حمایت
انتهای پیام/