مادر شهید بابایی: رضاعلی برای پایمال نشدن خون برادرش به جبهه رفت
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از نوید شاهد، شهید رضاعلی بابایی محمدآبادی، چهارمین فرزند عباس و فاطمه یاوری، در 15 شهریور 1339 در نعیمآباد یزد متولد شد. وی کودکی آرام و با نشاط بود. دوران ابتدایی را در مدرسه نعیمآباد آغاز کرد و در سال 1352 به اتمام رسانید. مقطع راهنمایی را در مدرسه رسولیان به تحصیل پرداخت. وقتی دید که پدرش نمیتواند خرج تحصیل او را فراهم کند، ترک تحصیل کرد و به بندرعباس رفت و به مدت چهار سال شاگردی کرد تا موفق شد در اردکان مغازه تعمیر کولر و یخچال باز کند. او مدت یک سال در جبهههای حق علیه باطل جوانمردانه در مقابل دشمن مبارزه کرد. رضا علی بابایی محمد آبادی در سوم اسفند ماه سال 1362 در عملیات خیبر به فیض شهادت نائل شد.
شهید رضاعلی بیشتر اوقات فراغت خود را در مسجد سپری میکرد و در جلسات مذهبی شرکت مینمود. قرآن را نیکو تلاوت میکرد و بعد به تفسیر آن میپرداخت. از محرمات و گناه دوری میکرد و به مال حلال بسیار اهمیت میداد. در هنگام سختی صبور و با استقامت بود و با توسل به خدا و ائمه اطهار(ع) مشکلات را از سرراهش کنار میزد. در سال 1364 به خدمت سربازی رفت و پس از یک دوره آموزشی به زابل منتقل شد.
فاطمه یاوری، مادر شهیدان رضاحسن و رضاعلی بابایی محمدآبادی میگوید: بعد از دوران سربازی رضاعلی به او پیشنهاد کردم برایش به خواستگاری بروم ولی او زیربار نرفت. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تازه شروع شده بود. روزهای آخر خدمتش بود که برادر کوچکش رضاحسن بهشهادت رسید. رضاعلی برای شناسایی برادرش به معراج شهدا رفت. وقتی جنازه برادرش را دید، نتوانست طاقت بیاورد و برای اینکه خون برادرش پایمال نشود، درصدد برآمد که برای دفاع از انقلاب، ادامه دهنده راه برادر شهیدش باشد.
وی ادامه داد: رضاعلی با اصرار من و خواهرش بالاخره قبول کرد ازدواج کند، بهشرط آنکه همسرش مخالفت با جبهه رفتن وی نداشته باشد. ما دختر یکی از خانوادههای شهدا که هفت شهید در راه خدا داده بودند را برای رضاعلی انتخاب کردیم و شرایط رضاعلی را به آنها گفتیم. از آنجایی که خانواده پارسائیان خود مذهبی و انقلابی بودند، خیلی خوشحال شدند و پذیرفتند. رضا علی در 21 سالگی با خانم فاطمه پارسائیان ازدواج کرد. ازدواج آنها خیلی ساده برگزار شد. مدت زندگی مشترک آنها یک سال و نیم به طول انجامید و حاصل ازدواج آنها دختری به نام زینب شد.
این مادر دو شهید میگوید: رضاعلی به فرزندش علاقه زیادی داشت. هر وقت میخواست بچهاش را روی پا بخواباند، بچه را وارونه روی پایش میگذاشت و به صورت فرزندش نگاه نمیکرد تا هم خود دلبسته او نشود و هم بچه به او وابسته نشود، که مبادا برای رفتن به جبهه خللی وارد شود. تا 5 ماهگی زینب دوبار پدرش را میبیند، زیرا او همیشه در جبهه بود و کمتر به منزل میآمد. رضاعلی در جبهه معاون فرمانده گردان در واحد تخریب تیپ الغدیر بود و برای خنثی کردن میدان مین و پاکسازی منطقه فعالیت میکرد.
گفتنی است؛ شهید رضاعلی در عملیات خیبر و در یک شب بارانی هنگامی که برای خنثی کردن مین به منطقه رفته بود، به بچههای پشت خط میگوید؛ ما گروه تخریب به میدان مین میرویم، اگر مشکلی برایمان پیش آمد، سه بار شلیک میکنیم یعنی اتفاقی افتاده است. رضاعلی با گروه تخریب به میدان رفت، ولی به علت بارندگی برای آنها مشکلات زیادی به وجود آمد. آنها در آن منطقه گیر کرده بودند و فقط توانستند یک گلوله شلیک کنند، هر چه بچهها منتظر دو گلوله دیگر شدند، دیگر صدایی به گوش نرسید و همه فهمیدند که رضاعلی و بچهها بهشهادت رسیدهاند. پیکر پاک شهید رضاعلی بابایی محمدآبادی در نعیمآباد شهر یزد به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/4100/
انتهای پیام/