ما فارسیدان نیستیم، فارسیخوان هستیم
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری از مؤسسه خانه كتاب، دومین نشست «زیر چتر نقد؛ آسیبشناسی ترجمههای ادبی» با همكاری مؤسسه خانه كتاب و فصلنامه صنعت ترجمه با حضور ابوالفضل حری مترجم و استاد دانشگاه و مزدك بلوری مترجم و پژوهشگر ترجمه در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست، ابوالفضل حری گفت: صحبت درباره آسیبشناسی ترجمه متون ادبی این سؤال را ایجاد میكند كه ارزیابی كیفیت ترجمه متون ادبی تا چه اندازهای نیاز است. در بازار نشر میبینیم كه یك كتاب از سوی چند ناشر یا چند مترجم منتشر میشود. خانه كتاب میتواند به عنوان یك متولی این اوضاع را نظاممند كند.
وی با بیان این كه اصول حاكم بر متون ادبی جدا از سایر متون نیست، گفت: از نظر اصول هیچ فرقی نمیكند كه ما متن اقتصادی ترجمه میكنیم یا متن سیاسی؛ متن ادبی ماهیت و ویژگیهای درونی دارد و ذهنی است. جانمایه و روح اثر ادبی میطلبد كه علاوه بر اصول كلی به موضوعات دیگر هم توجه كند. سبك، متون ادبی را از سایر متنها جدا میكند. به گفته مونا بیكر؛ سبك اثر انگشت نویسنده است. با این وجود آیا مترجم هم مانند نویسنده دارای سبك است یا خیر؟ به نظر می آید مترجم هم صاحب سبك است.
حری بیان كرد: ضرورت و نیاز ارزیابی ترجمهها بهویژه ترجمههای ادبی احساس میشود و صحبت درباره ترجمه یك اثر از سوی مترجمان مختلف نیز باید جدی گرفته شود. در نشستهایی كه درباره ترجمه یك اثر برگزار میشود بیشتر درباره نویسنده اثر صحبت میشود تا مترجم آن. در حالی كه باید در مورد مترجم نیز صحبت و گفتگو شود، اما مترجم بنا بر دلایل ایدئولوژیك دیده نمیشود و در پشت جلد كتاب اسم مترجم ریز نوشته میشود. برگزاری نشستهایی از این دست به بررسی و شناخت جایگاه مترجم كمك میكند.
وی بیان كرد: زمانی كه درباره ادبیات داستانی صحبت میكنیم، درباره داستان كوتاه و رمان حرف میزنیم كه من نام آن را متون روایی میگذارم. هر آنچه كه داستانی را برای ما تعریف میكند متون روایی است. الگوی ارتباط روایی مؤلفههایی همچون مؤلف واقعی، نویسنده واقعی، مؤلف مستتر و مؤلف ضمنی دارد.
حری گفت: اولین خواننده واقعی متن، مترجم است. وقتی مترجم متنی را ترجمه میكند آن را از بافت خود جدا میكند، در این صورت آن متن خواننده جدیدی پیدا میكند. ترجمه ادبی فقط انتقال فاكتورهای متون ادبی نیست و كار ما هم پیدا كردن خطاهای مترجم نیست.
وی با بیان اینكه مترجم باید فارسی آموزش ببیند، گفت: در انتقال متن از یك زبان به زبان دیگر موضوعی به نام فرهنگ وجود دارد و مترجم علاوه بر اینكه باید با زبان مبدا آشنایی داشته باشد باید زبان مقصد را نیز كامل بشناسد. در ترجمه متون ادبی فرهنگ نقش بسزایی دارد، هر متن ادبی در محیط مقصد خودش حیات تازه پیدا میكند. مترجم فارسی باید فارسی آموزش ببیند. ما فارسیدان نیستیم بلكه فارسیخوان هستیم.
حری عنوان كرد: در ترجمه متون ادبی سبك دارای اهمیت است و مترجمهای خوب ما خودشان صاحب سبكاند، در اینجا این سؤال مطرح میشود كه اگر مترجم صاحب سبك است پس سبك نویسنده چه میشود؟ در پاسخ باید گفت در ترجمه متون ادبی اصطلاحی به نام دو نوازی داریم، به نظر من ترجمه متون ادبی همنوازی نواخت مترجم و نواخت نویسنده است، به عبارتی ترجمه سبك، انتقال سبك نویسنده از طریق و به واسطه زبان مترجم است؛ ترجمه همنوازی دو سبك و سیاق است.
در ادامه بلوری با ارائه سه دستهبندی از متن گفت: متنهایی كه تمركزشان بر روی محتوا است؛ در این متنها مترجم اطلاعات را انتقال میدهد مانند كتابهای درسی. دسته دوم متنهای ترغیبی است؛ در این متنها هدف ایجاد واكنش و دریافت پاسخ از مخاطب است؛ مانند تبلیغات. دسته سوم متن هایی تمركزشان بر روی فرم است. ترجمه ادبیات در دسته سوم متنها قرار میگیرد. در ترجمه ادبیات تنها انتقال اطلاعات و محتوا كافی نیست؛ كار مترجم ادبی این است كه علاوه بر انتقال محتوا روی فرم هم تأكید كند.
وی بیان كرد: موضوع ما در این جلسه ترجمههایی است كه آن كیفیت لازم را ندارند؛ در بسیاری از موارد مترجمان در انتقال محتوا دچار مشكل میشوند و تسلط به زبان ندارند و محتوا را درك نمیكنند.
بلوری بیان كرد: برای ارزیابی ترجمه متون ادبی باید معیارهایی همچون انتقال درست معنا را در نظر بگیریم. اشتباهات همیشه در ترجمه وجود دارد و هیچ كس نمیتواند ادعا كند ترجمهای بدون ایراد انجام داده است. مصداق آن زمانی است كه وقتی كتاب تجدید چاپ میشود لیستی از اصلاحات را تحویل انتشارات می دهیم. معیار دیگر، فارسی نویسی درست است كه بسیار اهمیت دارد. حجم زیادی از ایرادات كتابها ایراد ویرایشی است كه در اكثر ترجمه دیده میشود.
این استاد دانشگاه بیان كرد: معیارهایی وجود دارد كه ترجمه ادبی را از اشكال دیگر ترجمه متمایز می كند؛ یكی از این مؤلفهها، سبك است. انتقال سبك در ترجمه ادبی بسیار مهم است. در ادبیات چگونه گفتن مهم است مترجمی كه نمیتواند سبك نویسنده را انتقال دهد لطمه بزرگی به كار نویسنده میزند. كوتاه و بلندی جملهها یكی از ویژگیها سبكها است كه نویسنده ممكن است به دلایل گوناگون از این سبك استفاده كند. مترجمی كه از پس جملات بلند نویسنده بر نمیآید و آنها را به جملات كوتاه تبدیل میكند از سبك نویسنده بر نمیآید.
وی سیاق متن را از دیگر مؤلفههای تمایز ترجمه ادبی از اشكال دیگر ترجمه دانست و گفت: مترجم باید بر مبنای متن اصلی كتاب را ترجمه كند. لحن متن، زبان متن و انتقال عناصر فرهنگی از دیگر مؤلفههای ترجمههای ادبی است. مترجم گاهی در متن توانسته لحن را بیان كند و در جاهایی از عهده این كار بر نیامده است. معمولاً مترجم متن را به زبان روز جامعه خود بر میگرداند مگر به دلایلی بخواهد از زبان دیگر استفاده كند.
بلوری عنوان كرد: مترجم باید دو فرهنگی باشد و دو زبانه بودن به تنهایی كافی نیست. بازیهای زبانی نیز اهمیت دارد كه اصولاً ترجمهناپذیر است و مترجم باید با خلاقیت خود بازیهای زبانی را ترجمه كند. ترجمه گویش نیز در ترجمه متون ادبی اهمیت دارد. این موضوعات عواملی هستند كه باید سنجیده شود تا یك ارزیابی از یك ترجمه به دست آوریم.
وی با بیان اینكه آموزش برای نقد ترجمه از آموزش ترجمه متن ادبی آسانتر است، گفت: از كلاسهای ترجمه ادبی مترجم متون ادبی بیرون نمیآید، به نظر من مسائل نقد آموزشپذیری بیشتری نسبت به آموزش ترجمه متون ادبی دارد.
در پایان این نشست، محمدرضا اربابی گفت: هدف این نشست این است كه در یك برنامه یكساله به این برسیم كه بتوانیم آثار منتشر شده را از نظر ترجمانی و كیفیت ارزشگذاری كنیم تا این اتفاق كمكی برای خوانندهها باشد. آییننامه اهل قلم بازنگری شد و انجمن صنفی مترجمان نیز نظرات خود را اعلام كرد و حركت آییننامه اهل قلم این است كه از سطح كمیتگرایی به سمت كیفیتگرایی برود. این اتفاق نشان میدهد كیفیت موضوعیت پیدا میكند.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/