منشور روحانیت؛ از کمین تحجر در حوزه تا سرمایهداری زالوصفت
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، امام خمینی(ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی در روز سوم اسفندماه سال 1367 با صدور پیامی خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات که منشور روحانیت نام گرفت، استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران و رسالت حوزههای علمیه را اعلام کردند.
این منشور که به اصطلاح عام به مانیفست نخستین جمهوری اسلامی مشهور است، اصل اساسی در معرفی اسلام ناب محمدی را به تمام مردم ایران معرفی میکند.
مهمترین بخشهای منشور روحانیت که در آخرین سال زندگی امام خمینی(ره) نگارش شده است، حاوی نکات پربار و مغزداری برای انقلاب اسلامی است. این منشور خط مشی بعدی نظام جمهوری اسلامی را مشخص کرده است.
قسمتهای مهم منشور روحانیت که برای مردم، روحانیون و تمام خواص کشور حائز اهمیت است به شرح ذیل نگارش شده است.
نقشه روحانیون چیست؟
* حاملان امانت وحی و رسالت پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند.
روحانیون نبودند اسلامی نبود
*اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت- علیهمالسلام- به خورد تودهها داده بودند. صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شدهاند.
شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب هستند
*امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر، پاکستان، افغانستان، لبنان، عراق، حجاز، ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- رفتهاند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یک روحانی پاکباخته است.
روحانیت مخالف سرمایهدار زالوصفت است
*روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کردهاند و هر گز زیر بار منت و ذلت نرفتهاند.
روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هستند
*مسئله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهانخواران میتوانستند، ریشه و نام روحانیت را میسوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و انشاءاللَّه از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند.
خطر تحجر در حوزه هست
*در حوزههای علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده ای با ژست مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست.
ضربات روحانیت وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار است
* اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشتهاند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هر گز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست.
بعضیها شاه را شیعه میدانستند
*در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب میشنیدی که شاه شیعه است! عده ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام میدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند.
اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است
*آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم. ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شدهاند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند.
حجتیها مخالف مبارزه انقلابی شدهاند
*دیروز «حجتیهای» مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! «ولایتی» های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند! راستی اتهام امریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر میشود؟ از آدم های لا مذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی شعور!
جنگ ما بیداری امت اسلام بود
*جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت.
من از خانواده شهدا عذر میخواهم
*من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است.
انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد
*انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها می خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید!
استعمار مثل مار است
*نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهای خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد. ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شدیم.
خون شهدا پایمال نشود
*روحانیون و مردم عزیز حزباللَّه و خانوادههای محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، 10 سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟
طلبهها مناصب را برای خدمت بپذیرند
* اگر طلبهای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه میشود و هر گز عذر او موجه نیست، ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم.
انتهای پیام/4082/
انتهای پیام/