بیستوسهنفر؛ فیلمی در ستایش میهنپرستی و اخلاق
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ـ جدیدترین ساخته «مهدی جعفری»، یک چارچوبه طبقهبندی شده از مجاهدت حقیقی 23 نوجوان ایرانی است که به واسطه پرداخت مبتکرانه خود، به راحتی میتواند با مخاطبش ارتباط بگیرد.قرار گرفتن آن در میان هفت فیلم برتر آرای مردمی، خود مهمترین مصداق برای این ادعاست.
«بیستوسهنفر» یک شروع جذاب دارد.فیلم تلاش بسیاری میکند تا شکل اسنادی داستان حفظ شود.بیشتر روی فرم تأکید دارد مخصوصاً برای آن دسته از صحنههایی که از آرشیو تهیه میکند یا برای تداعی آنها دست به بازسازی میزند.این نوع پرداخت و دقت در فرم، رویه هوشمندانه این اثر است؛ وقتی محتوای داستان به واسطه وجود منابع زنده و تاریخی آن، غنی است، پس کاملاً هوشمندانه است که گروه، تمرکز ویژهای بر روی فرم داشته و به خوبی توانسته شکل مستند ماجرا را به وجوه دراماتیک داستان افزوده و به یک روایت واحد و یکدست در فرم و محتوا برسد که میتوان آن را حرکتی نوین در سینمای مقاومت سالیان اخیر کشورمان تعریف کرد.
به دنبال اشارات جدید
آنچه سبب شده تا این فیلم بتواند فارغ از مرزهای نگاه منتقدان، به اقبال عمومی نیز برسد، پرهیز از کلیشه شدن عناصر معمول سینمای مقاومت است.در «بیست و سه نفر» چرخه قهرمانپروری، مسیر جذابی را میپیماید.داستان به دنبال فردگرایی نیست؛ از یک تصمیم، شجاعت میآفریند و آن را در شاخصههای یک قهرمان بالا میآورد.موضوعی مانند اعتصاب غذا یا به کرسی نشستن حرف بچهها در انتقال به اردوگاه؛ اینها فرآیند قهرمانی قصه را تشکیل میدهند که از کانال درام عبور کرده و به امر فرمایشی یا فرمالیته داستان تبدیل نمیشوند.ضمن آنکه رویکرد فردی قهرمان نیز در داستان مورد توجه است؛ جایی که «ملاصالح» که در ابتدا و انتهای داستان متهم به جاسوسی است، در میانه آشنایی و شناخت حقیقی خود، تا اندازههای قهرمان بالا کشیده میشود.بنابراین فیلم در بیان وجوه قهرمانی، متوجه نگاه سنتی در فرد و در رسالت آرمانگرایه خود است.
توجه به تعادل ضرباهنگ در کلیت اثر، دیگر نقطه عطف فیلم است.داستان از صحنه نبرد شروع شده و به آزادی اسیرها و قضیه بازجویی از «ملاصالح» به پایان میرسد.در این سیر، حوادث بسیاری روایت میشوند که متراکم بودن آنها در زمان محدود حدود 100 دقیقهای فیلم به جز یک مهندسی دقیق در نوسان ریتم، شکل و اسلوب سینمایی اثر را گرفته و آن را به یک سریال الکن و یا اثری شعاری تبدیل می کرد.اینکه در ابتدای متن به کلاسهبندی بودن روایت اشاره شد، کارکردش در اینجا مشخص میشود: داستان سه برهه روایی دارد : نخست، صحنه نبرد و چگونگی به اسارت گرفته شدن، دوم، سکانسهای اسارت و سوم، بخش پایانی فیلم که شامل آزادی و اتفاقاتی است که بر «ملاصالح» میگذرد.
برهههای روایی طبقهبندیشده
در بخش نخست، شکوهمندی فتح سنگر دشمن و غافلگیری نیروهای ایرانی در حمله ناگهانی ارتش عراق و به اسارت گرفته شدن نوجوانان ایرانی، خمیرمایه لازم برای ورود به بدنه اصلی روایت که دوران اسارت است را به آن تزریق میکند.
در بخش دوم، حوادث به دو بخش تقسیم میشوند:آنچه در اردوگاه میگذرد و آنچه در استخبارات اتفاق میافتد.روایت برای هر دو برهه، بینش جزءنگری داشته و با خردکردن مقاطع زمانی، به آرمان نظری خود دست پیدا میکند.
فیلم در اثنای روایت، هیچگاه به سمت ترحم پیش نمیرود
در بخش سوم که احساس میشد جنبه صوری داستان، یک پایان خوش را نشانه گرفته، در پیش کشیدن موضوع بازجویی ملاصالح، تعلیق و دلهره را تا لحظات آخر دنبال میکند.اصلاً یکی از زیباترین و احساسیترین لحظات فیلم در این بخش به تصویر کشیده میشود.جایی که به ملاصالح گفته میشود افرادی دم در منتظر شما هستند و وقتی او دم در میرود، 23 آدم جاافتاده را مشاهده میکند که در نگاه اول آنها را نمیشناسد و در یک لحظه، تصویر آن 23 نفر نوجوان قهرمان روی تصویر مینشیند تا فیلم، تکلیف احساسی خود را در همین تک سکانس با قدرت ادا کند.
اهمیت این سکانس احساسی به این دلیل است که فیلم در اثنای روایت، هیچگاه به سمت ترحم پیش نرفت.نه با کلوزآپ نشان دادن فلاکتها و نه با بهرهگیری از موسیقی، چنین هدفی دنبال نمیشود تا بیانی صریحتر به این درام مستند داشته باشد.با فیلم هوشمندانهای مواجهیم که تمام تلاش خود را به کار بست تا برچسبهایینظیر سفارشی یا نگاه یکجانبه به آن نچسبد.
تکهای راستین و بدون داوری از تاریخ
«بیستوسهنفر» به دلیل عدم بهرهمندی از تخیل داستانی، یک فیلم وفادار به تاریخ است.قطعاً که رسالت اخلاقی آن در فحوای کلیت اثر سنجیده میشود و تراز قهرمانی آن در خدمت نیل به مقاصد انسانی شکل میگیرد.آن نگاه یکسونگرانهای که در عمده آثاری از این دست وجود دارد، در این فیلم دیده نمیشود.اینکه نیروهای ایرانی در مقام حق و دشمن در باطل محض به سر ببرد، تم غالب فیلم نیست.اتفاقاً فیلم بر روی نشانههایی از هر دو طرف دست میگذارد که در کمتر آثاری از سینمای مقاومت بدان پرداخته شده است.
دیگر رویکرد صحیح و حسابشده فیلم، منطق اخلاقی است که اثر، پایبندی خود را به آن نشان میدهد.پررنگترین شاخصه آن هم زیرکی دشمن در برابر مواجهه با خواستها و منویات اسرای ایرانی است.آن تصویر کلیشه شده از سنگدلی بیش از اندازه یا حماقت نیروهای عراقی، در این فیلم، یک نشانه ذاتی محسوب نشده و در مواجهه با خواست نیروهای ایرانی شکل میگیرد که بسیار حائز توجه است.
«بیستوسهنفر» فیلم بیادعایی است
زبان فیلم، هرگز از قهرمانان خود جلو نمیزند.نوع ادبیات روایت، در تراز همین نوجوانان است.به آنها اجازه آزمون و خطا یا رسیدن به یک خردجمعی میدهد.بر روی تصمیمها، فیلتری از عقلانیت کشیدهنمیشود و در مقابل، فیلمنامه به تطهیر کذایی قهرمانانش دست نزده و آنها را در موقعیتهای مختلف، مورد سنجش قرار میدهد.بنابراین برخلاف بسیاری از آثار گونه دفاع مقدس و مقاومت، فیلمنامه محل تلاقی دو قطب سیاه و سفید صرف نیست.زبان اشاره فیلم از دریچه 23 نوجوان روایت میشود که دیگر حوادث، با مرکزیت قرار دادن آنها شکل میگیرد.فیلمنامه در چنین پرداختی، هیچگاه عدول نکرده و تن به حواشی هم نمیدهد که این رویکرد، شایسته تحسین است.
«بیستوسهنفر» فیلم بیادعایی است.روایت نوینی در فرم و محتوای این سالهای سینمای مقاومت دارد که قطعاً به جریانسازی خواهد رسید.یک فیلم حرفهای و تکنیکال که باید از آن حمایت کرد و به اشاعه نگاههایی از این دست افتخار کرد.فیلم در کنار تمام پوئنهایی که دارد، جناحی عمل نکرد؛ میهنپرستانه است و توانست نشاندهد که نمایندهای شایسته در ادای دینی تاریخی به روزگار ملتهب این کشور است.
انتهای پیام/4072/
انتهای پیام/