۲۴/ فروردين /۱۴۰۴
رسم یاران/ ۱۲۴

خدا را شكر كه این دفعه توانستم مدتی در جبهه بمانم

شهید بوستانی در وصیت‌نامه خود نوشت: همیشه به یاد جبهه باشید و جنگ را فراموش نكنید، خدا را شكر می‌كنم این دفعه توانستم مدتی در جبهه بمانم و بتوانم خدمتی كنم.
341983_466.jpg

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، شهید مهدی بوستانی‌‌اردكانی، فرزند حسین و فاطمه، در ششم شهریورماه ۱۳۳۷ در روستای اردكان به دنیا آمد، او از پنج سالگی به مكتب‌خانه رفت و شروع به یادگیری قرآن کرد و آنقدر به قرآن علاقه داشت كه كمتر از دو سال آن را یاد گرفت و در هفت سالگی قرآن را به راحتی تلاوت می‌کرد. 


شهید بوستانی اوقات فراغتش را با مطالعه‌ی كتاب‌هایی از شهید مطهری، شهید آیت الله دستغیب و رساله امام(ره) پر می‌كرد. وی علاقه زیادی به امام داشت، از همان اوایل شکل‌گیری انقلاب اعلامیه‌های امام(ره) را پخش می‌كرد و در راهپیمایی‌ها و تظاهرات شركت می‌كرد. در آن زمان به‌عنوان یک نیروی فعال برای راه‌اندازی تظاهرات محسوب می‌شد.


 شهید مهدی بوستانی برای انجام عبادت و فرایض دینی اهمیت ویژه‌ای قائل بود و دیگران را به تقوا و انجام كارهای خیر سفارش می‌كرد. در اغلب اوقات با شركت در محافل و مجالس برای پیشبرد اهداف انقلاب تلاش می‌كرد و همیشه قرآن تلاوت می‌كرد. به قرآن و ادعیه ائمه‌اطهار(ع) علاقه‌ی خاصی داشت. اكثر اوقات‌ خود را در مسجد و محافل مذهبی می‌گذراند و لحظه‌ای از فكر و یاد خداوند غافل نمی‌شد.


بعد از پیروزی انقلاب وارد بسیج شد و خدمت سربازی خود را در بسیج به خوبی طی کرد. همچنین با تلاش فراوان و همكاری دیگر دوستان خود، بسیج اردكان را سرو سامان داد و عضو فعال شورای مسجد كوشک نو نیز شد.


در ۲۴ سالگی از طریق سپاه پاسداران به جبهه‌های جنگ قدم گذاشت، مسئولیتش در جبهه‌های جنگ فرماندهی گردان ولی‌عصر «صاحب‌الزمان(عج)» در پادگان ابوذر بود، او مسئول آموزش گردان شد.

گوشتیران
قالیشویی ادیب

 در اوایل جنگ و با تلاش زیاد آن قدر به این طرف و آن طرف رفت، تا بتواند مقداری اسلحه و مهمات برای نیروها تهیه کند. در تمام عملیات‌ها در كنار دیگر بسیجیان بود و مشكلات آن‌ها را در هر كجا كه بود رفع می‌كرد.


علی واحدیان، همرزم شهید می‌گوید: «دفعه آخری كه به جبهه رفتیم او سیزده نفر را به جنوب فرستاد و به من گفت: تو با من به غرب بیا. گفتم: چرا؟ گفت: بعداً برایت می‌گویم.


واحدیان در ادامه می‌گوید: شهید بوستانی به من گفت؛ ما یک ویژگی مشترک داریم و باید تا آخر با هم باشیم. روز جمعه بود كه رفتم به بچه‌ها سربزنم، گفت بیا با هم برویم پاکسازی میدان مین، چند نفر دیگر هم بودند و رفتیم كوه‌های بازی‌دراز برای پاکسازی كه یک دفعه گفت؛ از این‌جا برو. دیدم وقتی‌كه داشت مینی را خنثی می‌كرد، چاشنی آن در رفته بود. یک دفعه دیدم مین منفجر شد و به شهادت رسید.


سرانجام مهدی بوستانی بعد از ۸ مرحله اعزام به جبهه‌های غرب در نهایت در منطقه سرپل‌ ذهاب (بازی‌دراز) در ۱۵ آبان ۱۳۶۱ بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.


شهید در فرازی از وصیت‌نامه‌اش‌ نوشته است: همیشه به یاد جبهه باشید و جنگ را فراموش نكنید، خدا را شكر می‌كنم كه این دفعه توانستم مدتی در جبهه بمانم و بتوانم خدمتی كنم. امیدوارم همان اندازه كه من خوشحال هستم كه در جبهه‌ام، شما هم خوشحال باشید. در پایان نمازتان را اول وقت بخوانید و برای سلامتی امام خمینی دعا كنید و بعد برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا كنید.


انتهای پیام/۴۱۰۰/ ۴۱۲۲/


ارسال نظر