مادر شهید ذوالفقاری: شهیدان همت و هادی الگوی پسرم بودند
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، شهید هادی ذوالفقاری در سال ۱۳۶۷، همزمان با سالروز شهادت امام هادی (ع) متولد شد و از همین رو نام او را هادی گذاشتند و در 26 بهمن سال 1393 چند روز پس از سالگرد شهادت شهید ابراهیم هادی، همان شهیدی که الگوی زندگیاش شده بود در مکیشفیه سامراء در یک عملیات انتحاری از سوی دشمنان اسلام به شهادت رسید.
مادر شهید هادی ذوالفقاری میگوید: کمک خداوند لحظه به لحظه زندگی همراهم بود که توانستم دین را در تربیت بچهها جاری کنم. اهلبیت (ع) کنارمان بودند. من بچهها را از کودکی با قرآن و اهلبیت (ع) آشنا کردم. از سرگذشت امامان (ع) و معانی آیهها و سورههای مختلف قرآن برایشان حرف میزدم، دعا و زیارت عاشورا را مرتب در خانه برایشان میخواندم.
این مادر شهید افزود: برای تربیت بچهها همه چیز را رعایت میکردم. این رعایت از همان دوران بارداریام مورد توجه بود. مادرم از بچگی به من یاد داده بود که دوران بارداری هر چیزی بخوریم روی بچهمان تأثیر میگذارد و باید احتیاط کنیم؛ مثلاً هر حرفی نزنیم، هر لقمهای نخوریم و این مراقبتها را در دوران شیردهی هم رعایت میکردیم. با وضو باشیم و به مسائل مختلفی در کنار آن توجه کنیم. هیچ وقت از چیز بدی در خانه حرف نمیشد. سرگرمی موجود در خانه درس و کتاب بود.
مادر شهید ذوالفقاری کودکی شهیدش را اینگونه بیان میکند: شهید هادی، کودکیاش خیلی شیطان نبود؛ اصلاً کودکی اذیتکنندهای نداشت. حجب و حیای خاصی داشت. هادی همیشه در خانه برای خودش روضه میخواند. نوحه گوش میکرد و سینه میزد. هر وقت او را گوشهای از خانه میدیدم زیر لب روضهخوانی میکرد و آرام آرام برای خودش نوا گرفته بود. فرقی نمیکرد مشغول چه کاری است؛ در همه حال ذکر حسین (ع)، حسین (ع) از لبش نمیرفت. من به واقع فهمیدم عشق هادی به اهلبیت (ع) حقیقت دارد. از بچگی هم به هیئت میرفت و با بچههای مسجد رفت و آمد داشت. مداح هیئت «رهروان شهدا» میدان خراسان بود. هیئتی متشکل از جوانانی که در این وانفسای دین و غیرت مشغول کار ارزشیاند.
وی ادامه داد: جوانانی که اغلب برای نسل پنجم انقلابند و درک واضحی از سالهای جنگ ندارند اما برایشان مهم است از شهدا بگویند و دنبال این روحیات باشند. وقتی هنوز ایران بود عاشق جنگ و دفاع از اسلام و انقلاب بود. همیشه از این علاقهاش حرف میزد. کمدی که در خانه داشت پر بود از عکس های شهدای دفاع مقدس، همیشه از شهدا اسم می برد و نحوهی شهادت و زندگی نامههایشان را برایمان تعریف میکرد. به شهید همت، ابراهیم هادی و محسن دین شعاری علاقه خاصی داشت.
مادر شهید هادی ذوالفقاری بیان میکند: همیشه از اینها حرف میزد و از هر فرصتی استفاده میکرد تا از آنها بگوید. در نجف به صورت رایگان برای طلاب نیازمند، لولهکشی میکرد. حساب پساندازی داشت که همهاش صرف فقرا میشد. خیلی دوست داشت به سوریه برود و از حرم حضرت زینب(ع) دفاع کند اما روزیاش شهادت در جوار حرمین عسکریین(ع) بود. یک طرف دیوار خانه را پرکرده بود از نام حضرت زینب(س) با تأخیر در بازگشت پیکرش، اول فاطمیه به خاک سپرده شد.
در بخشی از وصیتنامه شهید هادی ذوالفقاری آمده است: از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند، جهان در حال تحول است. دنیا دیگر طبیعی نیست، اکنون دو جهاد در پیش داریم؛ یکی این جهاد و دیگری جهاد نفس که واجبتر است، زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمنها احتمال میرود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟
در ادامه وصیتنامه شهید ذوالفقاری آمده است: امام زمان (ع) را تنها نگذارید، دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان (ع) بیایند احتمال دارد روبهروی ایشان باشیم و یا مخالفت کنیم. امام زمان (ع) را تنها نگذارید. من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم و تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پلهای پشت سرم را شکاندهام و راه برگشت ندارم. بچههای ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادهام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم گناهها را به سرعت از آدم میگیرد و جای گناهان ثواب می دهد.
انتهای پیام/4072/4100/
انتهای پیام/