حضرت امام(ره) لقب شجاع را به او اطلاق فرمود
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، شهید موسی صمدی شجاع در سال 1334 در روستای قشلاق از توابع شهرستان سنقر در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد . بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی برای کار به تهران مهاجرت کرد و انسانی خودساخته شد. در سال 1353 به خدمت سربازی در آمد و سربازی را در نیروی هوایی اصفهان گذراند. در رشته کاراته کمربند مشکی و در مسابقات کشتی پادگان افتخار قهرمانی را به خود اختصاص داد. همچنین در دوران انقلاب به صف مبارزین پیوست و اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام(ره) را پخش میکرد. در 22 بهمن در سقوط پادگانها او هم مانند بسیاری از برادران دینیاش نقش بسزای داشت .
شهید موسی صمدی شجاع با تشکیل و شکلگیری سپاه پاسداران به عضویت این نهاد نظامی و انقلابی درآمد تا بیشتر حافظ این نظام اسلامی باشد. با شروع جنگ در جبهههای غرب، دیگر نتوانست تاب بیاورد و برای دفاع از اسلام به جبهههای غرب اعزام شد. بعد از رشادتهای بسیاری در بیست و سوم تیرماه سال 1362 با اصابت گلوله ضد انقلابیون به فیض عظمای شهادت نایل شد. آوازه رشادتهایش تا جایی طنین انداز شد که حضرت امام(ره) لقب شجاع را به شهید موسی صمدی اطلاق فرمود و از آن روز بهبعد نام شهید موسی صمدیشجاع شد.
ابوالحسن صمدی شجاع فرزند شهید در گفتگو با خبرگزاری آنا گفت: در زمان شهادت پدرم بسیار خردسال بودم و خاطراتی به وضوح از پدرم ندارم، فقط بعضی از شبها که از نبودنش همگیمان در کنار مادر پناه میگرفتیم را یادم هست، پدرم برای احیای حق از هیچ تلاشی فروگذار نبود، برای همین در آن منطقهای که سکونت داشتیم دشمن زیاد داشت، بعد از شهادت پدرم، افرادی که از پدرم کینهای داشتند و یا حتی از گروهکهای معاند بودند که البته حضور فعالی هم در دوران جنگ در غرب کشور داشتند، شبانه بر روی دیوار منزل شعارهای تهدید آمیز مینوشتند و با حمله به در منزل ما حتی تیراندازی هم میکردند. من، خواهر و برادرم خیلی شبهای وحشتناکی را در دوران کودکی گذراندیم و بدتر از آن اینکه ناراحتی مادرم را میدیدیم و کاری هم نمیتوانستیم انجام دهیم.
وی ادامه داد: از دوران کودکی همیشه برای من این سؤال وجود داشت که پدرم کجا و چگونه به شهادت رسیده است، از رشادتهای پدرم در جنگ خیلی شنیده بویم، همین موضوع که حضرت امام(ره) لقب شجاع را به پدرم اطلاق فرمودند و از آن بهبعد فامیلی ما صمدی شجاع شد را زیاد میگفتند. از همین رو دیگر طاقت نیاوردم و با خودم گفتم فرمانده بزرگی با این همه رشادتها را باید تا جایی که میتوانم بههمگان معرفی کنم. به دنبال ساخت مستندی از پدر شهیدم رفتم. در حین ساخت مستند به نقطهای که محل شهادت پدرم بود، رسیدیم و از آنجاییکه هیچ اطلاعی از محل شهادت پدرم نداشتم همرزم پدرم، کنار یک پل را بهمن نشان داد و گفت: در این مکان پدرت توی کمین گروهکها افتاده و با گلولههای زیادی به شهادت رسیده است. با دیدن محل شهادتش و شنیدن خاطرات همرزمان پدرم بسیاری از نکتههای ناگفته برایم روشن شد و فهمیدم که چرا پدرم سه فرزند و همسر جوان خود را رها کرده و به جبهه رفت، او و تمام شهدا رفتند تا اسلام و ولایت فقیه زنده بماند و برای این هدف از عزیزترینهای خود گذشتند و رفتند.
انتهای پیام/4100/
انتهای پیام/