دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 115

شهید گلاب به اندازه یک اورکت هم مدیون بیت‌المال نشد

شب عملیات در سرمای مندلی عراق اورکت خودش را تحویل داد تا مدیون بیت‌المال نماند.
کد خبر : 355858
بارگیری.jpg

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور‌ ایثارگران، شهید حسین اخلاصی‌زنگنه، در سوم بهمن 1338 در شهر کرمانشاه به‌دنیا آمد و سرانجام در تاریخ 25 آبان 1361 پس از 25 ماه حضور در جبهه در مرحله دوم عملیات مسلم بن عقیل، به نام عملیات زین العابدین (ع)، در منطقه سومار به شهادت رسید و پیکر مطهرش در منطقه به جا ماند.


مهر‌‌علی اخلاقی همسنگر و همرزم شهید در خاطره‌ای از شهید حسین اخلاصی‌زنگنه این‌گونه‌ می‌گوید: در 24 مهر 1359 به منطقه  گیلانغرب اعزام و روی ارتفاعات برآفتاب مستقر شدیم. با شهید اخلاصی زنگنه هم سنگر شده و مدت سه ماه با هم بودیم. در خط مقدم 100 متر جلوتر از سنگرها، یک تیغه‌کوه مقابل دشمن بود که به نوبت نگهبانی می‌دادیم، آن روزها هر دقیقه‌اش به سختی می‌گذشت؛ حالتی بین خوف و رجاء داشتیم.


مهر‌علی اخلاقی بیان می‌کند: دشمن مجهز بود و ما با کمترین سلاح ممکن ایستادگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردیم و عملیات‌‌‌‌های ایذایی را انجام می‌دادیم. قسمتی از تنگه حاجیان که منطقه‌ سوق‌الجیشی و در واقع مسیر گیلانغرب به سرپل ذهاب بود، به دست عراقی‌ها افتاده و ارتباط بچه‌های بازی‌دراز با گیلانغرب قطع شده بود. شب عملیات همه شور و هیجان خاصی داشتیم به خصوص شهید اخلاصی که بی قرار بود و دعا می خواند. ما 80 نفر بودیم. شهید امیر سلیمانی، شهید محسن احمدی،  محمود دولت‌آبادی، جمال ویسی، شهید اصغر فریدونی، عبداله ویسی، یزدان نجف‌آبادی، یوسف وندی حضور داشتند.                                                             همر‌زم شهید در ادامه می‌گوید: هر یک از ما در گروه‌های پنج نفره پشت تپه مشغول تیراندازی بودیم. ارتباط با فرماندهی قطع شده و از ساعت 2 بعداز‌ظهر دستور عقب‌نشینی صادر شده بود. این در حالی بود که شهید اخلاصی و شهید علی سلیمانی و من به اندازه‌ای دور افتاده بودیم که اصلا متوجه عقب‌نشینی نیروها نشدیم. حدود ساعت 4 بعد از ظهر در مسیر برگشت، چند نفر را دیدیم که به طرف ما می‌آیند. اصلا مشخص نبود نیروهای خودی هستند یا دشمن. نزدیک‌تر که شدند متوجه شدیم بچه‌های خودی هستند. هنگام بالا آمدن آن‌ها از تپه، ته دره نقطه به نقطه خمپاره می‌زدند. انتهای دره، رودخانه فصلی وجود داشت که بعضی از قسمت های آن ماسه‌ای بود. چند شهید آن‌جا افتاده بودند که آن‌ها را نمی‌شناختیم.


مهر علی اخلاقی بیان می‌کند: حسین اخلاصی اصرار داشت هر‌طور شده باید شهدا را ببریم. می‌گفت: احتمالا از بچه‌های همدان یا تهران هستند که دیشب اعزام شدند. باران به شدت می‌بارید و راه رفتن را سخت کرده بود. حاضر نبود پیکر مطهر شهدا را جا بگذاریم. با نیروهای بومی که همراهمان بودند به گروه های سه نفره تقسیم شدیم و پیکر شهدا را برداشته و با خود حمل کردیم.


همرزم شهید اخلاصی یادآور می‌شود: بالاتر که رفتیم بچه‌های مقر اصلی را دیدیم که چند رأس قاطر با خود آورده بودند. رفتیم و جنازه‌ها را سوار آنها کردیم و برگرداندیم. حسین اخلاصی جوان مخلص و با تقوایی بود؛ در برخورد اول انسان را جذب می کرد، در کارهای گروهی همکاری می‌کرد و با ایثاری که داشت، هرگز نمی‌گفت که این کار وظیفه من نیست؛ حتی گاهی بدون اطلاع من لباس‌هایم را می‌شست. گاهی ذخیره‌ غذایی خود را با دیگران تقسیم می‌کرد و بسیار شوخ‌طبع بود. واقعا در کنارش احساس آرامش می‌کردیم.


سلمان نقشبندی همر‌زم دیگر شهید نیز در خاطره‌ای کوتاه از شهید حسین اخلاصی زنگنه می‌گوید: در عملیات مسلم ابن عقیل قرار بود شبانه به‌شهر مندلی عراق وارد شویم، شهید حسین اخلاصی‌زنگنه که بچه‌های رزمنده را با نام گلاب صدا می‌زد قبل از حرکت، اورکت خود را از تن بیرون آورده و به مسئول خود داد. من به او گفتم: گلاب، شب مندلی خیلی سرد است و او جواب داد: گلاب! من که امشب شهید می‌شوم، چرا مدیون بیت‌المال باشم؟ شاید می‌دانست بعد از شهادت پیکر مطهرش در همان منطقه جا‌ خواهد ماند.


انتهای پیام/4100/ 


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب