دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یاران مهربان/ 102

سالار تکریت از اسارت می‌گوید

سالار تکریت خاطرات 30 ماه اسارت سید حسین سالاری در اردوگاه ۱۱ تکریت عراق است.
کد خبر : 322852
1804536_908.jpeg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، کتاب «سالار تکریت» شامل خاطرات دوران اسارت آزاده جانباز سید حسین سالاری است. مصطفی زمانی‌فر این اثر را تدوین کرده است. سالار تکریت، مهرماه امسال به همت دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری یزد، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.


ضبط و تدوین این خاطرات حدود پنج سال به طول انجامیده است. خاطراتی که روایتگر۳۰ ماه اسارت سید حسین سالاری در اردوگاه ۱۱ تکریت عراق است. این رزمنده یزدی در سال 1346 در خانواده‌ای مذهبی و کارگری در شهر یزد به دنیا آمد. در آخرین روزهای سال 1366 در حالی که به‌عنوان سرباز ارتش در واحد مهندسی رزمی لشکر ۸۱ باختران مشغول خدمت بود، از ناحیه پای راست مجروح شد و پس از چهار شبانه‌روز به اسارت نیروهای عراقی درآمد.


سالاری در خاطرات خود اطلاعاتی ملموس و قابل توجه از اردوگاه‌های عراق و وضعیت اسرای ایرانی آنها ارائه می‌کند. روایتی واقعی که بیانگر پیامدهای ناگوار جنگ، مظلومیت و مقاومت آزادگان و مرارت‏‌هایی است که اسرای ایرانی در سال‏‌های اسارت تحمل کردند.


سالاری بیش از دو سال در «استخبارات» به عنوان یکی از مخوف‌ترین نهادهای امنیتی عراق در دوران صدام اسیر بود و کسی از او خبر نداشت. حتی هم‌بندان او در اردوگاه با توجه به مجروحیتش می‌پنداشتند که به‌زودی به شهادت خواهد رسید، اما او با رد کردن خطر مرگ و تحمل رنج‌های فراوان و شکنجه‌های بسیار، ایام سخت اسارت در عراق را پشت سر گذاشت و به ایران عزیز و جمع دوستان و خانواده‌اش بازگشت.


در بخشی از این کتاب آمده است: چشم که باز کردم، آن اسیر مجروح دیگر کنارم نبود. دیدم یک کیسه خون به من وصل کرده و روی آن نوشته‌اند: اسیر ایرانی، سید حسین سالاری. به نگهبان عراقی نگاه کردم. حدوداً هجده- نوزده ساله و همسن خودم بود. با حالت ترحم به من نگاه می‌کرد. در این لحظات تشنگی فشار زیادی می‌آورد. با توجه به نوع نگاه سرباز و حالتش به خود جرأت دادم و خطاب به او با زبان عربی دست و پا شکسته گفتم: مای بارِد. بلند شد و رفت. وقتی آمد، یک پارچ آب آورد. خیلی گرم بود. یک جرعه خوردم و دوباره گفتم: "مای بارِد". چیزی نگفت و دوباره رفت. این بار مقداری آبِ سرد آورد. از ذهنم گذشت که ای‌کاش می‌شد اسلحه‌اش را بگیرم و از اینجا فرار کنم، ولی وقتی به پایم نگاه کردم، دیدم فعلاً بهترین جا برای من، روی همین تخت است.


چند ساعتی به‌ همین‌ منوال و بدون هیچ اتّفاقی گذشت. فرصتی شد تا بعد از چند روز، چشم برهم بگذارم و بخوابم. با صدای سرباز نگهبان بیدار شدم. یک نفر با لباس پرستاری آمد و تخت مرا داخل یک اتاق برد. دو- سه نفر با لباس پرستاری و چند نفر با لباس نظامی ایستاده بودند ...


«سالار تکریت» نوشته مصطفی زمانی‌فر در ۲۸۸ صفحه و با قیمت 28 هزار تومان توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.


 انتهای پیام/4072/خ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته