تحلیل مبانی «نظریه تفسیری» پل ریکور
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا؛ حمیدرضا یونسی - کشف معنای متن از دیرباز و از زمانی که بشر کتاب را آموخت و خواندن را فراگرفت برای انسان مسئلهای مهم و حیاتی بوده و هست به نوعی که امروزه نحلهها و مکاتب مختلف زبانشناسی در راستای همین مسئله در شرق و غرب ظهور و بروز داشته و ارباب علم هرکدام نظریه و روشی را ارائه کردهاند. در این میان در بین هرمنوتیسینهای غربی «پل ریکور» از جمله هواداران هرمنوتیک فلسفی (Philosophical Hermeneutics) است که با ارائه «نظریه تفسیر» روش خود در کشف معنای متن را بیان کرده است.
پل ریکور و «نظریه تفسیر»
پل ریکور تأویل (Interpretation) را فعالیتی فکری و مبتنی بر رمزگشایی معنای پنهان در پس معنای ظاهری و آشکار کردن دلالت نهفته در ضمن دلالت لفظی معرفی میکند.(1) وی معتقد است آنجا که معناهای چندگانه درکار باشد تأویل وجود دارد، و چندگانگی معناها نیز در تأویل است که متجلی میشود و هدف هر تأویل هم غلبه بر دوری و فاصلهای است که میان دورههای فرهنگی متفاوتی که متن و تأویلگر متعلق به آنند، وجود دارد. مفسر با فائق آمدن بر این فاصله؛ یعنی باهمروزگار ساختن خود با متن، میتواند معنای متن را از آن خود کند، او غریب را آشنا میسازد؛ یعنی متعلق به خود میکند.
هر هرمنوتیکی بهطور صریح یا ضمنی فهم خویشتن است
نتیجه این تأویل را ریکور اینگونه بیان میکند: «پس آنچه او از رهگذر فهم دیگران جستجو میکند، افزایش فهم خود از خویشتن است. به این ترتیب هر هرمنوتیکی بهطور صریح یا ضمنی فهم خویشتن است از راه فهم دیگری.»(2) در واقع ریکور در این مقام است تا با این تعبیر هرمنوتیک را با پدیدارشناسی پیوند بزند؛ چراکه به باور وی «با فهم خویشتن، ما معنای میلمان به بودن، و یا تلاشهایمان برای وجودداشتن را درک میکنیم. اکنون میتوانیم بگوییم که وجود همان میل و تلاش است».(3) و از اینروست که نگاه ریکور به هرمنوتیک، نگاه هستیشناسانه (Ontology) است.
به نظر وی این علم دیسیپلینی است که به رمزگشایی از ارجاع غیرمستقیم و سطوح دوگانه مکثر معنا میپردازد؛ به همین دلیل است که برای او «هرمنوتیک قلمرو بیان با معناهای چندگانه است.» لذا از نظر وی هرمنوتیک عبارت است از تأویل معنای پنهان در متنها و نمادها.(4)
رابطه یک به یکی میان واژه و معنا وجود ندارد
وی عنوان میکند برای یک متن معانی متعددی قابل تصور است؛ چراکه رابطه یک به یک میان لفظ و معنا وجود ندارد؛ «یکی از مشخصههای زبان همین چندگانگی است، این حقیقت که برای یک واژه بیش از چند معنا وجود دارد، پس رابطه یک به یکی میان واژه و معنا وجود ندارد و همین سرچشمه بدفهمی است، اما در عین حال منشأ پرمایگی زبان نیز هست؛ زیرا میتوان با این وسعت معنایی هر واژه بازی کرد».(5)
به عبارت دیگر اینکه تفسیر مسئلهای هرمنوتیکی؛ یعنی مسئله تأویل را طرح کرده، از این روست که هر خوانش از یک متن هر اندازه هم که وابسته به آن چیزی باشد که متن بهخاطر آن نوشته شده است، همواره درون یک جامعه، یک سنت، و یک جریان زنده اندیشه صورت میگیرد که همگی پیشفرضها و الزاماتی را به همراه دارند.(6)
توازن بین بهترین انتظارها و پیچیدهترین اطلاعات، و شناخت نشانهها و علامتهای متن، تأویل است
از سوی دیگر، ریکور متن را فضای محدود تأویلها میداند؛ «شاید بتوان گفت که متن، فضای محدود تأویلهاست، فقط یک تأویل وجود ندارد، اما از سوی دیگر تعدادی بیپایان از تأویل نیز وجود ندارد».(7) هر متنی به روی تأویل گشوده است، اما هر متنی نیز تأویل را تا آن حد که مقاومت میکند محدود میسازد. موقعیت درست باید از میان بهترین انتظارها و پیچیدهترین اطلاعات و شناخت نشانهها و علامتهای متن ساخته شود، تأویل، توازن میان این دوست.(8)
ریکور بهگونهای به ارتباط میان متن و تأویل میپردازد و کارکردهای هر یک را نسبت به دیگری عنوان میکند، به باور او بستر تأویل، متن است و سوی دیگر همین متن، مهار تأویل را به دست دارد، به واقع هر آنچه بناست تأویل شود باید در راستا و محدوده لفظ و الفاظ متن انجام پذیرد؛ چراکه توازن بین بهترین انتظارها و پیچیدهترین اطلاعات، و شناخت نشانهها و علامتهای متن، تأویل است.
ادامه دارد...
پی نوشت:
1. (Ibid,p13 به نقل از درآمدی بر هرمنوتیک، ص 357، هرمنوتیک مدرن: گزینه جستارها، ص 124)
2. (هرمنوتیک مدرن: گزینه جستارها، ص 124ـ129)
3. (هرمنوتیک مدرن: گزینه جستارها، ص 136)
4. (چیستی ترجمه در هرمنوتیک، ص 42)
5. (زندگی در دنیای متن، ص32)
6. (هرمنوتیک مدرن: گزینه جستارها، ص 110)
7. (زندگی در دنیای متن، ص 70)
8. (زندگی در دنیای متن، ص 68 ـ 69)
انتهای پیام/خ
انتهای پیام/