تیم مستشاری آمریکا، ریشه فساد در وزارت مالیه ایران
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا از زرند، این اثر که دارای ویژگیهای خاص تاریخی شهرستان زرند و برخی مقاطع تاریخی ایران است، میتواند برای علاقهمندان به تاریخ جذاب و خواندنی باشد.
در نسخه «پاینده» رساله زرندیه با آنکه نامی از دکتر میلسپو رئیس میسیون عالی آمریکایی برده نشده، اشارهای به تصدی وزارت مالیه ایران بهدست مستشاران آمریکایی شده است.
میسیون عالی آمریکایی به ریاست میلسپو بر اساس بودجه چهاردیواری که دکتر مصدقالسلطنه در کابینه قبلی قوامالسلطنه تنظیم کرده بود، برای اصلاح وضع مالی کشور میکوشیدند. در حقیقت اطلاعات کتاب که در قالب طنز تاریخی به نگارش درآمده، فساد در وزارت مالیه ایران را در سالهای پس از کودتای 1299 و بهطور خاص در سالهای استخدام تیم مستشاری آمریکا به رشته تحریر درآورده است.
خبرنگار خبرگزاری آنا در زرند با رضا کردی استادیار گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرند، درباره چگونگی تألیف آخرین اثر وی گفتگو کرده است.
این چندمین اثر شماست که به چاپ میرسد؟
این اثر پنجمین کتابی است که با فراهمشدن شرایط و عقد قرارداد، بهزودی وارد بازار نشر خواهد شد.
لطفاً مروری اجمالی به کتابهای دیگر و موضوعات آنها داشته باشید.
نخستین کتابی که از من به چاپ رسید، کتابی بود به نام سیری در جغرافیای تاریخی زرند و کوهبنان. بهدلیل کنجکاوی و علاقهای که از دوران کودکی به تاریخ بهویژه پیشینه شهر محل تولدم داشتم، بهطور خودجوش بعد از ورود به دانشگاه تهران در سال 68 بخشی از ساعات مطالعه و یادداشتبرداری را به این موضوع اختصاص میدادم و در کتابخانههای مرکزی دانشگاه و دانشکدهها بهدنبال منابعی میگشتم تا سرنخهایی از گذشته این شهر و دیار در اختیارم قرار بدهند.
در چهار سال دوره کارشناسی، یادداشتهایم به حدود 800 صفحه رسید؛ بنابراین بعد از ورود به مقطع کارشناسیارشد در همان دانشگاه در مشورت با استادان محمدعلی قرچانلو و هادی عالمزاده، تصمیم گرفتم همین موضوع را با عنوان تاریخ سیاسی و تاریخ اجتماعی و فرهنگی زرند و کوهبنان بهعنوان موضوع پروژه پایاننامه ارشد قرار بدهم و به این ترتیب، چند ماه و حداکثر یکسال فشرده فرصت داشتم تا این یادداشتهای پراکنده را بهشکلی منظم و با نگاهی علمی و تحلیلی به سرانجام برسانم.
سال 75 از این پایاننامه دفاع کردم و بعد از مدت کوتاهی در اخبار محلی تلویزیون کرمان خبری از قول آقای گلابزاده شنیدم که کتابهایی با موضوع تاریخ شهرهای مختلف کرمان تدوین و به چاپ خواهد رسید؛ بنابراین با خاطری آسوده از این که کار آمادهای در خصوص تاریخ زرند و کوهبنان وجود دارد، باب تماس و گفتگو با مرکز کرمانشناسی و مدیر داخلی وقت آن آقای جاوید گشودم تا اینکه سرانجام در سال 77 این کتاب به هزینه مرکز کرمانشناسی از چاپ خارج شد.
همزمان با کار روی این موضوع و حتی از مدتها جلوتر از این، کار جمعآوری لغات و اصطلاحات محلی زرندی را هم انجام میدادم. بهویژه در تابستان 68 زمانیکه همراه دوستان خودم طلبههای کرمانی و غیرکرمانی حوزه علمیه، مدتی برای فرار از گرمای قم به دماوند رفته بودیم و در هوای خنک آن در مدرسه امام صادق(ع) به درس و بحث مشغول بودیم. معمولاً بچهها وقتی از شهرهای مختلف با خرده فرهنگها و لهجههای متفاوت در کنار هم قرار میگیرند، بیشتر علاقهمند میشوند درباره این تفاوتها از یکدیگر سؤال کنند.
همین پرسوجوهای کنجکاوانه در نهایت باعث تألیف کتابی شد که بعدها نامش را فرهنگ تطبیقی لغات و اصطلاحات کرمان شمالی گذاشتم و بهصورت مشترک به نام خودم و همسرم طیبه حبیبی به چاپ رساندم. موضوعی که خیلی به شکلگرفتن این اثر کمک کرد، چند ماه کاری بود که در مؤسسه دکتر علی رواقی حوالی میدان ونک در زمینه کار بر روی متون تاجیکی انجام میدادم. آن روزها همزمان شده بود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشور فارسیزبان تاجیکستان که من را بسیار خوشحال و به فرهنگ این کشور نوپا دلبسته کرده بود.
یادم هست در کنگره بینالمللی فردوسی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات در حالیکه هنوز شوروی از هم نپاشیده بود، سخنرانی دکتر کمالالدین عینی پسر صدرالدین عینی بنانگذار ادبیات نوین تاجیک بسیار مورد توجه همه قرار گرفت و با کف زدنهای پی در پی او را تشویق میکردند. چندی بعد همین فرد در کنگره خواجویکرمانی که در تالار وحدت دانشگاه شهید باهنر برگزار شد با شور و هیجان، خبر استقلال تاجیکستان را اعلام کرد. غرض این است که کار روی لغات و اصطلاحات تاجیکی و کشف پیوندهای میان این گویش و گویش محلی کرمان، خیلی به من کمک کرد تا کتاب فرهنگ تطبیقی به سرانجام برسد و در سال 85 توسط انتشارات مرکز کرمانشناسی به چاپ برسد.
کتاب سوم شما چه بود و ایده آن چگونه پیدا شد؟
باید بگویم کتاب سوم و چهارم من با اینکه هیچ ارتباط موضوعی با هم ندارند؛ اما کار تألیف و تدوین هردو در یک زمان انجام شد. در سال 77 وارد دوره دکتری در رشته خودم در دانشگاه تهران شدم. در حالیکه از یکسال قبل از آن به عضویت هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی درآمده بودم؛ بنابراین عضویت در هیأت علمی لازمهاش انجام طرحهای تحقیقاتی و در نتیجه به چاپ رساندن مقالات حاصل از این طرحهاست.
در ضمن بررسی منابع عربی و اسلامی متوجه شدم گاهی از افرادی یاد میشود که پسوند نامشان کرمانی است. بر آن شدم با یک بررسی همهجانبه در منابع تاریخی، ادبی و حدیث و روایی عربی، اسامی و شرح حال کسانی که به کرمان یا شهرهای ایالت کرمان منسوب هستند را بهدست آورم. اینکار را بهعنوان طرح پژوهشی و با عقد قرارداد با بخش پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرند آغاز کردم. بعد از مدتی یادداشتهایم به صدها صفحه رسید که عنوان آن را فرهنگنامه رجال علمی و مشاهیر فرهنگی زمان از آغاز اسلام تا پایان عصر قاجار نهادم. این اثر 500 صفحهای نیز در سال 88 توسط انتشارات مرکز کرمانشناسی به چاپ رسید.
تحصیل در مقطع دکتری هم نیازمند به انتخاب و نگارش رساله است؛ بنابراین پس از کار روی دهها موضوع و مشورت با استادان گروه در دانشگاه تهران و مطالعه یک کتاب، مرا به فکر موضوعی متفاوت با آنچه فکر میکردم، انداخت تا یک موضوع جدید را برگزینم. کتاب تاریخ سیاسی فاطمیان شمال آفریقا کاری از دکتر محمدعلی چلونگر (از دانشگاه اصفهان) مرا به این نتیجه رساند که فرقههای خوارج در شمال آفریقا زمینهساز پیروزی شیعیان فاطمی در مناطق شمالی آفریقا بودهاند؛ بنابراین پروپوزال خودم را با عنوان تاریخ سیاسی خوارج شمال آفریقا نوشتم و به گروه تحویل دادم. آقای دکتر هادی عالمزاده سرانجام بعد از همفکری بسیار پیشنهاد دادند موضوع تحقیق شود، زمینهها و عوامل شکلگیری حکومت خوارج در شمال آفریقا.
یعنی همزمان با طرح دانشمندان کرمان، کار روی این موضوع را هم آغاز کردید؟
البته تحصیل من در مقطع دکتری خیلی زمان برد و عملاً من وارد ترم 17 شده بودم که توانستم از رساله خودم دفاع کنم. برای انجام این کار هم باید انبوهی از اطلاعات منابع تاریخی عربی بهویژه از دایرةالمعارف بزرگ اسلامی در دارآباد تهران بر روی این منابع کار میکردم.
هر دو اثر هم چاپ شد؟
بله، کتاب فرهنگنامه رجال کرمان در سال 88 توسط انتشارات مرکز کرمانشناسی به چاپ رسید. پایاننامه دکتری هم با عنوان سیری در تاریخ سیاسی خوارج شمال آفریقا بهصورت مشترک توسط دو انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال 89 به چاپ رسید و هر دو کتاب در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران آن سال عرضه شد.
از آن سال به بعد روی چه موضوعاتی کار کردید؟
موضوعات متعددی بود که روی آنها کار کردم. تدریس درس انقلاب اسلامی و نیز درس تخصصی جامعهشناسی انقلاب در سالهای کاری منجر به تدوین کتابی شد با عنوان «گونهشناسی حرکتهای سیاسی در تاریخ معاصر جهان» که هنوز به چاپ نرسیده است. خاطرات خودم را هم با عنوان «در مسیر تضاد» نوشتهام و هنوز اقدامی برای چاپ آن انجام ندادهام. کتابی با عنوان «مبانی و اصول تاریخنگاری و تاریخپژوهی» در دست مطالعه و نگارش دارم. کتابی هم با عنوان «آزادی و آزاداندیشی در نشریات سالهای 57 و 58» در دست تألیف دارم.
با این همه مشغله ذهنی و پژوهشی، چگونه به فکر تصحیح کتاب افتادید؟
این هم نکتهای است. این همه کارها نیمهکاره مانده در حالیکه تصحیح یک نسخه خطی در زیر چاپ است. چند سال پیش همایشی در دانشگاه آزاد اسلامی زرند با عنوان مردمشناسی ایران برگزار شد. در این همایش، مقالهای با عنوان مردمشناسی تاریخی جلگه زرند ارائه دادم. در این همایش، یکی از میهمانان، آقای دکتر عالمزاده بود که سالها در دانشگاه تهران از محضر وی استفاده کرده بودم و پایاننامه کارشناسیارشد و دکتریام با مشورت و راهنمایی او اجرا شد.
چند ساعتی که خدمت عالمزاده بودیم، وی خبر داد که یک نسخه خطی به نام رساله زرندیه بهدستشان با موضوع طنز در زمینه کشت ماده مخدر تریاک در زرند رسیده است. به وی عرض کردم، میدانم که با تعجب پرسید از کجا میدانی؟ من تنها کسی هستم که این نسخه را دارم. گفتم یادم نیست کجا خواندهام؛ اما خبر دارم که چنین کتابی هست و به او قول دادم در یادداشتهای خودم جستجویی بکنم و به وی خبر بدهم که کجا نام رساله زرندیه را دیدهام. چند روز بعد با او تماس گرفتم و گفتم که در جلد 24 کتاب الذریعه مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی نامی از این کتاب برده و ذکر شده که نسخهای از آن نزد دکتر مفتاح وجود دارد.
ممکن است توضیحی درباره این نسخه خطی بفرمایید؟
زرندیه رسالهای است به نظم و نثر که ظاهراً فهرستنویسانی چون شیخ آقابزرگ طهرانی و فرزندانش، بیش از دو نسخه خطی از آن را نزد اشخاص یا کتابخانهها نیافتهاند. شیخ آقابزرگ طهرانی به وجود این کتاب و لقب نویسندهاش اشاره کرده؛ اما اطلاع وی از نویسنده ناچیز و از موضوع کتاب نادرست است.
وی مینویسد: «زرندیه از موفقالسلطنه، این کتاب را در انتقاد بر مأموران حکومتی در امر مبارزه با افیون در زرند کرمان در سال 1303 به نظم کشیده است. دو نسخه از آن در تهران (دکتر مفتاح) یافت میشود. چنانکه در فهرست نسخههای خطی فارسی جلد چهار ص 284 آمده است: این اثر نمونه پیروی از سبک عبید زاکانی در موش و گربه است.» این در حالی است که کتاب جنبه طنز انتقادی دارد، اما نه نسبت به مأمورانی که وظیفه مبارزه با مواد مخدر را داشتهاند؛ بلکه نسبت به کسانی که سهم زیادی از مالیات محصول تریاک یا شیره تریاک زرند را اختلاس میکرده و به دولت و اداره مالیه نمیپرداختهاند. اصولاً در زمانی که این اثر نوشته شده، قانونی بهنام مبارزه با مواد مخدر و ممنوعیت کشت و استعمال تریاک وجود نداشته که مأمورانی برای انجام امر مبارزه در زرند کرمان فعالیت داشته باشند.
درباره نویسنده کتاب و اصالت خانوادگی او اطلاعی بهدست آمد؟
نویسنده از خاندانی کهن و اهل سیاست و فرمانروایی در مازندران و بر آمده از دهکده یوش بوده که بهواسطه شهرت و انتساب یکی دیگر از بزرگان ادب فارسی بهنام علی اسفندیاری ملقب به نیمایوشیج به این نام، نامآور شده است. گمان میرود نسخهای دستنویس از رساله زرندیه را خود اسدالله اسفندیاری به شیخ محمدصادق شمسالدین پورداد معروف به واعظ طهرانی داده باشد؛ بنابراین ارتباط موفقالسلطان با این عالم دینی نشان میدهد وی از اعتقاد دینی برخوردار بوده است.
اسدالله فردی صاحب ذوق و اهل قلم بوده و تا آنجا که میدانیم غیر از رساله زرندیه، کتاب تاریخ خانواده اسفندیاری را نیز به تحریر درآورده و در سال 1329 یعنی چهار سال پیش از مرگش بهوسیله انتشارات اقبال به چاپ رسیده است. اسدالله در رساله زرندیه کوشیده است با زبان طنز، فساد دولتمردان و کارگزاران حکومتی را برجسته سازد.
ممکن است درباره ارزش ادبی و تاریخی کتاب رساله زرندیه توضیحی ارائه کنید؟
رساله زرندیه از لحاظ ادبی درخور توجه و تحسین است. ساختار طنزآمیز نوشته و اصرار نویسنده به تقلید هنرمندانه از منظومه موش و گربه عبید زاکانی، دست نویسنده را در واژهسازی، عبارتپردازی و تغییر عبارات باز گذاشته است. کافی است چند بیت از منظومه موش و گربه عبید را مرور کنیم و دریابیم که تقلید اسفندیاری از آن، چه میزان است. عبید سروده است:
از قضـای فلــک یـــکی گـربـه بــود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینهاش چو سپر شـیر دمب و پلنگ چنگانا
از غـریـــوش به وقـت غرَیــدن شیر درّنـده شد هــراسانا
سـر هـر ســفره چون نهادی پای شیر از وی شـدی گریزانا
جالب اینکه داستان مبتنی بر واقعیت اسفندیاری نیز در کرمان رخ میدهد. موش و گربه زاکانی، اصولاً سبکی طنزآمیز دارد که بهلحاظ وزنی برگرفته از از «ادبیات دعایی» عربی است و به ضمیر متصل مجرور متکلم معالغیر ختم میشود. نظیر: «اللهم اشف مرضانا و ارحم موتانا و سلم دیننا و دنیانا ...»
وزن و قافیه صحیح و کاربرد بجا و درست واژگان و بهرهگیری از مفاهیم علمی و ادبی نشانه ذوق و سواد نویسنده است. وی حتی یکبار از ویکتور هوگو نویسنده فرانسوی قرن 18 میلادی یاد کرده است. در پایان نیز بهگونهای لطیف و رندانه که کمتر کسی آن را درمییابد، ادعا میکند در سال سیچقان یعنی موش به تنظیم این منظومه به شیوه موش و گربه عبید پرداخته است.
متن تاریخی رساله زرندیه، اواخر روزگار قاجار است و به زمانی مربوط میشود که سلسله قاجار بهدلیل بحرانهای اقتصادی و سیاسی پس از جنگ جهانی اول در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود. در نسخه «پاینده» رساله زرندیه با آنکه نامی از دکتر میلسپو رئیس میسیون عالی آمریکایی برده نشده، اشارهای به تصدی وزارت مالیه ایران بهدست مستشاران آمریکایی شده است. میسیون عالی آمریکایی به ریاست دکتر میلسپو بر اساس بودجه چهاردیواری که دکتر مصدقالسلطنه در کابینه قبلی قوامالسلطنه تنظیم کرده بود، برای اصلاح وضع مالی کشور میکوشیدند. در حقیقت اطلاعات کتاب که در قالب طنز تاریخی به نگارش درآمده است، فساد در وزارت مالیه ایران را در سالهای پس از کودتای 1299 و بهطور خاص در سالهای استخدام تیم مستشاری آمریکا به رشته تحریر درآورده است.
افزون بر معلومات تاریخی بهویژه در حوزه تاریخ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، سرآینده ابیات در جای جای اثر خود به نکتههایی اشاره کرده است که امروز نیز میتواند سودمند و راهگشا باشد. این نکتهها در بردارنده انگیزهها و زمینههای بروز فساد اداری است که بنده یکبار در نشست هفتگی هماندیشی در واحد زرند با بهرهگیری از محتوای همین کتاب، زمینههای بروز فساد اداری و دزدی و اختلاس را با همکاران عزیز واحد زرند به بحث گذاشتم و در مقدمه نسبتاً مفصلی که بر این کتاب نوشتم هم آوردهام.
چند نسخه از این کتاب در تصحیح مورد مقابله قرار گرفته است؟
سه نسخه؛ یک نسخه که در صفحه دوم امضای دکتر حسین مفتاح (مفتاحالسلطنه) نایباول وزارت خارجه، مدیر تحریرات اداره دول غیرهمجوار، فرزند مفتاحالملک را دارد. نسخه دیگر که در اختیار شخصی بهنام بیژن پایندهآزاد بوده و کتابخانه ملی آن را از او خریداری کرده است و نسخه سوم که همان را اصل قرار دادهایم، نسخهای است که در اختیار خاندان مرحوم شمسالدین واعظ تهرانی با نام خانوادگی پورداد بوده و خط بسیار زیبایی هم دارد.
غیر از سه نسخه یاد شده، یک نسخه در کتابخانه مسجد اعظم قم به شماره 1/4080 به خط نستعلیق که تاریخ کتابت آن اردیبهشت سال 1314 است در 13 برگ وجود دارد. همچنین کتابخانه مرکز احیای میراث اسلامی قم نسخهای 15 برگی از این کتاب به خط نستعلیق در اختیار دارد.
کدام ناشر قرار است کتاب را چاپ کند؟
قرارداد چاپ کتاب با نشر میراث مکتوب به مدیریت دکتر اکبر ایرانی بسته شده و انشاءالله بهزودی به چاپ میرسد.
گفتگو از مسعود لشکری
انتهای پیام/4062/4065/
انتهای پیام/