دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
شاگردان خلف گل آقا

گل‌آقای زمانه‌ات را بشناس

معروف شده است به اینکه بعد از کیومرث صابری‌فومنی یا همان «گل آقا»، ابوالفضل زرویی‌نصرآباد، مرز طنز را جا‌به‌جا کرده است یا به قولی دیگر اگر نبود مطمئناً طنز ایران خیلی چیزها کم داشت.
کد خبر : 307571

به گزارش گروه رسانه‌‌های دیگر خبرگزاری آنا، در سالروز تولد کیومرث صابری فومنی به سراغ ابوالفضل زرویی‌نصر‌آباد آمدیم. معروف شده است به اینکه بعد از کیومرث صابری‌فومنی یا همان «گل آقا»، ابوالفضل زرویی‌نصرآباد، مرز طنز را جا‌به‌جا کرده است یا به قولی دیگر اگر نبود مطمئناً طنز ایران خیلی چیزها کم داشت. شهرتش در طنز، ملانصرالدین است اما چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل هم نام‌های مستعاری است که برای خودش استفاده کرده؛ اما نکته جالبی که مدتی باعث شد همه به این کار جالبش توجه کنند این بود که پای بعضی نوشته‌هایش در روزنامه همشهری از اثر‌انگشت استفاده کرد. زرویی‌نصرآباد، متولد 15 اردیبهشت 1348 در تهران و دانش‌آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. کتاب‌های زیادی داشته است؛ تذکره المقامات، افسانه‌‌های امروزی، وقایع نامه طنز ایران (کار مشترک او و خانم فریبا فرشادمهر)، کتاب گویای با‌معرفت‌های عالم (اولین آلبوم صوتی شعر طنز)، رفوزه‌ها (مجموعه شعر)، حدیث قند (مجموعه مقالات) و غلاغه به خونه‌ش نرسید از‌جمله کتاب‌هایی است که از او به چاپ رسیده است. شاعران طنزپرداز همیشه خودشان را مدیون نصرآباد می‌دانند، وقتی شب شعر طنز در حلقه رندان را در سال 1380 راه‌اندازی کرد باعث شد شاعران جوان بسیاری در همین جلسات شب شعر، متوجه شوند که به شعر طنز علاقه دارند و نیمچه استعدادی هم شاید باشد و برای همین با همین جلسات شروع کردند و حالا هر کدام برای خودشان شاعر قدری شده‌اند. هفتم شهریورماه، تولد کیومرث صابری‌فومنی است، کسی که طنز سیاسی در ایران را چندین پله رشد داد. اما به بهانه تولد او به سراغ ابوالفضل زرویی‌نصرآباد رفتیم کسی که به گفته خیلی از طنزنویسان یکی از شاگردان خلف صابری بود و زمان زیادی با او در نشریه گل‌آقا همکاری داشت. برای اینکه دین خود را نسبت به ملانصرالدین روزگارمان ادا کنیم به سراغ شاعران و شاگردان جوان و دوستان زرویی رفتیم تا برای‌مان از شعر، منش و رفتار و خاطراتی که با او دارند، بگویند. در کنارش هم صحبت‌هایی از بهاءالدین خرمشاهی و موسوی گرمارودی را که در مورد او گفته ‌بودند بازنشر کرده‌ایم.


مهدی فرج‌اللهی/استادی که توی ذوقم نزد


شعر استاد زرویی‌نصرآباد لبریز از هنرمندی است. نوشته‌های استاد خود کارگاه و کلاس آموزشی است. به نظر من زبان صمیمی و روان؛ استفاده هنرمندانه از شگردهای شوخ‌طبعی و پرداخت خلاقانه سوژه‌ها از مهم‌ترین ویژگی‌های اشعار استاد است. من از سال 79 ایشان را می‌شناسم و عمر این آشنایی 18 سال می‌شود، افتخار شاگردی استاد را دارم و آنچه از ایشان دیدیم هنرمندی مهربان و معلمی دلسوز، صبور، خوشرو، با معرفت و دوست‌داشتنی است. توصیه می‌کنم که همه آثار ایشان را بخوانند. در طول این سال‌ها هرکجا که برنامه‌ای داشتیم حتماً ذکر خیری از آثار ارجمندشان به میان آمده است. تمام آثار آقای زرویی را دوست دارم از شعر و داستان گرفته تا نثر و... علاقه زیادی به مجموعه «با معرفت‌های عالم» ایشان دارم. این مجموعه توسط نشر قاف منتشر شده است و همین مجموعه به‌صورت صوتی و با صدای خودشان پیش از این منتشر شده بود که شنیدنی است. «در حلقه رندان» جدی‌ترین شب شعر طنز ایران است که آقای زرویی آن را آغاز کرد. شاید بشود گفت «در حلقه رندان»، اولین محفل جدی طنزی بود که شکل گرفت و طنزپردازان جدیدترین آثار طنزشان را در آنجا می‌خوانند.


افراد خیلی زیادی در این محفل حضور داشتند که بعضی از آنها الان در قید حیات نیستند مثل استاد منوچهر احترامی، استاد عمران صلاحی و خیلی‌های دیگر که در این محفل کار خواندند و خیلی‌ها هم با این محفل شناخته شدند و بعدها همین برنامه در تهران و شهرهای مختلف تکثیر و جریان‌ساز شد. استاد زرویی یکی از اثرگذارترین چهره‌ها در عرصه طنز معاصر کشورمان هستند و این موضوع چند دلیل دارد؛ یکی آثار ارزشمندی که ایشان در انواع مختلف ادبی نوشته‌اند از شعر و نظم گرفته تا قصه، نثر، تذکره، شعر نیمایی و... . موضوع دیگر فعالیت‌هایی است که ایشان برای طنز انجام داده‌اند. برای نمونه دفتر طنز حوزه هنری را پایه‌گذاری کردند. محلی برای جدی گرفتن طنز و طنزپردازی و در ادامه آن برگزاری محفل‌ها، کارگاها و کلاس‌ها و برنامه‌های متعدد و تربیت شاگردان بسیار و خیلی کارهای دیگر که همه‌شان مهم بوده‌است. ایشان در ابتدای جوانی سردبیر مجله گل‌آقا شدند. زنده‌یاد کیومرث صابری‌فومنی درباره آقای زرویی گفته بود: «... قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بی‌صاحب نیست. طنز دارد جان می‌گیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ـ ملانصرالدین ـ (ابوالفضل زرویی‌نصرآباد) فقط 23 سال دارد! چراغ‌ها دارند روشن می‌شوند. شهر چراغانی خواهد شد...» و استاد علی موسوی‌گرمارودی نیز ابوالفضل زرویی را عبیدزاکانی طنز معاصر نامید. آشنایی من با طنز به آشنایی با استاد زرویی بر می‌گردد.


آشنایی‌ام با کوتاه‌نویسی و کاریکلماتور هم همین‌طور. وقتی اولین کتابم را اوایل دهه‌80، چاپ می‌کردم از استاد خواهش کردم برای کتابم مقدمه‌ای بنویسد تا با آن بروم و همه‌جا پز بدهم و ایشان با مهربانی این کار را کردند. مدت زیادی از چاپ کتابم نگذشته بود که متوجه شدم چقدر نوشته‌هایم در این کتاب ضعیف است به‌گونه‌ای که سعی کردم تمام آن را جمع‌آوری کنم و تقریباً هم موفق شدم. به نظرم تنها بخشی از آن کتاب که ارزش خواندن داشت همان مقدمه آقای زرویی بود. همیشه در خاطرم هست که ایشان چقدر بزرگواری کردند. دلم را نشکستند و توی ذوقم نزدند و حمایتم کردند. البته اگر توی ذوقم زده بودند و دلم را شکسته بودند شاید دست از نوشتن و طنز و این کارها کشیده بودم و الان شغل نون ‌و آب‌داری داشتم. استاد زرویی را بسیار دوست دارم. دست‌بوس‌شان هستم و همیشه در قلبم جای دارند.


نسیم عرب‌امیری/ شعر زرویی شعر سهل و ممتنع است


شعر و رفتار حرفه‌ای استاد زرویی‌نصرآباد، در دوران معاصر بسیار تأثیرگذار بوده است. هم روی آثار و اشعار کسانی که شروع به شعر طنز کردند و هم اینکه ایشان با راه‌اندازی برنامه «در حلقه رندان» شعر طنز را از آن حالتی که قبل داشت و فقط در مجلات گل‌آقا می‌دیدیم، چندین قدم بالاتر برد. با توجه به نگاهی که ایشان داشتند و راهی که باز کردند، شعر طنز ارتقا پیدا کرد و می‌توان این مساله را این‌طور تقسیم کرد. شعر طنز قبل از آقای زرویی و شعر طنز بعد از آقای زرویی. در مورد ویژگی‌های شعری‌شان باید بگوییم که شعر آقای زرویی شعر سهل و ممتنع است، این نوع شعر را در زمان سعدی داشتیم و بعد ایرج میرزا و ابوتراب جلی و در دوران معاصر کمتر کسانی بودند که به این شیوه شعر می‌گفتند، شیوه سهل و ممتنع که واقعا کار سختی است و همان‌طور که از اسمش پیداست شما باید شعر را بگویید که مثل صحبت کردن باشد اما آن توازن شعری و ارائه‌های ادبی را داشته باشد، برای مخاطب عام و خاص جذابیت داشته باشد و بتواند وارد زبان مردم شود و اشعار آقای زرویی همه این ویژگی‌ها را دارد و رسیدن به این مرحله از شعر گفتن بسیار سخت است‌. من فکر می‌کنم ایشان با توجه به مطالعات جامعی که دارند و برعکس بسیاری از شاعران طنزپرداز هم‌روزگارمان که مطالعه‌شان فقط خواندن شعرهای خودشان است، استاد زرویی، در هر زمینه‌ای مطالعه دارند از تاریخ گرفته تا فلسفه و ادبیات. همین باعث شده که شعر‌های‌شان، بسیار استوار باشند و همین اطلاعات زیادی که دارند باعث شده، شعرشان ویژگی‌های درونی داشته و با بقیه اشعار متفاوت باشد.


به جرأت می‌توانم بگویم کتاب «روفوزه‌ها»ی ایشان اصلاً قابل قیاس با هیچ کتاب طنزی که الان منتشر می‌شود، نیست. زمانی در برنامه‌ای گفتم که این همه کتاب شعر طنز منتشر شده است اگر همه اینها روی هم بگذاریم به پای اشعار استاد زرویی نمی‌رسد. استاد زرویی‌نصرآباد در کار من بسیار تأثیرگذار بودند. زندگی خودم در عرصه ادبیات را به قبل و بعد از آشنایی با ایشان تقسیم می‌کنم. استاد زرویی با کسی تعارف ندارند و انتقاد می‌کنند، شاید خیلی‌ها دوست نداشته باشند اما من خیلی این وجه شخصیتی‌شان را دوست دارم. انتقادهایی که نسبت به کارهایم داشتند را دوست داشتم. یک افسوسی که برای همه شاعران طنزپرداز وجود دارد این است که ایشان از محافل ادبی کمی فاصله گرفته‌اند. با وجود اینکه جریان طنزی که در کشور شکل گرفت و قوت یافت با بزرگ‌تری و حمایت او بود ولی امروز هر کسی، شانس آشنایی با ایشان را پیدا نمی‌کند. یادم می‌آید اولین‌بار که ایشان را دیدم، یک عالمه از کارهایم را به ایشان دادم تا بخوانند. فکر می‌کنم 100 صفحه‌ای بود. چند وقتی گذشت و با ایشان تماس گرفتم که ببینم کارها را خوانده‌اند یا نه که گفتند وقت نکردم. این اتفاق چندین‌بار تکرار شد و همیشه می‌گفتند نخوانده‌ام. تا اینکه در کانون ادبیات ایشان را دیدم و شعری را در همانجا خواندم و یک‌دفعه گفتند چقدر کارت بهتر شده است. همانجا پرسیدم مگر شما کارهای من را خواندید؟ آنجا فهمیدم که خوانده بودند و هیچ‌وقت به من نگفتند. این هم به خاطر ماخوذ به‌حیا بودن ایشان بود. ماجرایی که وجود دارد اینکه در حوزه طنز برخی می‌توانند بنویسند ولی برخی می‌توانند اساتید خوبی باشند. اما کسی که بتواند هم آموزش بدهد هم نیروی خلاق پرورش دهد و کار کند و استاد در حوزه طنز باشد فقط استاد زرویی‌نصرآباد را داریم. خیلی‌ها تعارف می‌کنند و می‌گویند استاد، ولی واقعاً واژه استاد بار سنگینی دارد. بعضی‌ها دیدن‌شان برای نسل جوان حتی دیدن منش و رفتارشان می‌تواند آموزنده باشد. حتی اخلاق‌شان هم آموزنده است.


موسوی گرمارودی/ بالاترین نشان قریحه زرویی کتاب تذکره‌المقامات است


این که بنده از طنز آقای زرویی صحبت کنم خود طنز است. معتقدم اصل مطلب ایشان در حوزه شعر، شیوایی زبان و بیان منحصربه‌فرد است. طنز فریاد کسی است که با نگاهی از ژرفا، زخم‌هایی را بر تن جامعه و مردم می‌بیند و درد آن را بر تن خویش حس می‌کند و ناگزیر فریاد می‌کند، اما چون حنجره‌‌ای زیبا دارد که همان قریحه طنز اوست مثل قناری فریادش به گوش ما شنیدنی و زیباست.


بی‌هیچ تعارف، امروز زرویی‌نصرآباد از خوش‌قریحه‌ترین طـنزنویسـان ایران است، نامی از قریحه طنز بردم باید بگویم که طنز هم مثل شعر بخش درونی و بیرونی دارد؛ قریحه‌بخش درونی طنز است و مثل چشمه باید بجوشد، حدت و شدت فراوانی دارد که آن هم خدادادی است. البته پروراندن قریحه شعر و نظم به مطالعه و هوش فراوان نیاز دارد. همان‌گونه که اگر قریحه شعر را نپرورانیم، می‌خشکد. خوشبختانه زرویی هم قریحه طنز دارد و هم به پرورش آن توجه و اعتنا می‌ورزد.


برجسته‌ترین نشانه قریحه بالای او در طنز، کتاب تذکره‌المقامات اوست که در سال 76 منتشر کرد که یکی از ماندنی‌ترین آثار در تاریخ طنز کشور است. زرویی کتابش را «اصل مطلب» نام نهاده است و می‌توان به روش خود او به طنز آن را «بیخ مطلب» هم نامید.


گاه در آثار طنز، وجه طنز به پوسته زبان و لحن محدود می‌شود و زرویی که هوشمندانه آن را دریافته است در بیشتر مطالب علاوه‌بر زبان و لحن می‌کوشد که در ساختار درونی مطلب با استفاده از پارادوکس تحکم سقراطی و امثال آن طنز را به زیر پوست مطلب هم تزریق کند.


صابر قدیمی/طنزنویس مسلط به ادبیات کلاسیک


آقای زرویی از نقاط عطف تاریخ طنز معاصر است. ایشان در 18 سالگی به‌عنوان سردبیر ماهنامه گل‌آقا در سن جوانی انتخاب شدند. این نشان‌دهنده این است که چقدر مورد قبول بسیاری از طنزپردازان آن دوره و در نوجوانی و جوانی هم سرشناس بودند. کما اینکه بسیاری از عزیزان مثل استاد گرمارودی و جناب کیومرث صابری‌فومنی یا همان «گل‌آقا» در مورد ایشان نظرات بسیار روشنی دارند و آقای کیومرث صابری در یکی از مصاحبه‌های‌شان در سالگردهای برنامه نشریه گل آقا گفتند که آقای زرویی از ارکان و بزرگان طنز خواهند شد. آقای زرویی از ادیبان با مطالعه‌ای هستند و همین تسلط‌شان بر ادبیات کلاسیک، باعث شده است که خلاقیت‌های خاصی را در طنز داشته باشند و برای همین است که از خیلی فکاهی‌سرایان و هجو و هزل‌گویان فاصله دارد و طنز واقعی و متفاوتی را داشته است. مثلاً تذکره‌المقامات براساس تسلط ایشان و تذکره‌الاولیا و تذکره‌های مختلف شکل گرفته است. احساس می‌کنم که این تسلط باعث جذابیت بیش از پیش کار ایشان شده است. یکی از نقاط قوت آقای زرویی تسلط ایشان بر ادبیات کلاسیک است و وقتی عنصر خلاقیت در کنار این قرار می‌گیرد، طبعاً می‌تواند منجر به تولید آثار کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر باشد. از‌جمله آثار مهم او در حوزه نثر طنز، کتاب «خاطرات حسنعلی‌خان مستوفی» داستان یک فرد تخیلی است که از لحاظ فرمی نمونه عجیب و غریبی در طنز است و براساس نعل وارونه طراحی شده و کار بسیار جذابی است و «غلاغه به خونه‌ش نرسید» و نثرهای عجیب و غریب و داستان‌های کوتاه و بامزه ایشان است.


کتاب «رفوزه‌ها»ی ایشان پیشنهاد من به علاقه‌مندان به حوزه شعر طنز است و نویسندگان جوان اگر می‌خواهند طنز درستی داشته باشند، این کتاب را حتماً بخوانند. نقطه قوت زرویی علاوه‌بر بالا بودن مطالعه و تسلط‌شان بر ادبیات کلاسیک، خلاقیت‌‌شان در فرم هم هست که منجر به ایجاد فرم‌های جدید در نثر و شعر طنز شده است. همچنین خلاقیت ایشان در واژه‌سازی و استفاده و استخدام قافیه‌های جدید توانسته متن و معنایی که ارائه می‌دهد را جذاب کند. خاطره طنز آنچنانی از ایشان ندارم، ولی لحظه‌لحظه کنار ایشان سرشار از خاطره بود. اگر بخواهم یکی از آنها را بگویم خیلی چیزها هست. معمولا یکشنبه‌ها بعد از جلسه «در حلقه رندان»، از محضر این استاد خیلی چیزها یاد می‌گرفتیم و ان‌شاءالله سایه‌شان مستدام باشد. به هر حال چیزهایی که الان به ذهنم می‌رسد، قابل گفتن نیست و خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم. مورد چهارم کمی مقایسه سبک شعری ایشان است.


در پایان‌نامه‌ام شعر ایرج میرزا، ابو تراب جلی و ابوالفضل زرویی‌نصرآباد را در شعر معاصر بررسی کردم که تقریبا از سال 1300 شروع می‌شود و تا دوره مشروطه ادامه دارد. در این دوره بررسی شعر طنز ایرج را انتخاب کردم. در مورد سال‌های قبل از انقلاب، بین مشروطه و انقلاب آثار ابوتراب جلی را بررسی کردم که او هم بعد از انقلاب حضور داشت و شعرهای خوبی گفت و مشخصاً برای سال‌های بعد از انقلاب هم سراغ آثار ابوالفضل زرویی‌نصرآباد رفتم. خیلی جالب می‌شود که بدانید بسامد صنایع بدیعی که بررسی کردم و تک‌تک آنها را درآوردم، نزدیک به 2000 نمونه بدیع در مجموعه شعرهای این سه بزرگوار بود که درصدش خیلی جذاب بود. ایرج میرزا 30 درصد، ابوتراب جلی 30 درصد ولی ابوالفضل زرویی 40 درصد از بسامد صنایع بدیع را دربر می‌گرفت.


این نشان‌دهنده این است که ایشان بسیار مسلط به فنون بلاغت هستند، مخصوصاً در بحث بدیع خلاقیت‌های خاصی دارند. البته آنجا اشاره کردم که تأکید من بر شعر طنز است، نه هزل و هجو و فکاهه که اینها با هم متفاوت هستند. قطعا در هزل و هجو و حتی فکاهه‌های ایرج میرزا از همه شاعران می‌تواند قوی‌تر باشد و این موضوع نیاز به مطالعه دیگری دارد. ولی از نظر بسامد که طنز و بدیع را در فنون بلاغت بررسی کردم نمونه‌هایی که از شعر استاد زرویی‌نصرآباد به دست آمد کم‌نظیر است و واقعاً کتاب «رفوزه‌ها» سرشار از نقدهای درست و حسابی است.


شعر ابوالفضل زرویی‌نصرآباد، امر به معروف و نهی از منکر با زبان مهربان و طنزگونه است. این مسأله مهم و اتفاقا سخت است که ایشان توانسته از پس آن بر‌آ‌ید و مهم‌ترین نقدها را مطرح می‌کند و به کسی هم بر نمی‌خورد. تمام ذکر و فکرمان همین است که هیچ‌کس پشت میز ما ننشیند. این شعرش مثلاً یکی از شعرهای جذابی است که من دوست دارم و در ارتباط با نقد است. «مردا بدون میز هم عزیزند/ رفوزه‌ها همیشه پشت میزند» که اسم رفوزه‌ها هم آمده است که چقدر تحلیل زیبایی در این اثر دارد. استاد زرویی به‌عنوان یکی از قله‌های شعر طنز معاصر و یکی از سرآمدان طنز ادب پارسی است.


علی اکبر کتابدار/چرا شعر زرویی بی‌ایراد است؟


ابوالفضل زرویی‌نصرآباد قبل از اینکه یک طنزپرداز باشد، شاعر و ادیبی است که دغدغه‌های ادبیات و دغدغه‌های شعری را کامل و جامع می‌شناسد. وقتی پزشکی یک تخصصی دارد در وهله اول پزشکی عمومی را گذرانده و بعد تخصصی را انتخاب کرده است. یک شاعر طنزپرداز هم همین ویژگی را باید داشته باشد. اول باید دغدغه‌ها و دقایق شعر و ادبیات را بشناسد از وزن، قافیه و صنایع ادبی بگیرید تا موضوعات دیگر را بشناسد؛ بعد وقتی وارد حوزه طنز می‌شود، باید رموز طنز‌پردازی را یاد بگیرد. در باره زرویی‌نصرآباد بدون اغراق باید گفت یکی از بهترین و بزرگ‌ترین طنزپردازان روزگار ما است. کسی است که از او به‌عنوان فردی که در روزگار معاصر بی‌بدیل است، نام می‌برند. این یک تعریف و یک تعارف نیست. یک واقعیت است.


در سال 89 یک مجلسی برای بزرگداشت او برگزار شد، خیلی‌ها صحبت کردند. مثل آقایان موسوی‌گرمارودی و بهاءالدین خرمشاهی. در همان مجلس آقای گرمارودی گفتند که باید ایشان را عبید زاکانی زمان بدانیم. گل‌آقا هم که آن جمله معروف را برای زرویی دارد.


خیلی از طنزپردازان بودند که براساس تذکره‌الاولیا عطار نقیضه‌سازی کردند اما چون با قواعد این نوع قلم آشنا نبودند کارشان خوب در نیامده است. اما چرا کار زرویی ماندگار می‌شود، برای اینکه به دغدغه‌های این شیوه نگارش آشناست. خودش تعریف می‌کرد که چرا این کتاب «تذکره‌المقامات» را نوشته است و می‌گفت: «در دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی درس می‌خواندیم و کتابی نداشتیم که از آن استفاده کنیم، خانم دکتری بودند که به دانشجوها می‌گویند بچه‌ها خودتان باید کتاب بیاورید یا پول بدهید که بتوانیم کتابخانه را تجهیز کنیم. کتاب‌ها را می‌خرند و خود بچه‌ها کمک می‌کنند که کتاب‌ها را بیاورند و در کتابخانه ‌بچینند. ابوالفضل می‌گفت من داشتم کتاب‌ها را به کتابخانه می‌بردم که چشمم به کتاب تذکره‌الاولیا عطار افتاد در همان زمان کوتاه چند پاراگراف را خواندم، همین در ذهن من جا گرفت و بعدها که در گل آقا داشتم «تذکره‌المقامات» را می‌نوشتم آن چیزهایی که از آن کتاب خواندم به ذهنم آمد و الگو گرفتم.»


چرا شعر ابوالفضل زرویی بی‌ایراد است؟ به خاطر اینکه دغدغه‌های شعری، ادبیات، دستور زبان فارسی را می‌شناسد با کارهای پیشینیان کاملا آشنا است. مجموعه اینها باعث شده است که شعر آقای زرویی، کاملا بی‌عیب و نقص باشد. جلسه «در حلقه رندان» را برپا کرد و ما تا آن زمان جلسه طنز رسمی در کشور نداشتیم. جایی که بچه‌های طنزپرداز دور هم جمع شوند و آثارشان را ارائه کنند. در آن زمان بچه‌هایی که طنزپرداز بودند جذب مجلاتی مثل «گل آقا» می‌شدند یا به «توفیق» می‌رفتند و در کل جای دیگری نداشتند که آثارشان را ارائه کنند. زرویی این محفل شعری را تشکیل داد و این باعث شد بسیاری از آدم‌ها به آنجا بیایند حتی کسانی بودند که در حوزه شعر جدی کار می‌کردند اما با شروع کار این محفل، وارد حوزه طنز شدند. از جمله ناصر فیض و شهرام شکیبا.


بعد از آن هم جلسات شعر طنز دیگری مثل «شکرخند» را پایه‌ریزی کرد. خود زرویی توانست با توجه به همان محفل «در حلقه رندان» کتاب بامعرفت‌های عالم را بنویسد. هر ماه یک بخشی از آن کتاب را آماده کرد و همان شعر معروف شد:


«ای جماعت چطوره حالاتتون
قربون اون فهم و کمالاتتون
گردنتون پیش کسی خم نشه
از سر بنده سایه‌­تون کم نشه
راز و نیاز و بندگی­تون درست
حساب کتاب زندگی­تون درست
باز یه هوا دلم گرفته امروز
جون شما دلم گرفته امروز»


که این شعر را در محضر رهبری خواندند و بسیار هم مورد توجه ایشان قرار گرفت. زرویی‌نصرآباد نه‌تنها شعر طنز بلکه نثر طنز زیادی هم دارد مثلا همان تذکره‌المقامات نمونه‌اش است. یا یک شعری دارد که در آن می‌گوید:


«ز حال روز رفیقی سوال کردم گفت
مراد شکر خدا حاصل هست و هستم شاد»!
برای عرضه هنر بچه‌اش تپق زد و گفت:
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد...»


شعر جدی هم سروده است و در وصف حضرت ابوالفضل شعری بسیار زیبا دارد.


شراره می‌کشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
قلم که عود نبود آخر این چه خاصیتی است
که با نوشتن نامت شود معطر دست؟


معمولاً شعری که ردیف نداشته باشد خوب جا نمی‌افتد بیش از 70 درصد اشعار ما دارای ردیف است. شعرهای زرویی با اینکه ردیف ندارد اما از نظر موسیقی بسیار قوی است.


رضا ساکی/زرویی باعث شور جوانان شاعر شد
برگزاری محفل «در حلقه رندان» از سوی او باعث شد تا شاعران جوان و علاقه‌مندانی مثل ما دورهم جمع شوند و جایی برای حضور و بروز داشته باشند. می‌توانم بگویم که بعد از مرحوم گل‌آقا، استاد زرویی کسی است که این ویژگی را دارد که افراد را حول خود گرد بیاورد و شور و ‌انگیزه را نزد آنها زنده نگه دارد.


شهرام شکیبا/در عرصه طنز باید به نگاه زرویی نصرآباد نزدیک شویم


«بامعرفت‌های عالم» شبیه خود زرویی است، ساده، بی‌آلایش و در فضایی نوستالژیک نفس می‌کشد که عاری از هرگونه آفتی است که ما در طنزپردازی به آن دچار شده‌ایم. ما طنزپردازان در اشعار خود به مسائل روز می‌پردازیم و پس از مدتی اشعارمان ماندگاری خود را از دست می‌دهند. اما زرویی شیوه درستی را در بیان افکارش یافته و آنچه می‌گوید عمیق است و به‌طور حتم جاودانه می‌ماند. اگر در سر، میل ماندگاری در عرصه طنز را داریم باید به نگاه زرویی نزدیک شویم و روش و نگاه او را‌ در نوشته‌ها و سروده‌های خود به‌کار بگیریم.


بهاءالدین خرمشاهی/ طنز زرویی، دریایی است


سخن گفتن از زرویی دشوار است و به راستی چه بگویم که از اشعار زرویی و شخصیت وی بهتر باشد. سرودن شعر طنز، امری دشوار است. من بارها تلاش کرده‌ام در این عرصه قلم بزنم و به دشواری‌های آن آشنا هستم. طنز زرویی، دریایی است که قطره‌قطره آن را بر ما می‌نمایاند. یادگیری طنز، بدون استاد و راهنمایی آشکار و نهان معنایی ندارد. نسل جدید طنزپردازان پرورده‌ مکتب «توفیق» و «گل‌آقا» که بزرگ‌ترین‌شان شادروان عمران صلاحی است و ابوالفضل زرویی هم از این دسته است، طنزپردازان خوبی هستند. شعر را خوب می‌شناسند و در شعر غیرطنز هم دستی دارند. همچنین طنز کلاسیک را خوب می‌شناسند و انسان‌های مایه‌وری هستند.


منبع: روزنامه فرهیختگان


انتهای پیام/4028


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب