گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ موضوع تحریمهای آمریکا علیه کشورهایی که با آنها مشکلدارند را در دو سطح استراتژیکی و تاکتیکی میتوان بررسی کرد. در سطح استراتژیکی کاری که ترامپ انجام میدهد برهم زدن معادلات صحنه روابط بینالملل است. زیرا معادلات کنونی حاکم بر جهان بعد از جنگ جهانی دوم بر اساس همکاریهای چندجانبه تدوین شده است و همین معادلهها مبنای همکاریهای بینالمللی قرارگرفته است. اما این نگاه جهان محور که باعث شکلگیری سازمانهای بینالمللی بهمنظور کاهش اثرات منفی ناشی از خاصیت آنارشیسم روابط بینالملل که فاقد قوه قهریه بهمنظور برقراری نظم حداقلی و یا مطلوب برای تداوم جریان زندگی بشریت شده است، اکنون از درون اتاق فکرهای آمریکایی به سمتی میرود که تبدیل به همکاریهای دوجانبه با مرکزیت آمریکا شود.
بخش عمدهای از نو محافظهکاران آمریکایی این تئوری را بهشدت دنبال میکنند تا بهنوعی شعار «اول آمریکا» را در جهان با این رویکرد جا بیندازند تا ایالاتمتحده ستون جهانی باشد. اما دریغ ازآنکه این اقدامات خود باعث سونامی جدیدی در روابط بینالمللی خواهد شد.
اما در سطح تاکتیکی جای هیچ شکی نیست که یکجانبهگرایی ترامپ در کنار رویکرد، تمایلات و اهداف او اگرچه خیلی غیر شفاف است درمجموع به دنبال این است که با برخورد گزینشی آن دست از کشورهایی که به تلقی خودش در هر سطحی یاغی میداند را با اعمال فشار و ابزار تحریم مهار کرده و سر جایشان بنشاند.
این فشارها در سطوح مختلف اعمال میشود زیرا مسائل فیمابین آمریکا با کشورهای مختلف نیز متفاوت است. مثل تحریمهای آمریکا که با دلایل مختلفی علیه کشورهای اروپای شرقی، جنوب غرب آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین وضع شده است یا بهطور جزئیتر مسائلی که با ایران، ترکیه و چین دارد. هرکدام از این تحریمها که اعمال میشود و از ابزار اقتصادی برای مقاصد سیاسی و جریانسازی امنیتی علیه کشورها استفاده میشود، همانگونه که در ایران شاهد آن هستیم، ترامپ با یک ژست صلحطلبی و آمادگی برای مذاکره سعی دارد بخشی از مردم ناراضی از شرایط اقتصادی و معیشتی را به نیروی بالقوه مقابل حاکمیت تبدیل کند.
ترامپ همچنین از ابزار تحریم با هدف منفعل کردن کشورها و امتیاز گرفتن و اضافه کردن آنها به اردوگاه خود سوءاستفاده میکند. بهطور مثال در مورد ترکیه در یک مقوله دو جانبه به مشکل برخوردند درحالیکه ترکیه در حلقه ناتو قرار دارد و بهنوعی در کمپ آمریکا محسوب میشود. اما به دلیل یک اختلاف سیاسی تلاش دارد این کشور را منفعل کند، از آن امتیاز بگیرد و کشیشی که آنکارا به هر دلیلی بازداشت کرده را آزاد کند. این روش نامطلوبی است. سوءاستفاده از اهرم فشار اقتصادی میتواند در آینده کشورها را علیه آمریکا بسیج کند و ایالاتمتحده روزی خود را درصحنه بینالمللی تنها ببیند و این در حالی است که بهطور مثال سعودی از همپیمانان ترامپ که به دلیل اقداماتش در یمن شائبه جنایتش علیه بشریت روزبهروز قوت میگیرد، نهتنها با هیچ محدودیت و تحریمی روبرو نشده بلکه به دلیل سرازیر شدن دلارهای نفتی عربستان به آمریکا اینگونه اقدامات مورد چشمپوشی قرار میگیرد و همچنان تسلیحات آمریکایی و انگلیسی علیه مردم یمن بکار برده میشود.
همچنان که در قضیه خروج از برجام اروپا حاضر به همکاری با واشنگتن نشد و آمریکاییها هنوز به دنبال اعمال دو مرحله تحریم علیه ایران هستند. این نشان میدهد اگر کشورهایی که از آمریکا و سیاستهایش متضرر شدهاند با درایت جریان سازی و روی مخالفت با آمریکا درست سرمایهگذاری کنند، میشود ایالاتمتحده را منزوی کرد تا دست ازاینگونه اعمال بردارد.
همه این کشورهایی که تحت تحریمهای آمریکا هستند، سهمی در اقتصاد بینالملل دارند؛ آن کشورهای نفتخیز که چرخ صنعت غرب را میچرخانند و اقتصادشان وابسته به نفت است درنتیجه آسیبپذیرتر هستند. این بستههای تحریمی آمریکا عواقب زیادی برای این کشورها دارد یا باید جبههای ضدآمریکایی شکل بگیرد یا هرکدام از این کشورها راه خودشان را بروند. هرکدام از این رویکردها برای اقتصاد جهانی سم است و نقش سازمانهایی مثل تجارت جهانی را تضعیف میکند. این رویکرد آمریکا باعث لطمه زدن به اقتصاد دنیاست و البته من معتقدم اروپاییها کسانی هستند که بیشترین ضرر را از رویکرد آمریکایی میبرند زیرا آنها حلقه اول اقتصادی، سیاسی و امنیتی منطقه خاورمیانه بهعنوان قلب انرژی جهان هستند.
* کارشناس مسائل غرب آسیا
انتهای پیام/4077
انتهای پیام/