عبور از روحانی با سرعت نور
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حامیان دوآتیشه دیروز، منتقدان امروز شدند و دیگر از آن تعریف و تمجیدهای آنچنانی خبری نیست. «چشمها را شسته و جور دیگر ببینند. به اصطلاح، این شیشه کبود را از مقابل چشم خود بردارند.» این جملات توصیه محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحات، خطاب به دولتیها و به اصطلاح خودش اصحاب قدرت و سیاست است. رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک دولت اصلاحات و مشاور سیاسی سیدمحمد خاتمی در گفتوگوی اخیرش با روزنامه اعتماد از فرافکنی دولتیها سخن گفته و تاکید کرده که برای مشکلات به دنبال عاملی غیر از خودشان، مدیریت و تصمیمات خود هستند. در واقع میگویند ما هم میدانیم اما تصمیم و تدبیر با ما نیست! جالب اینکه با وجود آنکه معتقد هستند تمام تصمیم و تدبیر با آنها نیست و ذیل مدیریت آنها چنین وضعیتی جامعه را دربر میگیرد، حاضر نیستند از صحنه خارج شوند و بگویند حداقل در این شرایط در حاشیه باشیم. هم میخواهند در درون قدرت باشند و هم میخواهند مسئولیت قدرت و مدیریت جامعه را نپذیرند. تاجیک به ژست مخالفنمایی دولتیها هم اشاره کرده و گفته ما آشکارترین چهره اپوزیسیون را در اپوزیسیون داریم و در توضیح آن گفته است افراد قرارگرفته در مسند چنان از ناهنجاریهای جامعه صحبت میکنند و آمار میدهند که هیچ اپوزیسیونی صحبت نمیکند!
انتقادات تئوریسین اصلاحات به لفافهگوییهایش ختم نشده و در ادامه تصریح کرده: «این رئیسجمهور و این کابینه را تیم تدبیرگر شرایط پیچیده نمیدانم. معتقد هستم این تیم نه از دانش و بصیرت لازم برای چنین شرایط پیچیدهای برخوردار است و نه از اراده لازم. نه از مدیریت و تدبیر لازم برخوردار است و نه از همبستگی حرفهای درونی.» تاجیک که معتقد است هر بازیگری باید با نوع بازی منطبق باشد و شرایط فعلی را بازی پیچیده توصیف میکند، نتیجه میگیرد که دولتیها چون آماده این شرایط پیچیده نیستند، هر جا از فردای بهتر و رفع مشکلی سخن میگویند، تدبیرشان بر مشکلات میافزاید و گره را کورتر میکند و بهعنوان شاهد مثال به بازار ارز اشاره کرده است.
چشمی که کبود شد!
البته این انتقادهای اولین انتقادهای صریح حامیان اصلاحطلب دولت نیست. پیشتر نیز بهخصوص قشر آکادمیک این جریان ابایی نداشتند که بیپرده دولت را ناکارآمد بخوانند. برخی دلیل این انتقادات را در نگاه به آینده جستوجو میکنند، چراکه عدهای از تئوریسینهای اصلاحطلب از جمله محمدرضا تاجیک پیشتر بارها تاکید کردهاند که در حال حاضر میراثخوار بیموهبت هزینههای عملکرد دولت روحانی شدهاند و این میراث در انتخابات آتی بیاثر نخواهد بود. اگرچه دلیل این انتقادات در این مجال نمیگنجد و پرداختن به پیدا و پنهانش فرصتی دیگر میطلبد. فارغ از این دلیل، شاید بتوان نتیجه عملکرد دولت را در حال حاضر همچون شترسواری دانست که دولا دولا میرود و پنهان کردنش غیرممکن به نظر میرسد. این روزها واقعیت بیتدبیری از پرده برونافتاده از این رو است که مصطفی کواکبیان، نماینده فراکسیون امید مجلس، از تریبون صحن علنی مجلس تصریح میکند وضعیت بهگونهای است که خجالت میکشد بگوید از این دولت با چنین وضعیت اقتصادی حمایت کرده است. صادق زیباکلام هم که پیش از این معتقد بود «باید مانند مردمک چشم از دولت روحانی حمایت کرد»، حالا چشمش را کبودشده میخواند و به بیانی تاکید میکند بعد از انتخابات و تشکیل دولت دوازدهم، روحانی که دیگر به مراد رسیده، توجهی به مطالبات ندارد، توجیهات دولتیها را مظلومنمایی میخواند و حتی آشفتهبازار ارز را هم از جمله اقدامات تعمدی دولت میداند.
تقی آزاد ارمکی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز در گفتوگو با «فرهیختگان» تاکید کرده بود برجام تنها پروژه دولت روحانی بوده و در حال حاضر تمام شده است. از این رو دولت هیچ کار دیگری نمیتواند انجام دهد و تصریح میکند نه توانایی کار دیگری دارد و نه نیروهای او این چیزها را میفهمند. انتقادات ارمکی چنان صریح است که ابایی ندارد بیپرده بگوید تیم اقتصادی دولت ضعیف است، آنها افرادی هستند که نه میدانند پول چیست و نه میدانند اعتبار چیست، لذا توان حل مشکلات اقتصادی را ندارند. البته ناگفته پیداست که این انتقادات تنها چند نمونه از نقدهای صریح حامیان دولت است.
سلبریتیها نیز منتقد شدند
انتقاد صریح به دولت مختص حامیان آکادمیک دولت نبوده و مدتی است سلبریتیها نیز به جمع اعلام برائتکنندگان از دولت پیوستهاند. سلبریتیها که در فضای گلآلود انتخابات، نقاب سیاستورزی به چهره زده بودند، حالا هر روز به عناوین مختلف کمپینهای پشیمانی از رأیشان را راه میاندازند؛ یک روز با هشتگ #ما_پشیمانیم به نقد دولت میپردازند و روز دیگر از کوچک شدن سفره مردم میگویند و افطاری رئیسجمهور را تحریم میکنند. تازهترین موج این انتقادات نیز به علی کریمی مربوط است و این روزها جادوگر مستطیل سبز تدبیر حل آشفتهبازار خودرو، مسکن، طلا و... را در نخریدن دیده و کمپین
#من_نمیخرم به راه انداخته است. اگرچه این واکنشها خیلی به مذاق مردم خوش نیامده و کامنتهای زیر پستهای مجازی سلبریتیها عمدتا این سوال را مطرح میکند که چرا وقتی پای عوارض خروج از کشور برای سفرهای آنچنانی و واردات خودروهای آنچنانیتر به میان میآید، سلبریتیها رنگ مردمی به خود میگیرند.
دولت چه تدبیری دارد؟
روحانی که در تبلیغات انتخاباتی سال 92 یکی از اصلیترین نقدهایش به دولت قبل را در بیثباتی قیمتها و ناکارآمدی دولت در نابسامانی بازار میدانست و به چرخیدن سفره مردم تاکید داشت، حالا در پاسخ به همان انتقادات، پاسخی درخور ندارد. این روزها دلار 3700 تومانی در سال 95 اگرچه با حکم دولتی 4200 تومان اعلام میشود، ولی به مرز 7000 تومان رسیده است. سکه یک میلیون و 200 هزار تومانی به مرز دو میلیون و 600 هزار تومان رسیده است و هر روز خبرهایی از بازار داغ احتکار خودرو و افزایش قیمتهای نجومی مسکن به گوش میرسد و به تبع این افزایش قیمتها مردم با بازاری افسارگسیخته مواجه هستند. در مقابل، چشمهای خیرهشده به دستهای دولت شاهد این هستند که سخنگوی دولت تنها از مکدر بودن رئیسجمهور سخن میگوید و روزی دیگر، همچون روز گذشته، رئیسجمهور میگوید مردم نباید تحت فشار باشند و نرخ مبادلات ارز را غیرمنطقی میخواند. یک روز از دولت پنهان بهعنوان مقصران آشفتگیها سخن گفته میشود و روز دیگر از دست بسته رئیسجمهور! شعاردرمانیهای رئیسجمهور به آنجا رسیده که انتقاد به کابینه هم به تریبون عمومی آمده و وقتی سوال میشود چرا وزرایی که روحانی تاکید بر ناامیدی و ناکارآمدیشان دارد، تغییر نمیکنند، دولتیها از راه ناهموار دولت در مجلس و مسیر طولانی تایید صلاحیت وزرای جدید سخن میگویند و جالبتر آنکه از طرف دیگر حق سوال مجلسیها از رئیسجمهور و سوال و استیضاح از وزرا به گفته بهارستانیها با اصرارها و وعده و وعیدهای دولتی به نتیجه نمیرسد. گویی هنوز حسن روحانی اثربخشی کلید را باور نکرده و همچنان در حال و هوای انتخابات 92 مانده است. مشخص نیست که مخاطب بایدها و نبایدهای رئیسجمهور چه کسی است! به قول سپهری و تکرار تئوریسین اصلاحات، وقت آن رسیده که دولت چشمها را شسته و جور دیگر ببیند و عینک واقعبینی را جایگزین عینک کبودش کند.
انتهای پیام/