پدیده تنها زیستی؛ آفتی پنهان در لایههای جمعیتی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، کمتر از یک دهه قبل بود که مدیر وقت حوزه فرهنگی اجتماعی سازمان ملی جوانان از زندگی مجردی 25 درصدی جوانان مجرد خبر داد. هشداری که به آن کمترین توجهی نشد و پس از سر و صدایی کوتاه، بسرعت ساکت و به فراموشی سپرده شود. خانههایی که در بیتوجهی مسئولان قارچگونه به رشد خود ادامه دادند تا جایی که امروز به ادعای کارشناسان تعداد زیاد آنها با افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق و بسیاری دیگر از آسیبها گره خورده است.
زنان دو برابر بیشتر از مردان زندگی مجردی دارند
آمار جدیدی از تعداد خانههای مجردی در کشور وجود ندارد. دکتر شهلا کاظمیپور، محقق و جمعیت شناس در این خصوص به آخرین تحقیقات انجام داده در سه دوره 5 ساله 85، 90 و 95 اشاره کرده و میگوید: سال 85 حدود 17میلیون خانوار در ایران وجود داشت که از این تعداد 880هزار خانواده تک نفره بودند. به عبارتی خانههای مجردی حدود 2/5 درصد بود. پنج سال بعد، در سال 1390 تعداد خانوارهای کشور 21 میلیون و 110 هزار بودند که 5/1 میلیون آنها یعنی 2/7 درصدشان تک نفره بودند. بررسی آخر در سال 1395 نشان میدهد در حالیکه تعداد خانوارها به 24 میلیون و 139 هزار رسیده، خانوارهای تک نفره با گذشتن از مرز 2 میلیون و 48 هزار، حدود 5/8 درصد افزایش داشتهاند.
این پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه این خانوادههای تک نفره و صاحبان خانههای مجردی را به دو گروه تقسیم میکند؛ آنها که مجرد هستند و آن هایی که به دلایل مختلف مانند فوت همسر، طلاق یا مهاجرت تنها زندگی میکنند. از آنجاکه آقایان پس از فوت همسر یا حتی طلاق فرصت بیشتری برای ازدواج دارند تعداد آنها کمتر شده و سبب میشود تعداد خانمهایی را که زندگی تک نفره دارند، بیشتر بدانیم.
به گفته کاظمیپور این تنها زیستی و شیوع زندگی مجردی به تغییر سبک زندگی مرتبط است. در گذشته تنها زیستی امری ناخواسته بود و فرد به دلیل از دست دادن خویشان، طلاق، مهاجرت خود یا سایر اعضای خانواده مجبور به تنها زندگی کردن بود، اما در دنیای امروز علاوه بر تنها زیستی ناخواسته، گروهی از افراد بخصوص جوانها خودخواسته علاقهمند به تنها زندگی کردن هستند. طلاق، به تأخیر افتادن سن ازدواج، تمایل به جدا زندگی کردن، عدم اتکای مالی به خانواده، تحصیل بویژه در شهری دیگر و پیدا کردن شغل در شهر مقصد از مهمترین این دلایل است.
به گفته این جمعیتشناس سبک زندگی مجردی و تنها زیستی پدیدهای جدید و ناشی از صنعتی شدن و توسعه زندگی شهرنشینی است که بخصوص در کشورهای پیشرفته و شهرهای بزرگ دنیا بنا به عوامل مختلف به وجود آمده و افراد ناگزیر از آن هستند. این پدیده به تنهایی مشکلی ایجاد نمیکند و بر همین استدلال الزماً نمیتوان به تمام زندگیهای مجردی انگ چسباند. آن زندگیهای مجردی برای خود و جامعه آسیبزا هستند که با هدف کم شدن نظارتهای خانوادگی و داشتن آزادیهایی بی قید و شرط تشکیل شوند. البته نباید از خاطر برد که بسیاری افراد در محیط خانواده رشد میکنند، اما دچار انواع بیبند و باریها هستند. متأسفانه نظارت در خانوادهها کم شده است. این نظارت به معنای امر و نهی نیست، بلکه به معنای همراهی است که در خانوادهها کمرنگ شده و همین به بنیاد خانواده آسیب میزند.
زندگی مجردی نشان نارضایتی افراد از فضاهای اجتماعی
شاید تا همین چند سال قبل داشتن خانهای مجردی و زندگی تک نفره کاری قبیح بود و بازخورد خوبی در خانوادهها نداشت، اما رفته رفته با تغییر در سبک زندگی، استقلال مالی، افزایش سن ازدواج و... شرایطی به وجود آمده که دختران یا پسران با اشتیاق به سمت این زندگیها کشیده میشوند. البته این تنها یک روی سکه است.
دکتر کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیبشناسی کشور در این مورد به روشهای تربیتی مختلفی که در خانوادهها حاکم است، اشاره کرده و میگوید: براساس همان تربیتهای مختلف افراد عموماً تحت فشار و محدودیتها رشد پیدا میکنند. در این محدودیتها وقتی افراد به استقلال مالی، شخصیتی یا تصمیمگیری میرسند، تلاش میکنند از جامعه و اجتماع پیرامون خود که خاطرات خوشی از آن نداشته و احساس ناامنی دارند فاصله بگیرد. این افراد به دنبال این هستند که امنیت روانی خود را در تنهایی تأمین کنند یا به عبارتی تنهایی متضمن امنیت روانی آن هاست.
او اضافه میکند: برخی از این افراد دچار ناکامیهایی هم در زندگی شدهاند. ممکن است طلاق گرفته یا آسیبهای دیگری مانند اعتیاد و... را در زندگی تجربه کرده باشند. بیشتر آنها ترجیح میدهند شرایط زندگی قبلی خود را تجربه نکنند و برای فرار از این وضعیت به تنهاییهایشان پناه میبرند. این نوع زندگی تنها آزادی در رفتار را در بر نمیگیرد، بلکه ممکن است شامل مجموعهای از ارتباطاتی باشد که از دید نظارتهای اجتماعی جامعه به دور میماند. نظارتهای محدود کنندهای که جامعه ما با آن روبهرو است و عمدتاً مسائلی نشأت گرفته از عرف جامعه است که برای خانوادهها ارزش محسوب میشود.
مشاور رئیس سازمان بهزیستی در امور آسیبهای اجتماعی دلیل بروز این مشکلات را در نحوه تربیت خانوادهها و پرورش دادن فرزندان در محیطی با کنترلهای شدید میداند. کاری که سبب میشود حتی وقتی فرزندان به سن ازدواج رسیدند باز هم دغدغه و اضطراب نسبت به آنها وجود داشته باشد. نگرانیهایی که همه به زندگی مشترک آنها منتقل شده و اثرات منفی آن را در آینده خواهیم دید. این تربیت است که باعث میشود پس از جدایی و طلاق، فرد روزنهای برای فرار پیدا کرده و زندگی در چهار دیواری مجردی و تنهایی را به زندگی در خانواده قبلی خود ترجیح دهد. این نوع از زندگیها نشان نارضایتی افراد از فضاهای اجتماعی پیرامونشان است.
محمدی به عواملی مانند گسسته شدن خانوادهها، نگرش جمعگرایی به سمت فردگرایی، شکاف بین نسلی و وجود ارتباطات غیر مؤثر را از مهمترین دلایل بروز این پدیده در جامعه دانسته و میگوید: اگرچه در زندگی مجردی استرسها و اضطرابهای جدیدی وجود دارد، حتی برای خانمها مشکلات بسیار بیشتر است، اما تجربه تلخ گذشته و مشکلات موجود در آن سبب میشود، افراد تنهایی و تنها زیستی را بر حضور در خانواده ترجیح دهند. سبکی که مشکلاتی بسیاری برای فرد و جامعه به همراه دارد.
تنها زیستی؛ دستاورد عدم اعتماد اجتماعی
استقبال و تمایل جوانان به تنها زیستی سن ازدواج را بسیار بالا برده است. محمد وحدتی هلان، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی میگوید: بحران جمعیتی، افزایش طلاق، زنان سرپرست خانوار، اعتیاد و... همه از عواملی هستند که سبب میشود افراد به تنها زیستی ترغیب شوند. نوعی از زندگی که با خود آسیبهایی متعدد مانند پیری جمعیت، کاهش ازدواج و... را به همراه دارد.
به گفته نماینده بستانآباد در مجلس از اهداف تشکیل خانواده درک زن و مرد، حل مشکلات زندگی، فرزندآوری و رسیدن به آرامش است. وقتی دیده میشود در جامعه به این اهداف دسترسی وجود ندارد جوانان تن به ازدواج نمیدهند که نیاز است دلایل آنها آسیبشناسی و کارشناسی شود. طبق آنچه دیده میشود، زندگی مجردی ریشه در اقتصاد دارد. زیرا برخی جوانان به دلیل مشکلات اقتصادی از شروع زندگی متأهلی ترس داشته و چون نمیتوانند خانواده دو نفرهای را اداره کنند تنها زیستی را انتخاب میکنند.
چه باید کرد؟
چنانچه اشاره شد پدیده تنها زیستی ریشه در عوامل مختلفی دارد که از میان برداشتن آنها به ایجاد تدابیری همچون آموزشهای پیش از ازدواج و نیز تسهیل شرایط لازم برای ادامه زندگی زوجهای جوان دارد.
از سویی دیگر نیاز است که دولت در مسیر رفع مشکلات خانوادهها اقدامی جدی کرده و با حل بیکاری، افزایش درآمد جوانان و رونق کسب و کار و کارآفرینی جوانان را به ازدواج متمایل کند. فراموش نکنیم یکی از مهمترین دلایل پدیده تنهازیستی نبود و کاهش روح اعتماد در جامعه است. وقتی اعتماد اجتماعی وجود نداشته باشد، وسواس و حساسیت زیادی در جوانان به وجود میآید که دستاوردی جز تنها زیستی به همراه ندارد. بنابر این لازم است نظام رسانهای کشور ضمن تأکید بر واقعیات اجتماعی زمینههای لازم را به منظور تزریق روح امید در کالبد جامعه فراهم سازد.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/