دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

کمی دور از بسکتبال با پسر هنرمند تیم ملی ایران

محمد جمشیدی بسکتبالیستی است که دستی در هنر دارد. خودش می‌گوید که هنرمند نیست اما کارهایش انقدر جذاب است که باعث شد اینبار او را از بسکتبال دور کنیم و به سمت هنر بکشانیم و از علایقش بشنویم.
کد خبر : 279643

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، بسکتبال ایران ستاره‌های زیادی دارد که در رقابت‌های مختلف جزو بهترین‌های قاره کهن قرار گرفته‌اند. در آخرین رویداد قاره‌ای محمد جمشیدی بود که توانست دیگر ستاره بسکتبال کشور باشد که افتخار قرار گرفتن در میان بهترین‌های آسیا را بدست بیاورد. ملی‌پوش بسکتبال ایران که در کاپ‌آسیا تورنمنت فوق‌العاده‌ای را پشت‌سر گذاشت و ستاره بود و در نائب قهرمانی تیم ملی نقش زیادی ایفا کرد در گفت و گویی مفصل از اهداف و آرزوهای جدیدش صحبت کرد. جمشیدی در کنار بسکتبال دستی هم به قلم دارد و هنرمند است. هنرمند بسکتبال ایران که کارهایش جذابیت زیادی دارند و باعث شد در کنار بسکتبال از زندگی هنری او هم جویا شویم. متن کامل صحبت‌های پسر هنرمند بسکتبال ایران را در ادامه می‌خوانید.


باور نمی‌کردم جزو بهترین‌ها باشم


حس خیلی خوبی داشتم زمانی که متوجه شدم در بین بهترین‌های آسیا و اقیانوسیه قرار گرفته‌ام. سال‌ها آرزو داشتم که یک روز بتوانم بهترین بازیکن پستم شوم و در میان برترین‌ها قرار بگیرم که این اتفاق در لبنان افتاد. زمانی که مشخص شد در بین بهترین‌ها هستم باورم نمی‌شد اما نتیجه‌ زحمت‌های خودم و البته تیم را گرفتم. برای حضوری موفق در این تورنمنت چند ماه تمرین کرده‌بودیم و خود من هم ‌اضافه تمرین می کردم. من هدفی تکی نداشتم که فقط خودم باشم و کاملا به دنبال موفقیت تیم بودم مثل دیگر بازیکنان که این اتفاق هم افتاد. واقعا هدف ما قهرمانی در کاپ‌آسیا بود و می‌خواستیم استرالیا را هم شکست بدهیم. درباره بهترین پست دو شدن خودم نیز معتقدم که مزد تلاش و زحمت خودم و هم‌تیمی‌هایم را گرفتم.


به بهترین شدن فکر نمی‌کردم


اصلا به این موضوع فکر نمی کردم که جزو بهترین‌ها باشم. آنقدر فکر و ذکرمان قهرمانی بود که به چیز دیگر فکر نمی‌کردم. فکرم تا بعد از فینال یک لحظه سمت آن موضوع نبود. فقط دوست داشتم فینال برویم و استرالیا را ببریم. این آرزوی من بود که جزو بهترین‌ها باشم اما اصلا به آن فکر نمی کردم. اما تورنمنت خوبی داشتم و تا فینال خوب کار کردم. به نظرم در تمام بازی‌ها جزو خوب‌های مسابقه بودم و تا می‌توانستم به تیم کمک کردم. در بازی فینال خوب نبودم و اصلا حواسم به این اتفاق‌ها هم نبود. زمانی که بازی تمام شد به من گفتند که بمان. آن لحظه فهمیدم در بین بهترین‌ها هستم و خب باورم نمی‌شد. حتی اولش با خودم گفتم در فینال بد بودم اما انتخاب شده‌بودم و خیلی خوشحال شدم.


خودم را با خودم مقایسه می‌کنم


زندگی بر پایه امید است. هر وقت به هدفی می‌رسیم خیلی سریع هدف بزرگ‌تری برای خودمان ترسیم می‌کنیم. من هم قانع نیستم و هدف بزرگتری دارم. تمام افراد کنار من می دانند که چقدر تمرین می‌کنم. قطعا بعدا از حضورم در بین بهترین‌های آسیا کارم سخت تر شده و همه منتظر هستند تا همیشه خوب بازی کنم. انتظار از من بالا رفته و من هم تلاشم را بیشتر کرده‌ام که همیشه موثر باشم. این نکته را باید بگویم که واقعا انتخاب یک نفر از تیم‌ ‌ملی ایران خیلی سخت است چون همه خوب هستند. جدا از این که من تلاش کردم دیگر بازیکنان هم تلاش کردند. فاصله زیاد نیست بلکه خیلی کم است. رقابت نیز همیشه هست اما من هیچ وقت از تلاش کردن دست نکشیدم. خودم را با دیروز خودم مقایسه می‌کنم و زیاد به دیگران فکر نمی‌کنم.


برای رشد خودم هزینه می‌کنم


من به دنبال رشد روزانه هستم. برای خودم و پیشرفتم هزینه می‌کنم. تمرین سخت روزانه دارم. روزانه هشت ساعت تمرین دارم. کاملا تمرین‌های پرفشار انجام می‌دهم و تمام تلاشم این است که کاملا حرفه‌ای تمرین کنم. تمرین حرفه‌ای نیاز به سبک زندگی حرفه‌ای دارد. از هر نظر به زندگی‌ام توجه می‌کنم تا هم سلامتی‌ام حفظ شود و هم پیشرفت کنم.


آرزوهایم پله پله بزرگ شدند


من پله پله بالا آمدم و پله پله هم آرزوهایم بزرگ شد. یک زمانی که 13، 14 سال سن داشتم به آسمان نگاه می‌کردم و با خودم می گفتم می‌شود به تیم‌ ‌ملی جوانان برسم؟ از ته دل می گفتم و می‌خواستم به تیم ملی جوانان برسم. بعد از آن آرزوهایم نیز بزرگ‌تر شد. دوست داشتم به تیم ملی بزرگسالان برسم و بعد بهترین بازیکن پست خودم باشم. همینطور پله بعدی و بعدی و بعدی. آرزوها همیشه بزرگ می‌شوند و آدم باید تلاش کند.


اشتباه‌های بزرگی هم داشته‌ام


با این حال من هم تصمیم‌های اشتباهی در زندگی‌ام داشتم. در زندگی هم مثل بسکتبال که ورزش اشتباه‌ است، اشتباهاتی داشته‌ام. حتی اشتباه بزرگی داشتم که چند وقت درگیرم کرد. دو، سه اشتباه خیلی بزرگ که اگر نداشتم جایگاهم بهتر بود. مثلا در انتخاب تیم. یک یا دو سال تصمیم نادرستی گرفتم که واقعا در روند ورزشم تاثیر گذاشت. البته شاید آن زمان بهترین تصمیم بود اما خب اکنون می گویم اشتباه بوده.


بسکتبال ورزش ثروتندی است اما...


خدا را شکر وضعیت مالی خوبی دارم اما درآمد در یک رشته ورزشی‌ مقایسه‌ای است. مثلا بسکتبال در مقایسه با کشتی ورزش ثروتمندی است اما در مقایسه با فوتبال نه. در مقایسه با دیگر کشورها نیز فکر می‌کنم جز چین شرایط یکسانی با دیگر کشورهای آسیایی داریم. البته با وضعیت کنونی قیمت دلار فکر نمی‌کنم شرایط یکسان باقی مانده باشد. اما خب این را هم بدانیم که بسکتبال ورزش بسیار سختی است.


بسکتبال نباشد، هنر


اگر یک روز اجازه نداشته باشم که بسکتبال بازی کنم یک هفته‌ گریه می‌کنم. بدون بسکتبال زندگی سخت است. من حتی حاضرم بدون درآمد هم بسکتبال را ادامه‌ می‌دهم. مثل بیماری در وجود من است. با این رشته بزرگ شدم و باید بگویم که برایم مقدس است. بسکتبال زندگی من را عوض کرده و برای من احترام زیادی دارد. اما اگر نتوانم اصلا بازی کنم به سمت هنر می‌روم. من اهل سرمایه‌گذاری نیستم و بیشتر ارزش پولم را حفظ می‌کنم. برای همین هم درآمدم کلا از بسکتبال است.


کالیگرافی علاقه من در هنر است


اینکه می گویید هنرمند خب اینطور نیست. واقعا هدفمند نیستم اما یک کارایی می‌کنم. اول بسکتبالیست بودم و بعد فهمیدم هنر هم بلدم و علاقه دارم. من چشم باز کردم بسکتبال را دیدم اما آشنایی‌ام با هنر به دوران راهنمایی بازمی‌گردد. دوران راهنمایی بود که با دوستی به نام سید مهدی رضوی روی یک نیمکت بودیم که خط کار می‌کرد و خط بسیار خوبی داشت. معلم هنر تکلیف می داد از نوشتن او لذت می بردم. بعد از روی دست او می نوشتم. انقدر مغرور بودم از او نمی‌خواستم به من آموزش بدهد و فقط از روی دستش تقلید می‌کردم. وقتی وارد ورزش حرفه‌ای شدم و آمدم تهران این ماجرا تمام شد. یک روز اتفاقی در خانه یکی از دوستان بودیم که وسایل خطاطی داشت و من هم گفتم قبل می‌نوشتم. وقتی نوشتم دوستم گفت‌ خیلی خوب است و تشویقم کرد و برای من وسیله خرید که دوباره کم کم شروع کردم. کلاس هم نرفتم و خودم یاد گرفتم. به کالیگرافی (نقاشی خط) علاقه بیشتری دارم و در این قسمت فعالیت می‌کنم. به موسیقی هم علاقه دارم. چهار سال پیش سنتور زدم اما درگیر مسابقه شدم و رها شد. اخیرا با یکی از اساتید صحبت کردم تا تحت آموزش قرار بگیرم.


هنر تاثیر مثبت زیادی در زندگی‌ام داشت


به نظرم کارهای جانبی کنار ورزش خیلی روی کار و حرفه‌ اصلی که همان ورزش حرفه‌ای است تاثیر می‌گذارد. هنر یکسری ویژگی‌ها دارد که واقعا روی من تاثیر گذاشته‌است. مخصوصا ظرافت هنر باعث می‌شود ریزه کاری‌ها را بهتر انجام دهم. من چون دوست ندارم در طول روز وقت زیادی صرف موبایل کنم. بیشتر یا با دوستان هستم، یا کتاب می خوانم و یا خطاطی می‌کنم. کارهایی می‌کنم که حس هدر رفتن وقت نداشته باشم. به همین دلیل هنر خیلی در این زمینه به من کمک می‌کند.


ولخرج و اجتماعی هستم


من شخصیت اجتماعی دارم. البته خیلی دوست ندارم اما با همان‌هایی که دوست هستم خیلی وقت می‌گذارنم. ولخرج هستم و غذا و لباس بیشترین هزینه‌های من است. خدا را شکر در خرید لباس مشکل ندارم و سایز من به سادگی پیدا می‌شود. البته اهل سفر هستم اما وقت ندارم. وقتی تعطیل هستم به شهرکرد سفر می‌کنم و کنار خانواده‌ام.


چند نفر در زندگی‌ام تاثیر زیادی داشتند


در هر مقطع زمانی یک نفر تاثیر زیادی در زندگی‌ات می‌گذارد. مثلا همان هم‌کلاسی من خودش نمی‌دانست اما با بودنش تاثیر گذاشت. در بسکتبال، مهدی برادر بزرگ من خیلی در زندگی ورزشی‌ام تاثیر داشت. مهران شاهین طبع در بسکتبالم تاثیر گذار بود و در نهایت دیرک باوئرمن که خیلی تاثیر داشت. او نه تنها روی من تاثیر گذاشت بلکه با هر کسی که در آن زمان با او کار کرد صحبت کنید می‌بینید که روی آنها نیز تاثیرات زیادی گذاشته‌است. این مربی آلمانی واقعا سطح بسکتبال ما را جا به جا کرد.


شعر می‌خوانم و اشعار مولانا را دوست دارم


به عنوان یک ورزشکار و ملی‌پوش مسئولیت اجتماعی برای خودم تعیین می‌کنم. به هر حال شاید 100 نفر من را دوست داشته باشند و بتوانم تاثیر مثبت روی آنها بگذارم. این مسوولیت اجتماعی هم قطعا برای بهتر شدن و کمک کردن است. تا جایی که اجازه دارم و به من مربوط است به مسائل ورود می‌کنم. من شعر زیاد می خوانم. کتاب زیاد می خوانم. چند بیت همیشه در ذهن من است. در بین شعرا هم علاقه زیادی به مولانا دارم و بیشتر شعرهای او در ذهنم هست. حتی در مکالمه‌های روزانه نیز گاهی از این اشعار استفاده می‌کنم.


دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر


کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست


این بیتی است که همیشه در ذهنم هست و بارها آن را نوشته و کشیده‌ام. خیلی از دوستانم نیز کارهای من را می بینند و دوست دارند و از من می‌خواهند که برایشان بنویسم و بکشم. من هم انجام می‌دهم. حتی از کارهایم هدیه هم می‌دهم.


هنر من را آرام کرده


هنر بر شخصیت من تاثیر زیادی گذاشته است. خیلی آرام‌تر شده‌ام. اگر به زندگی ورزشی‌ من از روزی که حرفه‌ای شد تا امروز را نگاه کنیم مشخص است که واقعا آرام شدم. من ابتدا آرام نبودم یا با داور یا بازیکن حریف یا بازیکن خودمان اصطکاک داشتم. در این چند سال آرام‌ شدم و این یکی از تاثیرات هنر بود. الان یادم آمد. یکی از اشتباه‌های زندگی‌ام همان رفتارها بود. البته من خیلی مهربان هستم. دوستان خودم می‌دانند که برایشان رفیق هستم. ویژگی مثبت من همین مهربان بودن است. ویژگی منفی هم ندارم. (با خنده) من همه چیزم خوب است. اما به نظرم بی سیاست بودنم ویژگی منفی است. من خیلی بی‌سیاست بودم و الان خیلی خوب شده‌ام. البته این ویژگی خوبی است که روراست و بدون تظاهر باشی اما باید آن را کنترل کنی.


زمان زیادی برای تماشای بسکتبال می‌گذارم


من خیلی بسکتبال تماشا می‌کنم. از ابتدا همین طور بودم. همه بازی‌ها را تماشا می‌کردم و خب خیلی چیزها یاد می‌گرفتم. خیلی برای بسکتبال وقت می‌گذارم. فیلم دیدن خیلی کمک می‌کند چون یادگیری از طریق تماشا کردن خیلی سریع است.با چشم یادگیری سریع می‌شود و بازیکن خیلی سریع می‌تواند حرکتی که دیده را انجام دهد و از طرفی هم از نظر روحی خیلی برای ورزشکار خوب است. الگوی بسکتبالی‌ام تئودوسیچ است و بازی‌های کوبی برایانت و مایکل جردن را خیلی تماشا می‌کنم. بازی‌های آن‌ها فوق‌العاده است و خیلی چیزها می‌توان یاد گرفت.


آرامش هنر و خشونت بسکتبال


بسکتبال ورزشی خشنی است. شاید این سوال پیش بیاید که چطور هنر با آن آرامش در کنار بسکتبال قرار گرفته‌است. فکر می‌کنم هر انسان بعدهایی دارد. بعدهای انسانی همین است. شاید همین هم باعث شده، خشونت بسکتبال و لطفات و ظرافت هنر کنار هم قرار گرفته است. بسکتبال که برای من جایگاه بی‌نظیری دارد و هنر هم علاقه من است و در کنار هم به من آرامش می‌دهند.


انشاءالله قهرمانی در جاکارتا


بازی‌های آسیایی همیشه یک جو خاصی دارد چون تاکنون در آن قهرمان نشده‌ایم. همین فشار سنگینی روی تیم به وجود می‌آورد. به نظرم همدل باشیم قهرمان خواهیم شد اما کارمان خیلی سخت است. حریفان قدرتمندی داریم. بازی کردن با چین واقعا سخت است. تیم خوبی دارند و سرمایه‌گذاری خوبی کرده‌اند. استعدادهای زیادی دارند اما خب مشخص نیست که با کدام تیمشان در جاکارتا حاضر می‌شوند. جز چین فیلیپین و کره اصلی‌ترین حریفان ما به حساب می‌آیند. به خصوص فیلیپین که سبک بازی‌مان اصلا به آنها نمی‌خورد و کارمان خیلی سخت است. آن‌ها یک بازیکن پست پنج دارند که بیرون بازی می‌کند و شوت بیرون می‌زند. وقتی بیرون می‌آید حامد باید برای مهارش از زیر سبد خارج شود و همین فرصت خوبی می‌دهد به بازیکنان پیرامونی فیلیپین تا نفوذ کنند. در این کار هم حرفه‌ای هستند. با این حال ما باید برای قهرمانی تلاش کنیم. نیاز به برنامه‌ریزی داریم و باید با قدرت برای این رویداد آماده شویم. از طرفی باید برای جام جهانی هم آماده شویم. باید با بهترین شرایط در این رویداد حاضر شویم چون کسب سهمیه حضور مستقیم در المپیک ارتباط مستقیم به جام جهانی دارد. باید در جام جهانی بهترین تیم آسیایی باشیم تا به المپیک برویم. البته قرعه جام جهانی هم خیلی مهم است.


می‌خواهم دوباره لژیونر شوم


لژیونر شدن را دوست دارم. از تیم باوئرمن در آلمان چند بار پیشنهاد داشتم اما درگیر قرارداد بودم و نشد که بروم. خیلی دوست دارم تجربه بازی در خارج از ایران را دوباره به دست بیاورم. من به اغلب چیزهایی که خواستم رسیده‌ام اما اهداف بزرگتری دارم. آرزوهای بزرگ و هدف بزرگ دارم و برایشان تلاش می‌کنم. دوست دارم دوباره قهرمان آسیا بشویم، به المپیک برویم و بهترین بازیکن آسیا بشوم. دوست دارم در اروپا بازی کنم. اینها آرزوها و اهداف من هستند.


تیم رویایی


تیم رویایی من جیسون ویلیامز، بهنام یخچالی، خودم، ژیان لیان یا ارسلان کاظمی و حامد حدادی است. بهنام یخچالی بازیکنی است که از بازی در کنارش بیشترین لذت را می‌برم. جدا از اخلاق درک بسیار خوبی از بسکتبال دارد. من خیلی دوست دارم او پست یک باشد و من در کنارش بازی کنم. توانایی فوق‌العاده‌ای در این پست دارد.


منبع: ایسنا


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب